1402/08/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه معاصر/فقه سیاست خارجی /راهبردهای دشمن شناسی
حدیث خوانی
عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَصَدَّقُوا وَ لَوْ بِصَاعٍ مِنْ تَمْرٍ وَ لَوْ بِبَعْضِ صَاعٍ وَ لَوْ بِقَبْضَةٍ وَ لَوْ بِبَعْضِ قَبْضَةٍ وَ لَوْ بِتَمْرَةٍ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَبِكَلِمَةٍ لَيِّنَةٍ فَإِنَّ أَحَدَكُمْ لَاقٍ اللَّهَ فَقَائِلٌ لَهُ أَ لَمْ أَفْعَلْ بِكَ أَ لَمْ أَجْعَلْكَ سَمِيعاً بَصِيراً أَ لَمْ أَجْعَلْ لَكَ مَالًا وَ وَلَداً فَيَقُولُ بَلَى فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَانْظُرْ مَا قَدَّمْتَ لِنَفْسِكَ قَالَ فَيَنْظُرُ قُدَّامَهُ وَ خَلْفَهُ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ فَلَا يَجِدُ شَيْئاً يَقِي بِهِ وَجْهَهُ مِنَ النَّارِ.(الکافی ج 4 ص4)
امام صادق علیهالسلام از قول پیامبر اکرم ص درمورد اهمیت صدقه دادن و امر به صدقه دادن فرمودند در راه خدا صدقه دهید. فعل امر است اینکه چه میزان صدقه بدهید خب هر کسی به اندازه ی توانمندی اش، یکی توان بیشتر و یکی توان کمتری دارد. حضرت فرمود اگر توانستید صدقه بدهید به اندازه ی یک صاع که یک واحد اندازهگیری است و وزن آن حدود سه کیلو یعنی دو کیلو و هشتصد و سی گرم است. فرمودند توانستید صاع بدهید البته این با معیار ها و سطح زندگی آن دورانی است که پیامبر اکرم زندگی میکردند. اگر کسی یک صاع صدقه میداد انسان توانمندی بود یعنی سه کیلو خرما را میتوانست صدقه بدهد روایت داریم در جنگ یک خرما را چند نفر در دهان میگذاشتند و میمکیدند بلکه رمقی از شیرینی خرما بدست بیاورند تا بتوانند بجنگند. در آن دوران میفرماید به اندازهی سه کیلو خرما صدقه بدهید طبیعتاً در این دوران اگر سطح زندگی متفاوت است باید متفاوت رفتار کرد تصدّقوا ولو بصاع من تمر اگر نتوانستید ولو ببضع صاع سه کیلو نتوانستید ، دو یا یک کیلو ، ولو بغبضه ، یک مشت خرما دهید در راه خدا آن هم نمیتوانید، یک مشت کوچک یعنی تعدادی، این را هم نمیتوانید ولو بتمر یک خرما دهید آن هم ندارید نیمی از خرما دهید ولو شقه تمر اگر نیمی از خرما هم نداشتید، با زبان خوش با مردم صحبت کنید شما با خدا ملاقات خواهید کرد و در محضر پروردگار عالم قرار خواهید گرفت و از شما سوال میکند برایت کاری نکردم؟ گوش و چشم به تو ندادم ؟ به تو ثروت ندادم یا فرزند ندادم؟ همه ی این ها را دادم. خداوند متعال ادامه میدهد ببین تو چه کردی چه چیزی پیش انداختی برای خود؟ آیا برای خود پیشاپیش کاری کردی ؟ در برابر پروردگار پیش رو و پشت و سمت چپ و راست خود را میبیند و چیزی که پیدا کند که با آن چیز بتواند آتش دوزخ را از چهره ی خود دور کند، ندارد. این اشاره به این دارد که در آن وضعیت تنها چیزی که انسان را کمک میکند صدقه است که به بندگان نیازمند خداوند میپردازد زندگی آن ها و امنیت زندگی آنان را تأمین میکند و خدا هم در آخرت امنیت را برای او خواهد خواست.
بررسی سند راهبردی کشور آلمان
به دنبال مباحث گذشته و مطالبی که درباره ی دشمن شناسی عرض کردیم و بررسی اسناد راهبردی کشور ها برای شناخت دشمن و نحوهی مقابله با دشمن به عنوان یک تجربه ی بشری مبتنی بر اسناد راهبردی که ثبت و ضبط شده و در اختیار همگان است به دنبال این هستیم که اولاً پیچیدگی های صحنه ی سیاست خارجی و در هم تنیدگی مسائل را شناسایی کنیم و در این پیچیدگی ها ببینیم کشور های مختلف نحوهی رفتار آن ها با دشمنان چه در مرحلهی شناخت دشمن چه در مرحلهی ارزیابی توانمندی های دشمن یا راهکارهای مقابله با دشمن چه رفتاری از خود نشان میدهند. اسناد ملی و راهبردی چند کشور را بررسی کردیم امروز سند امنیتی و سیاسی جمهوری فدرال آلمان را بر اساس نسخه ای که در اختیار ما است و در رسانه ها منتشر شده تعقیب و مطرح میکنیم. پیشاپیش عرض میکنم که دو سند قطعی در اختیار هست و بر اساس آن چیزی که عرض کردم منتشر شده است، یکی معروف به کتاب سفید ارتش آلمان که در سال ۲۰۱۶ منتشر شده است البته یک نسخه ی قدیمی دارد که به ده سال قبلش مربوط بوده است. نسخهی جدید در دوران صدر اعظمی آنکلا مرکر از سمت و سوی وزارت دفاع تایید و مجددا ابلاغ شد. دومی هم سند حاکمیت هوشمند است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شده است عده ای از اندیشمندان در حوزه ی روابط بینالملل سندی با عنوان حاکمیت هوشمند تنظیم کردند و ده برنامه ی اقدام برای دولت جدید وضع کردند و این را در اختیار دولت جدید گذاشتند. البته سند دیگری هم هست که در دست تهیه است سه حزب فعلی که در آلمان قدرت را بدست گرفتند یکی سوسیال دموکرات ها، یکی حزب سبز ها و دیگری دموکرات های آزاد این ها هم با هم توافق کردند که یک سند جدیدی به اسم سند امنیت ملی آلمان تولید کنند و این را به عنوان یک سند مرجع مورد توجه قرار دهند. مقدمات برای تنظیم این سند و فراخوان از نخبگان انجام شده است هنوز مراحل نهایی آن طی نشده است. ما دو سندی که عرض کردیم یکی کتاب سفید ارتش و یکی هم سند دومی که به عنوان سند حاکمیت هوشمند از آن یاد میشود را سعی میکنیم خیلی سریع عبور و مرور کنیم تا رویکرد دولت آلمان نسبت به پیچیدگی های صحنه ی سیاست و شناخت در حوزههای مختلف سیاست خارجی و دشمن شناسی را از آن استخراج کنیم.
در این سند چند بنیان کلی در ابتدا مطرح شده که مبانی اصلی این سند به حساب میآید. در مبانی یکی پیوند بنیادین امنیت و هویت مورد توجه قرار گرفته است. در این محور میگویند تا تشخیص ندهید چیستی خود شما چیست، هویت شما چیست و این هویت چه مختصاتی دارد ، نمیتوانید برای امنیت این هویت ناشناخته تلاش کنید باید ارزش و اعتبار خود را بدانید. مثلاً آنان با ارجاع به مقدمهی قانون اساسی در همین زمینه می نویسند جمهوری فدرال آلمان یک کشور لیبرال دموکرات است که مبتنی بر حقوق بنیادین و غیر قابل اسقاط آحاد انسانی رفتار میکند و همچنین یک عضو از اروپا است یعنی میخواهند بگویند ارزش های واقعی یکی مردم سالاری و دموکراسی است یکی حقوق بنیادین افراد است. یکی عضویت در اروپا و از این قبیل نکات است. هویت خود را در مقدمه توصیف میکنند که آلمان چه هویتی دارد پس یکی از مراحل بسیار مهم در مباحث امنیتی این است که انسان ها هویت خود را بشناسند و مرور کنند و به آن اعتراف کنند. این حرف غلطی نیست یک مسلمان اول باید بداند اسلام چیست و مسلمانی یعنی چه و ارزش های آن چیست وقتی از اسلام دفاع میکنیم بدانیم از چه ارزشی دفاع میکنیم. در مقدمه ی دوم یا بنیان دوم میگویند باید منابع قدرت را هم شناخت. اگر کسی توانمندی های خود را نشناسد قادر نیست از توانمندی هایی که در اختیار دارد به موقع استفاده کند. در توانمندی هایی که آلمان برای خود برمیشمارد در اسناد راهبردی ملی خیلی بر توانمندی های نظامی و سامان های دفاعی تاکید شده است. اینکه برای خودش قدرت تولید کند و قدرت نظامی تولید کند و اینکه بازدارندگی هسته ای ایجاد کند، اینکه مناسبات را بین اروپا و ناتو راهبری کند، از این حرف ها در لا به لا و سطح به سطح این سند میتوانید پیدا کنید و به چشم میخورد اما یک نکته ی بنیادی و اساسی در حاشیه ی این قدرت شناسی آلمان از آن یاد میکنند این است که میگویند در درجه ی اول آلمان با تکیه بر قدرت اقتصادی، علمی و تکنولوژی خود تلاش میکند به نقش رهبری و هدایت گری سیاسی در غالب پروژه های جمعی و شبکه ای دست پیدا کند. خب معتقدند آلمان قدرت چهارم اقتصادی جهان است بر همین مبنا امنیت خود را در گروی وجود صلح، ارامش، امنیت انتقال سرمایه و نیروی کار و امکان سرمایهگذاری مالی و تکنولوژی در روند های توسعه ای دنیا پیش بینی میکند. میگویند ما ثروت چهارم دنیا هستیم. وقتی میگوییم ثروت چهارم دنیا یعنی باید از ثروت و توانمندی مالی خود حفاظت کنیم سرمایه گذاری کنیم بتوانیم جا به جا کنیم انتقال دهیم. انتقال ثروت در نقاط مختلف جهان با استفاده از روش های امن خیلی مهم است. الان ببینید جمهوری اسلامی را که تحریم کردند یکی از ابعاد شکننده ی تحریم ممانعت از انتقال ثروت از هر نقطه به نقطه ی دیگر دنیاست ، شما حتی اگر نفت هم بفروشید امکان آن را که پولش را وارد کنید ندارید باید به شبکههای دلال و تراستی واگذار کنید معلوم نیست چند درصد موفقیت آمیز باشد. آن ها میگویند ما ثروت داریم و طبیعت آن محتاط است و به سمت امنیت خود را سوق میدهد ثروت و سرمایه اینجوری است. بار شیشه است که نباید بگذاریم به راحتی شکسته شود. پس میگویند هویت ما پیدا است، اروپایی هستیم، دموکرات هستیم، قدرت ما در ثروت ما است. مورد سوم اینکه میگویند ما به عنوان یک کشور اروپایی و ثروتمند ، چهارمین ثروت دنیا باید آماده ی پذیرش مسئولیت های بیشتر در جهان باشیم. آنها میگویند که اگر بخواهیم مسئولیت بیشتری در اداره ی امور جهان داشته باشیم، این پذیرش مسئولیت مستلزم دستیابی به منابع قدرت است پس ما باید تلاش کنیم یا برلین باید تلاش کند که بتواند تولید قدرت کند تا از رهگذر تولید قدرت بتواند نقش راهبری را برای خود فراهم کند. این سند وقتی میخواهد منتشر شود وزیر دفاع آلمان در مقدمهی آن یک نکته ای را نوشته است و آن اینکه موقعیت ژئوپولوتیکی یعنی جغرافیای سیاسی آلمان اقتضا میکند که ما یعنی آلمان برای اجرای ایده ی رهبری از مرکز آمادگی کامل داشته باشیم. ببینید میخواهد در این جمله بگوید اینکه ما باید رهبری جهان را به دست بگیریم مفروغ عنه است اما در این مرحله باید تلاش کنیم برای اجرای این ایده در خود آمادگی ایجاد کنیم اصل ایده را مفروغ عنه میگیرند و برای ضوابط و ابعاد حاشیه ای آن در تلاش هستند توانمندی ایجاد کنند اگر یادتان باشد فرانسه هم در تلاش بود همین ایده را برای خود دامن بزند که راهبری جامعه ی اروپایی را بدست بگیرد در کنه این راهبرد ها می بینید یک تزاحم برای کسب قدرت برتر در اروپا وجود دارد یعنی کشور هایی که خیلی وقت ها در زیر پرچم خود در صف های زیبا می ایستند و ابراز همیاری میکنند در کنه آن در حال جنگ باهم هستند.
همه موش مانا همه میش پوست ، همه دشمنی کرده در کار دوست
این ها باهم گارد تقابلی دارند در کنه نگاه های راهبردی، آلمانی ها معتقدند به دلیل سابقه ای که دارند، شناختی که از قدرت دارند، ابزار هایی که در اختیار دارند، نگاهی که به معادلات جهانی دارند، قادر هستند یا آمادگی دارند یا استعداد در خود ایجاد کردند که مسائلی در مورد تنظیم روابط ناتو یا اتحاد اروپا یا پروژه ی همگرایی اروپایی را حل کنند، اکنون بین ناتو و اروپاییان مشکلات زیادی است، یکی از مشکلات این است که از ناحیهی آمریکایی ها دامن زده میشود میگویند اروپا باید حق تأمین امنیت خود را بدهد. یعنی ناتو که یک ارتش است و با پول کشورهای اروپایی که از هر کدام سهم میگیرد تا امنیت این ها را تأمین کند اداره می شود از یک طرف معتقد است چون اروپا بودجه ی کافی را در اختیار ناتو برای تقویت زیرساخت های خود نمیگذارد ناتو ظرفیت لازم برای دفاع از این ها را ندارد از آن طرف اروپا معتقد است چون ناتو ناتوان است و در حمایت و حراست از امنیت اروپا استحقاق پرداخت بیشتر را ندارد. این دو نگرش متضارب و متفاوت باعث آن شده است که همواره بین اروپا و ناتو چالش هایی است. آلمان می گوید من آمادگی دارم در میانه ی اروپا و ناتو نقش ایفا کنم و در این نقشی که ایفا میکنم مشکلات مرتبط بین این دو مجموعه را کاهش بدهم. در تنظیم روابط ناتو و اتحادیه ی اروپا میگوید من آمادگی نقش آفرینی و راهبری دارم، دوم پروژهی همگرایی اروپایی است، همگرایی اروپایی با برزگزیت و خروج از اتحادیه اروپا ترک برداشته است برخی از کشور ها الان همین را میگویند. می گویند باید در جهت حفظ اتحاد و همگرایی اروپایی هم تلاش کنیم و ما به عنوان آلمان آمادگی این کار را داریم. سوم تقویت سیاست دفاعی امنیتی مشترک اروپاست این هم باید در دستور کار باشد. این سیاست که ما منتظر خیرات و برکات ناتو باشیم نمیتواند تا ابد ادامه پیدا کند باید خودمان سامانه ی دفاعی و امنیتی ایجاد کنیم. عین این حرف را فرانسوی ها در راهبرد خود داشتند. فرانسه و آلمان و انگلستان باهم رقابت های زیادی دارند که از جمله از رقابت هایشان همین است که راهبری تحولات اروپایی را هر کدام جداگانه میخواهند بر عهده بگیرند بنابراین وقتی جداگانه رویکرد این چنینی دارند به دنبال این تقابل رویکرد ها اختلافات جدی با هم دارند. آلمان میگوید ما باید به دنبال ساز و کار دفاعی مشترک اروپایی باشیم و این کار ها و رویکرد ها از طریق گفت و گو و مذاکره در سطح مقامات بلند پایه به وجود خواهد آمد و ما میتوانیم برای این گفت و گو ها و ایجاد زیر ساخت ها نقش رهبری را ایفا کنیم. این سومین مسئله ی مهم که در مقدمهی این سند از آن یاد شده است.
وقتی این سند را بالا و پایین میکنیم به یک نکته میرسیم، حکومت فدرال آلمان بر اساس تاریخی که برای خود قائل است، موقعیت حساس جغرافیایی که در بطن اروپا دارد، تاریخ و تمدنی که از آن به عنوان یک منبع تولید قدرت یاد میکند، این آلمان نمیتواند از ایفای نقش رهبری در اروپا چشم پوشی کند. طمع سنگینی به این جایگاه دارد و بلند پروازانه تلاش میکند تا به این جایگاه دست پیدا کند. این گفتمان که ما قدرت تولید کنیم و مسئولیت خودمان را در کنار آن افزایش دهیم. یعنی قدرت و مسئولیت توامان یک گفتمانی برای تئوریزه کردن آن هدف والا است. هدف چه بود؟ بدست گرفتن جایگاه راهبری در اروپا. در حقیقت اگر رسماً بخواهد به کشور های اروپایی اعلام کند که من در تلاش هستم که رهبر اروپا شوم این هدف ناهنجار و زیاده خواهانه میشود اما این هدف را در غالب یک رویکرد به هنجار مطرح می کند اینکه قدرت و مسئولیت همه ی اعضا باید به طور توامان افزایش پیدا کند. وقتی میگوید قدرت و مسئولیت افزایش پیدا کند و هرکس به اندازه ی قدرت و مسئولیت خود نقش ایفا کند دنبال این است با اضافه ی قدرتی که برای خود تولید میکند نقش خود را در معادلات اروپایی افزایش دهد. نکته ی چهارم که در این مقدمه ی سند مورد توجه قرار گرفته است این است که مسئولیت و وظیفه ی دولت آلمان دفاع از آزادی، امنیت و تلاش برای رفاه شهروندان این کشور است و در عین حال حفاظت از صلح و تقویت حق در مقیاس جهانی را تعقیب میکند. پس اصلی ترین هدفی که میشمارند در اهداف این سند میگویند دفاع از آزادی، امنیت و رفاه شهروندان و صلح در مقیاس جهانی است.
با این حرف میخواهم بگویم دولت آلمان یک رویکرد هنجار گرایی را دارد و به دنبال حفظ منافع ملی خود و در عین حال حفظ امنیت جهانی، نظم جهانی، دموکراسی، حاکمیت قانون و حفظ حقوق اساسی شهروندان در جای جای دنیا و پاسداری از صلح و امنیت جهانی است. این را به نمایش میگذارند. همه ی این ها را هم میگویند در آن ارزش های دموکراتیک که ما به آن پایبند هستیم جای دارد و در آنجا به آن تصریح شده است. در رابطه با مفهوم هنجار و منفعت و صلح و آشتی و حقوق بشر و ... نکات زیادی گفتند که معمولاً در رقابت حزبی بین این احزاب دائما مطرح میشود.
در این سند به معادلات غرب آسیا با یک نگاه ویژهای توجه شده است. به نظرم سه مسئله ی مهم را راجع به غرب آسیا مطرح کردند. اولاً به نوعی در لابهلای بند های این سند احساس میکنید که اروپا نمیتواند امنیت خود را فارغ از معادلات مربوط به غرب آسیا پیگیری کند. ثانیاً برای حفظ امنیت خود مجبور است که به کشور های غرب آسیا اهتمام بورزد. در این سند آمده است که دولت های شکننده، یعنی دولت هایی که پایگاه مردمی قابل قبولی ندارند در غرب آسیا که با بحران های اجتماعی و اقتصادی گوناگونی دست به گریبان اند. مثال هایی هم میزنند که ما فعلاً از بیان آن ها به دلیل طولانی نشدن مباحث خودداری میکنیم. در کشور های مختلف خود شما ملاحظه کنید متوجه هستید که کشور های که پایگاه اجتماعی ندارند، با رای مردم سرکار نیامدند و رای مردم پشتوانه ی آن ها نیست، حمایت و مقبولیت مردمی ندارند در این حال بحران اقتصادی هم دارند. کشور هایی که بحران اقتصادی دارند و مقبولیت هم ندارند خب هر روز مشکلات آن ها رو به افزایش است. میگویند وقتی این دولت ها مشکلات رو به افزایش و معیشتی دارند، چون اعتراضات در این کشور ها رو به افزایش است، کشور هایی که فاقد پایگاه مردمی و انتخابات هستند و در آن ها اعتراض است، برای اینکه اعتراضات سرکوب شود آزادی ها محدود میشوند. پس کشور ها، کشور هایی میشوند که شکنندگی سیاسی دارند، آزادی ندارند، وضع اقتصادی خوبی ندارند. چالش های اقتصادی آن ها رو به افزایش است. این کشورها آمادگی برای انفجار را دارند. نتیجه ی وضعیت این کشور ها این است که امید در این کشور ها فرو میریزد. وقتی امید فرو ریخت، بی آیندگی نسل های جوان رقم خورد و آن ها شغل و آینده ی اقتصاد مطمئن نداشتند، طبیعتاً رویکرد این جوانان رادیکال میشود. گسست از جوامع آن ها افزایش پیدا میکند و به سمت گروه های تبهکار و تروریست سوق پیدا میکنند. عموماً در این سند میخواهند بگویند ریشه های تروریستی در سال های اخیر ناشی از شکنندگی دولت ها با بحران های اقتصادی است که البته این حرف درستی نیست خیلی از این عناصر تروریست از جمله ثروتمندان عالم بودند. بن لادن خودش یکی از سرمایه داران بزرگ بود. اگر قرار بود ضعف اقتصادی باعث شود رویکردهای تروریستی تولید شود باید توان اقتصادی مانع این میشد در حالی که بسیاری از کسانی که در گروه های تروریستی در بیست یا بیست و پنج سال اخیر نقش داشتند فاقد این خصوصیت بودند البته در جایی هم ممکن است غلط نباشد. در بند سوم اضافه میکنند اگر آلمان بخواهد از بنیان هایی مثل تروریست و بنیاد گرایی اسلامی و مهاجرت غیر قانونی در امان باشد چون وقتی وضع داخلی کشور ها خراب شد مهاجرت افزایش پیدا میکند. عموماً این کشور های غرب آسیا که دچار مشکل میشوند جوان هایشان به سمت اروپا حرکت میکنند پس اروپا نا خود آگاه یا خود آگاه یا با اختیار و بی اختیار نقطه ی هجوم پناهندگان میشود حالا میگویند اگر اروپا و آلمان میخواهند از این وضعیت در امان باشند باید به کشور هایی که دچار پدیده ی دولت های شکننده هستند در مسیر توسعهی بازسازی اجتماعی سیاسی کمک کند تا نسل های جوان این کشور ها بتوانند در وطن خود از آزادی ، امنیت و رفاه برخوردار باشند. ادامه میدهند آلمان باید هدایت گر و پیش ران تغییر الگوی حاکمیت و تقویت روند نوسازی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در غرب آسیا باشد. در حقیقت در این بند میگویند آلمان باید الهام بخش باشد و الگو دهد. کشور های غرب آسیا را خود با دست خود طوری بسازد و به ساخت و ساز آن کمک کند که از انتقال و جا به جایی خارج از چهارچوب مهاجران به مرز های این کشور و به مرزهای اروپا جلوگیری شود. پس برای فرار از بحران های سیاسی امنیتی یا بحران های ناشی از پناهندگی می گویند باید به این کشور ها کمک کنید.
این جمله هم قابل توجه است که در این سند نام جمهوری اسلامی بر خلاف اسناد سایر کشور ها کم برده شده است که یک بار از نام جمهوری اسلامی در این سند یاد شده که آن هم به نمونه های نقش آفرینی موفقیت آمیز اروپا در حل و فصل مناقشات و مدیریت بحران های موجود با ایران با به ثمر رساندن توافق هستهای با جمهوری اسلامی ایران در سال 2015 که به نام برجام مورد توافق قرار گرفت اشاره میکند.