1402/03/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه معاصر/فقه سیاست خارجی /روایات دشمن شناسی
حدیث خوانی
عن امیرالمومنین علیه السلام قال: أعقَلُ النّاسِ مَن غَلَبَ جِدُّهُ هَزلَهُ و استَظهَرَ على هَواهُ بعَقلِهِ.[1]
وجود نازنین امیرالمومنین علیه السلام خرمند ترین افراد جامعه را کسانی معرفی میکند که نکات جدی و رفتار جدی آنان بر نکات مزاح و شوخی آنان غلبه پیدا کند. کسی که بیش از جدیت، مزاح و تفریح در کلمات و گفتار و رفتارش هست، او نشانهی خوبی برای بهره گیری از خرد ندارد. خرمند فردی است که در اکثر اوقات سخن و شنیدن و تهدید او جدی است. اگر این فرد برای مقابله با هوای نفسش از عقل خود استفاده کند، این دو خصوصیت را کامل کرده است. هوا و میل تلاش میکند خود را بر عقلانیت تحمیل کند، عموما وسوسه ها سعی میکنند عقل را به کنار بزنند و خود را جانشین عقلانیت کنند، اما فرد عاقل کسی است که در زمان وجود وسوسه ها عقلانیت خود را حفظ میکند و با عقل و شعوری که خداوند به او داده است بر هوای نفس خود پیروز میشود. اینکه در متون دینی ما آمده است که خداوند وقتی انسان را خلق کرد، رکب فیه عقل و الشهوات، شهوت هرکس بر میل و عقل او غلبه پیدا کرد او از حیوانات هم جایگاه پایین تری دارد، اما کسی که عقلانیت خود را بر خواسته ها و میل نفسانی موفق کرد و پیروز کرد و برتری داد، و هو أعلی من الملائکه.
روایات دشمن شناسی
در بحث دشمن شناسی و شناخت رویکرد های دشمن و نحوه ی مقابله با دشمن، مبتنی بر برداشت از روایات، نکاتی عرض کردیم. نوبت به این روایت رسید که امیرالمومنین علیه السلام فرمود:( آفَةُ اَلْقَوِيِّ اِسْتِضْعَافُ اَلْخَصْمِ) اشیای مختلف هر کدام بر حسب خود آفتی دارند مثلاً آفت علم نسیان است، آفت قدرت و قوت، کوچک شمردن دشمن است. اگر فرد قوی دشمن خود را که احیانا ضعیف تر از خودش هم هست ضعیف شمرد، او آفت زده شده است. میوه ی آفت زده کم کم پوسیده و از بین میرود. فرد قوی که دشمن را ضعیف بشمارد از همین نقطه و ناحیه دچار آفت و مشکل و شکست میشود. اینکه ضعیف شمردن خصم برای فرد قوی آفت است به این معنا است که حتی در زمان برتری داشتن بر دشمن و حتی زمانی که ضعف دشمن آشکار است نباید آن را ضعیف قلمداد کرد یعنی اگر اینگونه شد، این آفت میشود. دشمن را همواره باید حتی در ضعف او، باید قوی جلوه داد و تصور کرد و معتبر دانست. این معنا با یک روایت دیگری از امیرالمومنین که نقل شده است: (لاتَستَصغِرَنَ عَدُوّا وإن ضَعُفَ) حتی دشمن وقتی ضعیف است نباید او را کوچک شود وگرنه خسارات جبران ناپذیری به ما میزند. عربستان سعودی بزرگترین کشور عربی با بیشترین صادرات و انباشته ترین کشور از حیث ذخایر و درآمد های نفتی است. کوچک ترین و ضعیف ترین کشور عربی یمن است. یمن ضعیف و چند تکه که درگیری های داخلی در آن گسترده شده و هر جریانی به یک قدرتی متصل و با چالش های داخلی فراوانی مواجه است. عربستان در فروردین سال هزار و سیصد و نود و چهار یک حملهی گستردهای را علیه مردم یمن به راه انداخت و از موضع بسیار بالا، رهبران سعودی تاکید کردند ظرف دو هفته همه ی مخالفین خود را سرنگون میکنیم. بیشترین تمرکزشان روی جریان انصارالله بود که با منصور هادی در مخالفت بودند، آن ها تأکید کردند که ما ظرف دو هفته همهی مخالفین منصور هادی را سرنگون میکنیم و منصور را به قدرت باز میگردانیم. وقتی جنگ شروع شد از زمین و هوا حمله ها آغاز شد. ضمن اینکه عربستان قوی ترین قدرت عربی است از حمایت عمدهی کشور های عربی برخوردار شد. ارتش های عربی کمک کردند، تحت عنوان اعتلاف، حملهی گستردهای علیه یمن آغاز کردند. سعودی ها از پیروزی خود در ظرف زمانی مقرر حالا کمی کمتر یا بیشتر اطمینان داشتند. اسم این عملیات را برای برداشتن دشمن ضعیف به نام عاصفة الهضم یا طوفان قاطعیت گذاشتند. در این جنگ همه چیز به نفع عربستان سعودی بود. هواپیما های جنگندهی کشور های عضو شورای همکاری خلیج فارس یعنی عربستان، امارات، قطر، کویت و بحرین در کنار جنگنده های کشور های مراکش، مصر، اردن، سودان، حملات برق آسایی علیه مردم یمن و انصارالله در یمن آغاز کردند. سومالی هم که نقطهی نزدیکی به یمن است پایگاه های نظامی خود را برای ساماندهی به این حملات در اختیار عربستان و هم پیمانانش قرار داد. آمریکا هم به عنوان بزرگ ترین کشور جهان وظیفه ی مهم پشتیبانی اطلاعاتی و لوجستیکی و سوختگیری هوایی را بر عهده داشت و در این زمینه تدبیر میکردند این کشورها از هیچ کوششی برای ضربه زدن به این کشور کوچک دریغ نکردند. جرم این کشور و جریان انصارالله در این بود که همپیمان با ایران است، همه ی قدرت ها پشت عربستان جمع شدند که اجازه ندهند برای ایران قدرت و هم پیمان جدید در یمن شکل بگیرد، اتحادیهی عرب هم رسماً از اقدام نظامی عربستان در جنگ علیه یمن پشتیبانی کرد. اعضای این اتحادیه هم در نشست سالانه که برگزار میکنند در شرم الشیخ در آن سال جمع شدند، یک بیانیه صادر کردند و خواستار تشکیل نیرو های نظامی مشترک علیه انصارالله شدند با همهی این احوال و این برخورداری از حمایت که واقعاً بی نظیر بود، سعودی به خودی خود یک قدرت بزرگ در منطقهی عربی بود حمایت بزرگی از سوی کشور های منطقه همانطور که عرض کردم داشت و آمریکایی ها و اروپایی ها هم او را حمایت میکردند، مجهز ترین سلاح های غربی برای سرکوب یمن به کار گرفته شد، مدارس، مجالس عروسی، تجمعات مردمی را زدند و از هیچ تجمعی برای زدن دریغ نکردند که عملیات درد آوری به نمایش بگذارند و مردمی که حامی انصاراالله هستند را به ستوه بیاورند. با همهی این احوال بیشتر از هشت سال از این حادثه میگذرد تمام همپیمانان غربی و عربی عربستان برای وادار کردن انصارالله به آتش بس تلاش میکنند. یک دشمن کوچک و ضعیف اما با اراده و دشمنی که وقتی هواپیماهای کمک های بشر دوستانه ی ایرانی میخواست در فرودگاه صنعا به زمین بنشیند، سعودی ها همه ی باند فرودگاه را بمباران کردند و اجازه ندادند هواپیمای ایرانی به زمین بنشیند اما همین کشور ها هشت سال جنگیدند نتوانستند دشمن کوچکی مانند انصارالله را شکست دهند. پس اینطور نیست که اگر حجم دشمن کوچک بود یا فقر داشت حتما شکست میخورد چه بسا دشمن کوچک بتواند بر دشمن بزرگ غلبه پیدا کند. عربستان بر خلاف انتظاراتش از بیم موشک ها و پهپاد های گروه انصارالله آرامش ندارد پهپاد های انصار الله آرامکو و مراکز نظامی را هدف قرار دادند اگر امروز هم سعودی ها در این مسیر ادامه دهند و بخواهند در برابر مظلومیت یمنی ها از سلاح های پیشرفتهی خود استفاده کنند، انصار الله ظرفیتی دارد که این ها را پشیمان میکند.
امروز سعودی ها حاضر هستند ده ها برابر آن چیزی که تا حالا هزینه کردند مجددا هزینه کنند تا اعتبار از دست رفتهی خود را در برابر انصار الله بازیابی کنند، پس میبینید گاهی دشمن کوچک به دلیل جدیت، اراده و سرسختی ممکن است زمینه های پیروزی قوی تری در اختیار داشته باشد پس دشمن را باید در هر حالی جدی گرفت و زمینه های موفقیت و قدرت او را آنالیز کرد و برای مهار توانمندی هایش با دقت و تلاش برنامه ریزی کرد. حتی دشمن ضعیف را بر اساس تعبیر این روایت نباید کوچک شمرد، در مذاکرات دیپلماتیک هم اینطور است. گاهی دشمن سیاسی ناچیز و ناتوان قلمداد میشود و چون ناچیز قلمداد میشود همت کافی برای مقابله با او به کار گرفته نمیشود. میگویند دشمن کوچک است یک گروه یا گردان این را جمع میکند اما وقتی دشمن با اراده است، طرح و برنامه دارد حتی در صورت کوچک بودن زمینهی پیروزی آن قوی است. خصوصا اگر اعتقاد به خدا و ایمان دینی در آن جامعه باشد. یمنی ها با ایمان و اعتقادی و سرسختی که دارند در جایگاه یک دشمن کوچک توانستند یک حریف قدر و قدرتمندی مانند عربستان و هم پیمانان او را از پا در بیاورند. اماراتی ها تلاش کردند نیرو های خود را از یمن بخاطر آسیب و آفتی که میدیدند خارج کنند، اینجا است که آسیب و آفت واقعی شکل میگیرد، در جنگ و مذاکرات دیپلماتیک هم اینطور است و در نتیجه رقابت یک دیپلماتیک بخاطر بی توجهی دشمن یا کوچک شمردن رقیب ممکن است صحنه واگذار شود. دشمن کوچک و کم توان بر حریف پر قدرت و پر ادعا ممکن است غلبه پیدا کند پس در رقابت دیپلماتیک هم باید دشمن و منشأ خطر را همواره جدی قلمداد کرد و برای مقابله با او از هیچ کوششی کوتاهی و مضایقه نداشت.
این عبارت از امیرالمومنین که (آفَةُ اَلْقَوِيِّ اِسْتِضْعَافُ اَلْخَصْمِ) می فهماند که دیپلمات کشور اسلامی باید حتی در موقعی که برتری دارد آفت زده نشود یعنی حریف را دست کم نگیرد، دشمن را باید همواره جدی گرفت و قوی قلمداد کرد اگر او را ضعیف قلمداد کردید و به دشمن ضعیف کم توجهی کردید نتیجه آن چه نباید شود، میشود.
ما صحنه ی جنگ عربستان و یمن را مثال زدیم اما در کشور های متعدد وجود دارد مواردی که کشور های کوچک تر و کم برخوردار با جدیت سر میز مذاکره حاضر میشوند و چون حریف مقابل آن ها را ساده و کوچک میپندارد آن ها در مقابل حریف پیروز میشوند.
پس نتیجهای که از این بیانات میگیریم این است که نباید دشمن را در زمان قدرت و برتری کوچک شمرد. وقتی قدرتمند هستید، دشمن خود را کوچک نشمارید این آفتی برای لشکر قوی و قدرتمندی است که در اثر غفلت دشمن خود را کوچک میشمارد.
روایت بعدی دوباره از امیرالمومنین علیه السلام است که فرمودند: (أوهَنُ الأعداءِ كَيدا مَن أظهَرَ عدَاوتَهُ) در گذشته روایتی را نقل کردیم که شر الاعدا، آنجا گفتیم بدترین دشمنان کسانی هستند که که رفتار پیچیده دارند و پنهان کاری میکنند. اینجا در این روایت نقیض آن نکته را بیان میکند که وهن ترین و سست ترین دشمن کسی است که دشمنی خود را آشکار میکند. اگر دشمن شما دشمنی های خود را آشکار کرد، علنا اعلام کرد که ما دشمن شما هستیم و رسماً برای اقدام علیه شما تدارک نیرو کردیم و بسیار جدی توانایی ها و هم پیمانان خود را جمع کرد و رسمی و علنی هم خصومت خود را به نمایش گذاشت هم راه های خصومت ورزی و اعلام خصومت را آشکارا به نمایش گذاشت. این دشمن سست ترین دشمن است زیرا شما در این معادله هم همپیمانان او را شناختید و هم دشمنی او را فهمیدید و هم روش ها و اعلام خصومت او پیدا است و شما میتوانید راه های میانبر را بر سر راه پیشرفت آن ها ببندید و با آنان مقابله کنید. این دشمن سست است و بر خلاف آن دشمنی که عرض کردیم یعنی دشمن پیچیده ، این دشمن دشمنی است که پیچیدگی ندارد و آشکارا عداوت خود را به نمایش میگذارد.
از این روایت یک استفاده میکنیم که دشمن سست را بشناسیم همانطور که توضیح دادیم اما در حالت آفندی هم میشود به این روایت توجه کرد و آن اینگونه که در تقابل با دشمن در هجوم به دشمن باید تلاش کنید که عداوت خود را ظاهر نکنید. کید و نقشه خود را ظاهر نکنید و پیچیده عمل کنید، اگر پیچیده عمل کردید، خصومت خود نسبت به دشمن را پنهان کردید، دشمن از لایه های رفتاری شما مطلع نمیشود اما اگر آشکار عمل کردید در وضعیت آفندی، حریف نقشهی شما را میخواند و پیش از اقدام شما مقابله به مثل میکند یا یک هجوم پیش دستانه برای خنثی سازی کار شما انجام میدهد. این روایت هم در دو زاویه قابل توجه است. در زمینه ی پدافندی که دشمن را بشناس اگر آشکارا دشمنی کرد و اگر روش های او آشکار بود این را دشمن ضعیفی بدان و دشمنی است که راحت میتوان بر او غلبه کرد، طراحی و اقدام کن که غلبه حتمی است البته از چنین دشمنی نباید غافل شد و او را ضعیف شمرد اما باید بدانید دشمن ضعیفی است و قوی باید مقابله کرد. در عرصهی آفندی اینکه وقتی میخواهید به دشمن هجوم بیاورید باید پنهان کاری خود را تقویت کنید اینکه عداوت را آشکار کنید کاری را حل نمیکند، خواه در میدان جنگ یا در میز مذاکره باشد، فرقی ندارد. دیپلمات نباید در مذاکره و گفت و گو ها و کنش های خود طوری رفتار کند که اسرار یا نیازمندی هایش آشکار شود. بعضی وقت ها ممکن است کسی تصور کند که با دشمن صادقانه صحبت کند مثلا بگوید ما ذخایر نفتی مان تمام شده است و اگر به ما ذخایر ندهید ما ظرف دو هفته دچار مشکل میشویم خب حس میکند با این صداقت در گفتار، دشمن به ما کمک میکند اما دشمن وقتی بداند ذخایر شما تمام شده است، دچار ضعف نیرو هستید، در چنین حالتی او رحم نخواهد کرد. در فضای آفندی هم اطلاعات را باید پنهان نگه داشت و دشمن را در خلأ اطلاعاتی قرار داد. اگر ما به نوعی از روی غفلت یا بی سیاستی یا به هر دلیل دیگری متوجه نبودیم یا بودیم، آشکارا در مقابل دشمن رفتار خصمانهی خود را به اجرا درآوردیم، دشمن به زودی بر سر راه ما کمین هایی ایجاد میکند و ما را محاصره میکند به جای اینکه ما او را محاصره کنیم، حالا چه در گفت و گوی دیپلماتیک یا در سایر خصومت ها باشد. پس باید با جدیت برای اینکه در رفتار در برابر دشمن قوی عمل کنیم، عداوت خود را آشکار نسازیم.
در یک روایت دیگری نزدیک به همین معنا حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: من أظهر عداوته قلّ كيده[2] هرکسی خصومت و دشمنی خود با طرف مقابل را علنی و آشکار کرد، کید و ابتکار عمل و پهنایباند او برای رفتار مبتکرانه در برابر دشمن کاهش پیدا میکند، شما هر چقدر بتوانید دشمن را در خلأ قرار دهید احتمال اینکه بتوانید از غفلت دشمن بیشتر استفاده کنید بیشتر است خصوصاً در مباحث دیپلماتیک که در حقیقت کشمکش های دیپلماتیک و گفت و گو های دیپلماتیک مثل بازی هوش میماند و دیپلمات ها گویا بر سر میز مذاکره با بازی هوش تلاش میکنند طرف مقابل را خنثی یا وادار به تسلیم کنند. چون در فضای دیپلماتیک کشمکش هوش و بازی هوش نقش فعال تری در پیشبرد اهداف دارد باید تلاش کرد که کید انسان در تعامل با دشمن آشکار نشود، در بازی آفندی چه در میز مذاکره یا غیر میز مذاکره نباید کید ما برای دشمن آشکار شود اما در طرف مقابل باید همهی امکانات خود را فعال کنیم که از اسرار و کید دشمن مطلع شویم. در کنار رفتار خصمانه ی دشمن در میدان نبرد یا در مذاکرات دیپلماتیک همواره نیازمند به تیم های اطلاعاتی هستیم که پشت ذهن دشمن را شناسایی کند و افکار آن را با دقت تحت رصد قرار دهد و کنترل کند و با انعکاس اطلاعات به میز مذاکره زمینهی برتری میز مذاکره را برای جبهه ی خودی فراهم کند.
از روایاتی که مطرح کردیم این نتیجه را میگیریم که در رفتار دیپلماتیک با دیگران و سایر حریفان یا خصم ها باید به دو نکته دقت کنیم:
۱ از بازی آشکار آنان حداکثر بهره را ببریم.
۲ تلاش کنیم ابعاد بازی ما هیچ وقت برای حریف آشکار نشود.