درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1402/03/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه معاصر/فقه سیاست خارجی /روایات دشمن شناسی

 

حدیث خوانی

عن رسول الله ص قال: أعقَلُ النّاسِ مُحسِنٌ خائفٌ و أجهَلُهُم مُسيءٌ آمِنٌ.[1]

پیامبر اکرم در این روایت از یک نگاه دیگری به معرفی عاقل ترین انسان ها می‌پردازد. از این نگاه کسی که عمل نیک انجام می‌دهد اما نگران است که آیا این عمل معجزه بود یا نبود؟ در خور بود یا نبود؟ مقبول بود یا نبود؟ با این عمل ادای تکلیف کرد یا نکرد؟ فرد محسنی که اینطور دغدغه مند است، عاقل است. زیرا با دغدغه‌ای که دارد همواره به دنبال این است که تکلیف را انجام دهد، سعی می‌کند که به وظیفه ی خودش عمل کند در عین حالی که کار نیک انجام داده و محسن است، نگران و دغدغه مند است. در طرف مقابل آن کسی است که گناهکار است و در مسیر غلط قدم برداشته است و خود را در امان می‌داند و احساس نگرانی نمی‌کند، او جاهل ترین انسان های روزگار است. بر اساس این برش، دغدغه مندی انسان نیکوکار حکایت از عقلانیت او است و بی‌خیالی انسان گناهکار، حکایت از جهل او است.

روایات دشمن شناسی

روایات مربوط به دشمن شناسی را مورد بررسی قرار می‌دادیم سه روایت را بحث کردیم، روایت چهارم از امیرالمومنین علیه السلام که فرمود: شَرُّ الْأَعْدَاءِ أَبْعَدُهُمْ غَوْراً وَ أَخْفَاهُمْ مَكِيدَةً.[2] اگر به دنبال دشمن شناسی هستید این یک معیار است که چه دشمنی از همه پر زیان تر و خطرناک تر است. شر الاعداء به معنای بدترین و سرسخت ترین دشمن است، ابعدهم غورا، کسی که بیشتر از همه اندیشه و تدقیق دارد. دشمنی که با مطالعه‌ی همه‌ی جوانب در برابر خصم خود ظاهر می‌شود دشمن خطرناکی است. اخفاهم مکیدة، باز اخفاهم افعل التفضیل است، کسی که در اجرای طرح های خود علیه دیگری پیچیده تر عمل می‌کند و پنهان کاری بیشتری دارد، کسی از کار او سر در نمی‌آورد. دشمنی که از کار و رفتار و رویکرد او کمتر می‌توان سر درآورد ، دشمنی پیچیده و خطرناک است. در این روایت به پنهان کاری و پیچیدگی های دشمن توجه شده است، دشمن اندیشه ورز و پنهان کار خطرناک ترین دشمنان است. گاهی هم از چنین دشمنی به عنوان اکبر الاعداء اخفاهم مکیدة یاد شده است، بزرگترین دشمن است، در اینجا فرمود شر الاعداء جای دیگر فرمود اکبر الاعداء، دشمنی که رفتارش پیچیده و کیدش پنهان است و با مطالعه و دقیق است، دشمن بزرگی است. در عرصه‌ی دیپلماسی و فعالیت های دیپلماتیک عموما رقیبان یا دشمنانی که در برابر هم صف آرایی می‌کنند از چنین خصوصیت هایی برخوردار هستند. عمیق و اهل مطالعه، پیچیده و پنهان کار هستند. در بعضی از دیدار ها از دیپلمات های خارجی می‌پرسیم چند سال است که با ایران آشنایید یا روی میز ایران کار می‌کنید با این جواب مواجه می‌شویم که می‌گوید من سی سال است با ایران آشنا هستم، تردد داشتم، اولین بار سی سال قبل مثلا آمدم الان به زبان و فرهنگ آشنا هست، چنین دیپلمات با سابقه، آشنا و با مطالعه وقتی می‌خواهد سر میز مذاکره چانه زنی و رقابت و خصومت کند این دشمن یا رقیب بزرگی است. عموما کسانی را می‌گذارند روی میز ایران کار کنند که تجربه های زیادی دارند و در سایر پرونده ها موفق هستند. در فضای دیپلماتیک این رقیبان یا دشمنان به دلیل پیچیدگی های فردی و طراحی ها و حمایت های سازمانی عمومأ قادر هستند که حیله و کید خود را پنهان نگه دارند، یعنی اخفاهم مکیدة هستند. در بسیاری از موارد این افراد مواضع کینه توزی خود را می‌توانند در غالب کلمات پسندیده یا ایده های مقبول یا افکار عمومی پسند مطرح کنند. افرادی که چنین لیاقت ها و قابلیت ها را دارند، دشمن عادی نیستند. امام علی علیه السلام در این روایت با آشکار ساختن این دو خصوصیت، معیار های دشمن خطرناک یا دشمن بزرگ را بیان کردند. دشمنی که عمیق است و کید و ابتکارش دائما پنهان است که بدترین یا بزرگترین دشمن است، یعنی وقتی در عرصه ی دیپلماتیک با چنین دشمنی مواجه شدید یا در زندگی شخصی خود دشمنی با این اوصاف داشتید، باید بیشترین احتیاط را داشته باشید در برابر چنین دشمنی باید هوشیار باشید، غفلت نکنید، زیرا دشمن عمیق و پنهان کار است. در معادلات کلان و حساس دنیا دائما با دیپلمات های پیچیده مواجه هستیم که ابعاد رفتاری، مدل بازی، رقابت و کنیه ورزی خود را پنهان نگه می‌دارند. مذاکرات هسته ای ایران با کشور های پنج به علاوه یک و بعد هم چهار به علاوه یک طی سالیان متعدد، از جمله مذاکرات حساسی بود که قوی ترین دیپلمات ها در برابر هم صف آرایی می‌کردند. مذاکرات غیر مستقیم که ایران و آمریکا برای آزاد سازی دارایی های بلوکه شده‌ی جمهوری اسلامی انجام می‌دهند و انجام دادند معمولا از جمله همین مذاکرات است که سرسخت ترین و آشنا ترین و ماهر ترین دیپلمات ها که این دو خصوصیت را دارند، یعنی پیچیده و پنهان کار، در برابر هم ظاهر می‌شوند. مذاکراتی که بین گروه های فلسطینی و رژیم صهیونسیتی پس از دوره‌ی جنگ های طولانی برگذار شد از همین قبیل است، خاطرات همین مذاکرات اسلو را که می‌خوانید پیچیدگی رفتار دیپلمات ها کاملاً پیدا است. در این خاطرات با نکاتی مواجه هستیم که نشان می‌دهد طرف برای اینکه به نتیجه برسد چه مقدار سرسختی و پیچیدگی از خود به خرج می‌دهد، مثلاً وقتی بحث این را می‌کنند که چه چیزی بین دو گروه رد و بدل شود که هر دو طرف را راضی کند، خب طرف رژیم صهیونسیتی بخش های وسیعی از فلسطین را گرفته است، به فلسطینی ها چه می‌دهند که آنان را راضی کنند؟ می‌گویند غزه برای شما و غیر غزه برای رژیم صهیونسیتی باشد که رضایت بخش نیست. با ممارست پیاپی اریحا را هم کنار غزه گذاشتند، یک نقطه کوچکی از سرزمین ضفّة غربی را در اختیار گذاشتند که القاء کنند نه فقط غزه، فلسطینی ها در سرزمین کناره‌ی غربی رود اردن هم سهم دارند. اریحا شهر خیلی کوچکی بود در اشعار وقتی خواستند به تمسخر یاد کنند از این سرزمین کوچکی که گرفته شد و سرنوشت فلسطین را به صهیونیست ها دادند، گفتند وهبونا وطناً اصغر من حبة قمح به ما سرزمینی دادند که از یک دانه‌ی گندم هم کوچک تر است. یا در جای دیگر گفتند: وطنا نبلعه من غیر ماء کحبوب الاسبرین، وطنی اینقدر کوچک که از یک دانه قرص آسپرین هم کوچک تر است که بدون آب هم می‌شود آن را بلعید. خب این سرسختی و پیچیدگی هایی که دیپلمات ها سر میز مذاکره حاضر می‌شدند جاهایی توانست طرف حق را اغوا کند و با ناچیز ترین بها، بزرگترین دستاورد را برای خودشان خلق کنند، این ها حساسیت های میز مذاکره است و دستاوردهای میز مذاکره ‌برای طرفی که موفق شده است، مشروعیت بخش هم هست. وقتی رژیم صهیونسیتی موفق شد در اسلو هر آن چیزی که می‌خواهد بگیرد، با یک بذل و بخشش بسیار خسیسانه و کوچک غزه و اریحا را گذاشت و همه‌ی سرزمین فلسطین را گرفت و برای خود مشروعیت رقم زد. دیگر فلسطینی ها پای این معامله را امضا کردند که غزه و اریحا در برابر کل سرزمین، امروز رژیم صهیونسیتی به خود حق می‌دهد بخاطر همان توافقات خودش را حکومت قانونی و شرعی بداند در حالی که اینگونه نیست و جامعه‌ی فلسطینی به این کار راضی نمی‌باشند.

این روایت می‌گوید هر مقدار بیشتر پیچیده و اهل مطالعه و اهل دقت باشد و در کنارش پنهان کاری داشته باشد این بدترین دشمن است ما به نمونه هایی از این دشمنان سر میز مذاکره اشاره کردیم و شاهد بودیم که برای رسیدن به هدف خود سرسختانه مذاکره کردند. از این روایت دو جنبه ی آموزشی را می‌توان برداشت کرد:

1- باید در برابر دشمنِ پیچیده باید بیشترین احتیاط و حذر را داشت یعنی وقتی دشمن پیچیده و کتوم است اگر احتیاط نکنی سر تو کلاه می‌رود. در میز مذاکره دشمن پیچیده و کتوم بزرگترین آفت است باید خیلی‌ دقت کرد که در برابر چنین دشمنی کم نیاورد.

2- اگر میخواهید در برابر دشمن خود سرسخت و موفق باشید باید عمیق باشید، فنون و شگرد ها و مدل دشمنی را خوب بشناسید، راه های ضربه زدن به دشمن را بدانید و در آن دقت کرده باشید. راه های احتمالی فرار دشمن را پیشاپیش شناسایی کرده باشید و بتوانید در سر راه دشمن کمین بزنید، در عین حال باید توانایی این را داشته باشید اسرار خود را محفوظ بدارید، کاری کنید دشمن در خلأ اطلاعاتی به سر ببرد، دشمن نتواند به اسرار شما دست پیدا کند. اگر کادر دیپلماتیک در وهله اول دست پاچه شد که چگونه می‌خواهد عمل کند؟ هدف غایی اش چیست؟ روش مذاکراتی اش چیست؟ از اول کار او شکست خورده است، اما اگر کادر دیپلماتیک هر کشوری دو خصلت پیچیدگی و پنهان کاری را داشت، این در برابر دشمن بزرگ و توانمند جلوه می‌کند، اگر بخواهیم در برابر دشمن بزرگ و توانمند جلوه کنیم باید اسرار خود را حفظ کنیم. عمیق بودن ادراک در عرصه‌ی دیپلماتیک و رفتار مکتوم در مذاکرات سیاسی، شکوه و اعتبار دیپلمات ها را افزایش می‌دهد.

امیرالمومنین علیه السلام در چنین چهارچوب در یک روایت دیگر فرمود: أقتَلُ الأشياءِ لِعَدُوِّكَ کشنده ترین چیز ها برای دشمن ألاَّ تُعَرِّفَهُ أنَّكَ اتَّخَذتَهُ عَدُوّاً، کاری نکنی که او بفهمد تو او را دشمن می‌دانی وقتی دشمنی خود را پنهان نگه داشتی، کشنده ترین رویکرد برای دشمن است یعنی اگر بتوانی تا لحظه‌ی آخر خود را دوست جلوه بدهی دوستانه صحبت کنی اما به موقع بتوانی ضربه‌ی ناکار کننده‌ای را به او زده باشی پس کشنده ترین چیز برای دشمن این است که به نحوی رفتار کنی که او احساس نکند با تو دشمن است یعنی به غفلت و ابهام او را نگه داری. وقتی دشمن در غفلت و ابهام باشد، کمتر خصومت و دشمنی خواهد کرد و اگر در غفلت باشد، آسیب پذیر تر است نه تنها خود را برای ضربه زدن آماده می‌کند بلکه آمادگی ضربه خوردن بالایی هم پیدا می‌کند. پس اینکه یک دیپلمات پیچیده و پنهان رفتار کند، بزرگترین ظرفیت را برای آن ایجاد می‌کند. اگر دشمن غافل ماند نفوذ در لایه های قدرت دشمن آسان تر است. وقتی شما می‌خواهید در دشمن نفوذ کنید در بین لایه های اجتماعی دشمن نفوذ کنی باید طوری رفتار کنی که دشمن غافل باشد ولی اگر او هشیار شد طبیعتاً برای شما راه ها را می‌بندد و نمی‌گذارد شما به او نفوذ کنید.

روایت پنجم روایتی است که امیرالمومنین علیه السلام فرمود: لا تَأمَنْ عَدُوّا و إن شَكَرَ

بعضی از وقت ها دشمن کینه و خصم و خصومت خود را آشکار می‌کند، گاهی توانایی پنهان سازی خصومت خود را دارد، مشابه چیزی که در روایت قبل گفتیم. در اینجا ممکن است با دشمنی مواجه باشیم، نه اینکه خصومت خود را ابراز نمی‌کند و خصومت را پنهان می‌کند، می فرماید: زبان به تقدیر و سپاس و شکر می‌گشاید. دشمنی بسیار هوشمند است که به جای ترش رویی و عصبانیت و به نمایش گذاشتن دشمنی، با زبان خیلی ممنون، متشکر و بزرگواری کردید، با شما مواجه می‌شود. حضرت فرمود همان لحظه هم که دشمن پیچیده و هوشمند عمل می‌کند و به جای استفاده از کلمات قهر آمیز کلمات شکر آمیز می‌گوید در این لحظه هم از رفتار کید آمیز چنین دشمنی غافل نباشید و به این رفتار هشدار می‌دهد. وقتی که دشمن برای گمراه سازی طرح دوستی پیش می‌گیرد و عبارات تشکر آمیز به کار می‌بندد، خطر بیشتری دارد. اغفال و گمراه سازی یکی از شیوه های جنگ نرم است که از این شیوه در مذاکرات دیپلماتیک هم ممکن از استفاده شود. شاید در میدان نبرد وقتی که با دشمن و خصم درگیر جنگ باشیم چنین رفتاری کمتر سر بزند که دشمن از ما سپاس گزاری کند و زبان به شکر بگشاید اما در میز مذاکره تشکرات فراوان، اسامی زیبا، واژه های بسیار دلنشین و خنده های دروغین بسیار اتفاق می‌افتد. ما در کنشگری سیاسی فراوان شاهد اغفال ها و اغوا های دروغین که با خوش زبانی و چرب زبانی رخ می‌دهد هستیم.

بعضی وقت ها دیپلمات ها با این شگرد اهدافی را پیش می‌برند که در جنگ نتوانستند آن اهداف را محقق کنند. این فرمایش امیرالمومنین ناظر بر این جا است که فرمود: لا تَأمَنْ عَدُوّا و إن شَكَرَ، در گفت و گو های سیاسی و روند و فرایند فضای دیپلماتیک مواظب باشید وقتی حریف چهره‌ی قدر دانی و تشکر به خود می گیرد قصد او تشکر نیست بلکه فریب و سو استفاده از جایگاه خود برای پیشبرد اهداف است. نباید دیپلمات کشور اسلامی از آسیب احتمالی دشمن در چنین لحظاتی خود و کشورش را در امان بداند. باید با آینده نگری، هوشمندی، دقت و فراست، فضای دو جانبه بین خود و فضای رقیب را مدیریت کند اگر فریب تشکر و قدر دانی حریف را خورد او از اول معادله را باخته است. اینکه فرمود (لا تَأمَنْ عَدُوّا ) خود را در امان ندان، کسی که خود را در امان نمی‌داند سپر اتخاذ می‌کند، احتیاط می‌کند اما کسی که خود را در امان می‌داند سپر و زره ندارد. در این عبارت به دیپلمات کشور اسلامی‌ تأکید می‌شود همواره در برابر دشمن تا وقتی که با الفاظ تند یا الفاظ دلنشین سخن می‌گوید باید سپر و کلاه خود و زره استفاده کنید یعنی جنبه حمایتی و دفاعی خود را تقویت کنید. یعنی مواظب باشید که رفتار او برای نفوذ در دل شما و اعماق وجود شما است. اگر دشمن نفوذ کرد و اثر گذاشت و خود را بی خطر جلوه داد این بزرگ ترین فرصت را برای ضربه زدن ایجاد کرده است پس دشمن و دشمن شناسی اقتضا می‌کند که دور اندیشانه خود را در برابر مهربانی دشمن وا ندهید. خود را به دلیل الفاظ زیبای دشمن، در اختیار دشمن قرار ندهید. دشمن را همواره دشمن بدانید و سرسخت در برابر او بایستید حتی آن زمان که دشمن زبان به شکرگزاری وا می‌کند، استفاده از کلمات دلنشین در میز مذاکره یک رویکرد و راهبرد است، این راهبرد را باید با هوشیاری خنثی کرد.

 


[1] مجموعة ورّام (تنبيه الخواطر و نزهة النواظر)، ورّام بن أبي فراس، ج1، ص87.
[2] غرر الحكم و درر الكلم، التميمي الآمدي، عبد الواحد بن محمد، ج1، ص415.