1402/03/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه معاصر/فقه سیاست خارجی /روایات دشمن شناسی
حدیث خوانی
عن رسول الله ص قال: اَعْقَلُ النّاسِ اَشَدُّهُمْ مُداراةً لِلنّاسِ، وَاَذَلُّ النّاسِ مَنْ اَهانَ النّاسَ. (امالی صدوق ص 21) پیامبر اکرم در این روایت عاقل ترین افراد جامعه را انسان هایی معرفی میکند که ظرفیت مدارای بیشتری با مردم دارند. هرکس توان مدارای بیشتری با مردم دارد و خودش را تربیت کرده است تا با تلخی ها و شادی های مردم بیشتر مدارا کند و آنان را تحمل کند، این را عاقل ترین فرد جامعه معرفی کردند. بسیاری از مواقع ناتوانی در مدارای مردم چالش های اجتماعی به دنبال دارد، فرد عاقل کسی است که وضعیتی که مردم در آن واقع شدند را ادراک میکند، جوانی است در اثر ناپختگی جوانی میکند و رفتار غیر عقلانی دارد خب فرد عاقل آن است که او را ادراک کند وقتی درک کرد او را تحمل کند. فردی ممکن است بخاطر بیماری رفتار غیر طبیعی داشته باشد، اگر تحمل کرد و با او صبورانه رفتار کرد، این رفتار صبورانه و همراه با تامل با لایه های مختلف اجتماعی نشان از عقل دارد که زندگی را برای خود انسان راحت میکند. در آن روایت معروف امام رضا که آن سه شرطی که بیان کرده و معروف است، شرط سوم (أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ) مومن سه خصلت و سنت دارد، آن را که از امام خود یاد میگیرد مدارا با مردم است. ائمهی ما همواره با مردم در تلخی ها و شادی ها و ناکامی ها مدارا میکردند برخی وقت ها انسان ها رفتار هایی را در خوشی و سرمستی به خرج میدهند، این نیازمند تحمل و مدارا است. اگر مدارا نکنند تلخی ها متوجه خود انسان عاقل است آن که عقل را به حاشیه رانده و رفتار غیر منطقی دارد شاید برای او فرقی نکند. دور اندیش ترین انسان ها کسانی هستند که بیشتر غیظ خود را کنترل میکنند. غیض یعنی خروج از عقل، این دور اندیشی است. فردی که عصبانیت خود را مهار و کنترل میکند یعنی خیلی دور اندیش است یعنی قبل از اینکه عصبانی شود و بخواهد رفتاری کند که بعداً بخواهد عذرخواهی کند خود را مهار کرده است. مادامی که خود را مهار کردی کلید کار دست خودت است اما اگر خودت را رها کردی و غیظ را عملی کردی و عصبانیت خود را به اجرا گذاشتی، حالا باید از طرف مقابل عذر خواهی کنی. فرد دور اندیش خود را مهار میکند تا از دیگران عذرخواهی نکند.
روایات دشمن شناسی
در باب دشمن شناسی روایاتی را مورد بررسی قرار می دهیم روایت اول را خواندیم، روایت دوم بازهم از امیرالمومنین علیه السلام است که حضرت فرمود: من نام عن عدوّه انتهته (انبهته) المكائد.[1] [2] هرکس در برابر دشمن به خواب برود کید ها و حیله ها او را متوجه میکند. از هرکس از دشمن غافل شد دشمن از او غافل نخواهد شد، (من نام لم ینم عنه) هرکسی به خواب رفت، درمورد او دیگران به خواب نمیروند بلکه بیدارند و حیله ی خود را تعقیب میکنند. گاهی ممکن است دشمن را نشناسیم، گاهی ممکن است دشمن با رفتار غلط انداز خود ما را اغوا یا اغفال کند و از این طریق بر ما و جامعه ای که ما در آن زندگی میکنیم چیره شود. اینکه دشمن را نشناسیم و روش اغفال و اغوای او را نشناسیم، تسلیم او شویم و شکست بخوریم همه ی این ها عیب است. اما در مواردی دشمن را میشناسیم، دشمن بودن آن را هم میشناسیم، روش های خصمانهی او را هم میشناسیم، میدانیم دشمنی است که بیکار نمی شیند و تلاش میکند اغفال و اغوا کند تا از این طریق بر ما چیره شود اما در برابر همین دشمن بی توجه هستیم، در برابر همین دشمن با آرامش زندگی میکنیم، در برابر همین دشمن دچار بی عملی و بی رفتاری میشویم، این بی عملی و بی رفتاری و کم توجهی ها گویا ما را به خواب فرو می برد. کسی که چنین حالتی پیدا کرد، امیرالمومنین در بیان وضعیت چنین فردی میفرماید او از این خواب غفلتی که رفته است با کید و سیلی دشمن به خود میآید، یعنی خیال نکنید در ادامهی این آرامش و خواب رفتگی همچنان آرامش خواهد بود، خیر، ادامهی این آرامش سیلی محکم است. امیرالمومنین میفرماید در تقابل با دشمن مراقب خود باشید که به هوش باشید دچار خواب رفتگی نشوید من نام عن عدوّه انتبهته المكائد، نباید در هنگام تقابل با دشمن سستی و بی عملی رخ دهد و دچار غفلت و خواب زدگی شد، اگر چنین وضعیتی پیش آمد آن باران کید دشمن به سر ما خواهد ریخت پس باید مواظب دشمن بود که با ابتکار خدعه برتری پیدا نکند و باید در مقابل، مواظب جبههی خودی بود تا دچار خواب رفتگی نشود، خواب ماندگی و بی عملی در تقابل با دشمن در دو جبهه بیشتر از جاهای دیگر رخ میدهد، یکی در جنگ نرم وقتی که دشمن میخواهد افکار و عقول و اندیشهی ما را مدیریت کند و دوم در میدان مذاکره و گفت و گوی سیاست، کسی که در مذاکره با دشمن خواب بماند او یک وقت به خودش میآید که دشمن همهی خواسته هایش را گرفته و تأمین کرده است این انتبهته المکاید میشود. دیپلماتی که برای مذاکره در بحث هسته ای میرود و دچار غفلت و خواب ماندگی شود و به کید دشمن توجه نکند وقتی برمیگردد میبیند دشمن با دست پر به پایتخت خود رفت و ما با دست خالی برگشتیم، این انتبهته المکاید است که انسان خواب رفته یا به خواب زده شده یا غفلت زده متأسفانه دیر متوجه میشود وقتی که سیل کید و حیله خانهی او و دستاوردهایی که میخواسته داشته باشد را نابود کرده است پس یک دیپلمات باید ضمن شناخت دشمن، توجه داشتن به دشمن و توجه به دشمنی کردن آن، باید خود هم دچار غفلت نشود.
روایت سوم روایتی از امیرالمومنین علیه السلام که در نهجالبلاغه و تحف العقول آمده است
....الْحَذَرُ كُلُ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّن[3] [4]
حضرت فرمود: الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، زنهار؛ زنهار؛ حواستان جمع باشد، هوشیار باشید این زنگ خطر است، هشدار نسبت به چه چیزی؟ من عدوک بعد صلحه، برخی وقت ها تصور انسان این است پس از صلح با دشمن با خیال راحت میرود و آرام در تخت خواب نرم خود استراحت میکند. حضرت میفرماید اینطور نیست حواستان جمع باشد. دشمن بعد از صلح ممکن است که طراحی کند و دوباره به شما حمله کند. (فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ) اصلا برخی وقت ها نزدیک شدن و تقرب و گفت و گو و مصالحه برای استفاده از غفلت شما است فَخُذْ بِالْحَزْمِ راجع به دشمن دور اندیش باش. وَ اتَّهِمْ فِی ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ، هر وقت که آمدی حسن ظن نسبت به دشمن پیدا کنی آن لحظه آن حسن و ظن و گمان خوب را متهم کن و بیشترین حذر را از دشمن بعد از صلح داشته باش چون ممکن است استفاده از غافل گیری در اینجا صورت بگیرد. چه بسا دشمن پس از اعلام آمادگی برای صلح احساس ضعف در ما کند، بگوید این طرف بخاطر ضعفی که داشت به صلح تن در داد. اتفاقی که در پایان جنگ هشت سالهی ایران و عراق افتاد وقتی امام فرمود من جام زهر را نوشیدم و قطعنامه را پذیرفتم و آمادگی داریم در چهارچوب قطعنامه حرکت کنیم دشمن احساس کرد که ضعف بر ایران مستولی شده است و بخاطر ضعفی که مستولی شده است تلاش کرد در گام آخر امتیازات بزرگ بگیرد، گاهی اینجور است که در لحظهی توافق یا مبادرت به انجام صلح، احساس ضعف در طرف مقابل میکند و میخواهد از این وضعیت به نفع خود استفاده کند و دوم ممکن است دشمن بخواهد ضعف خود را جبران کند او میداند الان در وضعیت ضعف است سر میز مذاکره دستش پر نیست میخواهد چند امیتاز در میدان بگیرد که سر میز مذاکره با این ورقه هایی که برای خود ایجاد میکند، ضعف خود را جبران کند و از خود شیطنت به خرج میدهد. پس بدانیم دشمن در هر حالی دشمن است، چه وقتی که در میدان در حال ستیز است یا وقتی که اعلام میکنیم برای گفت و گو آمادگی داریم، یا وقتی سر میز مذاکره مینشینیم، در هر زمان ممکن است خصومت خود را به هر شکل نشان دهد، در زمانی هم که حتی قادر نیست اعمال خصومت کند در وجود خود خصومت را حفظ میکند و نفرت را نگه میدارد و غیظ را متراکم میکند. حتی وقتی که دشمن حاضر است به دلیل ضعف قرارداد صلحنامه با ما امضا کند باید بدانیم بخاطر ضعفش اینکار را کرده است و باید بدانیم او باز هم دشمن است و در صورت فرصت اعمال خصومت میکند. چه بسا در این حالت دشمن رفتار خطرناک تر بروز دهد یعنی وقتی صلح کرد یا جامعه را خواب کرد یا غفلت را بر جامعه حاکم کرد. با این توضیحات معلوم میشود یکی از ابعاد شناخت و توجه دشمن، شناخت روحیهی دشمن در وضعیت صلح است که در این زمان رصد دقیق رفتار و برنامه های دشمن یک ضرورت غیر قابل اجتناب به حساب میآید. اگر این رصد و توجه و کنترل ها صورت گرفت ما دچار غفلت زدگی نمیشویم وگرنه با یک فرمولی که دشمن ابتدا صلحی ایجاد کند و بعد خود را برای اقدام بزرگ تری آماده کند دچار غفلت زدگی خواهیم شد.
بر اساس این سخن حضرت، راهبرد دشمن در جنگ و مذاکره ی دیپلماتیک میتواند فریب یا غافلگیری باشد. بحث ما امروز مذاکرهی دیپلماتیک یا شناخت دشمن در روند فعالیت های دیپلماتیک است باید بدانیم در این فضا فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ، بدانیم اگر دشمن قربان صدقه میرود، خوش رویی میکند، الفاظ شیک به کار میبرد، این ها ممکن است برای غافل سازی باشد، برای خنثیسازی چنین راهبردی، دو دستورالعمل صادر شده است:
یکی دوراندیشی، فَخُذْ بِالْحَزْمِ، خذ فعل امر است و واجب است، در برابر دشمنی که با او صلح میکنی واجب است دور اندیش باشی، خذ، خوش گمان و خوش خیال نباش.
دوم، دشمن را در هر حالی متهم کن حتی اگر خود شما سر سوزنی حسن ظن پیدا کردی خودت را هم متهم کن
وَ اتَّهِمْ فِی ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ. باید در خصوص دشمن همواره سو ظن داشت هر گمان حسنی متهم است این وضعیت مختص میدان جنگ نیست در همهی حالات انسان نباید از کید دشمن در امان بماند همواره باید در دید شک و اتهام به دشمن نگاه کرد، خصوصا در عرصه های دیپلماتیک و سیاست ورزی که مباحث و مذاکرات بین دو قدرت یا دو رقیب یا دو خصم در حال پیگیری است. اساس مذاکره بین دو رقیب یا خصم یا قدرت، بر سر تقسیم منافع، حل و فصل مشکلات، دستیابی به یک راه حل برای آینده بر اساس اصل غافلگیری تعقیب میشود.
غافلگیری چه زمان محقق میشود؟ وقتی که طرف زیرک تر بتواند در طرف مقابل به دروغ اعتماد سازی کند. اعتماد به دشمن در صحنه ی نبرد دیپلماتیک بزرگ ترین خطای راهبردی است که میتواند رخ دهد، دیپلمات ها همواره باید از اعتماد به دشمن خودداری کنند.
نه فقط اعتماد، یک موقع اعتماد میکنند این بزرگترین خطا است، یک وقت گمان خوش میبرند حضرت میفرمایند حتی اگر گمان مثبت راجع به دشمن در ذهن شما آمد این گمان و خوش خیالی را متهم کن، به هیچ وجه نباید به دشمن اعتماد کرد.
اگر رفتار هوشمندانه نباشد، دور اندیشی نباشد آسیب جدی خواهد بود. در قضیه ی پایان جنگ ایران و عراق که اشاره کردم خب به محض پذیرش قطعنامه ی پانصد و نود و هشت از سوی ایران، صدام ملعون حملات وسیعی علیه ایران آغاز کرد. صدام تنها نبود از چند هفته قبل که چنین حادثه ای رخ دهد در صحبت ها این را مطرح کرده بودند که بزودی منافقین به ایران حمله میکنند و پیشروی گسترده ای خواهند داشت یعنی غیر از ارتش صدام، منافقین هم با طراحی عملیات گسترده خود را آماده کرده بودند که با استفاده از تمام ظرفیت ها به نفع صدام خود را وارد معرکه کنند. این آمادگی زبان به زبان میچرخید و احساس آنان این بود که وقتی پیوندی بین عملیات صدام و عملیات منافقین به وجود بیاید، در این پیوند قادر هستند ظرفیت های ایران و لشکر عملیاتی ایران را دچار خسارت کنند، به همین خاطر وقتی اعلان شد که ما قطعنامه ی پانصد و نود و هشت را پذیرفتیم منافقین هم وارد حوزهی سرزمین جمهوری اسلامی شدند، نیرو های وسیعی آوردند و تصمیم داشتند بر ایران چیره شوند اما هوشمندی و آمادگی رهبری ایران و آمادگی نیروهای های مردمی، ارتش، بسیج، سپاه باعث شد که این رفتار را مهار کنند. این قدرت گسترده برای بسیج عمومی که امام داشت کار آنان را خنثی کرد. همانطور که عرض کردم صدام دنبال این بود که با استفاده از این عملیات ورقه های خود را برای مذاکره بعد از آتش بس تقویت کند و منافقین هم به دنبال این بودند تا در مناطق مرزی ایران بخشی از خاک را اشغال کنند و در آن جا امکانات خود را منسجم کنند و همواره به عنوان یک زخم سنگین بر پیکر نظام اسلامی نقش ایفا کنند و آسیب رسانی کنند. سرکرده ی منافقین در شب آغاز عملیات اعلام کرد که بر اساس تقسیم کاری که با دولت عراق انجام داده است ظرف چهل و هشت ساعت خود را به تهران خواهند رساند. گفتند کاری میکنیم که در حد توانِ یک ابرقدرت باشد، علت این حرف این بود که هیچ قدرتی به جز یک ابرقدرت نمیتواند چهل و هشت ساعته خود را از مرز های ایران به پایتخت برساند، پس ما میتوانیم این کار را کنیم و ابر قدرت هستیم. دو سه نکته آنان را نگران میکرد یکی وجود پایگاه نوژه در سر راه آنان که ممکن بود هواپیما ها پرواز کنند و لشکر منافقین را بمباران کنند یکی هم پایگاه هواپیمایی تبریز بود که ممکن بود رفتار مشابه داشته باشد، سرکرده ی منافقین تأکید کرد که ما با تقسیم کاری که با صدام کردیم جنگنده های عراق هر سه ساعت یک بار این دو پایگاه را میزنند که هیچ هواپیمایی نتواند از آن پرواز کند و امکان بمباران هوایی هم از بین برود، ما یک ضد هوایی سام هفت هم در اختیار داریم هوانیروز عراق هم تا سر پل ذهاب هلیکوپتر هایش میچرخند و ستون ما را حمایت میکنند از نظر هوایی اصلا نگران نباشید این را به نیرو هایش میگفت که همه چیز پیش بینی شده است اما این پیش بینی گسترده و هماهنگی دقیق و سازماندهی که صورت گرفته بود فقط بخاطر هوشمندی و تیزبینی و هشیاری و دوراندیشی امام و نیروهای مردمی پاکاری که بود با عملیات مرصاد در هم پیچید و در برابر آن یورش ناجوانمردانهی پس از پذیرش قطعنامهی پانصد و نود و هشت، ارتش و سپاه و نیروهای مردمی ایران و همه کسانی که در میدان بودند با قدرت در مقابل آن یورش ایستادند و عملیات مرصاد را برای همیشه جاودان کردند و فرمانده ی بزرگوار این میدان شهید صیاد شیرازی واقعا خوش درخشید و دشمن را بعد از صلح و اعلان صلح به عقب راند. اگر این عملیات و هوشمندی نبود، نمیشد.
پس بعد از هر صلحی باید بیشتر از گذشته متوجه دشمن بود، بر اساس این سخن، راهبرد دشمن در جنگ و مذاکرهی دیپلماتیک میتواند فریب و غافلگیری باشد فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ، بنابراین برای خنثیسازی چنین رفتاری باید همانطور که عرض کردیم دوراندیش بود و خوش گمانی را کنار گذاشت. عین همین حرف ها هم در معادلهی روسیه و آمریکا پس از فروکش کردن بحران های دو جانبهای که بعد از کناره گیری یلتسین بین آمریکا و روسیه به وجود آمد نیز مطرح است، دوران یلتسین دوران خوش خیالی نسبت به آمریکا بود با جابجایی یلتسین و روی کار آمدن پوتین معادلات فرق کرد چالش هایی به وجود آمد سعی کردند این چالش ها را مهار کنند بار ها چالش هایی بود و این چالش ها را حل کردند آمریکایی ها تلاش کردند با فرستادن نیروهای ناتو به مرزهای روسیه فشار به آن کشور را افزایش دهند و در منگنه بگذارند و آن را مهار کنند و اجازه ندهند در لحظات حساس نقش آفرینی داشته باشد، اما هوشمندی و ابتکار کرملین باعث شد این رفتار آمریکایی ها که بهره گیری از ورقه های ناتو برای مهار رفتار بین المللی روسیه بود را خنثی کند و امروز ناتو گرفتار چالش بزرگی است و با هر دیپلماتی از اروپا و غیر اروپا صحبت کنید در وضعیت کنونی جهان موضوع جنگ اوکراین را چالش اصلی معادلات بین المللی میداند. روس ها به این جنگ تن دادند تا گرفتار چالش های بیشتری نشوند این نوعی دوراندیشی کرملین بود که با ابتکار پوتین عملیاتی شد.
پس ماحصل حرف بنده این است که اگر در برابر دشمن در مذاکرات دیپلماتیک یا در جنگی که ممکن است وجود داشته باشد، دچار غفلت شدیم و دشمن را بعد از صلح خوب رصد نکردیم، ممکن است یک اقدام و حملهی دیگری متوجه ما شود. چه در میز مذاکره یا میدان نبرد، برای پیشگیری و حمله و اقدام دشمن بعد از صلح باید آن را رصد کرد، توجه داشت، دور اندیش بود و خوش خیال نبود.