1402/03/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه معاصر/فقه سیاست خارجی /آیات دشمن شناسی
حدیث خوانی
عن امیرالمومنین علیه السلام قال اَعْقَلُ النّاسِ مَنْ كانَ بِعَيْبِهِ بَصيرا وَ عَنْ عَيْبِ غَيْرِهِ ضَريرا.[1]
امیرالمومنین علیه السلام دو شاخصه ی مهم را برای سرآمدان خرد، اعقل الناس بیان کردند، کسانی سرآمد خرد هستند و در اندیشه و خرد ورزی پیش تر از بقیه ی اهالی جامعه هستند که این دو خصیصه را در خود بارور کرده باشند، یکی کان بعیبه بصیرا، عیوب خود را خوب بشناسد واقف بر عیوب خود باشد، بداند چه عیب هایی در وجودش هست و طبیعتاً به رفع آن عیوب اقدام کند، کسی میتواند عیوب خود را مرتفع کند که به این عیوب واقف باشد برخی از وقت ها این خصیصه را در خود میبیند اما آن را عیب نمیداند، برخی وقت ها ممکن است بر آن عیب واقف نباشد، اصلا آن خصیصه منفی را در خود شناسایی نکرده باشد حضرت فرمود اعقل الناس خردمند ترین فرد روزگار کسی است که بر عیوب خود وقوف دارد در این صورت امید اینکه بتواند عیوب خود را مرتفع کند هست اما اگر وقوف نداشت این امید نیست. دوم اینکه نسبت به عیوب دیگران نابینا باشد و عن عیب غیره ضریرا، ضریر یعنی نابینا پس آن کس که به عیوب خود واقف است در حقیقت موانع رشد خود و موانع تکامل خود را شناسایی کرده است و امید است که بتواند این موانع رشد و تکامل را اصلاح کند، به همین دلیل چنین فردی اعقل الناس است و کسی که نابینا بر عیوب دیگران است در حقیقت به حفظ حریم ها را توجه کرده باشد حفظ حریم خصوصی افراد به بسط امنیت اجتماعی کمک میکند. حفظ حریم ها و بسط امنیت اجتماعی هم نشانه ی عقلانیت است پس عقلانیت افراد زمانی کامل است که عیوب خود را بشناسند و در جهت اصلاح آن قدم بردارند و نسبت به دیگران سرکشی بی مورد نداشته باشند.
آیه یازدهم
ما تا کنون ده آیه را برای دشمن شناسی مورد توجه قرار دادیم آیه ی یازدهم در حقیقت آیه ی دوم سوره ی ممتحنه که آیه ی اول این سوره را جزو اولین آیات مورد توجه قرار دادیم چون در آیه ی دوم نکته ی ویژه ای هست این را هم جداگانه امروز بحث میکنیم. ﴿إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً،﴾ اگر دشمن بر شما چیره شود با شما دشمنی میورزد، ﴿وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ﴾، با دست و زبانشان به شما لطمه میزنند، ﴿وَ وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ﴾، دشمن همه امیالش این است که جامعه ی مومنین را به سمت کفر سوق دهد، یثقفوکم از ثقف به معنای پیدا کردن و مصادف شدن، ﴿إن یثقفوکم﴾ یعنی اگر شما را پیدا کردند یا با شما مصادف شدن، یبسطوا از بسط به معنای گشودن، گشودن دست و زبان یا آسیب رساندن است، این معنای یبسطوا که اگر بر شما چیره شوند با شما روبرو شوند این ها به شما آسیب خواهند رساند. ودّو یعنی تمایل دارند، دوست دارند، علاقه مندند، بنابراین به فرمایش قرآن اگر دشمن بر جامعه ی مسلمین و مومنین چیره شود حتما رفتار خصمانه خواهد داشت حتما دشمنی خود را آشکار میکند اینکه در مواردی رفتار خصمانه ندارد و دشمنی خود را آشکار نمیکند این بخاطر این است که بسط ید ندارد، سیطره ندارد، توانایی ندارد، خودداری از آسیب رساندن در هنگام عدم ظفر مندی نشانه ی دوستی آنان نیست، دشمن دشمن است حتی اگر در مواردی دست به آسیب نمیزند چون توانایی ندارد، سکوت دشمن به این دلیل است که فرصت یا امکان ضربه زدن به جامعه ی اسلامی را پیدا نکرده است.
خب در ذیل آیه ی اول سوره ی ممتحنه گفتیم که این آیه و آیه ی بعد که آیه ی امروز است، این ها در حق حاطب ابن ابی بلتعه نازل شد او ایمان آورد و به مدینه هجرت کرد، اما بستگانی در مکه داشت بعداً خودش گفت نگران حال آنان بوده است و دو جور نقل شده است عده ای میگویند کفار قریش از طریق بستگان سوال کردند از احوالات پیامبر و او در جواب نامه ای نوشت و آماده شدن پبامبر برای جنگ را به اطلاع آن ها رساند عده هم میگویند به ابتکار خودش نامه را نوشت، در هر صورت نامه قبل از اینکه به دست قریش برسد پیامبر به وسیله ی وحی جبرئیل امین از این قصد و نیت آگاه شد، این دو آیه نازل شد بعد حامل این نامه که خانمی به نام صفیه بود در میان راه امیرالمومنین نامه را از او گرفت و با تدابیری از او دریافت کرد.
از این آیه در فضای سیاست خارجی چه میفهمید؟ در ارتباط با بیگانگان و کفار چه میفهمید؟ اینکه اطلاعات جامعه ی اسلامی را نباید به دشمن واگذار کنیم، در تعامل با دشمن باید رازدار بود مانع رسیدن اطلاعات راهبردی به دشمن شد وقتی دشمن ضعیف است طرف مقابل خود را تحمل میکند اما اگر با به دست آوردن اطلاعات وضع بدتری پیدا کرد، برای براندازی فکری یا سیاسی برنامه ریزی میکند، قرآن میگوید ﴿وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ﴾ این ها به شما آسیب میرسانند و میل شان این است شما کافر شوید یعنی هویت ایمانی خود را از دست دهید. یک وقت براندازی در فکر و اندیشه است یک وقت در قدرت و ساختار حاکمیت سیاسی است آن ها هر کدام را که بتوانند انجام میدهند برایشان مهم این است مسلمین یک ساختار سیاسی قدرت مند نداشته باشند از مضمون این آیه برای فعالیت دیپلماسی استفاده میکنیم که دیپلمات باید در تعامل با دشمن و رقیب کاملا هوشمندانه رفتار کندف اطلاعات و پالسی به دشمن ندهد که زمینه ساز برتری یا تسلط دشمن شود دستیابی دشمن به اطلاعات راهبردی در پی داشته باشد، اطلاعات راهبردی یعنی همین که بلتعه برای کفار قریش نوشت پیامبر آماده ی جنگ میشود یعنی آن ها هم خود را باید برای دفع خطر آماده کنند جنگی میتوانست در غفلت راهبردی دشمن محقق شود و پیروزی صدرصد داشته باشد این اطلاع دهی دشمن را از خواب بیدار کرد؛ پس دیپلمات هم نباید حریف یا دشمن را با اطلاعاتی که میدهد از خواب بیدار کند و او را حساس کند اطلاعات راهبردی را باید از دسترس دشمن خارج کرد زیرا این اطلاعات زمینه ی سلطه و تسلط دشمن بر امور و برنامه و طراحی های دشمن را فراهم میکند مثل این میماند که شما در شب عملیات یک میدان مین بزرگی سر راه دشمن ایجاد کنید بعد نقشهی مین را فردی تقدیم دشمن کند علی رغم همهی هزینه هایی که کردید برای اینکه سر راه دشمن مین کاری کنید که امکان پیشروی نداشته باشد او با در دست داشتن این نقشه میداند که از کجا عبور کند، پس نباید اطلاعات راهبردی در رابطه با طراحی ها و رویکرد ها و مجموعهی فرایند های کاری جامعه ی مسلمین را در اختیار دشمن قرار داد این تسلط زمینه ی آسیب رسانی به جامعه ی اسلامی را خیلی راحت فراهم میکند باید دانست اگر دشمن به لحاظ اطلاعاتی بر امور مسلمانان و برنامه های آن ها چیره شود این چیرگی ممکن است به دشمن این فرصت را بدهد تا در سر حد براندازی علیه جامعه ی اسلامی کار کند ﴿وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ﴾ آن ها وقتی علاقه دارند علاقه مندی خود را دنبال میکنند آنها علاقه دارند شما کافر باشید یعنی از شما هویت ایمانی را بگیرد یا ساختار قدرت تان را به چالش بکشد و از بین ببرد.
اینکه بار ها در متون دینی تاکید میشود که نباید به دشمن نزدیک شد اینکه رهبر معظم انقلاب بار ها تأکید میکنند باید مرز ها را تفکیک کرد با دشمن مخلوط نشد، عجین نشد، رفیق نشد، برای اینکه ارتباط عاطفی و دوستی برقرار کردن زمینه ی این را درست میکند که اطلاعات راهبردی کشور کم کم از راهکارهای دوستی تخلیه شود اطلاعات مهم را با گفت و گو های دوستانه از دیپلمات ها یا غیر دیپلمات ها بگیرند لذا بار ها تأکید میشود که با دشمن دوستی نکنید لا تتخذوا اولیاء، دشمن را ولی قرار ندهید اگر دشمن را ولی قرار دادید ممکن است چنین تهدیدی به وجود بیاد که از مسیر دوستی سو استفاده کنند و به اطلاعات راهبردی دسترسی پیدا کنند این اطلاعات که از مسیر دوستی یا تجسس یا هر مسیر دیگری به دست بیاید، بزرگترین غنیمت برای دشمن است.
یک دیپلمات نه در سر میز مذاکره اطلاعاتی به دشمن میدهد که تسلط راهبردی پیدا کند نه در گفت و گو های خصوصی و تماس های تلفنی و نامه نگاری های غلط مثلاً بدون رعایت اصول حفاظتی، از هر راهی که دیپلمات چه گفت و گوی تلفنی و حضوری یا رفاقت هایی که میکند یا نشت اطلاعاتی که فراهم میکند اگر دسترسی دشمن به اطلاعات را تقویت کرد باید بداند که این زمینه ساز تسلط راهبردی دشمن و چیرگی آنان بر مسلمانان خواهد شد و این کار حرامی است نباید اجازه داد دشمن مسلط شود کمک به دشمن از هر طریقی برای تسلط، چه تسلط اطلاعاتی چه تسلط سیاسی یا فرهنگی، از خط قرمز هایی است که دستگاه دیپلماسی باید به آن توجه داشته باشد و غفلت نکند و از این کار پرهیز و جلوگیری کند.
تلاش کشور ها برای نفوذ اطلاعات در سایر کشور ها اعم از نفوذ حرفه ای، نفوذ فنی، نفوذ حرفه ای مثل تجسس ها، استفاده از جاسوس ها، نفوذ فنی استفاده از ابزار ها برای شنود مکالمات، مکاتبات و هر نوع اطلاعاتی که ممکن است بر روی بستر های فنی جابهجا شود یا نفوذ فرهنگی برای تغییر ذائقهی فرهنگی یا نفوذ عاطفی برای برقراری دوستی با افراد صاحب قدرت و صاحب دسترسی اطلاعاتی، این ها همه برای بسط ید و تسلط است اینکه می آیند با پسر فلان آقای مسئول در فلان دستگاه مهم ارتباط برقرار کنند و بعد ازطریق این پسر به کیف خصوصی آقای رییس در فلان نهاد بسیار مهم دسترسی پیدا کنند برای این است که این دسترسی ظرفیت های دشمن را بالا ببرد، هر کاری که ما میخواهیم انجام دهیم از شب قبل دشمن متوجه است که رویکرد فردای چگونه است پس تلاش برای بسط نفوذ اطلاعاتی در کشور ها، این سیره ای که به آن در بین کشور ها عمل میشود که نفوذ پیدا کنند چه نفوذ حرفه ای، فنی، فرهنگی یا عاطفی، خاصیت بزرگش تسلط بر وضعیت راهبردی رقیب یا خصم خواهد بود.
دیپلمات باید متوجه این تلاش ها برای نفوذ باشد تا از این رهگذر بتواند در دو زمینه چه آفندی چه پدافندی دست برتر را داشته باشد، یعنی اگر نتوانیم ما جلوی نفوذ دشمن را بگیریم دشمن هم در آفند هم در پدافند دست برتر را دارد اما اگر ما توانستیم جلوی نفوذ دشمن را بگیریم در آفند و پدافند ما دست برتر را خواهیم داشت. از مضمون این آیه این جمله را در فضای دیپلماتیک میتوانیم استفاده کنیم که دشمن را در کنشگری های دیپلماتیک باید در خلأ اطلاعاتی محصور کنیم، دشمن را باید در ابهام راهبردی نگه داریم، وقتی قرآن کریم با صراحت لهجه و با دقت بی نظیر میفرماید ﴿إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْدَاءً وَيَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ وَأَلْسِنَتَهُمْ﴾ بِدانیم اگر در جامعهی اسلامی رخنه ایجاد کردند اطلاعات را به دست آوردند و کسب ظرفیت های اطلاعاتی ایجاد کردند و کسب اطلاعات کردند این ها دستشان برتر میشود پس اگر قرار باشد دست برتر نداشته باشند باید تلاش کنیم که در کنشگری های دیپلماتیک زمینهی نفوذ را ما در برابر دشمن کور کنیم، وقتی نفوذ را کور کردید اجازه ندادید آن ها با رخنهای که میکنند به اطلاعات دست پیدا کنند آن ها را در ابهام راهبردی قرار دادیم وقتی ابهام داشته باشند نمیتواند بر امور مسلمانان چیره شوند، کسی واقف است که از فضای بالایی به اطلاعات دست پیدا کند، وقتی از فضای بالا میداند کاروان مسلمین از کجا میآیند و به کجا میروند، خب میتواند طراحی کند سر راه مسلمانان چالش ایجاد کند اما اگر از موضع بالا چنین اطلاعاتی نداشتند در ابهام هستند این چیرگی از هر طریقی که حاصل شود موجب بسط ید دشمن بر مومنین است و اگر دشمن بسط ید پیدا کرد تا سر حد براندازی عرض کردیم که فعالیتش را ادامه خواهد داد ﴿وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ﴾، وقتی دسترسی داشت، چیره شد و بسط ید داشت اگر بتواند براندازی ساختار سیاسی را در اولویت قرار میدهد اگر نتوانست برای یک جنگ شناختی و مسخ فکری طراحی میکند ﴿وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ﴾ شما را کافر کند، اگر نتوانست ساختار سیاسی را از بین ببرد حتما ساختار اندیشه ای و فکری را از بین خواهد برد و اگر این را هم نتوانست از بین ببرد از هر وسیله ی دیگری برای اعمال خصومت بهره میگیرد. آنچه گذشت آیاتی بود که میتوانیم در فضای مباحث سیاست خارجی به آن ها استناد کنیم و برداشت کردیم که باید در برابر دشمن هوشیار بود، در برابر دشمن نباید غفلت زده شد، نباید وادادگی داشت نباید مرعوب دشمن شد، نباید مغفول دشمن شد، نباید با دشمن دوستی کرد دشمن نباید با خدعه به ما نزدیک شود و طرح دوستی بریزد این مباحث و آیات را بحث کردیم.
دشمن در قرآن
اما یک نکته ی دیگری در برخی از آیات هست که در تعدادی از آیات کریمه ی قرآن انواع دشمن را معرفی میکند که به نظرم این اصناف نمونه هایی از یک واقعیت گسترده هستند یعنی دشمن در این اصناف خلاصه نمیشوند ولی این اصناف کسانی هستند که مصادیق واضح یا اوضح دشمن به حساب میآیند هر مصداق دیگری هم که داشت میشود به این ها در آینده اضافه کرد یک استفادهی ظریف در برخی از این موارد هست که من این را در پایان این چند صنفی که با سرعت بیان میکنم آنجا عرض خواهم کرد. دشمن کسی است که مانع تعالی و رشد انسان است، دشمن کسی است که به انسان لطمه میزند، دشمن کسی است که سد سبیل میکند و اجازه ی پیشرفت و موفقیت را نمیدهد. گفتیم از چنین دشمنانی باید بر حذر بود اما این دشمنان چه کسانی هستند؟
قرآن کریم مشرکان را از جمله دشمنان بیان میکند، کسانی که به خدا اعتقاد ندارند یا برای خدا شریک قائل هستند ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا﴾، یهود و مشرکان در یک عصر و دهری یا در شرایط فعلی هم میتوانند از مصادیق مهم دشمن به حساب بیایند. ﴿الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا﴾، امروز جامعه ی صهیونیستی بزرگترین دشمن برای جامعه ی اسلامی است یا مشرکانی که از یهود حمایت میکنند و در تعامل با یهود هستند.
دوم منافقین که ﴿في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا﴾، بعد قرآن کریم دربارهی آن ها میگوید ﴿هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ﴾ این منافقین دشمن هستند از این ها پرهیز کنید.
سوم شیطانی که قسم خورده است﴿بِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾، این سوگندی که یاد کرده است برای گمراه سازی و اغوای انسان ها است قرآن کریم هم دربارهی شیطان میفرماید ﴿إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا﴾، او دشمن است شما هم دشمن را دشمن قلمداد کنید یا دربارهی کفار که فرمود ﴿إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا﴾ که کفار دشمن آشکار شما هستند.
جایی هم برخی از اعضای خانواده را قلمداد میکند که یعنی دشمن برخی وقت ها در خانه ی شما رخنه کرده است، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ﴾، همسران و فرزندان شما ممکن است دشمن شما باشند من ازواجکم یعنی برخی از ازواج و اولاد، اولاد برخی از افراد، ازواج برخی از افراد این ها عدوا لکم فاحذروهم.
این چهار پنج دسته که قرآن کریم به عنوان اصناف دشمن ذکر میکند، به نظر میآید اصناف دشمن منحصر به این ها نباشد دشمن در هر زاویه و لباس و شکلی ممکن است خصومت کند. ممکن است پسرخاله ی آدم و دشمن آدم باشد ممکن است همسایه ی دیوار به دیوار باشد، دشمن ما باشد یا همسایهی هم مرز در کشور پیرامون ما باشد خصومت کند ممکن است حاکمیتی که خصومت میکند کافر باشد، مشرک باشد، منافق باشد، نباید در فضای دیپلماتیک بگوییم او نزدیک ما است دوست ما است او همسایه ی ما هست او همسایه ی ما نیست او مشرک هست مشرک نیست کافر هست کافر نیست؛ در هر وضعیتی اگر کسی خصومت ورزید جلوی مسیر خدا، رشد و تعالی مومنین و کشور اسلامی، دستیابی کشور اسلامی به زیر ساخت های قدرت را گرفت با دشمنان نظام اسلامی همپیمان شد این ملاکاتی که در خصومت و دشمنی هست که برخی را در آیات قبلی شمردیم، سد عن سبیل الله کرد و به نوعی با اعتقادات مسلمانان به مبارزه برخواست این ها دشمن هستند چه همسایه ی هم مرز باشد چه فاصله ی دور داشته باشد چه نزدیک باشد یا مشرک باشد چه منافق باشد هرچه که باشد این ها دشمن هستند با دشمن فاتخذوا عدوا دشمن را باید دشمن انگاشت و در فضای دیپلماتیک با آن مقابله کرد یعنی نباید در فضای دیپلماتیک گول این کشور را بخوریم که پرچم اسلامی بلند کرده است گول آن کشور را بخوریم که پرچم دوستی بلند کرده است گول آن کشور را بخوریم که احیانا فعلا رویکرد خصمانه به شما نشان نداده است ولی وقتی تسلط پیدا کند خصم میشود، ظواهر را نبینید هرکس به زیرساخت های کشور اسلامی آسیب رساند دشمن است و این دشمن را فاتخذوا عدوا، حتی اگر مثل زن و همسر و فرزند با یک رویکرد بسیار مثبت بخواهد رفتار اغوا آمیزی داشته باشد این دشمن میشود فاحذروهم این دشمن میشود فاتخذوهم العدو این دشمن میشود فابتعدوا عنهم.
این ها نکاتی است که ما باید در فضای دیپلماتیک توجه داشته باشیم که دشمن چه کافر یا مشرک چه دور یا نزدیک چه مسلمان چه عضو خانواده این ها دشمن هستند و فعالان عرصه های سیاست خارجی باید با هشیاری کامل در برابر چنین دشمنانی گارد مناسبی را اتخاذ کنند.