1402/01/31
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه معاصر/فقه سیاست خارجی /ایات دشمن شناسی
شرح حدیث:
قال الرضا: «لِکُلِّ صَائِمٍ عِنْدَ الْإِفْطَارِ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ فَلْیَقُلْ فِی أَوَّلِ لُقْمَةٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِی».[1]
«قطعا برای روزه دار هنگام افطار کردنش یک دعای مقبول و مستجاب است.»
حضرت علی بن موسی الرضا در این حدیث نورانی میفرمایند: هر یک از روزهداران در پایان یک روزِ روزهداری، امساک از محرمات، امساک از اکل و شرب و امساک از مفطرات، یک جایزهای دارد و آن جایزه برای پایان این روز، یک دعای مستجاب است. یعنی برای روزهدار تضمین شده که به هنگام افطار دعایش مستجاب شود. بنابراین «فَلْیَقُلْ فِی أَوَّلِ لُقْمَةٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِی» حال که دعای شما در این هنگام مستجاب است، فرصت را غنیمت بشمارید و بهترینها را برای خودتان دعا کنید. این دعا زمانش در هنگام اولین لقمهای است که برای افطار برمیدارید، به هنگام برداشتن لقمه، نام و یاد محبوب واقعی دلها را بر زبان جاری کنید و بگویید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» لقمه را با نام خدای رحمان و رحیم آغاز کنید، بعد خداوند متعال را با این صفت که واسع المغفرۀ است، او توانایی دارد که هر لغزش و گناهی را بیامرزد، او علاقهمند است که بندگانش را مورد لطف و عطوفت قرار بدهد، او اگر از خزانه بیکرانش بخشش و عطایی زیادی در حق بندگانش داشته باشد، دچار مشکل نمیشود. با بخشیدن از خزانه غیبش کم نمیشود. «یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ» ای وسیع المغفرۀ، ای کسی که مغفرتت وسیع است و کسی مانع مغفرتت نیست، کسی نمیتواند جلوی این مغفرت را بگیرد و دریای مغفرت او هم با بخشش خشک نمیشود. مهمترین نکتهای که روزهدار از خداوند متعال طلب میکند، غفران و رحمت الهی برای خودش است که کاستیها، خطاها و لغزشهایش را ببخشد و نادیده بگیرد و او را مورد عنایت و عطوفت خودش قرار بدهد. باید در پایان روزهداری انسان روزهدار بتواند از دریای مغفرت الهی بهرهمند شود و مورد لطف و غفران الهی قرار بگیرد.
خلاصه مباحث گذشته
در بحث فقه سیاست خارجی، بر ضرورت دشمن شناسی، چند آیه را مورد توجه و بررسی قرار دادیم. از این آیات استفاده کردیم که در تماس و ارتباط در حوزههای سیاست خارجی در اولین گام، واجب است که دشمن را بشناسیم. دشمن شناسی، اولین شرط فعالیت موفق در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی است. هم دشمن را بشناسیم، هم بغض و کینه او را نسبت به جامعه ایمانی و اسلامی ادراک کنیم، هم باید به این باور برسیم که دشمن در یک صورت از نظام اسلامی و آحاد جامعه اسلامی، رضایت خواهد داشت و آن زمانی است که جامعه مسلمین، مسیر کفر را در پیش بگیرد. آنها علاقهمندند در مسیر کفر آمیز با آنها همراه باشیم. اگر در این مسیر آنها را همراهی نکردید، آنها همچنان غضب و بغض و کینهشان را حفظ میکنند. در ذیل آیه چهارم ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[2] عرض میکنیم که در عرصه سیاست خارجی، ائتلافات و همپیمانیهایی وجود دارد، وقتی همپیمانیها توسط کشورها و مجموعههای کفر و دشمن تعقیب میشود، باید بدانیم که این همپیمانیها به نفع ما نیست. ﴿بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ﴾ اینها با هم، همآمیختگی دارند، اینها با هم دوستی عمیق دارند، ولایت یکدیگر را تکمیل میکنند و میپذیرند و شما بدانید، هرکس با آنها همپیمانی کند، هر کس آنها به ولایت بپذیرد، به دوستی برگزیند، با آنها خواهد بود. این جور نیست که آنها را با خود کند. در حقیقت ائتلافات کفار تلاش میکند که جامعه اسلامی و کشورهای اسلامی را در خودش هضم کند و توجه دارد که در رفتارهای دولت اسلامی و نظام اسلامی هضم نشود. یهود و نصارا سرسختترین دشمن جامعه ایمانی برشمرده شدهاند. ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا﴾[3] یهود و مشرکین دشمن سرسخت هستند. وقتی در معادلات بینالمللی، یک طرف معادلات یهود است، مراد از یهود فرد یهودی نیست، بلکه نظام فکری یهود که در تلاش است بر نظام فکری اسلامی غلبه پیدا کند مقصود است، منظور نظام اندیشه مشرکین که میخواهد نظام اندیشه مسلمین یا ساختار حاکمیت اسلامی را ریشهکن کنند؛ است. هر پیمانی که مبتنی بر این اندشه شکل میگیرد، اینها سرسختترین دشمنان و خصوم برای جامعه ایمانی هستند. «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا» سرسختترین دشمنیها را برای مؤمنین دارند.
دشمن شمردن دشمن بر اساس این آیه یک راهبرد سیاسی در اندیشه اسلامی و در حوزه فعالیتهای دیپلماتیک و سیاست خارجی است که در ادبیات دینی با واژه «تبرّی» از آن یاد شده است. باید از دشمن فاصله گرفت. همینطور که قبلاً عرض کردیم، مراد این نیست که قطع رابطه با دنیا شود، مراد این است که دشمن را دشمن بدانید، متناسب با وضعیتی که دارد، مناسبات را جوری مدیریت کنید که از خصومت دشمن در امان باشید، فریب دشمن را نخورید. یهود و نصارا در این آیه از مصادیق دشمن شناخته شدهاند که با همدیگر علیه مسلمانان همپیمان هستند. در سیاست خارجی نظام اسلامی موضع منفی علیه فرد یهودی یا فرد نصرانی وجود ندارد. اما وقتی کیان یهود و نصارا علیه اسلام و نظام اسلامی ائتلاف میکنند، این ائتلاف جنبه سیاسی به خود میگیرد و دشمن قلمداد میشود. در چنین وضعیتی است که آنها با ائتلاف خودشان که خط دشمنی را تعقیب میکنند نهی ﴿لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ﴾ صادر میشود و باید از پذیرش ولایت آنها در صحنههای دیپلماتیک، در صحنههای همپیمانی و تقابل پرهیز کرد. این نهی با عبارت ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ﴾ تأکید و تقویت شده است.
در ابتدا میفرماید: ﴿لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ﴾ بعد برای اینکه این نهی را تقویت کند، میفرماید که هرکس که از شما با آنها پیمان ولایت و دوستی ببندد، این جزو آنهاست. بنابراین کسی حق ندارد از جامعه اسلامی به جمع یهود و نصارا بپیوندد و دوستی و ولایتپذیری ملموس یا غیرملموس با کفار و دشمنان داشته باشد، در این مسیر نباید گام بردارد، چه در مناسبات فردی یا در معادلات سیاسی و حکومتی. لذا در حوزه سیاست خارجی همه رویکرد مبتنی بر شناخت دشمن و شناخت همپیمانیهای دشمن و رویکردهای دشمن مبتنی بر نفی سلطه دشمن صورت میگیرد و تعقیب میشود. پذیرش سلطه و ولایت کفار و دشمن در حوزه سیاست خارجی، زمینه ساز این است که رفته رفته پیوند حکومتها و نظام سیاسی مسلمین که در لحظه اول و مرحله اول به نوعی با حاکمیت کفار موضع داشت، رفته رفته به دوستی آنها نزدیک شود و جزو آنها شود. بخشی از ساختار قدرت آنها شود. الان دولتهای اسلامی را در منطقه ما میبینید بدون اینکه نام ببریم در شرق و غرب و جنوب کشور که با پذیرش سلطه و رفاقت و ولایت دشمنان به سرکردگی آمریکا جزوی از ساختار قدرت آمریکا به حساب میآیند. چه بسیار کشورهایی که آمریکاییها با اشاره چشم، موضعشان را جابهجا میکنند، رفتارشان را تغییر میدهند. چرا؟ چون اینها از گام اول رفته رفته ولایت آنها را پذیرفتند و امروز بخشی از ساختار قدرت آمریکاییها شدند. این تعبیر سرسختانه در منع از دوستی و ولایت پذیری کفار که فرمود: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ﴾ این تعبیر سرسختانهای است. این تعبیر سرسختانه، برای این است که در بین حکومتهای اسلامی و جوامع اسلامی، بازدارندگی ایجاد کند. مسلمانها در حوزه سیاست خارجی باید این را بدانند که یک خط قرمزی دارند به اسم دوستی با کفار، دوستی با دشمن، دشمن آمده برای استفاده از فرصتها، شکار لحظهها که به جامعه اسلامی آسیب برساند، این دشمنی است که نباید هیچگاه به او نگاه مثبت داشت و با او دوستی کرد. پس بر اساس مفاد این آیه هر گونه ولایت پذیری یا دوستی با دشمن، دوستی با یهود و نصارا که از مصادیق دشمنان جامعه اسلامی هستند در سیاست خارجی ممنوع است. دستورات قرآن مبتنی بر دشمن پنداشتن آنها و پرهیز از صمیمت با آنهاست. بنابراین نباید هیچگاه در ذهن هیچ کشوری از کشورهای اسلامی و نظام اسلامی که تحت سلطه دین اداره میشود، طرح دوستی با دشمن برقرار شود.
آیه پنجم: آیه 6 سوره مبارکه فاطر: ﴿إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ﴾
ترجمه: «البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید؛ او فقط حزبش را به این دعوت میکند که اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند!»
شیطان دشمن شماست، حالا که شیطان دشمن شماست، شما هم او را دشمن بدارید، دشمن بدانید، نگاه شما به او دشمنانه باشد، چراکه شیطان حزب و سپاهش و پیروانش و همه کسانی که در چارچوب نگاه او قدم برمیدارند را فرا میخواند تا همه عالم را مثل خودش اهل دوزخ کند. ﴿لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ﴾ او میخواهد که همه انسانها مانند خودش دوزخی باشند. یعنی در مسیر باطل قدم بردارند.
براساس تعارف قرآنی، شیطان یکی از دشمنان است، همانطور که یهود و نصارا یکی از دشمنانند. این دشمن نسبت به راهیابی انسان به کمال و سعادت، خصومت دیرینه دارد. قسم خورده است که بندگان خدا را گمراه کند. ﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾﴿إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ﴾[4] قسم یاد کرد به عزت خداوند متعال که همه انسانها را اغوا وگمراه میکند، مگر بندگانی که از تیررس او خارج هستند. مخلصین از تیررس شیطان خارج هستند. تیر شیطان به مخلصین نمیرسد و اصابت نمیکند. ولی او از هر وسیلهای برای دستیابی به این هدف یعنی اغوای ناس بهره میگیرد.
از جمله مهمترین ابزارهایی که شیطان برای گمراه سازی و انحراف جامعه و ناامید سازی جامعه و وسوسه کردن به فحشا و منکر استفاده میکند، انتشار و پخش روحیه ناامیدی و فقر و فحشا است. یعنی با ترویج فقر، ترساندن از فقر و امر به فحشا انسانها را گمراه میکند. ﴿الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ﴾[5] برای اینکه فقیر نشوید، مسیر فحشا را به شما نشان میدهد. برای اینکه دچار سستی و کاستی نشوید، دچار شکست و ضعف نشوید، دچار زبونی نشوید، بیراهه را نشان میدهد. شیطان جز با دوزخی کردن انسانها از پا نمینشیند. همانطور که کفار جز با بیراهه بردن انسانهای مؤمن از کار خودشان دست بر نمیدارند، شیطان هم «يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ» همه را به سمت دوزخ میخواهد با خودش بکشاند.
خطاب در این آیه به عموم مردم است. اینجا فقط مؤمنین نیست. در آیات پیشین ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا﴾ بود اما در اینجا خطاب ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ﴾ است. قبل از این آیه شریفه در آیه ما قبل میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ﴾ همه مردم بدانید که وعده خداوند نسبت به قیامت و روز جزا وعده حق است. در این آیه که میفرماید: ﴿الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ﴾ یا میفرماید: ﴿يَدْعُو حِزْبَهُ﴾ در ادامه آیه قبلی است. ﴿لَكُمْ﴾ در اینجا یعنی ﴿أَيُّهَا النَّاسُ﴾. در آیه قبل فرمود که ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ﴾ در این آیه میفرماید: ﴿إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ﴾ یعنی همه آن مردمی که با شما صحبت میکردیم درباره حق بودن وعده خدا درباره روز قیامت، بدانید که شیطان دشمن شماست. حالا که شیطان دشمن شماست، او را دشمن بشمارید. کل انسانها مخاطب واقع شدند، شیطان دشمن کل انسانهاست، یعنی دشمن فرد، گروه یا جامعه خاصی نیست، هرچند در این آیه درباره خصومت شیطان با انسان سخن میگوید و او را دشمن انسان قلمداد میکند و دستور به دشمن شمردن شیطان میدهد، اما در عین حال این آیه یک قاعده کلی به دست همه میدهد، سخن آیه، موضوع گفتگو آیه دشمنی شیطان و لزوم دشمن دانستن شیطان است. این آن سخن و حرف مصداقی این آیه است اما در قالب کلیتر این آیه میآموزد که هرجا پای دشمن در میان است باید دشمن را دشمن شمرد، چون شیطان عدو است ﴿فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا﴾. هرکسی که عدو است باید دشمن شمرده شود. شیطان که دشمن است، دشمن بدارید. دیگری هم اگر دشمن بود باید دشمن بشمارید. البته غیر از اینکه از عمومیت و قاعده کلی این آیه میشود استفاده کرد، ذیل آیه هم میفرماید: ﴿يَدْعُو حِزْبَهُ﴾ یعنی شیطان به غیر از خودش که فعال است، حزبی دارد از بین مردم، این حزب، این جماعت، این گروه شیطانی همواره تلاش میکنند، باید مواظب شیطان و همه دستیاران و سربازانش بود، همه کسانی که در مسیر زندگی دنیا، رفتار شیطانی دارند، باید مواظب آنها هم بود که از رهگذر فعالیت آنها، خصومت آنها، سرسختی آنها، دشمنی آنها، آسیبی به جامعه ایمانی وارد نشود. چون شیطان درصدد گمراه سازی و ضربه زدن است، باید دشمن شمرده شود. هرکسی که در مسیر گمراه سازی و ضربه زدن هست، او هم دشمن است. دشمن در هر حالی و از هر فرصتی برای ضربه زدن، سوء استفاده میکند؛ پس باید برحذر بود و مراقب دشمن بود تا مغلوب فریب دشمن نشد. یکی از عرصههایی که ممکن است فریب دشمن را بخورید، دچار غفلت شوید و مغلوب ترفندهای دشمن شوید، عرصههای سیاسی و دیپلماتیک است که دشمن و دشمنان یک کشور یا یک ملت تلاش میکنند با ناامیدسازی بگویند شما پیشرفت نخواهید کرد، نمیتوانید پیشرفت کند، روح پیشرفت را از انسانها بگیرند، با غوغاسالاری، با تبلیغات، با تهدید یا بعضاً به ظاهر دلسوزیهای نمایشی در حوزه سیاست خارجی درصدد اغوا در میآیند. مصادیق زیادی در این زمینه هست که ان شاءالله در وقت خودش بازگو میکنیم.
به دلیل اینکه عرصه سیاسی و فعالیت دیپلماتیک یا نقش آفرینی درحوزههای سیاست خارجی عرصهای است مناسب برای فعالیتهای شیطانی و برای اغواسازی و برای گمراه سازی و برای اخافه و برای ناامید سازی، قرآن کریم به صراحت میفرماید: ﴿إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا﴾ با فعل امر ﴿اتَّخِذُوهُ عَدُوًّا﴾ که ظهور در وجوب دارد بر لزوم برخورد هوشمندانه در برابر دشمن فرمان صادر میکند. یعنی مؤمنین، جامعه ایمانی، دستگاه دیپلماسی، دیپلماتها مواظب باشید فریب ظاهر آراسته، دلسوزیهای مکارانه و خدعههای ناامیدکننده دشمن در صحنههای سیاست ورزی و عرصههای دیپلماتیک فریب آنها را نخورید. واجب است که با آنها مقابله کنید و بدانید که پیروی از دشمن پایانی جز سوختن در آتش حسرت، حسرتی که ناشی از بیتوجهی به فریب دشمن است یا گرفتار آمدن در دوزخ و آتشی که آتشش زبانه میگیرد در روز قیامت ندارد. کسی که دشمن را دشمن نداند، یا در حسرت بیتوجهی به فریب دشمن میسوزد، یا در دوزخ الهی که آتشش زبانه میکشد. ﴿إِنَّهَا لَظَى* نَزَّاعَة لِّلشَّوَى* تَدعُواْ مَن أَدبَرَ وَتَوَلَّى﴾[6] پس برای اینکه در آتش غضب الهی یا آتش حسرت فریب دشمن خوردن نباشیم باید در دیپلماسی، کاملاً هوشیار، هوشمند با دقت بسیار بالا با دشمن تعامل متناسب را ارئه کرد. فریب را نخورد و او را دوست نپنداشت. غیر از این آیاتی که عرض کردیم؛ آیات دیگری هم وجود دارد که دیگر به اجمال به آنها اشاره میکنیم.
آیه 105 سوره مبارکه بقره: ﴿مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴾[7]
ترجمه: « کافران اهل کتاب، و (همچنین) مشرکان، دوست ندارند که از سوی خداوند، خیر و برکتی بر شما نازل گردد؛ در حالی که خداوند، رحمت خود را به هر کس بخواهد، اختصاص میدهد؛ و خداوند، صاحب فضل بزرگ است.»
کفار، اهل کتاب و مشرکین تمایل ندارند که خیری از سوی پروردگارتان به شما نازل شود. یعنی در مناسبات سیاست خارجی بدانید، کفار چه اهل کتاب، چه مشرکین در نهایت خیرخواه شما نیستند. وقتی خیرخواه نیستند، شما آنها را خیرخواه و دوست نپندارید. دشمن را دشمن بدانید. دشمن وقتی در مسیر اعمال فشار در عرصههای دیپلماتیک پیشروی میکند، هر چه تلاش میکنی که نرمش نشان دهد از نرمش فراری است. آن وقتی که آچارش را میاندازد و سیاستهای سیاست خارجیاش را علیه ما سفت میکند، شما را در لابلای پیچ و مهرهها به سختی میفشارد، هرچه التماس کنی، التماس سودی ندارد. میگویید جامعه ما مریض هستند، کرونا زدهاند، به ما واکسن بدهید، نمی دهند. میگویید مریضهای ما نیاز به دارو دارند دارو بدهید نمیدهند. میگویید ما کشورمان برای قوت لایموت نیازمند این است که تحریم را بردارید و ما بتوانیم نفتمان را بفروشیم تا با پولی که از آن عاید میشود زندگیمان را اداره کنیم، این کار را نمیکنند. میگویید ما برای تحصیل جوانانمان در خارج از کشور نیازمند پول هستیم که کمکشان کنیم، پول خودمان را نمیدهندو نفتی که فروخیتم پولش را بلوکه کردند و نمیدهند. هر وقت که دشمن در مسیر دشمنی ورزیدن سرسخت و موفق و پیروز است، بر اسب مراد میتازاند. اما وقتی کم میآورد، وقتی دستش لای گیره گیر میکند، وقتی آبرویش در دنیا دارد میرود، وقتی دیپلماتها و افسران جاسوسیش در چنگال شما گرفتار میشوند، از موضع ضعیف وارد میشود. ﴿وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ﴾[8] مکرر خواهش و التماس میکنند که از خودتان نرمش نشان دهید تا ما هم نرمش کنیم و سازش کنیم. سازش دشمن در زمان زبونی است. سرسختی در حالات پیروزی و موفقیت است. این دشمن را باید شناخت. پس باید در عرصه دیپلماتیک رفتاری را با دشمن ارائه کرد که هیچگاه در چنگالش گرفتار نباشی. همیشه باید دشمن در چنگالت گرفتار باشد که مثل موم نرم باشد. دشمن یا کفار غیر از این موارد ﴿وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ﴾[9] اهل کفر، علاقه دارند که شما یک چشم زدنی غافل شوید. اگر غافل شدید همان لحظه مثل یک شاهباز شکاری میخواهند به شما حمله کنند و شما را از پا دربیاورند. پس مواظب باشید از کفر و دشمن کافر غافل نباشید. یک لحظه چشم به هم نزنید. اینها همه مستلزم شناخت دشمن و رویکردهای دشمن است. ﴿إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا﴾[10] کفار، دشمن آشکار شما هستند. دشمنی که ﴿يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا﴾[11] خدعه میکنند، حیله و کلک میزنند. اینها آیاتی است که ما را به دشمن شناسی رهنمون میکند.
در ابتدای مباحث این بخش گفتیم دو عرصه شناخت لازم است. عرصه اول: شناخت دشمن و بعد عرصه دوم: شناخت قواعد بازی، اطلاعات عمومی. کسب هر دو شناخت لازم و واجب است. در گام اول شناخت دشمن را به استناد برخی از آیات، رویکرد دشمن و انگیزهای دشمن را بیان کردیم و تأکید کردیم آنجایی که قرآن کریم دشمن را به ما معرفی میکند و تأکید میکند که در مقابل دشمن رویکرد دوستانه و ولایت پذیری نداشته باشید و رویکرد متناسب و هوشمندانه داشته باشیم، نفس فرمان ﴿اتَّخِذُوهُ عَدُوًّا﴾ و نفس فرمان اینکه دشمن را دوست نپندارید به ما دستور میدهد که دشمن با همه رویکردهایش را در گام اول بشناسید و ابعاد رفتاری آنها را برای خودتان احصاء کنید. بتوانید مسلط با دشمن طرف بشوید. با بیان مسلط، گفتار مسلط، استدلال مسلط، هوشیاری مسلط تا در عرصههای دیپلماتیک فریب این دشمن را نخورده و در چنگال چنین دشمنی اسیر نباشید. البته روایات و ادله دیگری بر ضرورت و وجوب دشمن شناسی وجود دارد که در جای خودش بیان میکنیم.