درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1402/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: فقه معاصر/فقه سیاست خارجی /شناخت مسائل سیاست خارجی

 

شرح حدیث:

قال الباقر: «إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : كَانَ عَلَى اَلْمِنْبَرِ فَسَمِعَهُ اَلنَّاسُ قَالَ آمِينَ ثُمَّ سَكَتَ ثُمَّ قَالَ آمِينَ ثُمَّ سَكَتَ ثُمَّ قَالَ آمِينَ فَلَمَّا نَزَلَتْ سَأَلَهُ بَعْضُ اَلنَّاسِ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اَللَّهِ سَمِعْنَاكَ تَقُولُ آمِينَ آمِينَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ إِنَّ جَبْرَئِيلَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ مَنْ ذُكِرْتَ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيْكَ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ قُلْتُ آمِينَ قَالَ وَ مَنْ أَدْرَكَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ قُلْتُ آمِينَ قَالَ وَ مَنْ أَدْرَكَ أَبَوَيْهِ أَوْ أَحَدَهُمَا فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ قُلْتُ آمِينَ»[1] .

«پيامبر خدا بر منبر رفت و مردم شنیدند که فرمود: «آمين» سپس سکوت کرد و پس از آن فرمود: «آمين» سپس سکوت کرد و پس از آن فرمود: «آمين». وقتی پیامبر اکرم از منبر به پایین آمدند، برخی از مردم از وی سوال کردند که شنیدیم که سه مرتبه فرمودید: «آمین». پیامبر پاسخ داد: جبرئيل به من گفت: محروم باد بنده اى كه نزد او ياد شوى و بر تو درود نفرستد! پس گفتم: آمين. سپس گفت: محروم باد كسى كه ماه رمضان بر او وارد شود و آمرزيده نگردد! پس گفتم: آمين! سپس گفت: محروم باد بنده‌اى كه پدر و مادرش يا يكى از آن دو را دريابد و [با نيكى كردن بر آنان] وارد بهشت نشود! پس گفتم: آمين!»

امام باقر نقل می‌کنند، روزی پیامبر اکرم بر روی منبر تشریف داشتند و مردم نظاره‌گر حال پیامبر بودند و شنیدند که پیامبر بر منبر سه بار کلمه آمین را به زبان مبارکشان جاری کردند. وقتی پیامبر اکرم از منبر به پایین آمدند، بعضی‌ها خدمت پیامبر رسیدند «فَقَالُوا يَا رَسُولَ اَللَّهِ سَمِعْنَاكَ تَقُولُ آمِينَ آمِينَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ» از علت اینکه پیامبر سه بار کلمه آمین را بر زبان جاری کردند، سوال پرسیدند. حضرت فرمودند: «إِنَّ جَبْرَئِيلَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ مَنْ ذُكِرْتَ عِنْدَهُ فَلَمْ يُصَلِّ عَلَيْكَ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ» اگر در مجلسی نام مبارک تو آمد و کسانی که آنجا این نام را شنیدند بر تو درود نفرستادند، اسم پیامبر آمد نگفتند این را جبرئیل فرمود که خدا او را دور کرده از حمت خودش. البته کلمه رحمت نیامده او را از آن موقعیت و فضای مثبتی که خداوند برای مؤمنین فراهم کرده، دور کرده وقتی اینجور گفت من هم در پاسخ جبرئیل گفتم. آمین. اینگونه باد، خدایا این حرف را اجابت کن. «قَالَ وَ مَنْ أَدْرَكَ شَهْرَ رَمَضَانَ فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ قُلْتُ آمِينَ» کسی که ماه مبارک رمضان را درک کند و در این ماه بخشوده نشود این هم از رحمت الهی به دور است. پیامبر در جواب فرمود: آمین. یعنی ماه رمضان میعادگاه مغفرت و رحمت الهی است. «وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ»[2] وقتی وارد این ماه شدید میهمان خدایید. میهمان کریم خدایید. میهمان کریم خدای کریم هستید. کسی که نتواند با اعمال خودش، با عبادت خودش، با تلاش خودش از این سفره ضیافت بهره بگیرد از رحمت به دور است. «إنَّ أبوابَ الجِنانِ في هذَا الشَّهرِ مُفَتَّحَةٌ وأبوابَ النّيرانِ مُغَلَّقَةٌ»[3] باید از این وضعیت استثنایی برای بخشش و مغفرت الهی و برخورداری از مغفرت الهی تلاش کرد. فرمود وقتی که جبرئیل گفت «فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ» این انسانی که از سفره زیارت الهی نمی‌تواند بهره بگیرد و از رحمت خداوند متعال به دور است، من هم آمین گفتم. و سوم «مَنْ أَدْرَكَ أَبَوَيْهِ أَوْ أَحَدَهُمَا» کسی که خدمت والدینش برسد «فَلَمْ يُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اَللَّهُ قُلْتُ آمِينَ» همانطور که ماه رمضان ماه مغفرت است محضر ابوین هم محضر مغفرت است باید از این‌ها حداکثر بهره را برد.

خلاصه مباحث گذشته

در ادامه مباحث فقه سیاست خارجی درباره لزوم عقلی شناخت صف‌بندی‌ها و معادلات جهانی و مسائل حوزه سیاست خارجی صحبت کردیم. در جلسه قبل عرض شد رقابت گوناگونی در عرصه‌های بین‌المللی در سطوح مختلف چه خُرد چه کلان در حال انجام است. گفتیم باید این رقابت‌ها را چه در سطوح خرد چه در سطوح کلانش شناخت. گفتیم رقابت‌ها در بعضی از نقاط به مرحله تعیین کننده رسیده، به این معنا که بازیگران اصلی در تحولات دنیا تیمهایی که بنا بوده در مسابقات اولیه بالا بیایند تا به سطح رکورد نهایی برسند مشخص شده‌اند. سه بازی اصلی، سه جریان اصلی، قدرت اقتصادی، قدرت راهبردی برای مدیریت تحولات کلان جهان و حوزه فکری و اندیشه‌ای فرهنگی و دینی را باز شمردیم. گفتیم این بازی‌ها به نقطه نهایی در حال نزدیک شدن است. یاد آور شدیم که یک قدرت بزرگی مثل آمریکا که بر قله هرم قدرت جهانی قرار داشت و سالیان زیادی به تنهایی تحولات جهانی را مدیریت و راهبری می‌کرد، هر کجا که دلش خواست لشکر کشید و سازمان‌های بین‌المللی را با خود همراه کرد، چه مقدار مصوبه در طول سی سال گذشته در شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران، عراق، سوریه، یمن، افغانستان و کشورهای مختلف تصویب و مطرح شده است. این قطعنامه‌ها همه با صحنه‌گردانی آمریکایی‌ها انجام شده است. اما امروز آمریکایی‌ها فاقد ظرفیت لازم برای نقش آفرینی‌هایی در این حوزه‌ها هستند. حداقل این است که دو قدرت چین و روسیه دیگر مثل سابق به نفع خواسته‌های آمریکایی رای نمی‌دهند. این وضعیت جدید، قدرت آمریکا را در صحنه تحول آفرینی دنیا کاهش داده است. از این مهم‌تر حتی آمریکایی‌ها امروز قادر نیستند همپیمانانی مثل اوکراین در برابر روسیه را صیانت کنند. گفتیم هژمون آمریکا در جهان در حال فروپاشی است. باید اینها را شناخت علاوه بر این‌ها مهم‌ترین ابزار اعمال سیاست خارجی آمریکا از دست رفته است. آمریکایی‌ها ابزار لازم برای اعمال سیاست‌هایشان را در اختیار ندارند. در گذشته ابزارهای مهمی از قبیل ماشین جنگی، ظرفیت نظامی، ناوهای هواپیمابر و... را در اختیار داشتند. یک ناو هواپیمابر با ظرفیت ۶۰۰۰-۷۰۰۰ عامل، حدود ۲۰۰ هواپیما، ۸۰۰-۹۰۰ تانک، ۴۰۰ فروند هلیکوپتر، این‌ها به هر کجای دنیا که نزدیک می‌شدند، مثل یک کشور و سرزمین سیار در هر نقطه‌ای از اقیانوس پهلو می‌گرفتند یا به آب‌های بین‌المللی یا نزدیک به یک کشور لنگر می‌انداختند و هر کشوری را که دلشان می‌خواست تهدید می‌کردند. سیاست‌هایشان را پس از جنگ جهانی دوم بر عرصه ناوها تعقیب کردند. امروز این ناوها وجود دارد ولی قدرت استفاده از این‌ها دیگر وجود ندارد. به دلیل اینکه ناوی که این تعداد نیروی انسانی، بمب افکن، هواپیما و... در آن حضور دارد با سوخت انبوهی که در درونش تغذیه کرده برای استفاده در طول دوره چند ماهه به راحتی با یک خمپاره یا یک یا چند پهپاد می‌تواند تبدیل به کوهی از آتش شود. لذا آمریکایی‌ها مجبورند ناوهای هواپیمابرشان را در دورتر از دسترس موشک‌هایی قرار بدهند که ممکن است آن را به کوهی از آتش تبدیل کند.

ناو هواپیمابر دیگر خاصیت گذشته را ندارد. ظرفیت اثرگذاری‌اش از بین رفته است. لذا علیرغم همه خصومتی که آمریکایی‌ها علیه کشوری مثل ایران دارند؛ امکان استفاده از این جنگ افزار بزرگ و تعیین کننده را دیگر ندارد. تا الان آمریکایی‌ها با استفاده از ابزار ماشین جنگی و در زیر سایه قدرت نظامی، سیاست‌های اقتصادی، راهبردی، سیاسی و فرهنگی خودشان را اعمال می‌کردند. امروز این قدرت فاقد استفاده است، چون آمریکایی‌های آمادگی این را ندارند با یک موشک دوربرد که تا ۲ هزار کیلومتر آن طرف‌تر می‌تواند ناو آمریکایی را هدف قرار دهد و آن ناو را کوهی از آتش تبدیل شده می‌دانند جنازه ۶۰۰۰-۷۰۰۰ هزار نیروهای خودشان را روی آب‌ها مشاهده بکنند. علاوه بر این اهرم تحریم اقتصادی هم از بین رفته است. آمریکایی‌ها تا اتفاقی در دنیا می‌افتاد تهدید به تحریم اقتصادی می‌کردند. ده‌ها قطعنامه را علیه کشورها برای تحریم تصویب کردند، گزنده‌ترین تحریم‌ها را علیه ایران اتخاذ کردند. علیه روسیه در یک سال گذشته، علیه چین، علیه کره شمالی، ولی هیچ کدام از این تحریم‌ها اثرگذار نبوده است. حتى تحريم، ضعیف‌ترین کشورهای دنیا را نتوانسته از پا درآورد. یمن یک کشور فقیری است تحریم آمریکا نتوانست آن‌ها را زمینگیر و تسلیم کند. استفاده از نیروهای نیابتی که ابزار دست آمریکا در دو دهه گذشته بوده، نتوانسته آمریکا را به هدفش نزدیک کند. وارد سوریه شدند که از دروازه سوریه، عراق، لبنان، ایران و یمن رو فتح کنند. ولی در نهایت مجبور شدند سوریه را ترک کنند. مجبور شدند افغانستان را ترک کنند و مجبور شدند عراق را ترک کنند. این‌ها نشان می‌دهد که استفاده از نیابتی و جنگ‌های نیابتی دیگر بهره کافی را ندارد و اثرگذاری لازم در حوزه سیاست خارجی آمریکا را ندارد. یا بهره گیری از مجمع عمومی سازمان ملل یا شورای امنیت سازمان ملل که تا به الان مثل یک موم در اختیار آمریکایی‌ها بود، دیگر به صورت سابق نیست. پس وقتی می‌گوییم آمریکایی‌ها هژمون خودشان را از دست داده‌اند؛ یعنی فاقد ابزار لازم برای اخافه دنیا شدهاند. فاقد ابزار لازم برای تسلیم کردن کشورهای و دولت‌ها شدند. فاقد ابزار لازم برای تسلیم کردن بازیگران دیگر در دینا شدند. امروز آمریکایی‌ها نمی‌توانند با استفاده از هژمون یعنی باد قدرت یعنی نمایش قدرت، یعنی به نمایش گذاشتن ظرفیت‌های اقتصادی، نظامی و... اهداف خودشان را حتی در کوچکترین کشورهای دنیا محقق کنند. یک دیپلمات و یک دستگاه دیپلماسی باید این مفاهیم را خوب بشناسد.

نکته بعدی که باید به آن وافق بود چند ضلعی بودن تحولات است. بسیاری از کشورها دیگر نه دوست مطلق‌اند نه دشمن مطلق. یعنی یک بازیگری که ممکن است با شما در بسیاری از مواضع در مقابلتان و در کنار دشمن شما باشد، بعضی جاها مجبور است بخاطر تأمین سایر نیازها با شما همپیمانی کند. بعد از جنگ اوکراین بسیاری از کشورهای اروپایی که از رهگذر محدودیت‌های سوختی در چالش بزرگ بودند، با همه کشورهای که در گذشته دارای چالش بودند ارتباط گرفتند و درخواست خرید نفت و سوخت و گاز را داشتند. پس ملاحظه می‌کنید که دوستی‌ها و دشمنی‌ها بر اساس مصالح و منافع چند ضلعی شده است. یعنی یک کشوری در یک زاویه ممکن است با شما دوستی کند در یک زاویه دیگر علیه شما گارد داشته باشد. این چند ضلعی بودن هم فرصت ساز است هم تهدید آفرین. دیپلماسی یک کشور باید این چند ضلعی‌ها را خوب بشناسد و به آنها واقف باشد. رژیم صهیونیستی که دشمن بی چون و چرای جمهوری اسلامیست رسماً جمهوری اسلامی اعلام کرده که به فلسطینی ها کمک می‌کند، کمک مالی، نظامی، در عرصه‌هایی که لازم است انجام می‌دهد و تهدید کرده که خاک اسرائیل را به توبره می‌کشد. این دشمن بی چون و چرا که در دشمنی هیچ کاستی ندارد، علیه جمهوری اسلامی و خودش را در تقابل وجودی با ایران می‌داند یعنی معتقد است مادامی که ایران وجود دارد وجود او در خطر است. تمام ظرفیت‌های سیاسی و نظامی و اقتصادی و دیپلماتیک و امنیتی‌اش را برای ناکارآمدسازی جمهوری اسلامی بکار می‌بندد. دانشمندان هسته‌ای ما را در تهران ترور کردند. چرا؟ چون احساس می‌کنند پیشرفت هسته‌ای یعنی تهدید برای آن‌ها در مناسبات منطقه‌ای. همه کشورهای پیرامونی ما را به نفع خودشان علیه جمهوری اسلامی فعال کنند. یک طرحی به نامه طرح ابراهام که طرح نزدیک شدن رژیم صهیونیستی به کشورهای عربی منطقه ماست، این را از چند سال گذشته مطرح کردند و درصددند در رهگذر این طرح رینگی از کشورهای همپیمان خودشان علیه جمهوری اسلامی ایجاد کنند. آن‌ها معتقدند امروز در رینگی از وضعیت امنیتی که توسط جمهوری اسلامی حمایت می‌شود در داخل سرزمین‌های اشغالی گرفتار شده‌اند. در شمال لبنان، در شرق سوریه، در مناطق اشغال شده و مناطق سرزمین‌های اشغالی فلسطین توسط فلسیطنی‌ها و در جنوب هم توسط مسلمانان مصری تحت فشار نیروهای مقاومت هستند. می‌خواهند این وضعیت را که هر لحظه چه از غزه، چه از مناطق شمالی یعنی لبنان، چه از سوریه به آن‌ها فشار وارد می‌کند، میخواهند این وضعیت فشار پیرامونی و رینگی را علیه ایران الگوسازی کنند و رینگ امنیتی ضد ایرانی ایجاد کنند. یک دیپلمات باید این رویکردها و زد و بندها را بشناسد. اینکه دائماً تلاش می‌کنند در نقاط پیرامونی ما حضور قوی داشته باشند، باید به عنوان یک تهدید قلمداد شود. یا بداند که معادله جنگ در اوکراین هرچند به بهانه‌هایی آغاز شد که تحریک کننده اصلی آن ناتو و آمریکایی‌ها بودند، امروز به تعیین قدرت‌ها و بازیگرانی که در آینده این منطقه را و بخشی از جهان را مدیریت خواهند کرد تبدیل شده است. جنگ روسیه و اوکراین جنگ دو کشور بر سر یک سری نقاط جغرافیایی نیست جنگ برای مدیریت کلان جهان است. این را یک دیپلمات مسلط باید به آن واقف باشد. شناخت ترکیبی از همه ابعاد ترکیبی تحولات جهان برای فعالیتهای دیپلماتیک در عرصه‌های بین‌المللی یک ضرورت است. یک دیپلمات باید بداند که جبهه مقاومت با عبور سوریه، لبنان، عراق از بحران‌های نظامی طی دهه اخیر و با تغییر وضعیت میدان به نفع انصارالله در یمن با موفقیت خیره کننده ایران در همه آتش افروزی‌هایی که آمریکایی‌ها طی چهل ساله گذشته علیه ما داشتند، بخصوص در جنگ ترکیبی آمریکا علیه ملت ایران در نیمه دوم سال ۱۴۰۱، این جبهه و جمهوری اسلامی قویتر از گذشته شده‌اند. باید یک دیپلمات به این قدرت‌ها و این توانمندی‌ها وقوف پیدا کند. حس ضعف را از درون خودش باید بیرون کند. دیپلمات موفق دیپلماتی است که ظرفیت‌های خودش را در مقابل چالش‌های دشمن شناسایی کند و نقاط ضعف خودش در برابر هجوم احتمالی دشمن را خوب بشناسد. یک دیپلمات موفق یا دیپلماسی موفق باید شناخت کافی از مجموعه رویکردهای خصمانه علیه کشورش باشد. باید بداند که همچنان وقتی پیروزی به دست می‌آورد، خصم به دنبال انتقام است. لذا وادادگی و فریب خوردگی را باید کنار بگذارد. یک دیپلمات نباید غفلت زده شود. چه زمانی غفلت زده نیست؟ وقتی احساس کند همچنان رویکرد دشمن یک رویکرد خصمانه است. دیپلمات یا دیپلماسی باید آشنا و واقف باشد که زد و بندهای سیاسی در سطح کلان بین قدرت‌ها و کشورهایی که در پیرامون ما هستند در غرب آسیا در حال انجام است. این زدو بندها تأثیر مثبت و منفی در سرنوشت مسلمانان در سرنوشت کشورهای اسلامی و در سرنوشت نظام جمهوری اسلامی ایران دارد. این مسائل هم به صورت سطحی گسترده است و کشورهای زیادی را در برمی‌گیرد و هم بطور عمقی عمیق است. نکات زیادی هست در این تحولاتی که در پیرامون‌مان انجام می‌شود که نمی‌توانیم همه آن‌ها را در این مقدمه که برای آشنایی عزیزان با مسائل سیاست خارجی مطرح کردیم تا بتوانیم ابعاد فقهی آن را بیان کنیم در این مختصر نمی‌توان همه این حرفا را بگنجانیم. با مدنظر قرار دادن این پیش فرض‌هایی که گفته شد این رقابت‌هایی که بیان شد و این چند لایه‌گیهایی که به آن اشاره شد و ده‌ها مسئله دیگری که در حوزه سیاست خارجی با آن مواجه هستیم و با نگاهی به وضعیت و موقعیت جبهه جمهوری اسلامی ایران و همپیمانان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای‌اش به این نکته تأکید می‌کنیم که در تماس و تقابل و تعامل با سایر قدرت‌ها بنابر حکم عقل که یکی از منابع چهارگانه استخراج حکم شرعی است بر دستگاه سیاست خارجی یا هر نهاد دیگری از کشور که در عرصه سیاست ورزی و سیاست گذاری و اجرای سیاست‌ها در حوزه‌های برون مرزی گام برمی‌دارد لازم و واجب شرعی است تا بازی دشمن و نحوه یارگیری کردن دشمن در معادلات سیاسی را به خوبی شناسایی کند. جبهه دشمن در مقابل نظام اسلامی را بشناسد، نحوه یارگیری‌اش را بشناسد و زمانها و لحظات حساسی که می‌تواند جلوی این هم افزایی را علیه جمهوری اسلامی بگیرد را خوب شناسایی کند. شناخت دشمن و بازیگری‌اش بسیار مهم است، به همین دلیل بارها شنیده‌اید که مقام معظم رهبری تأکید دارند که دشمن را بشناسید. یکی از خطراتی که هر ملتی را تهدید می‌کند این است که از دشمن خود غافل بشوند یا او را نشناسند. دشمن خودشان را دشمن ندانند. این یک فاجعه است که دشمن را دشمن ندانی.

در مباحث روزه مره می‌گوییم انگلیس دشمن مسلمانان است. اما همواره همواره به صدای انگلیس و بی بی سی به عنوان یک منبع و یک نقطه اتکا گوش می‌دهیم. این یعنی دشمن را دشمن ندانستن. اگر آمریکا دشمن است، اگر اسرائیل دشمن است، اگر انگلیس دشمن است، اگر بعضی از کشورهای اروپایی رفتار خصمانه دارند صدای اون‌ها ترویج و تبلیغ آن‌ها، موضع‌گیری آن‌ها، خبر سازی آن‌ها هم خصمانه است. پس باید آن را دشمنانه بهش نگاه کرد عموم مردم باید اینگونه باشند بخصوص دولتمردان، بالاخص دیپلمات‌ها فعال در عرصه سیاست خارجی باید دشمن را دشمن خود بدانند. اگر دشمن را دشمن را ندانست یا دشمن را دوست دانست یا دشمن را بی‌طرف دانست این خطر بزرگی برای کشور است. ایشان می‌فرمایید این می‌شود خواب رفتگیريال غفلت زده شدن، هم دشمن را باید شناخت، هم روش‌های دشمنی دشمن را باید شناخت. باید بدانیم دشمن چگونه دشمنی می‌کند تا دچار غفلت نشویم. اگر دچار غفلت شدیم، غفلت زده شدیم، شبیخون می‌خوریم، غارت میشیم. اگر چشمت خواب برود، دشمن چشمش خواب نمی‌رود. «مَن نامَ لَم یُنَم عَنه‌»[4] ما نباید دچار غفلت در برابر دشمن بشویم پس شناخت دشمن شناخت معادلات رفتاری دشمن و دشمن دانستن دشمن یکی از واجبات است.

شناخت نقاط قوت و ضعف حریف در تعامل یا تقابل‌های پیش رو، چه جایی که می‌خواهید پیمان‌نامه امضا کنید، چه آنجا که می‌خواهید درگیر باشید، باید نقاط قوت و ضعف را شناخت. این موضوع یکی از عرصه‌های شناختی است که روی آن تأکید داریم می‌گوییم یکی از واجبات و لازمه‌های فعالیت دیپلماسی موفق برای نظام اسلامی شناخت است. این شناخت در عرصه دشمن شناسی و رویکردهای دشمن، شناخت عوامل قدرت و ضعف در حوزه سیاست خارجی برای جبهه خودی هم یک ضرورت است باید بدانیم توانمندی‌هایی که در اختیار داریم کدامیک قدرت آفرین است کدام ظرفیت آفرین است. باید مهمترین معادلات و مسائل سیاست خارجی شناخته شود. باید روش‌های تعامل و تقابل و مدل‌های بازی در حوزه سیاست خارجی شناخته شود. پس اجمالاً اولین واجب در فعالیت سیاست خارجی شناخت دشمن، شناخت رویکردهای دشمن، شناخت ظرفیت‌های دشمن، شناخت همپیمانان دشمن، مدل بازی دشمن و ابزارهایی که دشمن بکار می‌گیرد؛ است. این شناخت بر همه کسانی که در عرصه دیپلماتیک فعالیت می‌کنند؛ واجب است. البته ممکن است همه این شناخت‌ها در یک نفر جمع نشود ولی نظام سیاست خارجی سامانه سیاست خارجی باید از این شناخت‌ها برخوردار باشد.

با تأکید بر وجوب بهره‌مندی از شناخت دشمن و ظرفیت‌هایش امیداواریم که بتوانیم در جلسات آینده ادله وجوب را بررسی کنیم و جمع‌بندی نماییم.


[1] المقنعة، الشيخ المفيد، ج1، ص308.
[2] عيون أخبار الرضا(ع)، الشيخ الصدوق، ج1، ص295.
[3] بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج93، ص357.
[4] نهج البلاغه، صبحي صالح، ج1، ص452، نامه 62.