1402/01/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه معاصر/فقه سیاست خارجی /منابع تدوین فقه سیاست خارجی
شرح حدیث:
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: مَنْ جَهَّزَ حَاجّاً أَوْ جَهَّزَ غَازِياً أَوْ خَلَفَهُ فِي أَهْلِهِ أَوْ أَفْطَرَ صَائِماً فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أَجْرِهِ شَيْءٌ.[1]
«کسی که دیگری را برای حج تجهیز کند یا رزمنده ای را برای جهاد تجهیز نماید، یا در غیاب او خانواده اش را نگهداری کند یا روزه داری را افطار دهد، مثل پاداش او بدون آن که از پاداشش چیزی کم شود، برای وی است.»
پیامبر گرامی اسلام فرمودند: اگر کسی فردی که قصد حج و زیارت خانه خدا دارد را تجهیز کند، به یک مسلمانی که امکان ندارد به حج مشرف شود کمک کند، که به حج مشرف شود. نیازمندی های این سفر معنوی را برای او فراهم کند، حج را برای او بذل کند؛ چون حج عبادتی است که بر فرد مستطیع واجب است، استطاعت تاره جسمی یا مالی است یا هر استطاعتی که فقدان آن مانع از انجام این واجب بشود. به عنوان مثال وقتی راه بسته است به کسی اجازه نمی دهند که این مسیر را طی کند. وارد سرزمین وحی شود؛ این شخص استطاعت ندارد. کسی که پول ندارد برای اینکه زاد و راحله خودش را تامین کند یا وقتی به سفر می رود، خانواده اش را در این مدت تامین کرده باشد، چنین افرادی مستطیع نیستنند. اگر استطاعت از حیث مالی بود و فردی حاضر شد که هزینه های سفر دیگری را بپردازد یعنی حج را به این فرد بذل کرده، اگر تا امروز به خاطر عدم الاستطاعه مستطیع نبود امروز استطاعت حاصل شد. آن کسی که حج را بذل میکند یا آن فردی که یک مجاهد در راه خدا و یک فردی را که می خواهد در راه خدا پیکار و جهاد کند را تجهیز نماید، وسائل سفرش را فراهم کند، برای او مرکب تهیه کند، برای او شمشیر و اسلحه تهیه کند و در زمان غیابش اهل و خانواده او را تامین کند یا کسی که یک روزهداری را افطار دهد، فله مثل اجره. این فردی که حاجی است از حج چه اجری را در نزد خدا خواهد برد؟ ثواب این حج در درگاه خداوند متعال چقدر است؟ ثواب جهاد چقدر است؟ ثواب رسیدگی کردن به خانواده این فردی که به جهاد رفته چه میزان است؟ خداوند به همان انداره ای که به خانواده به خاطر تحمل دوری آن فرد مجاهد اجر میدهد، یا به خاطر تامین معاش آنها، به خاطر تامین وسائل سفر آنها یا به خاطر تامین نیازمندی های یک حاجی، عین همان اجر را به فرد کمک کننده هم خواهد داد.
پس حج یک اجر دارد و مشابه همین اجر تجهیز حاجی خواهد بود. یعنی کسی که پول می دهد کسی به حج برود، هزینه جنگ و جهاد کسی را می دهد، خانواده مجاهد را تامین می کند، یا کسی که روزه میگیرد، چه اجری در نزد خدا دارد؟ که خداوند متعال در حدیث قدسی فرمود « الصوم لی و انا اجزی به».
خلاصه مباحث گذشته:
بحث ما در بحث منابع و مصادری بود که میتوانیم اصول سیاست خارجی را از آنها استخراج کنیم. یکی از اصول را گفتیم قانون اساسی است. دیگری را گفتیم سند چشم انداز است یا اسنادی که به عنوان ضابطه کلی برای رویکرد های نظام در آن اماکنی که باید به تصویب برسد در آن مراکز و نهادها به تصویب برسد.
سومین سندی که در سیاست خارجی از آن به عنوان منبع تدوین اصول سیاست خارجی یاد میشود، دیدگاهها و مواضع رهبر نظام اسلامی است. البته در جای خودش باید بحث کنیم که نسبت بین اسناد علىالاوراق و دیدگاههای رهبری نظام اسلامی چه خواهد بود؟ یعنی در صورت تعارض، طبیعتاً مواضع و دیدگاههای رهبر نظام اسلامی مقدم خواهد بود. این اختصاص به نظام و حکومت اسلامی هم ندارد، در هر نوع از نظامهای حاکمیتی نیز همین گونه است. قوانین در کنار مواضع رهبری، مشابه چراغسبز در چهارراه در کنار پلیس میباشد. حتی اگر چراغ راهنمایی سبز باشد اما پلیس ایست دهد و مانع تردد خودروها از هر معبری شود، حکم پلیس بر علامت چراغ راهنمایی حاکم و مقدم است.
مواضع رهبری و رهبران هر نظامی، در عمل به اسناد بالادستی، دلیلِ حاکم به حساب میآیند. چون رهبری در هر نظامی که باشد ممکن است با وضعیت جدید یا متفاوتی مواجه باشد و هر وضعیتی اقتضائات خود را دارد و رهبر عالی هر نظامی بایستی بتواند بر اساس مصالحی که تشخیص میدهد، به معالجه و مدیریت تحولات مبادرت ورزد.
دیدگاههای مقام معظم رهبری در عرصه سیاست خارجی که به مناسبتهای مختلف و در شرایط زمانی و مکانی مربوط به همان دوره مطرح شده است، گنجینهی گرانسنگی در مباحث نظری سیاست خارجی به شمار میرود. ایشان در سلسله دیدارهایی که احیاناً با سفرا، کاردارها و کادر سیاست خارجی نظام در طول سالهای گذشته داشتهاند، نکاتی را مورد توجه قرار دادهاند که مبتنی بر معیارهای فقهی، چارچوبی برای سیاستورزی در عرصههای بینالمللی و مناسبات خارجی است، از جمله:
• دفاع از اسلام متکی بر معنویت، عقلانیت و عدالت
یکی از موارد، دفاع از اسلام متکی بر معنویت، عقلانیت و عدالت است. این یکی از اهداف و ابعاد مهم دیپلماسی بر شمرده شده است. یعنی معرفی چهره واقعی اسلام در سطح جهان که البته معرفی چهره اسلام یک وظیفه دیپلماتیک و یک رسالت تبلیغی است. این تبلیغ ممکن است کارگزاران متخصصی را در عرصه تبلیغ داشته باشد که با تبلیغ زبانی یا غیرزبانی یا تبلیغ در عرصههای آموزشی یا غیرآموزشی این مهم را به سرانجام برسانند. اما کسی که وظیفه دیپلماتیک دارد، علاوه بر آن فرصتهایی که برای دفاع از اسلام برای او به وجود میآید باید با عملش از ارزشهای اسلامی دفاع نموده و تبلیغ نماید و آنان را والا و گرامی بدارد.
گاهی مشاهده میکنید که مثلاً در یک تجمع یا پارلمان اروپایی به اسلام، به چهره ناب و عزیز قرآن و یا به رسولخداصَلَّیاللّهُعَلَیهِوَآلِهِوَسَلَّمَ اهانت میشود. یک دیپلمات که در این مصاف حضور دارد، موظف است که از اسلام، پیامبراسلامصَلَّیاللّهُعَلَیهِوَآلِهِوَسَلَّمَ، قرآن و ارزشهای اسلامی دفاع کند. این یک مدل است. گاهی هم دفاع رفتاری است. یعنی یک دیپلمات مسلمان باید در رفتار به گونهای باشد که همه، رفتار او را انسانی، اخلاقی و منطقی بدانند. یک دیپلمات اسلامی اگر بخواهد از اسلام دفاع کند اولین کارش و اولین وظیفهاش عمل به اسلام است. وقتی به اسلام عمل کند، از اسلام دفاع شده است. وقتی اسلام تاکید بر خوشقولی و وفای به عهد میکند، دیپلمات اسلامی در حوزه حریف نباید با بدعهدی و بدرفتاری که از اصول اخلاق اسلامی به دور است، چهرهای منفی از یک دیپلمات مسلمان و آیین اسلام به نمایش بگذارد. این که دولتهای کفر مسلمانان را به راستگویی و صداقت بشناسند، این خود ترویج اسلام است. ایننکته در تاریخ بیان شده که امام مجتبیعلیهالسلام با رفتار پسندیده ماموران حکومت معاویه را منفعل میساخته است. یعنی چهرهی اصیل اسلام را در برخورد با مخالفین به نمایش میگذاشته و این روش اثرگذار نیز بوده است. در تاریخ ثبت شده که مثلاً فردی از ماموران معاویه از شام به مدینه میآمد و با مراجعه به امام مجتبیعلیهالسلام به ایشان اهانت میکرد و هر طورکه میتوانست نسبت به آن بزرگوار رفتار ناخوشایند از خود نشان میداد، لکن رفتار و اخلاق اسلامی امام مجتبیعلیهالسلام این افراد ستیزهجو را منفعل میکرد. این خودش یکی از روشهای تأثیرگذاری بر مخاطبین است.
اسلام متکی بر معنویت است و معنویت و رفتار کریمانه و معنوی به طور طبیعی بر مخاطب اثرگذار خواهد بود. رفتار اخلاقی و هر چیزی که مرتبط با عالم معناست، دلهای مخاطبین را تحت تاثیر قرار میدهد. لذا انسانی که با صداقت و معنویت رفتار میکند، بر مخاطبش اثرگذار خواهد بود.
• اثرگذاری رفتار معنوی و صادقانه دبیرکل محترم حزبالله لبنان
به یاد دارم هنگامی که یکی از ماجراهای مربوط به تبادل اسراء بین رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان در دست پیگیری بود، رژیم صهیونیستی به دنبال کسب اطلاع از جنازه یکی از نظامیان این رژیم که در لبنان مفقود شده بود. تلاش زیادی میکرد. آنها در صدد بودند جنازهی نظامی مفقود شده را با تعدادی از لبنانیان دربند تبادل کنند. وضعیت زندانیان معلوم بود که چه کسی و از چه منطقهای و در چه زمانی به اسارت درآمدهاند، اما شناسایی جنازهی فردی که سالها پیش در جریان نبرد به هلاکت رسیده، کار آسانی نبود. در آن زمان نمونهگیری برای انجام آزمایشات ژنتیکی و دیانای در لحظات بحرانی متداول نبود و بانکی از اطلاعات افراد یا اطلاعات ژنتیکی آنها در اختیار نبود تا با مراجعهی به آن هویت افراد شناسایی شود. لذا رژیم صهیونیستی هم این امکان را نداشت که راجع به نظامیِ مفقود شده خود راستیآزمایی کند. وقتی قرار شد که تبادل جنازه در برابر اسراء انجام شود، این سوال پیش آمد که از کجا معلوم این جنازه و چند استخوان که میخواهند بعد از چند سال تحویل بگیرند مربوط به همان فردی باشد که رژیم صهیونیستی دنبال آن است؟ اعضای تیم مذاکره کننده عبارتی از قول مقامات رژیم صهیونیستی به کار برده بودند که در جای خود بسیار مهم است. آنها گفته بودند: «دبیرکل حزبالله لبنان دشمن ما هست، اما دروغگو نیست. وقتی میگوید این جنازه، جنازه فلان فرد از نظامیان اسرائیل است، این حرفش صادقانه است و ما آن را میپذیریم».
ملاحظه مینمایید که راستگویی یک فرمانده نظامی یا رهبر یک حزب اسلامی اینقدر زبانزد خاص و عام است که دشمنترین دشمنان، به راستگویی او اعتراف میکنند. این یعنی پایبندی به اخلاق، دفاع از ارزشها و معنویت اسلامی است. البته دفاع از ارزشها منحصر به این عبارت و این جمله نیست ولی این نکته برای تقریب به ذهن عرض شد.
مقام معظم رهبری هم در این خصوص فرمودهاند ما از اسلام دفاع میکنیم. اما منظور ما از اسلام چیست؟ اسلامِ ما با اسلام متحجر از یکسو و اسلام لیبرال از سوی دیگر در اصول و مبانی کاملا متفاوت است. ما اسلام ناب را معرفی میکنیم. نه اسلام واداده در برابر غرب یا اسلام متشتّت که جزیی از ابعاد اسلام را بگیرند و آن را برجسته کنند و خشونت را به اسم اسلام ترویج کنند. نه متحجرها را قبول داریم و نه لیبرالهای واداده را. ما هم این را رد میکنیم و هم آن را. اسلام ما اسلامی متکی بر معنویت است. یعنی هر آنچه که مادی نیست، انسان را در فضای معنویاش شایسته رسیدن به قرب الهی میدانند و آن را برایش اعتباری قائل هستند که میتواند هر انسانی در فضای معنوی مستقیم و بدون واسطه با خدا رابطه برقرار کند. انسانی که در فضای معنوی استعداد خلافت الهی و تجلی اسماء و صفات الهی را در خودش دارد. این اسلامِ متکی بر معنویت، این گونه برای انسان ارزش قائل است. ایشان ادامه میدهند اسلام ما متکی بر معنویت، عقلانیت و عدالت است. این سه شاخص عمده در اسلامی که از آن دفاع میکنیم وجود دارد: معنویت، عقلانیت و عدالت که هر کدام در عرصه سیاست خارجی قابل توجه میباشد.
طبق فرمایش مقام معظم رهبری ما از معنویت به هیچ عنوان صرفنظر نمیکنیم. روح و اساس کار ما معنویت است. «عقلانیت مهمترین ابزار کار ماست؛ عقل را به کار میگیریم. همینطور که در اصول سیاست خارجی بارها گفتهایم، حکمت یکی از اصول سهگانهی ماست، و در کنار آن، مصلحت. ما حکیمانه و مدبرانه عمل میکنیم. این، مخصوص سیاست خارجی ما نیست، بلکه در همهی زمینههاست». بر همین اساس در همهی زمینهها ملاحظه میکنید که دفاع از اسلام ناب محمدی و دفاع از اسلام متکی بر معنویت و عقلانیت در حوزههای مختلف سیاست خارجی مورد تأکید ایشان است.
• پیشبرد اهداف بر اساس اصل عزت، حکمت و مصلحت
این که قرآن کریم میفرماید: ﴿ادعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَه و المَوعِظَه الحَسَنَه و جادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ﴾ دستیابی به اهداف والای دینی و معنویت در عرصههای بینالمللی از مسیر شورهزار باطل و خشونت عبور نمیکند. در صحرا و شورهزار باطل، بدرفتاری، ذلت، رفتار ناخوشایند، انسانها را به نقطه کمال نمیرساند. در سیاست خارجی باید از مسیر روشن حکمت و موعظهی حسنه حرکت کرد و برای صلاح و فلاح جوامع تلاش کرد تا سمت مقصد نزدیک شد. این هم یکی دیگر از اصول است که ایشان به آن توجه دارد.
• دفاع از مسلمانان و مستضعفین
دفاع از مسلمانان، مظلومان و محرومان؛ مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانیهایشان به استناد مقدمه قانون اساسی که دفاع از مسلمانان و محرومان در آن به صراحت ذکر شده، میفرمایند: «در مقدمهی قانون اساسی ما دفاع از مسلمانان و محرومان به صراحت ذکر شده است؛ ما دفاع از مسلمانها و دفاع از ملت مظلوم را جزء سیاستهای اصولی خودمان میدانیم و از آن عدول نمیکنیم». به این معنا که چهل و چند سال است جمهوری اسلامی هزینه میپردازد برای اینکه از مظلومان فلسطین دفاع و حمایت کند و از این هم پشیمان نیست. بعضی میآیند اعتراض میکنند و حرفهایی را میزنند، اما جمهوری اسلامی پشیمان نیست. به جهت این که این سیاست، سیاست اصولی مبتنی بر ارزشهای دینی است که مبانیاش را بیان خواهیم کرد. «استحکام و عمق فکر دفاع از یک ملت مظلوم در سیاست ما به مراتب بیشتر از عمق سیاست دفاع از صهیونیسم در مجموعهی سیاسی دولتی مثل آمریکاست». آمریکاییها از صهیونیسم دفاع و حمایت میکنند و هزینه میپردازند. ما از مظلومانی مثل فلسطینیها دفاع و حمایت میکنیم، اما عمق اندیشه دفاع ما از فلسطینیها مثلاً بسیار بیشتر از عمق آن رویکرد دفاعی آمریکایی از صهوینیستهاست. آنها مادی و به حسب منافع ظاهری دنیایی این کار را میکنند، اما ما بر اساس اعتقادات و معنویت برآمده از اسلام که تأکید میکند از مظلوم دفاع و حمایت کنید؛ «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادِی یا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»[2] دفاع میکنیم. ایشان این دفاع از مسلمانان و مظلومان و محرومان را یک فکر نهادینه در اندیشه سیاسی اسلامی میدانند. [این که ما در حوزه سیاست خارجی و در مقابلهی با دشمن در کارزاری که بدان اشاره شد و در رویکردی که از مظلوم دفاع میکنیم چقدر توانایی داریم و به چه میزان موفق هستیم بحث دیگری است]. ممکن است اگر ما یک واحد کمک میکنیم، آنها هزار واحد کمک کنند. ما به اندازه تواناییمان اینکار را میکنیم و خداوند عالم هم به ما کمک خواهد نمود ولو اینکه کمک ما به فلسیطنیها بسیار محدودتر از کمک آمریکاییها به اسرائیل باشد، لکن میبینید صحنه مبارزه و معادله به نفع فلسیطنیها رقم میخورد. امروز در همین روزهای ماه مبارک رمضان شاهدید که فضای سیاسی در سرزمینهای اشغالی بسیار ملتهب است. وضعیت امنیتی در اسرائیل بسیار شکننده و در حال آسیب است. اینها همه الطاف خداوند است. بر اساس مبانی فقهی و رهنمودهای مقام معظم رهبری مدظله وظیفهی دستگاه سیاست خارجی حمایت از مسلمانان و مظلومان در مقابل ظالمین است.
• مخالفت با نظام سلطه
نکته دیگری که در فرمایش ایشان برجسته است؛ مخالفت با نظام سلطه میباشد که تأکید میکنند: «ما با نظام ارباب و رعیتی در سطح جهان مخالفیم». اینکه میگویند ما مخالف نظام ارباب و رعیتی در سطح جهانیم؛ این تأکید نشان میدهد که چارچوب سیاست خارجی ما چه خواهد بود. «اساس سیاست خارجی ما این است که ما این ایدهی مخالفت با سلطهگری و سلطهپذیری را به عنوان یک ستون مستحکم، در فضای سیاست بینالمللی در سطح دولتها و ملتها استقرار دهیم». ما نه سلطهگر هستیم و نه سلطهپذیر. این فرمایش ایشان است که در قانون اساسی نیز مورد اشاره قرار گرفته که مبانیاش را باید مرور کنیم. اینکه ما با نظام سلطه مخالفیم، این مربوط به وضعیت خاصی نیست که بگوییم الان که آمریکاییها مثلاً یک قدرت نسبتاً برتری نسبت به بعضی کشورها دارند با آن مخالفیم. نظام سلطه از هر کجا که باشد، چه کشور شرقی، چه کشور غربی، هر کسی که سلطهگری کند، با او مخالفیم. این موضوع در جای جای فرمایش ایشان در طول دوران رهبری که سکان کشور را بر عهده داشتهاند به چشم میخورد.
ایشان در دیدار وزیر و مسئولان وزارت خارجه و سفرا و روسای نمایندگیهای ایران در خارج از کشور تأکید کردند: «در نظام سلطه دو طرف وجود دارد که یکی سلطهگر و دیگری سلطهپذیر است، اما جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا صراحتا اعلام کرد سلطهگر نیست و سلطهی هیچ کشوری را هم نمیپذیرد». این هم یکی از مولفههای سیاست خارجی در اندیشه و گفتار مقام معظم رهبری است.
• شناخت مولفههای قدرت و حفظ حالت تهاجمی
شاخصهی بعدی در فرمایش ایشان شناخت مولفههای قدرت و حفظ حالت تهاجمی در فضای سیاست دنیاست. طرف مقابل همواره در تلاش است که از توانمندیها و مهرههای قوی خود در صحنه استفاده کند، با استفاده از فرصتهایی که پیش میآید، مهرههای طرف دیگر را حذف کند. شما در طول این چهل و چند سال، روزی و ساعتی را یاد ندارید که تلاش آمریکاییها و دشمنان بر این نباشد که بخواهند به جمهوری اسلامی ضربه بزنند. برای مقابله با ضربه چه باید کرد؟ در عرصه سیاست خارجی آیا باید به نداشتهها اتکا کرد یا داشتهها؟ طبیعتاً باید به مولفههای قدرت و داشتهها اتکا کرد و ضربه را به نقاط ضعف دشمن وارد کرد. برای اینکه به داشتهها و مولفههای قدرت اتکا کنیم، باید اول این مولفههای قدرت را خوب بشناسیم. اینکه جامعه ایرانی، یک جامعه متدین و معتقد به فرامین و احکام الهی است، یکی از مولفههای قدرت جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود. در ایران چون مردم مومن هستند، با احساس دینی از نظام حمایت میکنند، باید اعتراف نمود که:
• اینکه اکثریت جامعه از نظام دینی در ایران حمایت میکنند، یکی از مولفههای قدرت جمهوری اسلامی است.
• اینکه توانایی ذهنی، فکری و خلاقیت در ایران بالاست و در طول چهل سال گذشته در تحریم توانسته رشد کند و جهش فزاینده داشته باشد یکی از مولفههای قدرت است.
• روحیه مقاومت و واندادگی در ایران یکی از مولفههای قدرت است.
• ایثار و سرسختی در جامعه ایرانی یکی از مولفههای قدرت است.
سیاست خارجی کشور باید این مولفههای قدرت را بشناسد و به اینها متکی باشد، به اینها اعتماد بکند و از اینها در حالت تهاجمی علیه دشمن استفاده کند. لذا ایشان در یکی از فرمایشاتشان دارند: «باید تلاش کنیم تا مولفههای قدرت خودمان را بشناسیم و در بسیاری از مسائل جهانی، موضع اساسی جمهوری اسلامی را به عنوان یک موضع تهاجمی اتخاذ کنیم. ما در چند مسأله میتوانیم موضع تهاجمی داشته باشیم». دشمن در بسیاری از مواقع در فضای دیپلماتیک علیه ما فشار میآورد، در عین حالی که حقوق بشر به بدترین وضعی در دنیا پایمال میشود. انسانهای بیگناه را کف خیابان به شکل وحشیانهای میکشند و هدف گلوله قرار میدهند. دائما جمهوری اسلامی را به عدم رعایت حقوق بشر متهم میکنند. ایشان میافزایند: «در قضیهی حقوق بشر، موضع ما موضع تدافعی نیست؛ موضعمان تهاجمی است». ما از دنیا در عرصه حقوق بشر طلبکاریم. این همه انسانهای بیگناه را با سلاحهای غربی در یمن از بین بردند، در افغانستان کشتند، در عراق هتک حرمت کردند، اینها مگر بشر نیستند؟ در حوزه سیاست خارجی وقتی از حقوق بشر، از حقوق زن، از رسیدگی به جوانان صحبت میشود؛ ما حالت تهاجمی داریم و طلبکاریم. آنها هستند که به این حقوق اساسی در جوامع تعرض میکنند، تخریب میکنند، آدمکشی میکنند. لذا رهبر انقلاب اسلامی در سیاست خارجی بر این مسأله تاکید دارند.
این موارد نمونههایی از مواضع، رهنمودها یا مولفههایی هستند که در دیدگاه ایشان به عنوان مولفههای اصلی در حوزه سیاست خارجی از آن یاد میشود. البته موارد دیگری هم هستند که در جای خود بحث خواهیم کرد و به آنها خواهیم پرداخت.