1402/01/15
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه معاصر/فقه سیاست خارجی /منابع تدوین فقه سیاست
شرح حدیث:
قال الصادق: «لاَ صِيَامَ لِمَنْ عَصَى اَلْإِمَامَ وَ لاَ صِيَامَ لِعَبْدٍ آبِقٍ حَتَّى يَرْجِعَ وَ لاَ صِيَامَ لاِمْرَأَةٍ نَاشِزَةٍ حَتَّى تَتُوبَ وَ لاَ صِيَامَ لِوَلَدٍ عَاقٍّ حَتَّى يَبَرَّ.»[1]
«امام صادق فرمود: روزه كسى كه امام (رهبر) را نافرمانى كند، بنده فرارى تا زمانى كه برگردد، زنى كه اطاعت شوهر نكرده تا اينكه توبه كند، فرزندى كه نافرمان شده تا اينكه فرمانبردار شود؛ كامل نيست.»
عرض کردیم روزهداری و فرهنگ روزهداری زمینهساز تربیت انسانهاست، روزه گرسنگی و تشنگی نیست. روزهدار در حال خودسازی است و همواره به خداوند متعال نزدیک میشود. چون هر لحظه که میگذرد یک گام در خودسازی پیشرفت کرده است. امام صادق فرمود: این روزهای که سازنده است، این روزهای که انسانها را به خدا نزدیک میکند اگر در مواردی پیش بیاید که روزهدار حقوق دیگران را تضییع نماید. این روزهاش بلااثر است. سازنده نیست، نقش آفرین نمیباشد. حتی اگر روز قیامت او را به خاطر افطار نکردن روزه عقاب نکنند؛ این روزه در این فرد سازندگی ایجاد نکرده است. حضرت فرمود کسی که عصیان امام مسلمین را بکند، این روزهاش صحیح نیست چون در حال ظلم کردن به جامعه اسلامی و به امام مسلمین است. پس «لاَ صِيَامَ لِمَنْ عَصَى اَلْإِمَامَ». روزهدار نباید حق جامعه و حق امام جامعه را تضییع بکند. کسی که در تعارض سیاسی با امامت جامعه واقع میشود، با امام معصوم یا با امام مفترض الطاعۀ و واجب الطاعۀ این فرد روزهاش؛ روزهای نیست که او را به مقصود برساند. یا بنده فراری، کسی که از منزل و از حریم صاحب خویش گریخته، در حقیقت به حق او تجاوز و ظلم کرده مادامی که این ظلم را جبران نکند و بازنگردد روزهاش صحیح نیست و یک خانم شوهرداری که حق همسرداری را رعایت نمیکند، ناشزه باشد به اصطلاح، این شخص روزهاش روزه صحیحی نیست و او را به کمال نمیرساند، مادامی که توبه نکرده و بازنگشته یا فرزندی که عاق والدین میکند یعنی در برابر واجباتی که نسبت به والدین دارد کوتاهی میکند و او مورد نفرین واقع میشود. این فرد نیز مادامی که توبه نکند و برنگردد و به فعالیت نیکو بازنگردد؛ روزهاش، روزه کاملی نیست. پس روزهداری صرفاً گرسنگی و تشنگی تحمل کردن نیست؛ این تعابیر که نمونههایی از تضییق حقوق دیگران است در حالت روزهداری احیاناً نشان میدهد که تلاش شرع انور با حکم وجوب روزه و روزهداری و احیاء فرهنگ روزهداری؛ این است که انسانها را در پایبند بودن به حقوق اجتماعی که امنیت اجتماعی را به دنبال خواهد داشت، پایبند نماید. انسانها اگر به حقوق خودشان پایبند باشند، حقوق دیگران را رعایت کنند، امام جامعه در جایگاه خودش محترم باشد و او هم حق دیگران را محترم بشمرد و وقتی که یک بردهای در مقابل ارباب خودش حق ارباب را رعایت کند و ارباب هم حق او را رعایت کند یا همسران نسبت به یکدیگر یا فرزند و والدین نسبت به همدیگر، رعایت این حقوق جامعه را به امنیت و صلاح نزدیک میکند. عدم پایبندی امنیت و صلاح را از جامعه از بین میبرد. روزهدار کسی است که در فرهنگ روزه داری با این حقوق آشنا بشود و پاینبد باشد.
خلاصه مباحث گذشته
سخن ما درباره فقه سیاست خارجی است. در فقه سیاست خارجی منابع و مصادری که اصول سیاست خارجی در نظام اسلامی را میشود از آن استخراج کرد را مورد بررسی قرار میدهیم. قانون اساسی را به عنوان یک منبع بیان کردیم، منبعی که اصول کلی سیاست خارجی را در چند نکته بسیار مهم و کلیدی تبیین میکند. این اصول و سیاستها در جلسه گذشته تبیین شد، اما فهرست آن عبارتند از اینکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر پایه ائتلاف و اتحاد ملتهای اسلامی بنا میشود و جمهوری اسلامی تلاش میکند تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در جهان محقق بشود. یعنی هدف سیاست خارجی جمهوری اسلامی، فقط اداره امور کشور ایران نیست بلکه جمهوری اسلامی با همه ظرفیتهای خودش در حوزه سیاست خارجی اهداف و آمال بعثت تا عصر ظهور را تعقیب میکند. ﴿إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ﴾ وقتی پایه سیاست خارجی در جمهوری اسلامی شد؛ یعنی دستگاه سیاست خارجی محور تلاشش ایجاد امت واحد، معرفی دین اسلام به عنوان دین و شریعت واحد و مدیریت و هدایت جامعه به سوی معبود واحد میشود، اصل اساسی و غیرقابل بازگشت سیاست خارجی. اگر سیاست خارجی جمهوری اسلامی، سیاست امت واحد، شریعت واحد، دین واحد، معبود واحد را تعقیب بکند، این مأموریتهایش را انجام داده است و اگر این را از ذهنش خالی بکند و فاصله بگیرد مهمترین مأموریت خود را نادیده گرفته است. البته وقتی میگوییم سیاست خارجی، لزوماً اینطور نیست که این سیاستهایی که در حوزه سیاست خارجی تبیین میشود این را فقط یک نهاد برعهده بگیرد، ممکن است نهادهای سیاسی، فرهنگی، آموزشی و هر نهاد دیگری که در حوزه خارج از کشور و در عرصه بینالملل فعال است، بخشی از این سیاستها را تعقیب بکند و در این مسیر گام بردارد. شاید همه اینها در کنار یکدیگر یک نهاد به اسم وزارت خارجه نتواند مدیریت و تعقیب و هدایت کند اما در مجموع همه نهادهایی که در عرصه سیاست خارجی فعال هستند این وظیفه را برعهده دارند.
نکته دوم همه فعالیت در حوزه سیاست خارجی مبتنی بر نفی هرگونه سلطه جویی و سطله پذیری است. نکته سوم که از قانون اساسی استخراج شد اینکه حفظ استقلال همه جانبه از ارکان اصول سیاست خارجی است. استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی یا هر عرصه دیگری از کارها. لذا جمهوری اسلامی یا دیپلماتهای جمهوری اسلامی یا نهادهای مربوطه و مسئول از امضاء هرگونه قرارداد که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی، منابع اقتصادی وضعیت فرهنگی بر ارتش و دیگر شئون بشوند بر اساس مفاد اصول قانون اساسی از این کار منع شدهاند و پرهیز داده شدهاند.
نکته چهارم که از نگاه به قانون اساسی استخراج شد، حفظ تمایمت ارضی کشور، یعنی هیچ کس بر اساس قانون در عرصه سیاست خارجی اجازه ندارد هیچ پیمان، هیچ قراردادی و توافقنامه هیچگونه رفت و آمدی را مورد تایید قرار بدهد که به تمامیت ارضی کشور اسلامی خدشه وارد کند.
نکته پنجم: دفاع از همه حقوق مسلمانان وظیفه دستگاه کلان دیپلماسی کشور و حوزه سیاست خارجی کشور است که توضیح دادیم. عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطه یکی دیگر از ابعاد مهم اصول سیاست خارجی است. لذا جمهوری اسلامی یا هر نظام اسلامی غیر متعهد است در جهان نسبت به هر قدرتی بجز قدرت لایزال خداوند متعال. و آخرین نکته از قانون اساسی که استخراج شد اینکه نظام اسلامی اصل در مناسبت سیاست خارجیش حفظ روابط صلح آمیز و متقابل با همه دولتهای غیر محارب است. جمهوری اسلامی بنابر آموزههای اسلامی مناسبات خود را با همه دولتها به استثناء دولتهای محارب حفظ میکند. کشوری که در حال جنگ است در حال آسیب رساندن است این بسیار انگیزه دارد که علیه منافع اسلام و مسلمانان و کشور اسلامی گام بردارد، اگر کشوری روابطش با نظام اسلامی خصمانه شد، جمهوری اسلامی یا دولت اسلامی موظف نیست صلح آمیز با آنها رفتار بکند. حتما با آنها مقابله به مثل خواهد کرد.
ملاحظه میفرمایید که وقتی آمریکاییها شهید سلیمانی را در فرودگاه یا در اطراف فرودگاه بغداد مورد هدف قراردادند، بلافاصله جمهوری اسلامی مبادرت به هجوم نظامی به عین الاسد کرد و این را هم اعلام کرد که این انتقام سخت ما نیست، این سیلی اولیه است. انتقام سخت را در جای خود خواهیم گرفت. این نکته شاید جالب توجه باشد که مقامات آمریکایی چه جاهایی که مستقیم حرف میزنند یا غیر مستقیم پیام میدهند یا از طریق بعضی از دلالهای سیاسی میخواهند پیامرسانی بکنند؛ همواره دغدغه این انتقام سخت را دارند و از جمهوری اسلامی میخواهند که این ذهنیت که میخواهید از قصه هجوم علیه شهید سلیمانی انتقام بگیرید را کنار بگذارید، ولی جمهوری اسلامی بر اساس پایبندی قانونیهایی که دارد، در مقابل دشمن سرسخت ایستاده و در این مسیر کوتاه نخواهد آمد. همچنان با دولتهای متخاصم رفتار قهرآمیز و انتقام آمیز خواهد داشت.
اینها نکاتی است که از قانون اساسی استخراج کردیم. این یک سند از اسناد بالادستی جمهوری اسلامی است که میتواند مصدر و منبع استخراج اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی قلمداد شود.
سند دوم که در این زمینه مورد توجه هست و به عنوان یک سند رسمی مورد شناسایی واقع شده، راهبردهای ذکر شده در سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران است. سند چشم انداز بیست ساله در افق 1404 هجری شمسی تنظیم شده، یعنی بیست سال قبل از این در سال 1382 این سند تنظیم شد و توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی به سران قوای سه گانه ابلاغ شد. این سند در حقیقت در سال 1382 قلهای را ترسیم کرده که جمهوری اسلامی در 20 سال آیندهاش بتواند آن قلهها را فتح کند، آن قلهای که پس از بیست سال جمهوری اسلامی روی آن قله تکیه کرده را این سند نشان میدهد. این سند مسائل مربوط به سیاستهای داخلی و سیاست خارجی را مورد توجه قرار داده است. در یک سطر، ایران پس از پایان دوره گذار را وقتی ترسیم و توصیف میکند میگوید: « با اتکال به قدرت لایزال الهی و در پرتو ایمان و عزم ملی و کوشش برنامهریزی شده و مدبرانهی جمعی و در مسیر تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی، در چشمانداز بیستساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل.» پس قدرت و جایگاه ایران را مورد توجه قرار داد است. دوم هویت اسلامی و انقلابی را مورد توجه قرار داده است. اگر جایگاه اول را داشتید اما هویت اسلامی و انقلابی را نداشتیم بر اساس سند پیشرفت حاصل نشده است. سوم، الهام بخش در جهان اسلام. یعنی باید جمهوری اسلامی الگوی سایر کشور واقع بشود و بقیه کشورها باتعامل سازنده و مؤثر در روابط بین الملل به آن اقتدا کنند.
ملاحظه بفرمایید 7 معیار از قانون اساسی استخراج شد که میتواند مبنای مباحث و مذاکرات فقهی واقع بشود، چند عنوان هم در این سند ذکر شده است: جایگاه والا، هویت اسلامی، الهام بخشی، و تعامل سازنده و اثرگذار. اینها اصولی است که در راهبرد سند چشم انداز بیست ساله به آن توجه شده است. در همین سند در حوزه سیاست خارجی این واژه ها هم بکار رفته است که باید در جمع بندی ما مورد مداقه قرار بگیرد:
1. ایران بر اساس چشم انداز این سند، کشوری امن است. یعنی امنیتش نباید در رهگذر و در تعامل با سایر کشورها مخدوش شود.
2. ایران مستقل است، همانطور که در قانون اساسی نیز ذکر شده است. استقلال ایران نباید در رهگذر سیاست خاری و تعامل خارجی آسیب ببیند.
3. ایران مقدر است. کشوری قدرتمند است و توانمندی این را دارد که قدرت خود را در برابر چشم دیگران به نمایش بگذارد که نظام اسلامی را از هوس تعرض در امان قرار دهد.
4. با سامانه دفاعی مبتنی بر بازدارندگی. جمهوری اسلامی باید سامانه دفاعی بازدارنده داشته باشد. مثل وضعیتی که به فصل خدا الان داریم. یعین توانمندیها و قدرتهای زیرساختی دفاعی کشور چه در عرصه نظامی، چه فضای سایبری چه درفضای اعلامی و چه در فضای دیپلماسی و اثرگذاری. این سامانههای دفاعی بازدارندگی ایجاد کرده و وضعیت جدیدی را برای ما خلق نموده است. پس ایران در افق سند چشم انداز امن، مستقل، مقتدر با سامانه دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همه جانبه و پیوسته مردم و حکومت. انسجام داخلی. اینها نکاتی است که در ارتباط با سیاست خارجی در سند چشم انداز بیست اله پیش بینی شده است و به عنوان سند بالادستی به آن نگاه میشود.
در بند دیگری از این سند آمده است که: «دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقهی آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل.» این دستیافتگی به جایگاه اول صرفاً در عرصه اقتصادی نیست، صرفاً در جنبه های علمی و فناوری نیست. جنبش نرم افزای و تولید علم در این حرکت و سیاست کلان جمهوری اسلامی که مبنای فقعالیتش در عرصههای بینالمللی است لحاظ شده که باید در جنبش نرم افزای پیشتاز باشد، تولید علم کند، رشد پرشتاب و مستمر داشته باشد و جامعه را به کمال برساند. در بند بعدی میگوید: « الهامبخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوی مردمسالاری دینی، توسعهی کارآمد، جامعهی اخلاقی، نواندیشی و پویایی فکری و اجتماعی، تأثیرگذار بر همگرایی اسلامی و منطقهای بر اساس تعالیم اسلامی و اندیشههای امام خمینی(ره).»
در یکی دیگر از بندها دارد: «دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان بر اساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.» راجع به سند چشم انداز ملاحظه بفرمایید بخشی از سند چشم انداز ممکن است برگرفته یا منطبق بر اصول قانون اساسی، بخشی نیز شرح و تفسیر آن و بخشی نیز نکاتی که در است که لازم بوده در چشم انداز بیان بشود، آمده است.
اگر تابلو حرکتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی را برمبنای سند چشم انداز قرار بدهید، راجع به این واژهها باید با دقت فکر و مطالعه شود. یعنی نباید در سیاست خارجی به نحوی رفتار کنیم که امنیت کشور آسیب ببیند، ملاحظه کنید بین سالهای 2011 تا 2020 میلادی خشنترین جنگهای تروریستی در منطقه ما واقع شد، جمهوری اسلامی از یک طرف مورد توجه و تمرکز جنگهای تروریستی بود، چرا؟ چون جنگهای تروریستی در این دهه اساساً طراحی شد برای اینکه قدرت ایران و همپیمانان ایران که در برابر رژیم صهیونیستی و سیاستهای آمریکا ایستادگی میکنند را در هم بشکند. از سوریه شروع کردند، مثل گردباد حرکتهای تروریستی را هدایت کردند و آوردند به عراق نزدیک کردند، وارد عراق کردند و بنا داشتند از عراق وارد ایران کنند و با این تندباد و گردبادی که از جنگ های تروریستی ایجاد کردند، قصد داشتند نظام اسلامی ایران را از پای دربیاورند. این یک طرف، در شرق کشور ما یک کشور نا امنی مثل افغانستان وجود داشت، جریانات افراطی و تکفیری آنجا لانه کرده بودند، حکومت وقت، حکومت مقتدری نبود، داعشیها آمدند خانه کردند، ظرفیتهای زیادی از سلاح و غیر سلاح آنجا بردند. در حقیقت شرق و غرب کشور ما شد پایگاه اصلی دو حوزه کلان فعالیتهای تروریستی. چون جریانات تروریستی آمال و امید خودشان را هم روی جوانان اهل سنت بنا کرده بودند به این خیال بودند که با تحریک اهل سنت ایران میتوانند سربازگیری و یارگیری کنند و سربازان اهل سنت علیه حکومت ایران که حکومت شیعی است اقدام و مبارزه کنند. ترکیب سیاستهای جمهوری اسلامی بر این واقع شد که زمینه سربازگیری دشمن از بین جوانان ایرانی چه سنی چه شیعه را کاهش بدهد تا امنیت ایران مخدوش نشود. جمهوری اسلامی به هیچ وجه اجازه نداد امنیت مرزهایش در طول سالهای درگیری نظامی در این مناطق مخدوش شود. فعالیت سیاست خارجی در کنار سیاستهای امنیتی در داخل مانع این شد که رویکرد دشمن که امنیتی کردن پیاپی حوزههای پیرامونی بود، به ناامن سازی داخل کشور دامن بزند. در یک مقطع کوتاه در سرتاسر کشورهای پیرامونی ما بحران آفرینی کردند و پروژهها و پروندههای امنیتی باز کردند. لبنان درگیر بود، فلسطین درگیر بود، اینها حوزههای نفوذ ایران است. افغانستان درگیر بود، عراق درگیر بود، سوریه درگیر بود. در بعضی از کشورهای با فاصله بیشتر حوادث مشابهای اتفاق میافتد. در این فضا گردباد که نا امنی تولید کرده بودند؛ امید داشتند که وضعیت ایران را ناامن کنند. اما اصول سیاست خارجی ایران چون بر مبنای امنیت سازی در داخل ایران طراحی شده بود، اجازه نداد وضعیت امنیتی در ایران بهم بریزد. یعنی امنیت و چتر امنیتی در داخل کشور همچنان در قبضه مردان امنیتی مستحکم حفظ شد. اینکار بزرگی بود که به نظر میآید گذشتِ تاریخ و عبور از این حوادث پس از چند دهه کمک میکند که ابعاد مسأله روشن شود و دنیا و جوانان ایران پی ببرند که در این مقطع چه تلاش سنگینی صورت گرفت تا امنیت در کشور محفوظ بماند. سیاست خارجی ایران و سیاستهای داخلی ایران معطوف به امنیت سازی تلاش زیادی کرد و از ظرفیتهای گستردهای بهره گرفت تا در این زمینه موفق باشد. یا استقلالی که بارها تکرار شده است. ملاحظه میکنید وقتی تهدید زیاد میشود، فشار زیاد میشود، تحریم زیاد میشود خیلی از کشورها برای تأمین قوت لایموت خودشان حاضرند با کشورهای دیگر دنیا زدوبند کنند. جمهوری اسلامی یکی از افتخارات بزرگش این است که علیرغم اینکه در طول چهل سال گذشته تحریم بوده، تحریمها در ایران به شکلی مدیریت شد که ترامپ رئیس جمهوری وقت آمریکا گوشی تلفن را بر میداشت و با تک تک کمپانیهایی که با ایران کار میکردند یا میخواستند کار کنند، تماس میگرفت و آنها را تهدید میکرد که باید فعالیت اقتصادیشان را با ایران تعطیل کنند. وقتی همه کشورها را تهدید میکردند، همه کمپانیها را تهدید میکردند، نفت ایران را تحریم کردند، ثروت ایران را در دنیا بلوکه کردند، اجازه خرید و فروش ندادند، این فضا را ساختند برای اینکه جمهوری اسلامی را آماده کنند تا تسلیم شود و بگوید آماده تعامل و همکاری با آمریکا هستیم. اینگونه تعامل و همکاری معنایش این است که ایران بشود یکی از زوایای اضافی سیاستهای آمریکا مثل برخی کشورهای منطقه که زایده اضافی سیاستهای آمریکا هستند. اما جمهوری اسلامی برای حفظ استقلال در سختترین شرایط به آمریکا پاسخ نه و منفی داد و استقلال را حفظ کرد ولی خداوند متعال کمک کرد توانست از بحرانها تا حدود زیادی عبور کند. پس سند چشم انداز یک تابلویی را ترسیم کرده، امنیت، استقلال، اقتدار همراه با بازدارندگی را برای ما ترسیم کرده و به نظر میآید که حوزه سیاست خارجی در حفظ امنیت، حفظ استقلال، حفظ اقتدار و اتکاء به سامانه دفاعی بازدارنده، بازدارندگی در جوانب مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، موفقیت بزرگی را کسب کرده است. براساس همین تابلو حرکت کرده، البته در جاهایی هم ممکن است نتوانسته باشد موفقیت را به شکل کامل کسب کند، ولی در مجموع وقتی نگاه میکنیم در همین چارچوب حرکت قابل توجهی داشته است. پس اجمالاً میخواهیم استفاده بکنیم که منبع و مصدر استخراج اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران یا دولت و نظام اسلامی مبتنی بر اسلام و اسناد بالادستی است. یکی از اسناد بالادستی قانون اساسی بود که در جلسه قبل عرض شد. یکی دیگر از اسناد بالادستی سند چشم انداز 20 ساله است که توضیح دادیم. یکی دیگر از اسناد بالادستی رهنمودهای تخصصی و خاصی است که مقام معظم رهبری به مناسبتهای مختلف آن را بیان کردند که ان شاء الله در جلسه بعد بیان خواهیم کرد.