1402/01/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: فقه معاصر/فقه سیاست خارجی /کلیات و مفاهیم
حدیث خوانی
عن محمد ابن علی باقر علیهالسلام لو يَعلَمُ السائلُ ما في المَسألَهِ ما سَألَ أحَدٌ أحَدا، ولَو يَعلَمُ المَسؤولُ ما في المَنعِ ما مَنَعَ أحَدٌ أحَدا .
امام باقر علیهالسلام فرمود اگر سائل بداند چه چالش و نکتهی منفی در سوال هست، کسی از دیگری درخواست کمک نمی کرد سائل اینجا به معنای پرسشگر نیست به معنای کسی که دست به تمنا دارد تا از دیگری کمک بخواهد، گدایی کند، اگر کسی که گدایی میکند میدانست چه معایب و عیب هایی در این کار نهفته است هیچ وقت از هیچ فردی گدایی نمیکرد. کمک خواستن و ابراز نیاز و حاجت کردن از دو زوایه در روایات به آن نگاه میشود اینکه کسی از حیث درخواست و تمنا و ابراز نیاز از دیگری کمک نخواهد، ابراز بدبختی و نیاز نکند این یک نگاه نسبت به این فرد است، به فاعل مسئلت، یعنی سائل. حضرت اینطور میفرماید اگر میدانستید این کار چه تأثیر منفی دارد هیچ وقت آن را انجام نمیدادید. اما از زاویه ی دوم به مقدار و مسئله ای که در زاویه ی اول پرداخته شد و آن را مذموم تلقی کرد میفرماید اگر این مسئول میدانست که در منع یعنی پاسخ منفی دادن به چنین خواسته ای، چه تأثیرات منفی ای وجود دارد، هیچ کس از دیگری منع نمیکرد یعنی همانطور که سوال کردن ممدوح نیست پاسخ سوال به کرامت ندادن هم ممدوح نیست و ناشایست است یعنی اگر کسی سوال کرد کار خوبی انجام نداده است اگر ابراز حاجت کرد کار خوبی انجام نداده است ولی شما باید این کار ناشایست را به بهترین وجه پاسخ دهید و پاسخش را ایجابی دهید. به همین دلیل در روایتی از حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام نقل شده است صاحِبُ الحاجةِ لَم يُكرِمْ وَجهَهُ عن سُؤالِكَ، کسی که سوال میکند چهره و روی خود را زمین زده و کرامت خود را زیر پا گذاشته است حالا که کرامت خود را زیر پا گذاشته است فَأكرِمْ وَجهَكَ عن رَدِّهِ شما چهره ی خود و روی خود را با پاسخ منفی دادن زمین نگذار یعنی شما به او پاسخ مثبت دهید پس یک مسئله در مسئلت ابراز حاجت کردن است یک مسئله پاسخ منفی ندادن است. امام کاظم علیهالسلام فرمود من اتاه مومن فی حاجه فانما رحمة الله تبارک و تعالی الیه. وقتی کسی از شما خواسته ای دارد یعنی درب رحمت الهی به روی شما باز شده که باید قدر آن را دانست. خب سوال نکردن یعنی سر هر چهاراهی یک کاسه به دست بگیرد و ابراز حاجت کند ممدوح است ولی اگر کرد پاسخش باید به شکل ممدوح باشد یعنی نیاز را برآورده و کمک کند اگر ابراز نیازی در جامعه شد و تلاش شد نیاز های مستمندان مرتفع شود امنیت اجتماعی در جامعه فراهم خواهد شد.
کلیات و مفاهیم
در بحث فقه سیاست خارجی مقدمات و کلیاتی را در حال بیان هستیم در زمینه ی پیوند فقه و سیاست نکاتی عرض کردیم به برخی از مفردات پرداختیم، واژهی سیاست و سیاست خارجی، آن مقدار که مربوط به بحث ماست را توجه و ترجمه کردیم و ابعادش را روشن کردیم.
تعریف دیپلماسی
واژه ی سوم دیپلماسی است که در لغت به معنای سیاست است، پلوتیک. این واژه در اصطلاح عبارت از دانش ارتباط میان سیاست مداران و سران کشورهای جهان است یعنی سران کشور ها در یک چهارچوب و پروتکلی، در یک آموزه های ویژهای باهم دیالوگ و گفت و گو برقرار کنند این دیپلماسی است. برخی گفتند فن ادارهی سیاست خارجی یا تنظیم روابط در حوزه های بین المللی از طرق مسالمت آمیز را دیپلماسی میگویند پس ارتباط میان سیاست مداران و سران کشور ها یک تعریف است که غلط نیست و تعریف دیگر تنظیم روابط در حوزه های بین المللی از طرق مسالمت آمیز یک تعریف است حالا این روابط در حوزه های بین المللی میتواند در موضوعات خرد یا مسائل کلان باشد یا مناسبات دو کشور باشد، میشود رژیم رفتاری در حوزه های گسترده تر باشد مثلاً ممکن است امروز ما مناسبات خود را با یک کشوری مانند ارمنستان چگونه تنظیم کنیم این تنظیم مناسبات و روابط فی ما بین دو کشور ایران و ارمنستان است. این مناسبات ممکن است بر روابط ما بر سایر بازیگران منطقهای مانند آذربایجان تأثیر بگذارد یا روابط ارمنستان از مناسبات ما با روسیه تاثیر پذیرد یا بالعکس، ممکن است گفت و گو ها و مناسبات بر سر خرید مثلا تسلیحات یا گندم باشد هر چه باشد را دیپلماسی میگویند فن ادارهی سیاست خارجی این مناسبات بین دو کشور، یک وقت راجع به یک رژیم دسته جمعی، سیاست کلی مربوط به چند کشور صحبت میکنیم مثلاً میگوییم نحوهی بهره گیری از ذخایر دریای خزر چگونه باشد، کشورهایی که همسایه ی دریای خزراند اعم از روسیه، آذربایجان، ایران، ترکمنستان چگونه ظرفیت این دریا را تقسیم کنند؟ سهم هر یک در حوزه های آبی خود چقدر است؟ مدل تقسیم سهم هر یک از کشور ها یکی از مسائل حوزه ی سیاست کشورهای خارجی است که اداره ی آن نیازمند فنونی است که دیپلماسی آن را مدیریت میکند.
پس مسائل مورد توجه دو یا چند کشور یا مسائل مربوط به یک رفتار دسته جمعی مثلاً نقش آفرینی کشورهای عضو در سازمان کنفرانس اسلامی، موضع گیری مثلا غیر متحد ها در معادلات بین المللی یا هماهنگی ها و همکاری های اقتصادی در پیمان های منطقهای و بین المللی مانند اکو، مدیریت این ها همه حوزه ی فعالیت دیپلماسی میشود. غیر از اداره ی مناسبات، حل و فصل اختلافات یا چالش هایی که بین دو کشور یا منطقه یا معادلات بین آن ها وجود دارد هم داخل تعریف فعالیت دیپلماتیک و دیپلماسی است.
قبلا راجع به مفهوم سیاست گفتیم که سه جنبه دارد گفتیم وقتی از سیاست سخن میگوییم از این سه عرصه سخن میگوییم: شناخت مسئله، امروز فرض کنید چالشی بین افغانستان و پاکستان است اگر این چالش را، ریشه های بحران را خوب شناختیم این بخشی از مسئله را سیاست کردیم پس سیاست اول دربردارنده ی شناخت مسئله است. دوم اگر دیدید بین دو کشور پاکستان و افغانستان احیانا چالشی است باید بعد از معاینه و بررسی ابعاد موضوع که چالش را خوب شناختیم در گام دوم اتخاذ تصمیم تخصصی صورت بگیرد، طوری سخن بگوییم که بتوانیم با این مدل رفتاری که پیشنهاد میکنیم چالش را به سرانجام برسانیم و پایان دهیم.
فرض کنید دو کشور اسلامی راجع به حقابه خود اختلاف دارند، کشمکش ها نمیگوید تو آب من را بردی حق من را خوردی تو چگونه مدیریت کردی که به این بحران خوردیم اسمی از آب نمیاید ولی بین روابط دو کشور بحران ایجاد میشود الان مثلاً ترکیه با سد هایی که ایجاد کرده است برخی از حقابه ای که باید وارد خاک عراق از رود فرات شود، محدود شده است خب اگر شناختیم بحران بین این دو کشور مسئله ی آب است اگر آن را حل کردیم چالش بین دو کشور حل میشود. باید پیشنهاد تخصصی دهیم چگونه این معضل تقسیم آب را حل کنیم که دو کشور راضی باشند این بخش دوم تعریف سیاست بود.
جنبه ی سوم هم اجرای مناسب، شما اگر تصمیم گرفتی چالش بین دو کشور را تشخیص دهی و فهمیدی معضل آب است و فهمیدی چه راهکاری پیشنهاد دهی تا معضل را حل کنی گام سوم این است که این مدل و چهارچوبی را که برای حل مسئله پیشنهاد کردید را به بهترین وجه ممکن پیاده کنید که ما به آن هنر دیپلمات و دیپلماسی میگوییم پس دیپلمات آن پزشکی است که در مناسبات بینالمللی یا بین دو کشور که اولا معضل و آن نقطه ی اصلی درد و چالش را خوب تشخیص میدهد و برایش راه حل خوب پیشنهاد میدهد و آن راه حل خوب را به بهترین وجه پیاده میکند این شکل سوم یعنی پیاده سازی حتما از مأموریت های یک دیپلمات است اما شق اول و دوم ممکن است افرادی باشند در سطح ستادی در کشور ها رفتار دیپلماتیک و ارتباط دیپلماتیک هم برقرار نکنند اما بررسی کنند راهکار ها را ببینند چالش ها را معاینه کنند بعد از تشخیص به این نتیجه برسند ریشه ی چالش چیست و متناسب با آن چالش راه حلی ارائه کنند و راه حل را برای اجرا به دیپلمات ها بدهند.
پس دیپلمات کسی است که بهترین راه حل حل و فصل چالش های بین دو یا چند کشور یا یک چالش منطقه ای را خوب بتواند اجرا کند اجرای این راه حل ها هنر دیپلماسی یا هنر دیپلمات است اگر توانست این را به خوبی انجام بدهد وظیفه اش را خوب انجام دهد وگرنه این دیپلمات موفق نیست
پس دیپلماسی هنر اجرای پروژههای مسالمت آمیز بین دو یا چند کشور است به نحوی که همه را راضی کند و پروژه را پیش ببرد با این ترتیب تعریف دیپلمات هم تا حدودی روشن میشود وقتی میگوییم دیپلمات یعنی فردی آشنا به مسائل جاری در عرصه های منطقهای یا فرا منطقه ای یا معادلات دو یا چند جانبه ی کشور ها و برخوردار از حرفه و روش های دیپلماتیک یا فردی که صاحب فن است که با استفاده از لیاقت های حرفه ای قدرت اقناع سازی، تبیین و ایجاد همگرایی بتواند مناسبات دو یا چند جانبه را تنظیم کند یا در مسیر تنظیم این مناسبات دو یا چند جانبه گام موفق بردارد. عموما دیپلمات ها در هر کشوری از بین افرادی که بیشترین وابستگی و التزام را به منافع آن کشور دارند انتخاب میشوند.
دیپلمات یک عنصری است به غیر از لیاقت های فردی و دانش های حرفه ای که دارد وابستگی هایش به نظام حاکمیتی بالا است برای جلب منافع کشورش از خود گذشتگی دارد و تلاش میکند، حقوق شخصی خودش را بذل میکند شبانه روز کار میکند برخی از وقت ها در یک دوره ی فشرده ی چند ماهه کار میکند تا حقوق کشور خود را استیفا کند برخی مواقع دیپلمات باید به مسائل دینی و اعتقادی و ارزش های فرهنگی کشورش وابسته باشد وام دار هیچ فرهنگی جز فرهنگ غالب کشورش نباشد. اگر در حقیقت دیپلمات این وابستگی های فکری و فرهنگی را نداشت، ممکن است نقش یک بیگانه را در درون ارتش خودی ایفا کند همان وابستگی هایی که یک فرمانده ی ارتش، یک نظامی معتقد به کشورش، دارد و سبب می شود نقشی را ایفا کند در میدان جنگ، همان نقش را باید دیپلمات در فضای دیپلماتیک برای کشورش ایفا کند.
به نظر من ویژگی های یک دیپلمات اعم از فردی و لیاقت های حرفه ای، خصوصیت های اخلاقی، باور های اعتقادی و روش هایی که باید به آن پایبند باشد و التزامات دینی، همه از سر فصل های مهمی است که باید در مباحث آینده به آن بپردازیم و به طور متمرکز خصوصیات عام و تخصصی یک دیپلمات را از منظر شرع تبیین کنیم.
حالا که دیپلماسی و دیپلمات را عرض کردیم خوب است این نکته را هم بدانیم که دیپلماسی یعنی همان هنر اداره ی مناسبات بین دو یا چند کشور یا یک موضوع بین المللی یا منطقهای متناسب با مسائل و موضوعاتی که تعقیب میشود مثلاً بین دو کشور مسائل اقتصادی مطرح میشود چانه زنی ها راجع به منافع و مضار و مصالح اقتصادی است، بین دو کشور مسائل فرهنگی، مناسبات فرهنگی، مسائل و مناسبات نظامی، امنیتی و سیاسی و این ها مطرح میشود متناسب با همه ی این ها دیپلماسی ابعاد چند گانه ای به خود میگیرد. گاهی از دیپلماسی به دیپلماسی عمومی یاد میشود، دیپلماسی عمومی به برنامه های تحت حمایت یک دولت میگویند که هدفش اطلاع رسانی به افکار عمومی است مثلاً فرض بفرمایید در مسائلی که بین کشور افغانستان و پاکستان وجود دارد پاکستانی ها ممکن است تلاش کنند رویکرد و خط مشی خود را در افغانستان به اطلاع افکار عمومی مردم افغانستان برسانند و آن ها حس کنند پاکستان در پی گیری پرونده ها حسن نظر دارد یا وقتی هند در تقابل با پاکستان کار میکند برای اینکه مردم نسبت به آن گارد منفی نگیرند ممکن است بخواهد سیاست های خود را برای مردم پاکستان یا کشمیر تبیین کند که کسی نسبت به سیاست های هندوستان و پاکستان در کشمیر گارد منفی نگیرد. سیاست هایی که یک دولت با استفاده از ابزار رسانه یا هر ابزار دیگری یا شبکه های موبایل محور یا تلویزیون ها و ...در اختیار افکار عموم میگذارد برای همراه کردن افکار عمومی مردم کشور دیگر با خود در معادلات دو یا چند جانبه را دیپلماسی عمومی می گویند
ابزار اصلی این فعالیت های دیپلماتیک رسانه ها هستند با انتشار متن، سخنرانی، تصویر، داد و ستد و مسائل فرهنگی دو کشور سعی میکنند این سیاست ها را ترغیب کنند دیپلماسی عمومی شامل برنامه های فرهنگی و آموزشی و تبادل شهروندان میشود آمریکایی ها برای اینکه در بعد از قصه ی بیداری اسلامی مثلا جوان های کشور های مختلف را با خود همراه کنند گروه های صد ، دویست، سیصد نفره را به آمریکا میبردند و تحت آموزش خود قرار میدادند این ها یکی از رشته های دیپلماسی عمومی است.دیپلماسی عمومی افکار عمومی را مخاطب قرار میدهد و متناسب با مسائلی که بین دو کشور وجود دارد افکار عمومی را سازماندهی میکند.
تأثیر گذاری و شکل دهی افکار عمومی به وسیله ی یک دولت در کشور دیگر از جمله برجسته ترین ابعاد دیپلماسی عمومی است همانطور که گفتیم دولت آمریکا طی سه دهه گذشته از دیپلماسی عمومی برای تغییر رفتار مردم یا ایجاد انقلاب مخملی در حوزه ی آسیای میانه در بعضی از کشور های حوزه ی غرب آسیا استفاده کرد، در مصر خیلی تلاش کرد و در این زمینه در لبنان و سوریه و عراق خیلی تلاش کرد و در عراق حرکت تشرین را راه انداخت. این دیپلماسی عمومی شد. دیپلماسی عمومی در هر حوزهای نیازمند به برنامه ریزی طولانی مدت، صبورانه و با دقت است که در جای خود در موضوعات مربوطه به ما تفاصیل بیشتری را از دیپلماسی عمومی در آینده انشالله توضیح میدهیم.
محور بعدی دیپلماسی، دیپلماسی رسمی است یعنی همین که دو وزارتخانه دو وزارت خارجه بین دو کشور مدیریت تعامل رسمی بین دو یا چند کشور را که لزوما انعکاس رسانه ای هم ندارد بر عهده دارد در مذاکرات اخیر ایران و عربستان شما ببینید میزبان کشور چین بوده است دبیران شورای عالی امنیت ملی در دو کشور میهمانان این گفت و گو بودند این گفت و گو ها رسمی بود اما علنی نبود تا وقتی که به توافق قطعی نرسیدند کسی از این ها پرده بر نداشت پس دیپلماسی رسمی انعکاس رسانه ای ندارد یک جا ممکن است انعکاس رسانه ای پیدا کند بسیاری از مواقع وقتی دیپلماسی رسمی فعال میشود ممکن است کسانی که تمایل به پیشرفت روند دیپلماسی ندارند در جریان پیشرفت آن ایجاد خلل کنند به همین خاطر دیپلمات های حرفه ای در بسیاری از مواقع کار خود را پنهان نگه میدارند تا به نتیجه برسند مانند توافق ایران و عربستان در پکن و نمونه ی دیگر توافقات اسلو بود فلسطینی ها و اسراییلی ها به اسلو رفتند ماه ها بحث و مذاکره و بالا و پایین کردند وقتی به نتیجه ی نهایی رسیدند از توافقات اسلو پرده برداشتند و در باغچه ی کاخ سفید توافقات را امضا کردند اردنی ها با اسراییلی ها مذاکره کردند یک روز بعد از توافق بین فلسطین و اسرائیل، اردن و اسرائیل هم در وادی عربه توافقات فی ما بین را امضا کردند. پس دیپلماسی رسمی هر چند رسمی است مناسبات دو یا چند کشور را به هم گره میزند و معادلات و مسائل را بررسی و برایش راهکار پیشنهاد میکند اما لزوما انعکاس رسانه ای نخواهد داشت یک جایی هم ممکن است انعکاس رسانه ای پیدا کند.
دیپلماسی پنهان شق سوم است که مدیریت مناسبات از طرق نهاد های امنیتی را شامل میشود، این نوع از دیپلماسی معمولاً هیچ انعکاسی ندارد یا اگر بخواهد انعکاسی پیدا کند غیر رسمی درز پیدا میکند به صورت رسمی خبری از آن منتشر نمیشود. یکی از تفاوت های دیپلماسی پنهان و رسمی این است که در دیپلماسی رسمی با آداب و ترتیبات ویژه ای رعایت حال همدیگر را میکنند و مطالب ناراحت کننده را کمتر برای هم بازگو میکنند حرمت هم را در مباحث دارند در دیپلماسی پنهان مسائل صریح تر مطرح میشود. در دیپلماسی رسمی معمولاً میگویند ما به دلیل مسائل و مشکلاتی که هست در نهایت می خواهیم اینطور زندگی کنیم، چهارچوب گفت و گو های آینده را میگویند. در دیپلماسی پنهان معمولاً مشکلات و چالش های گذشته را بر میشمرند و متناسب با آن برای آینده طراحی میکنند، خیلی از وقت ها دیپلماسی پنهان مکمل دیپلماسی رسمی و دیپلماسی عمومی است بعضی از وقت ها هم دیپلماسی پنهان به اجرا در میآید به دلیل اینکه دیپلماسی رسمی ابزار اثرگذاری و تأثیر گذاری را ندارد مثلا در زمانی که بین ایران و عربستان سعودی مناسباتی وجود نداشت گفت و گو های فی ما بین را، دیپلمات هایی که از نهاد های امنیتی مسئولیت کار را داشتند تعقیب میکردند پس موضوع مناسبات بین دو کشور هر چه میخواهد باشد چه اقتصادی، سیاسی،فرهنگی ، اعتقادی یا هر مسئله ای که میخواهد باشد در سه فاز دیپلماسی عمومی، رسمی یا پنهان با طرف های مقابل به بحث و گفت و گو گذاشته شود.
انشاالله در ادامه ی مباحث مأموریت ها، اختیارات، وظایف دیپلمات ها در ابعاد دیپلماسی عمومی یا رسمی و پنهان را تبیین میکنیم و احکام شرعی مربوطه ی آن را مفصل تبیین خواهیم کرد.