درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1403/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الجهاد/جنگ نرم /آسیب پذیری در جنگ نرم

حدیث خوانی

یا أباذرٍ! ما عُبِدَ اللهُ عزّوجلّ عَلی مِثلِ طولِ الحُزن

در ادامه‌ی نصیحت پیامبر گرامی اسلام به جناب ابوذر، آنجایی که فرمودند «ما أصبحَ فیها مُؤمنٌ إلّا حَزیناً» حضرت می‌فرماید که ای اباذر! در هیچ جایگاه و حالتی عبادت خدا انجام نمی‌شود، تقرّب به خدا حاصل نمی‌شود مگر در وقتی که مؤمن، حزین است. حزن در لغت، مترادف با اندوه، دلتنگی، غصه و گرفتگی است. الحزن بضمّ الحاء یعنی حُزن و به فتح حاء یعنی حَزَن. می‌گویند «خشونةٌ فی ألارض خشونتةٌ فی النفس» آن جایی که زمین سخت است یا انسان دچار سختی و سنگینی در نفس است. چرا سنگین است؟ «لما یحصل فیه من الغم» به دلیل گرفتگی‌ها و کربت و مشکلاتی که دارد.

انسانی که با مشکلی مواجه شده یا در مشکلی فرو رفته است، وقتی به سمت پروردگار می‌آید، احساس نیاز بیشتری می‌کند و عبادت و تضرّع او بسیار واقعی‌تر و جدی‌تر است. «و یُضادّه الفرح» حزن متضاد است با فرح و خوشی. در قرآن کریم هم این واژه استعمال شده است «وَابْیَضَّت عَیناهُ منَ الحُزن». جناب یعقوب چشمانش از حزن و دلتنگی نابینا شد. یا جایی که «إنّما أشکوا بَثّی و حُزنی إلی الله» من غم خود را با خدا مطرح می‌کنم.

معمولاً هر انسان چیزی را که به آن علاقه دارد و مالک آن است و احساس علقه به آن می‌کند، وقتی از دست می‌دهد دچار حزن می‌شود. حزن و مشقات حزن و مشتقات آن در قرآن، بارها تکرار شده است. «واصْبِر وَ ما صَبرُکَ إلّا بالله و لا تَحزن» اینجا از حزن نهی کرده است. یا «إنّ الّذین قالوا رَبُّنَا الله ثُمَّ استَقامُوا تتنزّل علیهم الملائِکَة» بعد می‌فرماید «أن لا تَخافوا ولا تَحزنوا» محزون نباشید، دل گرفته نباشید.

ملاحظه می‌کنید در برخی از استعمالات قرآنی از حزن نهی شده است ولی در برخی از روایات پیامبر اکرم، حزن را مدح کردند. مثل جایی که فرمودند: «علیکُم بِالحُزن فَإنّه مفتاحُ القَلب» شما همواره متوجه و دارای توجه به حزن باشید، چرا که حزن، کلید دل‌هاست. یا در همین عبارتی که از نصایح پیامبر خواندیم، فرمود «ما عُبِدَ الله عزّوجلّ علی مثل طول الحُزن». این که مؤمن حزین است، این حزن را باید از آن یک فرصتی را تولید کرد. از این فرمایش پیامبر و از آیاتی که راجع به حزن خواندیم که نهی کرده بود، استفاده می‌کنیم حزن دو گونه است. حزن منفی و حزنی که مثبت است. حزن منفی چیزی است که خمودی ایجاد می‌کند اما حزن مثبت آن است که انسان را به عبادت تشویق می‌کند. این حزن برآمده از خشونت قلب نیست بلکه از رقت قلب و دل نازکی است و دل شکستگی است. انسان دل‌شکسته به خدا نزدیک‌تر است. انسانی که دل‌شکسته است با حزن، قلب خود را به سوی خدا باز کرده است. نه این که فرمود حزن، کلید دل است پس با حزن، کلید دل را باز کرده و وقتی در مدت حزن به عبادت می‌پردازد، عبادتش سرآمد عبادت‌هاست.

مهمترین جنگ‌افزارها در نبرد خاموش یا جنگ نرم را برشمردیم. گفتیم جنگ نرم، مدیریت عقول است. ابزار آن را هم که دشمن در این جنگ تعقلی از آن استفاده می‌کند، این‌ها را مطرح کردیم. گفتیم سخن بیهوده یا لهو الحدیث که انسان را سرگرم کند از چیزهای لازم‌تر. تلبیس یا پوشاندن حق به باطل. مخلوط کردن غلط و درست، کذب، ناامیدسازی، اخافه، شایعه که هر کدام را به تفصیل توضیح دادیم.

به دنبال معرفی جنگ‌افزارها در نبرد خاموش، یک موضوع دیگری را باید به آن بپردازیم و آن این که دلایل اثربخشی استفاده‌ی دشمن از جنگ‌افزارها در جنگ نرم چیست؟ شما وقتی می‌گویید جنگ‌افزار، می‌گویید کذب، اخافه، شایعه. چرا باید کذب در جامعه‌ی ما به هنگام هجوم دشمن در جنگ نرم، اثرگذار باشد؟ چرا شایعه؟ چرا اخافه؟ چرا ناامیدسازی؟ چرا دشمن می‌تواند با به کار بستن دروغ و شایعه یا استفاده از ابزار اخافه و ناامیدسازی، فضا را به دست بگیرد. و می‌تواند بر امور و افکار عمومی مسلط و چیره شود. این که جنگ‌افزارهای دشمن در جنگ سخت ممکن است ویران کند، چیز پیدایی است. هشتاد هزار، هشتاد تن مواد منفجره ریختند در ضاحیه‌ی بیروت که دبیرکل شهید بزرگوار حزب‌الله را از میان بردارند. مواد منفجره است، ساختمان است، جان انسان است، گوشت و پوست و استخوان در برابر هشتاد تن مواد منفجره تبیعی است که دوام نمی‌آورد. اما دروغ! چرا باید مؤثر باشد در جامعه؟ درست است که دشمن به دلایل خباثتی که دارد یا بمب می‌ریزد یا این که دروغ‌پردازی می‌کند، شایعه‌پردازی می‌کند. اگر مسلمین توجه داشته باشند، این شایعه نباید در آن‌ها اثرگذار باشد. ما در برابر هجوم سخت دشمن، خوشبختانه قادریم بسیاری از هجوم‌ها را دفع کنیم یا با آن مقابله کنیم. پاسخ‌هایی که نظامیان کشور در وعده صادق 1 و 2 دادند، بخشی از همین بازدارندگی بود که توانستیم دشمن را منفعل کنیم. می‌توانیم در جنگ سخت، پاسخ دندان‌شکن به فتنه‌افروزی دشمن بدهیم، ولی در برابر هجوم نرم، چالش بیشتری داریم. چرا هجوم نرم و جنگ خاموش دشمن در بین مسلمان‌ها مؤثرتر از جنگ سخت است؟ به بهانه‌ی یک حادثه کوچک و تکراری، مثلاً افزایش قیمت بنزین، دشمن می‌تواند موج ایجاد کند و بحران‌سازی کند. علت موفقیت دشمن در استفاده از جنگ‌افزارهای جنگ نرم، نقاط ضعفی است که در جامعه اسلامی است. این نقاط ضعف، زمینه‌ساز پیروزی دشمن است مثل جایی که سنگر، سست است با اوّلین هجوم فرو می‌ریزد.

مقام معظم رهبری از این نقاط ضعف به زخم تعبیر کردند، به درستی تعبیر زیبایی کردند. زخم‌های کهنه شده‌ای که جامعه را دچار بیماری و سستی می‌کند. این زخم و بیماری باعث می‌شود مقاومت عمومی در برابر دشمن کاهش پیدا کند. ایشان در جریان اغتشاشات سال 96 فرمودند که این‌جوری نیست که ما هیچ اشکالی نداریم و فقط دشمن خارجی است که دارد مشکل ایجاد می‌کند. نه! مگس روی زخم می‌نشیند. زخم را خوب کنید، زخم را نگذارید به وجود بیاید. ما اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، نه این شبکه‌ها می‌توانند اثر بگذارند نه آمریکا می‌تواند هیچ غلطی کند. این فرمایش ایشان است. آن زخمی که باعث می‌شود میکروب جنگ نرم دشمن بر جسم ما اثر بگذارد چیست؟

ما به ذهنمان رسید بعد از بحث جنگ‌افزارها، علت سستی در برابر هجوم دشمن در جنگ نرم را به آن اشاره کنیم تا مطلبمان کامل شود. پس این سستی‌ها، این زخم‌ها، این فرسودگی‌ها را باید شناخت و معالجه کرد تا بتوانیم از پیشرفت دشمن و موفقیت‌های آن در جنگ باورها بکاهیم. ما باید علل موفقیت دشمن در جنگ نرم را در زخم‌های موجود بر پیکر جامعه خودمان جستجو کنیم. طبیعی است که دیدبان‌های دشمن در هجوم سخت با رصد مستمر سنگرها و آرایش نظامی در مرز تلاش می‌کنند نقاط آسیب‌پذیر را تشخیص بدهند. وقتی آن نقطه‌ی آسیب‌پذیر را تشخیص دادند، از همان نقطه هم هجوم برق‌آسا داشته باشند. در جنگ نرم هم همین رصد صورت می‌گیرد. تا مرزهای آسیب خورده را در افکار عمومی تشخیص بدهند. سنگرهای فروریخته یا جایی که مقاومت کمتری در آنجا هست را بهتر بشناسند تا هجوم خودشان را از همان نقطه آغاز کنند.

این نقاط آسیب‌پذیر، همان زخم‌هایی است که دشمن به تعبیر مقام معظم رهبری حفظه‌الله مانند مگس به سراغ آن می‌رود تا از آن نقطه حمله‌ی خودش را آغاز کند. پس در این سرفصل می‌خواهیم آسیب‌هایی را بشماریم که دشمن از درگاه آن آسیب‌ها هجوم می‌آورد و لطمات خودش را وارد می‌کند. این آسیب‌ها ممکن است که در نگاه اول، یک سری رذائل اخلاقی یا سوء خلق‌ها جلوه کنند. ولی پیداست در مقابله با جنگ نرم دشمن، ما قصد پردازش مسائل اخلاقی را نداریم. نمی‌خواهیم درس اخلاق بازگو کنیم. ما نکاتی را که در اینجا ذکر می‌کنیم، بخشی اخلاقی، بخشی اعتقادی است که نکات کاربردی هستند و نقاط ضعف جبهه‌ی خودی در برابر هجوم نرم دشمن را ترسیم می‌کنند. اگر بتوانیم این نقاط ضعف را خوب بشناسیم، بعد با رویکردهایی که در روایات و آیات به ما تعلیم دادند می‌توانیم آن‌ها را ترمیم کنیم.

پس باید این نقاط ضعف و زخم‌ها را شناخت و ترمیم کرد. جنبه‌های اخلاقی البته در سر جای خودش بسیار مهم است ولی قصد ما از بیان این نکات، بازسازی نقاط آسیب‌دیده در جنگ باورها و ترمیم جبهه‌ی خودی یا کشور اسلامی در برابر هجوم نرم یا نبرد خاموش است. پس این‌ها فرمول‌های مقابله‌ای هستند برای ایستادگی در برابر دشمن. در نبرد خاموش، مثل جنگ سخت باید سنگرهای مقابل دشمن را مستحکم کرد و غیرقابل نفوذ. چطور سنگرهای خط مقدم در نقاط مرزی و در برابر دشمن را بتنی و قوی می‌سازند؟ بتن مسلح می‌سازند. که اگر دشمن حمله کرد با خمپاره یا توپ دشمن فرو نریزد؟ همان‌جور باید سنگرها در برابر جنگ نرم را هم تقویت کرد و آن زخم‌ها را التیام بخشید تا دشمن امکان نفوذ نداشته باشد یا شانس نفوذ آن کمتر باشد.

ما بر این اساس در ادامه‌ی مباحث جنگ نرم تحت عنوان علل آسیب‌پذیری در این جنگ، مهمترین زخم‌ها و چالش‌هایی که زمینه‌ی آسیب و محالاً نفوذ دشمن در جامعه‌ی خودی هست را برمی‌شمریم. ریشه‌های آن را تبیین می‌کنیم و حکم شرعی آن‌ها را هم بیان می‌کنیم. این که ما اصول دینی را در جنگ نرم نادیده بگیریم و تابع خواسته‌های دشمن شویم این چه حکمی دارد؟ دشمن دروغ می‌گوید، اما ما تحت تأثیر دروغ واقع شویم، این چه حکمی دارد؟ دشمن شایعه‌سازی می‌کند. چرا شایعه‌ی دشمن در ما تأثیر می‌کند و ما دنبال شایعه‌ها می‌رویم؟ آن علت را باید بشناسیم و معالجه کنیم.

بنابراین چهارچوب بحث ما روشن شد. علل آسیب‌پذیری در جنگ نرم. اگر بخواهیم این علل را با دقت تمام مورد توجه قرار بدهیم، چند عنوان را ما ذیل این سرفصل به آن تأکید می‌کنیم.

اولین نکته سهل‌انگاری و اعتماد به دشمن است. این که سهل‌انگاری چیست توضیح می‌دهیم. یکی از مهمترین عوامل موفقیت دشمن در جنگ نرم، همین سهل‌انگاری و اعتماد به دشمن است. مراد از سهل‌انگاری و اعتماد به دشمن، به معنای نادیده گرفتن خصومت دشمن، به معنای خوش‌بین بودن به دشمن، دشمن را دوست پنداشتن، کید دشمن را دست‌کم گرفتن، در مقابل خدعه‌ی دشمن فرییب خوردن. یا گام برداشتن در مسیری که منافع دشمن را تأمین می‌کند. غافل بودن از رویکردهای خصمانه‌ی دشمن برای تضعیف جامعه اسلامی. این‌ها همه در این عنوان سهل‌انگاری می‌گنجد.

ما مجموعه آیاتی که پرهیز می‌دهد از اموری که برشمردیم را در چهارچوب همین عنوان مورد توجه قرار می‌دهیم. در جنگ نرم به دشمن اعتماد می‌شود. دشمن، دوست پنداشته می‌شود. دشمن، خیرخواه در ذهن ما جلوه می‌کند. دشمن، بی‌ضرر در ذهن ما جا می‌افتد. همه‌ی این‌ها مورد نهی قرآن و منهی عنه است در روایات و در آیات. ما وقتی این را نادیده می‌گیریم، در نتیجه به دشمن اعتماد می‌کنیم. اعتماد به دشمن بزرگترین علت آسیب‌پذیری در جنگ نرم است.

اگر دوستانی که تعقیب کردند در ذهن داشته باشند، ما در سرفصل دشمن‌شناسی در مباحث سیاست خارجی، طی جلساتی مباحثی را مطرح کردیم که به نظر می‌آید ضرورتی به تکرار آن‌ها نداریم. دوستان را ارجاع می‌دهیم به آن مباحث که به نظرم از جلسه‌ی نهم تا جلسه‌ی بیست و دوم مباحث سیاست خارجی به آن پرداختیم. آیات و روایات متعددی را بررسی کردیم که به اهل ایمان هشدار می‌دهد که درباره‌ی دشمنی دشمن، سهل‌انگار نباشید. کید آن را همواره مدنظر داشته باشید. قصد نداریم آن مباحث را اینجا تکرار کنیم، ولی برای اینکه سلسله مباحثمان در بحث جنگ نرم، خالی از این عنوان نباشد، به بعضی از آیات و روایات به صورت گذرا ـ نه تفصیلی که آنجا بیان کردیم ـ اشاره می‌کنیم. نکات اضافه‌تری هم هست که آن را هم بیان می‌کنیم. آیاتی را که می‌توانیم به آن‌ها اتکاء کنیم در بحث عدم سهل‌انگاری نسبت به دشمن، این‌هایی هستند که به آن‌ها توجه می‌دهیم و آن‌ها را مطرح می‌کنیم.

آیه‌ی اول، سوره ممتحنه آیه اول. می‌فرماید: «یا أیُّها الَّذینَ آمَنوا لا تَتَّخذوا عَدوّی و عدُوَّکُم أولیاء تُلقُونَ إلَیهِم بِالمَودَّة و قَد کَفَروا بِما جاءَکُم مِنَ الحَقّ»

شأن نزول این آیه نیازی نیست اینجا بحث کنیم، قبلاً اشاره کردیم. صرف‌نظر از شأن نزول و واژه‌شناسی و نکات تفسیری به‌طور اجمال در این جمله با فعل نهی که ظهور در حرمت دارد، مؤمنین را از برقراری رابطه‌ی دوستان با کفار پرهیز داده است. یعنی به دوستی گرفتن دشمن، عملی حرام است. مراد از دوستی گرفتن هم این نیست که با آن‌ها بروید نوشابه بخورید، کنارشان بنشینید، سیزده‌بدر بروید، این‌ها نیست. همین که موضع دشمن را تقویت کنیم، حرف آن‌ها را به نفع خودمان بیشتر بدانیم. رهنمود، تحلیل و تفسیر یا روایت آن‌ها را از واقعیت‌ها بپذیریم. وقتی روایت دشمن را می‌پذیریم یعنی او را خیرخواه خودمان دانستیم، او را دوست خودمان قلمداد کردیم. با خوش‌بینی به دشمن، خوش‌بینی بی مورد به دشمن، ما به دشمن ناخودآگاه اتکا می‌کنیم و آن را به نفع خودمان می‌دانیم. مواضعش را به نفع خودمان ارزیابی می‌کنیم.

«لا تتّخذُوا عَدُوِّی و عَدُوَّکُم أولیاء» این یک مفهوم گسترده‌ای است که در جنگ نرم، لحظه به لحظه باید این آیه در ذهن مکلفین و مخاطبین به‌طور برجسته نقش ببندد. وقتی دشمن آن‌طرف سیستم‌های رسانه‌ای نشسته در مقابل دوربین و می‌گوید در فلان نقطه، در فلان خیابان، در فلان شهر به فلان دلیل تجمعی شده، مردم! بریزید و آنجا مثلاً از حق یک آدمی که آسیب دیده است حمایت کنید.

واقعاً این‌ها از حقوق انسان‌های آسیب‌دیده رعایت می‌کنند یا در صدد آسیب رساندن به انسان‌ها هستند؟

پنجاه هزار نفر آدم در غزه مفقود هستند یا شهید شدند. دلشان برای این‌ انسان‌ها می‌سوزد یا برای یک نفری که در مسیر مترو یا در دهانه‌ی ورودی مترو به هر دلیلی این زمین خورده، آسیب دیده، غش کرده، دچار مریضی بوده و سرگیجه گرفته افتاده، از این می‌خواهند پیراهن عثمان درست کنند علیه نظام اسلامی.

پس وقتی به اسم دلسوزی برای یک فرد وارد معرکه می‌شوند، دلسوزی نمی‌کنند. سوژه‌سازی و سوژه‌یابی می‌کنند در جنگ نرم. این آیه خطاب به همه مؤمنین می‌گوید: «لا تتّخذوا عَدُوّی و عدوّکم» دشمنی که پشت میزش در تلویزیون مثلاً اینترنشنال یا بی‌بی‌سی یا وی‌او‌ای نشسته و دارد تحریک می‌کند، آن را دشمن بدان. «لا تتّخذوا اولیاء که به خاطر حرفش به خیابان بریزی. «لا تتّخذوا ولیّاً» که به خاطر حرفش در مقابل نظام بایستی. آن در صدد تضعیف نظام و تضعیف مسلمین است.

پس اولین آسیب، بی‌موالاتی، بی‌مبالاتی نسبت به دشمن است. سهل‌انگاری نسبت به دشمن است. وقتی دشمن را دشمن ندانستیم، دشمن خود و دشمن خدا را دشمن ندانستیم، دوست دانستیم، از این ناحیه به ما آسیب بزرگی خواهد رسید.

آیات دیگری هم هست که ان‌شاءالله در ادامه‌ی مباحث مطرح می‌کنیم.