درس فقه معاصر استاد حسین صفدری

1403/08/15

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: کتاب الجهاد/جنگ نرم /جنگ افزارهای جنگ نرم

حدیث خوانی

یا أباذرٍ! لا یُسبَقُ بَطیءٌ بِحَظّه و لا یُدرِکُ حَریصٌ ما لَم یُقدَّر لَه

بَطی، متضاد سریع است به معنای آهسته، کندکار یا درنگ‌کار. حظ هم بهره، سهم و برخورداری است. «لا یسبق بطیء» فرد کندکار و آهسته که به آرامی تلاش می‌کند. این‌جور نیست که سهم خودش را در کنار یک فرد پرتلاش و سریع‌کاری به نفع او از دست بدهد. آدم‌هایی که عجله‌کار هستند، این‌ها حظ و روزی و بهره‌ی انسان‌های آرام را به خودشان اختصاص نمی‌دهند.

انسان در همه‌ی شئونات و رزق‌ها تقدیر و سهمی دارد که البته این سهم را با تلاش و کوشش به دست می‌آورد. این‌جور نیست که اگر در بستر خوابید، آن رزقی که برای او مقدر شده است در اختیار او واقع شود. نه ممکن است قوت لایموتی گیر او بیاید ولی آن رزق، آن چیزی که برای او در نظر گرفتند با تلاش حاصل می‌شود. حرص و طمع، این سهم و تقدیر را اضافه نمی‌کند.

«لا یُدرکُ حریصٌ ما لَم یُقدَّر له» حریص به آن چیزی که برای او در نظر گرفته شدند، بیشتر از آن دست پیدا نخواهد کرد. همان‌طور که درنگ و آهستگی افراد باعث این نیست که دیگری بر او سبقت گرفته و سهم او را تصاحب کند. هرکسی از خیری بهره‌مند است «مَن أوتیَ خَیراً» هر کسی از خیری بهره‌مند است، همان تقدیر و آن عنایت الهی و خیر الهی را به آن دست پیدا می‌کند. «مَن أوتِیَ خَیراً فإنَّ اللهَ أعطی و من وُقیَ شرّاً فإنّ الله وقی» اگر از مهلکه‌ای نجات پیدا کردیم به خاطر زرنگی ما نیست، به خاطر عنایت خداست. این که کسی تصوّر کند بدون تلاش از همه‌ی خیرات بهره‌مند می‌شود، این تصوّر غلطی است.

برخی از نعمت‌ها به‌طور قهری در اختیار ماست مثل اکسیژنی که تنفس می‌کنیم. این در اختیار همگان است ولی بسیاری از خیرات و نعمت‌ها با تلاش به دست می‌آید. «لَیسَ للإنسان إلَّا ما سَعَی» پس رزق هر انسانی منوط به تلاش او است. نعمت‌های الهی، فیض و خیر خدا هستند نه ثمره‌ی زرنگی انسان‌ها. چه بسا افراد تیزهوش یا زرنگی که شب گرسنه می‌خوابند یا افراد به ظاهر کم دست و پایی که دیگران از رزق او و بهره‌ی او در دنیا در عجب هستند. چه بسیار افرادی که در شرور و گره‌های زندگی، دست و پنجه نرم می‌کنند یا افرادی که با عنایت خدا، این‌ها در آرامش هستند.

پس باید به این نکته توجه داشت که روزی‌دهنده و آرامش‌بخش، خداوند متعال است. «ألا بِذکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوب».

در بحث جنگ نرم، وقتی ابزارهای این پیکار را برمی‌شمردیم به شایعه رسیدیم. عرض کردیم شایعه‌سازی و انتشار شایعه، خودش یکی از شیوه‌ها و ابزارها در نبرد خاموش یا جنگ نرم است. اتفاقاً شایعه از پرکاربردترین‌ها و مخرّب‌ترین ابزارهاست. در نبرد خاموش، اسلحه و ابزار شایعه‌سازی مثل بمب‌های سنگرشکن است که تا عمق طولانی از زمین را درمی‌نوردد و تخریب می‌کند. تعریف شایعه و سوابقی از شایعه را توضیح دادیم. در این جلسه اهداف شایعه را بیان می‌کنیم که شایعه چه اهداف و آثاری دارد.

اوّلاً این را می‌دانید که عنصر اصلی در انگیزه‌ی طراحان شایعه، خصومت و اعمال خصومت است. یعنی شایعه را به خاطر عشق‌ورزی و محبت و شوخی و این‌ها که به آن نمی‌پردازند. دشمن، شایعه‌سازی می‌کند طراحی می‌کند، زیرساخت‌های آن را آماده می‌کند برای اِعمال خصومت تا با این شمشیر برّا به قلب نیروهای مقابل خودش بزند. برای ضربه زدن، گاهی از سلاح و شمشیر مصطلح و فیزیکی استفاده می‌کنند و گاهی در همین نبر خاموش از شایعه برای تخریب و بمباران کردن استفاده می‌کنند.

شایعه در جنگ نرم، تأثیرهای گوناگون و متنوّع و چند لایه‌ای دارد. بازتاب منفی یک شایعه در هیچ یک از جوامع، تک بُعدی و تک ضلعی نیست.

وقتی می‌آیند شایعه می‌کنند که رهبر مقاومت این‌جوری آسیب دید، ضمن این که اثرات آن را در جامعه می‌خواهند منتفی کنند، ناامیدی هم خلق کنند، علاوه بر ناامیدی در میدان نبرد، چه بسا که به بازتاب‌های اجتماعی آن هم توجه کنند. بسیاری از نابسامانی‌های اجتماعی به دنبال شایعه به وجود می‌آید. پس ضمن تخریب یک شخص، ترور شخصیتی یک شخص، یا تخریب یک اندیشه مثل یک اندیشه‌ی دینی، افکار عمومی را یا ناامید می‌کنند یا تحریک به مقابله می‌کنند. وقتی می‌گویند فلان کس چپاول کرده یا فرزندانش چپاول کردند، ضمن اینکه خودش را تخریب می‌کنند، افکار عمومی علیه او را هم تحریک می‌کنند.

این نکته هم هست که ممکن است شایعه‌پردازان و مروّجان آن در ابتدای کار به تمام آثار، دستاوردها و قدرت تخریبی شایعه توجه نداشته باشند. یعنی الان که صحبت می‌کند یا الان که شروع می‌کند، فقط هدف او این است که آن فردِ محوری را تخریب کند. همه‌ی ابعاد ممکن است قابل پیش‌بینی نباشد.

مثلاً قصد دارد یک رهبری را بی‌اعتبار سازد. بگوید یحیی سنوار از اسرای اسرائیلی برای خودش جان‌پناه ساخته است، زدگی شاهانه دارد. این را می‌خواهد از چشم مردم با این حرف‌ها بیاندازد، اما ممکن است این حرکت آثار بعدی هم داشته باشد که برای او پیش‌بینی نشده باشد.

پس می‌توانیم بگوییم که اهداف حاصل از یک عملیات شایعه‌پردازی یا دستاوردهای حاصل از یک عملیات در شایعه‌پردازی ممکن است اعم از اراده مروّجان و طراحان ما باشد. آن چه زمانی است؟ در وقتی است که سیل خروشان شایعه در فضای مستعد اجتماعی که حالا می‌گوییم فضا خودش یک زمینه‌ساز است. به سرعت پیش‌روی می‌کند و با قدرت هرچه تمام می‌تواند در افکار عمومی تخریب ایجاد کند.

شما در ماجرای ادعای قتل مهسا امینی، این شایعه‌ای که به آن پرداختند و برجسته کردند دشمنان انقلاب و با نقش‌آفرینی رسانه‌های بیگانه به آن دامنه دادند و گستره‌ی آن را افزایش دادند، شما دیدید که چه موج منفی در کشور ایجاد شد. پس شایعه در روز اول ممکن است فقط این باشد که بگویند مهسا امینی را کشتند که یک خرده فضا را به هم بزنند، اما وقتی دیدند که این شایعه گرفت و اثراتش را گذاشت، همه‌ی ظرفیت‌هایشان را آوردند برای رژیم چنج یا تغییر نظام در ایران که به فضل خدا موفق نشدند. همه معتقدند که طراحی عملیات نرم در ماجرای مهسا امینی از روز اول ابعاد آن برای طراحان به این گستردگی واضح نبود.

گاهی هم یک عملیات، حتی عملیات شایعه‌پراکنی، حتی قادر نیست همان اهدافی را که از لحظه‌ی اول پیش‌بینی کردند محقق کند. به اصطلاح در این وضعیت می‌گویند اصل عملیات، مرده متولد می‌شود. این کی است؟ این در زمانی است که طراحان شایعه در زمان نامناسب، حول سوژه نامناسب یا با شیوه‌های ناکارآمد اقدام به عملیات روانی از طریق شایعه و انتشار دروغ کنند.

مثلاً وقتی برای ناامیدسازی در جامعه اسلامی ایران در آستانه‌ی یک تحوّل یا یک مناسبتی خاص، شایعه راه می‌اندازند که مقام معظم رهبری حفظه‌الله سلامتی‌اش دچار مشکل شده است. این شایعه در زمان نامناسب در حول سوژه‌ای که در این لحظه کارآمدی ندارد، با شیوه‌های ناکارآمد باعث می‌شود که مقام معظم رهبری در همان مناسبت یا نزدیک‌ترین مناسبت در جمع عمومی ظاهر می‌شود، یک سخنرانی آتشین می‌کند و همه‌ی مکر آن‌ها و حقه‌ی طراحان را برملا می‌کند و عملیات شایعه‌پردازی، ناکام و شکست خورده جلوه می‌کند.

پس اهداف شایعه یا دستاورد شایعه گاهی اعم از طراحی‌ها است، گاهی اخص از پیش‌بینی‌ها است.

قبل از این که درباره اهداف عملیات شایعه‌پردازی، محورها و نکاتی را توضیح بدهیم، بیان این نکته هم لازم است که موفقیت یا عدم موفقیت یک عملیات شایعه‌پردازی در جنگ نرم یا جنگ خاموش، بستگی به عواملی دارد که مهمترین این عوامل را ما در سه طیف تقسیم کردیم. این سه طیف عبارتند از: عوامل ذاتی، عوامل فنی و عوامل محیطی.

عوامل ذاتی، مقصود از عوامل ذاتی این است که سوژه ظرفیت کافی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی را داشته باشد. سوژه‌ای که برای این عملیات انتخاب می‌شود، باید به مقدار کافی در افکار عمومی مؤثر و پرجاذبه باشد. در همین کیس مهسا امینی ببینید سوژه‌ای که انتخاب شده بود، سوژه‌ای چند بعدی بود. اوّلاً این سوژه حول محور یک خانم و زن می‌چرخید. تحت این عنوان که زنان تحت فشارند، حجاب اجباری است و زن مظلوم واقع شده است. این خودش بخشی از ماجرا و اهمیت سوژه بود.

دوم این زن از اقلیت‌های مذهبی در ایران بود، سنی بود. پس عامل طائفی هم می‌توانست تحت تأثیر این سوژه تحریک شود. علاوه بر این کرد بود، یعنی عامل قومی هم با این حرکت تحریک می‌شد. رابعاً مسأله‌ی حجاب در آن مطرح بود که ممکن است یک عده‌ای از نسل جوان، حجاب را برای خودشان دست و پاگیر یا اجباری تلقی کنند و نسبت به آن واکنش بدهند. یعنی وقتی سوژه ذاتاً چند بُعدی است و جاذبه‌های مختلفی در اطراف آن هست، این در افکار عمومی مؤثر و پرجاذبه می‌شود. هر سوژه‌ای که پردامنه و با ارتباط گسترده‌تری با زندگی مردم یا آرمان‌های جامعه مورد استفاده قرار بگیرد، گیرایی و جذابیت بیشتری در افکار عمومی دارد. بنابراین شایعه‌پردازی در اطراف او مؤثرتر است.

به عنوان نمونه، شایعه‌پردازی درباره نرخ کالایی که آذوقه‌ی عمومی مردم است مثل نان، گوشت، لبنیات، این‌ها در افکار عمومی مؤثر است، افکار عمومی نسبت به آن واکنش نشان می‌دهد و ضریب انتشار آن هم گسترده‌تر می‌شود. در اینجا عملیات انتشار شایعه، یک عملیات موفق‌تری خواهد بود. اما اگر سوژه تبدیل شد به یک سوژه‌ای که خیلی مورد توجه و عنایت عامه‌ی مردم نیست. مردم خیلی با آن سروکاری ندارند. مثلاً اگر بگویند فلان کالای لوکس که یک طیف خاصی از جامعه به آن توجه دارند، این گران شده یا گران خواهد شد، تأثیر این از گرانی بنزین که با زندگی مردم عجین شده است یکسان نخواهد بود.

پس عامل ذاتی با توضیحاتی که دادیم مشخص شد. یعنی سوژه به خودی خود، ظرفیت توجه و تمرکز مردم را داشته باشد.

دوم عوامل فنی هم بسیار در کارآمدی شایعه تأثیر دارند. قبلاً ما گفتیم که شایعه‌سازی یعنی تأثیرگذاری بر افکار عمومی از طریق دروغ‌پردازی و دامنه‌دار کردن آن یا ترکیب بین دروغ و واقعیت. کذب و واقعیت. چون ذات شایعه مبتنی بر کذب و باطل است، ارزش عملیاتی شایعه در هر موضوع حادثه‌ای به این بستگی دارد که هیچ‌کس مطلقاً در کذب بودن این شایعه به‌طور مطلق تردید نکند. هر مقدار که شایعه واقعی جلوه کند، این شایعه‌سازی از نظر فنی موفق‌تر است. هر مقدار که در صحت شایعه تردید حاصل شود، این شایعه از نظر فنی ناموفق‌تر است. پس به هر مقدار که طراحان شایعه بتوانند خبر و اطلاعات برآمده از این عملیات یعنی شایعه‌پردازی را باورپذیرتر و واقعی‌تر ارائه کنند تا افکار عمومی نسبت به آن تردید کمتری داشته باشد، به همین میزان عملیات روانی آن‌ها موفق‌تر و مؤثرتر است.

شایعه به لحاظ فاعلی باید قابلیت و ظرفیت اثرگذاری را داشته باشد و آن کی است؟ زمانی که به لحاظ فنی به کذب بودن آن پی نبرند. قابلیت در آن لحظه‌ای تبلور پیدا می‌کند که عنصر کذب و خدعه در آن پنهان باقی بماند. اگر عنصر کذب در شایعه هویدا شد کسی به آن توجه نمی‌کند و متأثر نمی‌شود و ذهن او در برابر شایعه گارد می‌گوید می‌گوید این که دروغ است. پس عوامل فنی یعنی واقعی جلوه دادن آن مضمون شایعه، به لحاظ فنی هرچقدر که مؤثرتر شود و کذب در آن ناپیداتر باشد موفق‌تر است. این را هم می‌گوییم عوامل فنی.

پس 1- عوامل ذاتی بود که ذات آن سوژه ظرفیت داشته باشد. 2- عوامل فنی است که دروغ در آن به زودی هویدا نشود. هرچقدر کذب و خدعه در آن پنهان‌تر بماند این مؤثرتر است. 3- سوم عوامل محیطی؛ مقصود از عوامل محیطی، زمینه و استعداد عمومی برای پذیرش اخبار برآمده از شایعه است. شما وقتی بدنتان سالم است، اگر میکروبی هم به آن اصابت کند ضریب نفوذ آن میکروب در بدن، بسیار پایین است. ولی اگر زخمی بر بدن بود ضریب نفوذ میکروب بسیار بالاست. الان مثلاً می‌گویند میکروب کزاز در روده برخی از حیوانات مثل اسب، رشد می‌کند، تکثیر می‌شود، بارور می‌شود. لذا اگر کسی در جایی زمین بخورد و زخمی شود که فضولات حیوانات آنجا بیشتر است، ضریب این که کزاز بگیرد بالاتر است. زخمی نشود، نه ضریب آن بالا نیست. اگر زخمی شد بلافاصله واکسن کزاز به او می‌زنند.

پس جامعه وقتی زخم برمی‌دارد، التیام ندارد، آشوب روانی در آن هست، ناامنی روانی در آن هست، این شایعه در این جامعه میکروبش اثرگذار است. ولی وقتی جامعه سالم است، آرامش دارد، طمأنینه دارد، میکروب شایعه ضریب انتشار کمتری دارد. پس عملیات شایعه در زمانی موفق است که جامعه دچار آسیب است و به دلیل آسیب‌های اجتماعی، زمینه‌ی رواج شایعه در آن بالاست. مثلاً وقتی که در اثر تورم و عدم تعادل قیمت‌ها هر روز با یک گرانی مواجه هستید، وقتی می‌آیند می‌گویند از شنبه قرار است بنزین گران شود، مردم از چهارشنبه صف می‌کشند و بنزین ذخیره می‌کنند. پس زمینه‌ی پذیرش شایعه، آن موقعی است که فضا و عوامل محیطی آماده پذیرش است. مثل زخمی در بدن که آماده پذیرش میکروب‌هاست. دشمن اگر با خدعه و نیرنگ بتواند به گرانی قیمت‌ها مثلاً بنزین دامن بزند، چون زمینه‌ی پذیرش آن در افکار عمومی و جامعه فراهم است، قادر است با این شایعه و خدعه، نگرانی عمومی را افزایش بدهد موج ایجاد کند، صف‌های طولانی به هم بزند، همه بیایند جمع شوند در پمپ بنزین‌ها تا نیمی از شب که بیست لیتر سی لیتر بنزین ذخیره داشته باشند. وقتی چنین حادثه‌ای پیش می‌آید اضطرابات اجتماعی و درگیری‌های اجتماعی و کنش‌ها و واکنش‌های اجتماعی هم گسترده می‌شود. پس زمینه‌ی پذیرش شایعه که برآمده از حالات روحی و روانی جامعه است نقش بسیار مهمی در موفقیت یا شکست عملیات شایعه‌پردازی دارد. به هر مقدار که جامعه هوشیار باشد و نسبت به رفتار دشمن، خط‌سوزی شده باشد، این ضریب پذیرش عمومی را کاهش می‌دهد. مثل بدن سالمی است که میکروب را جذب نمی‌کند. اما اگر خط‌سوزی نشده باشد، هوشیاری جامعه پایین باشد و التهابات اجتماعی و اقتصادی و معیشتی هم باشد، شانس موفقیت دشمن در استفاده از ابزار شایعه، گسترش زیادی پیدا می‌کند.

ما عوامل مؤثر در موفقیت عملیات شایعه پردازی را در این سه تا منحصر نمی‌دانیم ولی این سه تا از عوامل بسیار مهم آن هستند. بعد از بیان این عوامل، ما اهداف برجسته‌ی طراحان شایعه از تمسک به این ابزار در جنگ خاموش یا جنگ نرم را بررسی می‌کنیم. چه اهداف مهمی در این وجود دارد.

اولین هدف در عملیات شایعه، تخریب شخصیت و ترور شخصیت افراد صاحب نفوذ و رهبران جامعه است. ببینید جامعه از سه رکن تشکیل می‌شود. رکن اول آن مردم هستند. انسجام مردم، خودش یک رکن بزرگ جامعه است. هر کشور و جامعه‌ای که انسجام عمومی در آن بالاست، رکن اول را کامل کرده است. جامعه‌ای که پراکنده است، انسجام در آن نیست، مورد طمع است. شما در برخی از کشورها می‌بینید به خاطر چند قطبی بودن جامعه، همواره کشمکش‌های داخلی در آن بالاست. این کاری که در طول دو دهه گذشته در عراق در دستور کار قرار گرفت این بود که به خاطر چند قطبی بودن جامعه، شیعه، سنی، کرد و اقلیت‌های دیگر سعی کردند این را بارور کنند، دامن به چند قطبی در جامعه بزنند و جامعه را دچار آسیب کنند. پس یک رکن، رکن جامعه است.

رکن دوم، باورهاست. این باورهاست که جامعه را مثل نخ تسبیح به هم گره می‌زند. یک بار ممکن است انسجام جامعه مورد هجوم دشمن در جنگ نرم باشد، گاهی باورها و اعتقادات. در جنگ باورها و اعتقادات، موارد زیادی را در جنگ نرم گفتیم و در مرابطه هم یکی از نقاط رباط را گفتیم آن جایی است که دشمن از آن نقطه برای اثرگذاری بر اعتقادات تلاش می‌کند.

رکن سوم هر جامعه‌ای هم رهبران جامعه هستند که باز رهبر هر جامعه‌ای حکم همان نخ تسبیح را دارد که جامعه را به هم پیوند می‌دهد. تخریب و ترور شخصیت رهبران می‌تواند و همواره این‌جور است که یک محور برای عملیات شایعه‌پردازی است. در هر جامعه‌ای، رهبران محبوب و برخوردار از پایگاه مردمی، نقش تعیین کننده‌ای در مدیریت افکار عمومی و بسیج توده‌ها دارند. دشمن، روی این موضوع سوار می‌شود و در این حوزه عملیات روانی از طریق شایعه می‌کند. توضیح مطلب را ان‌شاءالله در جلسه آینده مرور و تعقیب می‌کنیم.