1403/08/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/جنگ نرم /جنگ افزارهای جنگ نرم
حدیث خوانی
یا أباذر! إنّکم فی ممرّ اللّیل و النّهار فی آجالٍ منقوصَة و أعمالٍ محفوظَة والموتُ یأتی بَغتَةً
با گذشت شب و روز، عمر انسانها رو به کاهش است. هرکسی اجل و پایانی دارد که هر لحظه به آن نزدیکتر میشود. هر عمل در این جهان در پروندهی انسانها ثبت و ضبط میشود. مرگ هم ناگهانی از راه میرسد. «والموتُ یَأتی بَغتَةً» از قبل هیچکس را مطلع نخواهند کرد. با عمر محدود و کاهندهی این دنیا و فرصتی اندک که در اختیار انسانها است، پیامبر اکرم در این موعظه تأکید میکنند بر ضرورت عمل خیر و صالح.
«مَن یَزرَع خَیراً یوشِکُ أن یَحصُدَ خَیراً»
هر کس در این دنیا گام خیری و قدم خیری بردارد و عمل خیری اتیان کند، امید آن هست که خیر برداشت کند. این دنیا مزرعهی آخرت است و انسانها با تمام محدودیتها و فرصت کمی که دارند در این مزرعه کشاورز هستند. باید بر اساس نیاز آیندهی خودشان کشت و زرع کنند. هیچکس نیست که نیاز به شر داشته باشد. آن که دست انسانها را میگیرد عمل خیر است. پس خیر را بکارید، اگر دچار آفت نشد... چون بعضی از اوقات، خیرات دچار آفت میشوند. ریا آفت خیر است. گناه، آفت خیر است. پس خیر بکارید، امید است اگر دچار آفت نشد از این خیر بهره بگیرید. محصول آن را درو کنید و از آن بهرهمند و متنعم شوید. اما اگر بذر شر و فساد کاشتید «وَ مَن یَزرع شَراً» کسی که شر را فساد کاشت، محصول پشیمانی درو خواهد کرد.
حضرت در این موعظه توجه میدهند که در این دنیا از فرصت عمرتان بهره بگیرید و خیر و نیکی تولید کنید. بذر خیر و نیکی بیافشانید. اگر اینطور شد پشیمان نمیشوید.
وقتی گردش ایام، انسان را به ایستگاه مرگ نزدیک کرد، چه بسا وقتی چشم ما به محصول تلاش خودمان در این دنیا بیافتد، احساس غبن کرده و پشیمان شویم. البته پشیمانی در آن لحظه دیگر سودی هم نخواهد داشت. یکی از اسامی قیامت «یوم الحسرة» است یعنی کسانی که ببینند سرمایهی عمرشان را فنا کردند، اما محصول مناسبی درو نکردند «وَ أنذِرهُم یَومَ الحَسرَةِ إذ قٌضِیَ الأمر» وقتی فرصت تمام شده است نگاه میکنند که عمرشان را در غفلت گذراندند.
غم حسرت و پشیمانی در این روز بزرگترین غمهاست. حسرت از این که عمر در دنیا به بطالت گذشت و ما برای انجام عمل خیر در غفلت بودیم. حسرت آن روز مثل حال یک بازیکنی است در یک مسابقه که میبیند زمان مسابقه تمام شد و فرصتهای طلایی را از دست داد.
حضرت در پایان این فقره مجدداً میفرمایند که: «و لِکُلِّ زارعٍ مِثلُ ما زَرَع». هر کشاورز در چنین روزی، همان را درو میکند که کاشته است.
بحث ما در جنگافزارهای جنگ نرم به شایعه رسید. در نبرد خاموش، شایعه یکی از پرکاربردترین و مؤثرترین ابزارهاست؛ چون قدرت تخریب بیشتری را دارد. چه بسا که شایعه دربردارندهی اهداف سایر ابزارها هم که در جنگ نرم شمردیم باشد. لهو الحدیث، جامعه را سرگرم کرد، شایعه هم همین کار را میکند. یا کذب، اعتماد جامعه را فرو میریخت. شایعه هم چنین تأثیری را خواهد داشت. اخافه، نگران کننده و دلهرهآفرین بود، شایعه هم همین کار را میکنند. امید و روح خودباوری با پنهان کردن حق به باطل از بین میرفت، شایعه هم امید و خودباوری را از بین میبرد؛ به بدبینی و تزلزل و ناپایداری در جامعه دامن میزند. شایعه با قدرت تخریب گسترده، همواره به عنوان یک ابزار کارآمد برای ناکارآمد نشان دادن یک نظام سیاسی یا تخریب یک شخصیت دارای پایگاه و محبوبیت به کار گرفته میشود. خصوصاً در زمانی که دشمن در برابر مسلمین، احساس ضعف و شکست داشته باشد شایعه به میدان میآید. دشمن سعی میکند عقبماندگی خودش را در سایر میدانها از طریق شایعه جبران کند. وقتی دشمن در جنگ شکست میخورد، هشت سال علیه ایران اسلامی جنگ تحمیل میکنند. وقتی شکست میخورند، به اهداف نمیرسند، در جامعه به شایعه دامن میزنند.
وقتی مردم و اراده مردم در غزه را نمیتوانند بشکنند، هر چند بمبهای چند تنی به سمت آنها میریزند، با شایعه سعی میکنند اراده آنها را تضعیف کنند. در لبنان همینطور است، در یمن همینطوری است. در هر جایی که کشورهای استکباری به دنبال کسب پیروزی هستند، پس از شکستهای پیاپی که در میدانهای مختلف میخورند، ابزار شایعه را روی میز میگذارند.
با توجه به تأثیر شایعه در نبرد خاموش یا جنگ روانی یا جنگ نرم، ابعاد آن را مورد توجه قرار میدهیم. اول درباره تعریف شایعه چند نکته بگوییم. شایعه را در لغت به معنای خبری که فاش شود و صحت و نادرستی آن معلوم نباشد معنا کردند. دهخدا اینجوری میگوید.
خبری که فاش میشود ولی معلوم نیست که صحت دارد یا نادرست است. اگر معلوم شود نادرست است، این دیگر در افکار عمومی جا نمیافتد. این وضعیت مبهم باعث میشود که یک عدهای آن را درست بپندارند. پس خبری که نادرستی آن معلوم نیست. میگویند فلان کس بیمار است و به زودی از دنیا میرود. این شایعه برای متزلزل کردن افکار عمومی است. 1- شخصیت محبوب دینی، نظامی، سیاسی که مردم برای آینده و فعالیتها به او اعتماد دارند منتشر میشود. اگر از اول معلوم باشد که این شایعه است، این اثری در افکار عمومی نمیکند. ابهام در صحت آن در معنا اخذ شده است بر اساس این تعریفی که دهخدا ارائه میکند.
در برخی دیگر از فرهنگها و لغتنامهها میگویند خبر معمولاً نادرستی که شیوع پیدا میکند، یعنی نادرستی آن مفروض است. البته بعضی از شایعهها ممکن است ترکیبی از صحیح و غلط باشد. عدهای هم شایعه را به اصطلاح رایج، چو اندازی و سخنپراکنی معنا کردهاند. این در لغت! اما در اصطلاح، عبارت است از انتقال اخبار و اطلاعات غیر رسمی، خبر غیر رسمی است، اطلاعات غیر رسمی است، از منابر و بلندگوهای رسمی منتشر نمیشود؛ چون از منابر و بلندگوهای رسمی منتشر نمیشود اتفاقاً جاذبههایی هم دارد. هرکسی احساس میکند به یک سرّی دست پیدا کرده است. پس اخبار و اطلاعات غیر رسمی و فاقد پشتوانهی واقعی. پشتوانه هم ندارد. چه بسا 90 درصد کذب است غیر واقعی است. درباره چه؟ درباره تحوّلات مهم و سرنوشتساز یا شخصیتهای برجسته. معمولاً شایعه حول این دو موضوع دور میزند. یا فردی را هدف قرار داده است و یا یک تحوّلی را. مثلاً یک فرمانده نظامی درباره آن شایعه پراکنی میشود یا یک فرمانده سیاسی، یا درباره حادثهای مثل یک جنگ بزرگی که بین صهیونیستها و مسلمانان در غزه و در لبنان جاری است.
هدف آن چیست؟ برای بیاعتبارسازی یک نظام سیاسی، شایعه میآید مثلاً نظام معیشتی مردم را درباره آن سخن میگوید. میخواهد بگوید این نظام سیاسی، قدرت اداره معیشت مردم را ندارد. یا شایعه درباره یک اندیشه و باور، یا یک فرد محبوب و مؤثر را هدف قرار میدهد. و شایعه معمولاً به صورت شفاهی و زبان به زبان، یا در مقطعی که ما زندگی میکنیم، از طریق شبکههای اطلاعرسانی غیررسمی به دیگران منتقل میشود.
البته شایعه به خودی خود هم گسترش و رواج پیدا نمیکند. در دوران معاصر این جور است، در گذشته همه همینطور ولی با ابزارهای متفاوت. در دوران معاصر، به پشتوانه فعالیت حرفهای و حمایت کمپانیهای خبرپراکنی تقویت میشود. شما یک شایعه را وقتی سرچ میکنید، با دستکاری که در ماشینهای جستجوگر انجام میدهند، این شایعه را در تیتر خبرها میآورد. اوّلاً برجسته میکنند در تیتر خبرها، ثانیاً همین مطلب را به زبانهای مختلف انبوه میکنند و متواترسازی میکنند. آنقدر این شایعه گسترش پیدا میکند که حتی ممکن است فردی که صاحب این خبر است به نوعی شک کند. یک مطلب غیر واقعی، این گسترش پیدا میکند و زمینهی پذیرش و باورمندی آن افزایش پیدا میکند. این شایعه در اصطلاح است.
پس معلوم شد که شایعه با افکار عمومی کار دارد و به دنبال تحقق خواستههایی در برابر یک نظام سیاسی یا یک باور یا یک فرد محبوب است. میگویند فلان کس از دنیا رفت، فلان کس بیمار است، فلان کس تیر خورد و شهید شد. فلان کس، فلان جا رشوه گرفت. فرزندان او کار تجاری کردند یا چپاول کردند. ببینید این شایعه در رابطه با افراد و اخبار، چقدر در جامعه زیانبار و اثرات مخرّب دارند. اگر مردم ببینند یک شخصیت محبوب آنها در یک معادله اقتصادی سر خورده و به نفع خودش کار کرده است. فرزندان یا خانوادهاش چه کردند و اموال مردم و اموال عمومی را تصاحب کردند. یا یک قحطی احتمالی یا شبه قحطی در آینده با آن مواجه هستند. این شایعهها اثرات مخرّبی را بر جامعه در بر خواهد داشت.
شایعه منحصر به دوران ما نیست. شایعه عمر طولانی دارد. شاید اگر کسی وقت کند و کنکاش کند در تاریخ و تاریخ انبیاء را مطالعه کند، از دوران بسیار دور که جوامع بشری شکل گرفته است میتواند ردها و سرنخهایی از شایعه را به آن دست پیدا کند. پس عمر شایعه بسیار طولانی است.
در زمان پیامبر عظیم الشأن اسلام که برخی از بازتابهای شایعه را در قرآن، ما میبینیم، نکات زیاد و محورهای زیادی را میتوانیم برجسته کنیم و تشخیص بدهیم که به عنوان شایعه چه چیزهایی در بین مردم منتشر میشده و قرآن کریم آنها را خنثی کرده یا از آنها خبر داده است.
عدهای از بزرگان یهود در مدینه شغلشان این بود که با استفاده از ایادی که داشتند، برخی شایعات را ساخته و پرداخته میکردند برای اینکه روحیه آحاد جامعه را تضعیف کنند. مخصوصاً وقتی که پیامبر اکرم در غزوات از مدینه خارج میشدند و در بین مردم نبودند، بازار شایعه داغ میشد. اصلاً رهبران الهی با اثر و تأثیرگذار الهی وقتی در بین مردم نیستند، بازار انتشار و پذیرش شایعه رونق پیدا میکند.
در زمان حضرت موسی (ع) هم وقتی آن حضرت به طور رفت برای اخذ الواح، دیدید که شایعاتی راجع به بازگشتن یا بازنگشتن یا توانستن یا نتوانستن برای آوردن الواح، چه جور منتشر شد. این شایعه جوانان و افکار عمومی در دوران حضرت موسی (ع) را تحت تأثیر قرار داد تا سامری بتواند مجدداً بتپرستی را رواج بدهد.
در زمان پیغمبر ما هم وقتی حضرت برای جنگ یا غزوهای از مدینه خارج میشدند، بزرگان یهود اخباری را منتشر میکردند. حالا این اخبار یا مربوط بود به این که پیامبر در جنگ از دنیا رفته یا این که در جنگ شکست خورده است. در آن دوران هم اطلاعرسانی به سهولت امروز نبود که بلافاصله عکسی، تصویری چیزی به نمایش بگذارند و این شایعه را خنثی کنند. تا زمانی که پیکی بیاید یا جنگ پایان پیدا کند و پیامبر اکرم مجدداً به مدینه بازگردند، این شایعه در بین مردم تداول پیدا میکرد. هدف بزرگان یهود این بود که از این رهگذر، امید، انسجام و پایداری مسلمانها را بکاهند، از بین ببرند.
ما برخی از این نمونه شایعهها را تیترش را یادداشت کردیم راجع به بعضی از اینها در آینده بیشتر صحبت میکنیم.
یکی از نمونهها شایعهی کشته شدن پیامبر عظیم الشأن اسلام در جنگ احد بود. آنها با انتشار این شایعه تلاش کردند تا روحیهی مسلمانها را تخریب و آنها را نسبت به آینده ناامید کنند چون همه چیز جامعهی آن روز اسلامی به شخصیت پیامبر عظیمالشأن گره خورده بود. اگر پیامبر نمیبود، آنها میتوانستند اثرات تلاش پیامبر را تا حدودی محو کنند. مثل شایعهای که مثلاً درباره شهید سید حسن نصرالله از سالیان قبل هی مطرح میکردند که مثلاً در کار تجاری چه میکند یا در فلان حادثه کشته شده یا بعد از شهادت او هم تلاش کردند نابودی حزبالله را به دنبال این شایعه تقویت کنند که به فضل پروردگار، دیدید که بعد از گذشت مدتی، حزبالله خودش را باسازی و بازیابی کرد و حملات و عملیاتهای سنگین خودش علیه صهیونیستها را انجام داد. آن روز هم میخواستند بگویند با شهید شدن پیغمبر، دیگر امیدی برای آینده نیست اما قرآن کریم این رویه را و این رویکرد را باطل کرد.
آیهی شریفه سوره آل عمران آیه 144 دارد که: «وَ ما مُحمّدٌ إلّا رَسول قَد خَلَت من قَبلِهِ الرّسل أفإن ماتَ أو قُتِل إنقَلَبتُم عَلی أعقابِکُم» این نشان می دهد که تلاش میکردند با دامن زدن به خبر مرگ و شهادت پیامبر اکرم (ص) مردم را به عقب برگردانند. هدف این شایعه، هدف کلیدی بود. پس این یکی از موارد شایعه درباره پیامبر است.
یا این که در آیاتی از قرآن از جمله آیهی 6 سوره حجر، پیامبر اکرم (ص) را مجنون معرفی کردند. شایع میکردند، به دلیل رفتار بسیار صمیمانه و خارج از تشریفاتی که پیامبر با مردم و بردگان و مستضعفین دوران خودشان داشتند، شایعه کردند که العیاذ بالله مجنون است. «وَ قالُوا یَا أیُّهَا الَّذی نُزِّلَ عَلَیه الذّکر إنَّکَ لَمَجنون» این را شایعه کردند. کثرت یادآوری قرآن در رابطه با این تبلیغات و این شایعهسازی، نشان میدهد که در آن دوران، این سخن رواج پیدا کرد. چون رواج پیدا کرد قرآن کریم در آیات مختلفی به این مسأله پرداخت که: «أوَلَم یَتَفَکَّروا مَا بِصاحِبِهم مِن جِنَّة» فکر نکردند؟ نیاندیشیدند که این پیامبر عالیمقام دارای جنون نیست؟ او نذیر و بیمرسانی آشکار است. «إنْ هُوَ إلّا نَذیرٌ مُبین» این هم یکی از شایعاتی بود که در دوران پیامبر اکرم در رابطه با ایشان مطرح کردند.
یا برای اینکه جاذبههای پیغمبر (ص) در ذهنهای جستجوگر را کاهش بدهند، شایعه میکردند که این پیغمبر نیست، این یک ساحر است سحر میکند. به حرفهای او گوش ندهید، شما را مسحور خودش میکند. اینقدر این شایعه گسترش پیدا کرد که وقتی جایی پیامبر اکرم سخن میگفت، یک عدهای گوشهایشان را میگرفتند که دچار این سحر نشوند، از بس سخن پیامبر اکرم پرجاذبه بود. «کَذلکَ مَا أتَی الَّذین من قَبلِهِم مِن رسول إلَّا قالو ساحِرٌ أو مَجنون» خداوند به پیامبر اکرم (ص) میفرماید پیغمبرهای دیگری هم که قبل از تو آمدند، چنین اتهاماتی را به آنها زدند و در رابطه با آنها این شایعات را ساخته و پرداخته کردند.
یا این که شایعه کردند پیامبر اکرم شاعر است، در حالی که قرآن کریم این ذهنیت را پاک میکند، نفی میکند. «وَ ما عَلَّمناهُ الشّعرَ وَ مَا یَنبَغی لَهُ» ما به پیامبر اکرم (ص) شعر نیاموختیم، او هم شایستهی گفتن سخن شاعرانه نیست. او ذکر خدا و قرآن مبین را بر شما تلاوت و قرائت میکند. این هم یکی از ابعاد شایعهای که راجع به پیامبر اکرم (ص) مطرح کردند.
شایعهی دیگری که قرآن کریم از آن به افک یاد میکند، تهمت زدن به نزدیکان پیامبر و همسران پیامبر ولو اینکه در رابطه با مصداق این همسر بین شیعه و اهل سنت اختلافاتی هست، ولی در اصل موضوع خللی وارد نمیکند. چون شایعه پخش کردند و این شایعه گسترش پیدا کرد و پیامبر اکرم بنا بر نقلهایی با یک دستوری که به امیرالمؤمنین داد، این شایعه را و این ترویج باطن را بر ملا کرد.
إنَّ الّذینَ جاءو بالإفکِ عُصبَةٌ مِنکُم» از خود شما افرادی هستند، خود اهالی مدینه، خود کسانی که دور و بر شما هستند، اینها تهمت میزنند. «لا تَحسَبُوُ شَرَّاً لَکُم بَل هُوَ خَیرٌ لَکِم» این که آنها دست و پا میزنند افکار عمومی را علیه پیامبر اکرم و علیه نزدیکان پیامبر اکرم تحریک کنند، به تعابیر امروزی ترور شخصیتی کنند، اینها به جایی نمیرسند، نتیجهی کار به نفع مسلمانها خاتمه پیدا میکند.
البته این رویکرد را قرآن به نوعی تخطئه هم میکند که چرا افکار عمومی این حرفها را میپذیرد و زبان به زبان منتشر میکند؟ «وَلَوْ لا إذ سَمِعتُموهُ قُلتُم ما یَکونُ لَنا أن نتَکَلَّمَ بِهذا سُبحانکَ هذا بُهتانٌ عظیم» چرا وقتی که این شایعه را شنیدید، این لولا از اذات تهذیذیه است. چرا وقتی شنیدیدی نگفتید که ما حق نداریم چیزی را که به آن علم و اطلاع نداریم، آن را تکرار کنیم؟ این یک بهتان بزرگی است.
پس این بخشی از مطالب مربوط به تاریخچهی شایعه که شایعه برای تخریب شخصیتهای تأثیرگذار، ساخته و پرداخته میشود. عموماً از سوی کسانی که در جامعه احساس میکنند با گسترش و رواج اسلام، منافع خودشان را از دست دادند.
امروز هم در جنگ نرم با شایعه، دشمن تلاش میکند اعتبار و هویت و توانمندی کشور اسلامی را زیر سؤال ببرد و مردم را از این نظامی که در چهارچوب نگاه دینی حرکت میکند ناامید کند. این کاربرد شایعه است در جنگ نرم. پس شایعه یکی از ابزارهایی است که برای مدیریت عقول و باورها به کار گرفته میشود.
ادامه مطالب را انشاءالله در جلسه آینده تعقیب میکنیم.