1402/10/06
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /مرابطه
حدیث خوانی
عن ابی عبدالله علیه السلام قال: إِذَا ذُكِرَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَأَكْثِرُوا اَلصَّلاَةَ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ صَلاَةً وَاحِدَةً صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلاَةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ اَلْمَلاَئِكَةِ وَ لَمْ يَبْقَ شَيْءٌ مِمَّا خَلَقَهُ اَللَّهُ إِلاَّ صَلَّى عَلَى اَلْعَبْدِ لِصَلاَةِ اَللَّهِ عَلَيْهِ وَ صَلاَةِ مَلاَئِكَتِهِ فَمَنْ لَمْ يَرْغَبْ فِي هَذَا فَهُوَ جَاهِلٌ مَغْرُورٌ قَدْ بَرِئَ اَللَّهُ مِنْهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِهِ .
در ذیل روایاتی که در باب آداب دعا در کتاب شریف کافی نقل شده است این روایت هم از امام صادق علیهالسلام وارد شده است که حضرت فرمود وقتی نام شریف پیامبر اکرم به میان آورده میشود تا میتوانید درود بر پیامبر اکرم بفرستید سپس ادامه دادند هرکسی بر پیامبر اکرم درود بفرستد ، یک درود بفرستد در مقابل این عمل خداوند متعال هزار درود در هزار صف از ملائکه به او تقدیم میکند. هزار درود در هزار صف از ملائکه در این صفوف چه مقدار از ملائکه هستند دیگر ذکر نشده است یعنی هزار صلوات در هزار صف یعنی یک میلیون درود، وقتی این صفوف ملائکه بر این فرد در برابر یک درودی که بر پیامبر اکرم فرستادند برای او صلوات میفرستند همه ی مخلوقات الهی ، هزار صف از ملائکه ایستادند خداوند متعال هزار صلوات میفرستد هزار صف همراهی میکنند و همه ی مخلوقات هم در صلوات فرستادن بر این بنده همراهمی میکنند. عنایت بفرمایید اگر بنده ای در گوشه ای ایستاده است خدا و هزار صف از ملائک و همه ی مخلوقات هستی برای او درود بفرستند و همه ی ملائکه صلوات بفرستند این چه امتیازی برای این بنده تولید میکند یعنی با یک صلوات بر پیامبر همه ی کائنات و هستی را به تشویق او ترقیب میکنند و برایش صلوات میفرستند و حضرت فرمود هرکسی به این مایل نشود یا جاهل است که این دچار غرور شده یا فریب خورده است که چنین جاهلی را خداوند متعال از او بری است و رسول خدا و اهلبیت او از او بری هستند. اجمالا در دعا صلوات فرستادن بر پیامبر چنین دستاورد بزرگی را دارد و باعث میشود دعا های انسان پذیرفته شود.
خلاصه جلسات گذشته
در بحث مرابطه به بیان ادله ی وجوب مرابطه در آن تقسیمات که کردیم رسیدیم. مرابطه را اجتماعی و سیاسی کردیم. گفتیم در مرابطه ی سیاسی اگر برای تقویت پایه های حکومت ظلم شود این مرابطه حرام است لذا رباط و مرابطه با اذن و اجازه ی امام است. اذن و اجازه امام هم در جایی است که به تقویت اسلام و شوکت مسلمین منجر شود در چنین جایی مرابطه واجب است. در استدلال به وجوب در این اسم به آیه ی ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة﴾ استدلال کردیم و واژگان این آیه را تبیین کردیم و مفاهیم را تا حدود لازم اشاره کردیم بعد جمع بندی کردیم بخشی از جمع بندی را عرض کردیم و بخش دیگر را امروز تکمیل میکنیم. اجمالا گفتیم اعدوا فعل امر است. امر عام، خطاب به همه ی مومنین که در برابر دشمن توانایی ها و تجهیزات نظامی یا هرچیزی که در جنگ با دشمن به آن نیاز پیدا کنید را فراهم کنید گفتیم اعدوا فعل امر و فعل امر ظهور در وجوب دارد.
ادله وجود مرابطه سیاسی
در این آیه به غایت اعداد مقاتله بیان نشده است بلکه اخافه و ترساندن دشمن هدف اعداد بیان شده است. ﴿تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ﴾ به این معنا که باید با اعداد و آمادگی دشمن را ترساند. هر چیزی که دشمن را بترساند آن را به گونه ای محیا کنید تا وقتی دشمن متوجه این استعدادات شد از درون بترسد و از تعرض یا هجوم احتمالی به مسلمانان ، جامعه و سرزمین اسلامی خودداری کند یعنی آمادگی و تسلیحات شما باید در دشمن بازدارندگی ایجاد کند بنابراین اولاً به لحاظ کمی اعداد باید در حدی باشد که اخافه کند. برخی از آقایان هم گفتند اعداد باید فرا تر از ظرفیت و توان دشمن باشد یا فرا تر از توان و ظرفیت نظامی دشمن باشد اگر آن صد اسب دارد شما صد و پنجاه تا داشته باشید اگر دویست تانک دارد شما پانصد تا داشته باشید پس به لحاظ کمی اعداد باید مخیف و مرهب باشد اگر ارهاب نکند و تعدادش کمتر از دشمن باشد این خاصیت را ندارد ثانیاً به لحاظ مکانی اعداد باید در نقطه ای عرضه شود که دشمن را بترساند مثلاً اگر دشمن در مرز های شرقی حضور دارد و احتمال هجوم از مرز های شرقی متصور است انباشت تسلیحات در غرب کشور یا به طور پراکنده در سراسر نقاط کشور، فاقد بازدارندگی است. اگر ظرفیت ها پراکنده باشد قابل استفاده در برابر هجوم احتمالی نباشد دشمن را نمیترساند و بازدارندگی ایجاد نمیکند بلکه در همان نقطه که احتمال هجوم هست باید انباشت قدرت شود تا بازدارندگی ایجاد کند. بهترین نقطه برای اعداد انباشت قدرت و توانمندی ها در نقطه ی تهدید یا گلوگاه تردد دشمن است به اصطلاح تجهیزات ، امکانات، نیرو ها باید پای کار آماده باشند. اگر اخافه و پیشگیری از هجوم دشمن مستلزم مرابطه پ به نمایش گذاشتن قدرت دفاعی است ، این به نمایش گذاشتن در نقاط تماس معنا پیدا میکند این عمل یعنی به نمایش گذاشتن قدرت، حضور در نقطه ی تهدید که خود ابراز نمایش هست، این ها در نقطه ی رباط معنا پیدا میکند و در چنین جایی آن عمل رباط و جمع عده و عوده و تهیه ی امکانات عملی واجب میشود. نکته ی بعدی ترهبون بهی است. ترساندن با نمایش تسلیحات، ترساندن دشمن با نمایش تسلیحات سازگار است. با اینکه این امکانات را در نقاط پنهان یا سوله های پنهان مخفی کنید ممکن است به وقوع نپیوندد، البته از باب احتیاط، لشکر ها و نظامیان هیچ موقع همه ی ظرفیت های خود را به نمایش نمیگذارند برخی از وقت ها با ابهام حریف را اقامه میکنند اینکه نتوانند همه ی ظرفیت های شما را ارزیابی کند اما اجمالا باید بخشی از این توانمندی ها به نمایش گذاشته شود، مانور ها و آموزش های نظامی همه بخشی از این معادله هستند که کمک میکنند به نشان دادن ظرفیت ها، ادوات نظامی از زمانی بازدارنده هستند و خاصیت اخافه دارند که در برابر چشم دشمن ظاهر شوند، کجا در برابر چشم دشمن ظاهر میشوند ، در نقطه ی رباط ، اینکه فرمود و من رباط الخیل ، بستن اسب های آماده در نقاطی نیست که به چشم نیاید بستن در گلوگاه هایی است که به چشم نیاید آن گلوگاه نقاط رباط است برای واکنش سریع حریف احساس میکند آماده آمد هم لشکریان و اسبان و آذوقه و... ، اگر هر احتمالی پیش آید واکنش سریع در مرز از خودشان نشان میدهند دشمن را منفعل میکنند پس بستن اسب انباشت تجهیزات و به نمایش گذاشتن لشکر در مرز و محل رباط است که در دل دشمن بیم تولید میکند ، ترهبون به
نکته ی بعدی و ﴿آخَرینَ﴿مِنْ دُونِهِمْ لاتَعْلَمُونَهُمُ اللهُ یَعْلَمُهُمْ﴾ ، دشمن مومنین و دشمن خدا ، مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه دارد که اینکه جداگانه عرض کرد دشمن خدا را از دشمن مومنین، برای اینکه نوعی تحریک داشته باشد که این ها دشمن خودتان هستند، حالا این دشمن خدا یا مومنین که یکی هستند، گاهی برای لشکریان اسلام شناخته شده هستند. مثل وقتی که دشمن صف کشیده و آن ور میدان است و ما اینور میدان هستیم این دشمن شناخته شده است اما دشمنی که میخواهد شبیه خون بزند ممکن است شناخته شده نباشد دشمنی که میخواهد در طرح های عملیاتی خود غافلگیری ایجاد کند ممکن است خود را آشکار نکند شما باید عده و عوده و تجهیزات و تدابیر را طوری فراهم کنید که دشمن آشکاری که در برابر شما ایستاده است و دشمنی که در صدد عملیات پنهان و شبیه خون است تا شما را در غفلت مورد هجوم قرار دهد باید این ها را ترساند، چه دشمنی که در صف مقابل است و برای همه شناخته شده است ، یا دشمنی که شیوه ی پنهان با استفاده از ابزار مثلاً جنگ نرم در صدد اعمال خصومت است. کاملاً قابل شناسایی نیست. همه نمیتوانند این دشمن را بشناسند اما اگر اعداد شما قوی بود ، اعدوا متناسب انجام شد، دشمن در برابر این اعداد و استعداد حتماً منفعل میشود. باید اعداد همه جانبه باشد، در همه ی حوزه ها باشد طوری شکوفا شود که به نمایش قدرت لشکر اسلامیان تبدیل شود وقتی این قدرت به نمایش گذاشته شد دشمن آشکار و پنهان احساس ترس میکند و در آن ها بازدارندگی ایجاد میشود ﴿و آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لاتَعْلَمُونَهُمُ﴾ ، این لاتعلمونهم ، این آخرین در مقابل آن اولین که صف آرایی کردند و شما میشناسید مطرح شده است پس دشمن گاهی صف آرایی میکند و هجوم رسمی و کلاسیک و رودررو میآورد گاهی خود را پنهان میکند شما او را نمیشناسید هجوم پنهان میاورد، این ﴿آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لاتَعْلَمُونَهُمُ﴾ میتواند دشمن پنهان یا دشمنی های پنهان را شامل شود ، یا خصم پنهان یا خصومت های پنهان مانند جنگ نرم را شامل شود که دیده نمیشود ، همه ی این ها را در بر می گیرد.
نکته ی بعد، بنا بر برخی از روایاتی که ذیل این آیه مطرح شده است میتوانیم نتیجه بگیریم که ارهاب، ﴿تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ﴾ یا اخافه یا ترساندن یا ایجاد بازدارندگی علاوه بر اعداد تسلیحات و تجهیزات و آمادگی نظامی میتواند با استفاده از روش های عملیات روانی هم حاصل شود به این بیان که وقتی میگوید ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة﴾ یعنی اسلحه تهیه کنید ، بسازید، آموزش دهید، در اردوگاه ها حضور داشته باشید، در مرابطه نقش آفرینی کنید، همه ی این ها هست و عملیات روانی هم کنید. کاری کنید که دشمن توان شما را بیش از آن که دارید ببیند. اگر عملیات روانی کردید به عنوان یک قدرت مکمل توانایی های شما را افزایش میدهد. المیزان یک روایتی را از من لایحضر فقیه شیخ صدوق نقل کرده است و در آن از قول امام صادق علیهالسلام اینطور آورده است که یکی از وسائل نیرومندی خضاب بستن به رنگ سیاه است. لشکریان اسلام محاسن خود را خضاب کنند به رنگ سیاه ؛ اگر همه ی لشکر محاسن و مو های سر خود را خضاب کردند دشمن که این ها را رصد میکند هیبت در دلش ایجاد میشود، حس میکند لشکریان اسلام همه جوانان نیرومندند. با توان و قدرت جوانی اما اگر از دور نگاه کند ببیند همه محاسن سفید و پیر و موهای سرشان مثل برف سفید شده است از دور تخمین میزند این لشکر پیرمردان است احساسش این است که راحت تر میتواند پیرمرد را از پا درآورد اما وقتی خضاب کردند و مو های سر و صورت خود را از رنگ سفید به سیاه تبدیل کردند دشمن احساس میکند با یک لشکر جوان و شاداب مواجه است. پس خضاب یکی از ابزار هایی است که در جنگ به عنوان عملیات روانی از آن استفاده میشده است.خضاب کردن وسیله ی عملیات روانی بوده است. وقتی میفرماید اعدوا، خودتان را آماده کنید یعنی توان خود را در برابر چشم دشمن افزایش دهید این عملیات روانی است.
در ادامه هم در همین کتاب شریف المیزان این روایت را از قول کافی نقل کرده است که امام صادق علیهالسلام فرمود: یک دسته بر اباعبدالله الحسین علیه السلام وارد شدند. دیدند حضرت محاسن شریف خود را به رنگ سیاه خضاب کردند. سوال کردند: یابن رسول الله علت خضاب به رنگ سیاه چیست ؟ حضرت دستی به محاسن شریف خود کشیدند بعد فرمودند: رسول خدا در یکی از جنگ ها به لشکریان دستور دادند که محاسن خود را به رنگ سیاه خضاب کنند تا در برابر مشرکین قوی جلوه کنند. پس ببینید پیامبر اکرم از عملیات روانی استفاده کردند برای اخافه ی دشمن استفاده کردند پس اعداد فقط در تجهیزات نظامی یا آموزش یا مانور ها و ابراز ورزیدگی های نظامی نیست بعضی از وقت ها باید قوت و قدرت میدان و مردمان میدان و صلابت آن ها را هم نشان داد این با عملیات روانی مایسور است. پیامبر اکرم در جنگ ها از این روش استفاده کردند. همینطور که در برخی از جنگ ها حضرت فرمودند که مسلمانان در اول کار به مسواک زدند شروع کنند برخی نقل کردند که این مسواک زدن در آغاز جنگ به این معنا بود و این ذهنیت را تقویت کرد که لشکریان اسلام برای دریدن مشرکین دندان های خود را تیز میکنند. روش های مختلف برای عملیات روانی و ابراز قدرت لشکریان خدا متنوع و متعدد است. در اینجا خضاب کردن یکی از آن مصادیق شمرده شده است امام صادق هم در روایتی فرمود الخضاب سواد عنبر نسا خانم ها علاقه دارند مو های سفید خود را رنگ کنند تا پیر جلوه نکنند این در خانم ها است اما در آقایان باعث ترس دشمن میشود ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةتُرْهِبُونَ﴾ گاهی با رباط الخیل ترهبون گاهی با اینکه خضاب به ساوا صورت بگیرد پس گاهی عملیات اخافه و ارهاب عملیات حقیقی است مانند آموزش ها و سلاح ها و خرید و انباشت سلاح و گاهی روانی است مثل اینکه لشکر خود را به لحاظ سنی جوان جلوه دهد. این جوان جلوه دادن به اخافه ی دشمن کمک میکند.
خب این نکاتی که در مورد این آیه بیان کردیم. وجه استدلال ما از این آیه چگونه است ؟ با توجه به مجموع مطالبی که ما در دو جلسه ی گذشته ذیل این آیه مطرح کردیم، برای اثبات وجوب مرابطه در آن قسم سیاسی که منجر به دفاع از اسلام است ما با دو روش میتوانیم استدلال کنیم روش اول این است وقتی میفرماید ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة﴾ این اطلاق آیه که هر قوه و انرژی و توان و هر چیزی که دشمن را بترساند این را برای بازدارندگی فراهم کنید. یکی از مصادیق قوه و بازدارندگی حضور در نقاط مرزی و مرابطه است. شما اگر در نقطه ی مرابطه حضور داشتید همانطور که وقتی موی خود را خضاب میکنید و خود را جوان جلوه میکنید دشمن میترسد نفس حضور شما در محل طلاقی موجع به اخافه ی دشمن است. پس اطلاق اعدوا شامل استقرار در نقاط مرزی هم میشود، شامل حضور نیرو های نظامی در نقطه ی التقا به دشمن هم میشود. اخافه و پیشگیری از هجوم دشمن با استقرار در نقطه ی تماس فراهم می آید. استقرار نقطه ی تماس اسمش مرابطه است. شما در آنجا مستقر هستید هنوز وارد جنگ نمیشوید ممکن است شیش ماه ده ما یک سال پنج سال وارد جنگ نشوید اما نفس اینکه شما با لشکر خود آنجا خیمه زدی باعث میشود دشمن احساس بیم داشته باشد پ در آن بازدارندگی ایجاد شود که هجوم نیاورد پس وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ اطلاقی دارد این اطلاق شامل استقرار در نقاط تماس و نقاط مرزی میشود. وقتی استقرار در مرز بازدارندگی و اخافه ایجاد میکند اعدوا فعل امر است آماده شدن برای آن ترهبون از جمله این استقرار واجب میشود پس اعدوا لهم یعنی استقروا علی الحدود ، در حدود مستقر شوید توانایی های خود را نشان دهید و در دشمن بازدارندگی ایجاد کنید تا مانع هجوم آن ها شوید.
روش دوم ما به آن اطلاق استفاده نمیکنیم که بگوییم اگر با پنجاه روش میشود با پنجاه ابزار میشود دشمن را ترساند یکی از آن روش ها هم استقرار در مرابطه و نقاط رباط است این شیوه ی ما در استدلال اول و روش اول بود. در روش دوم میگوییم برای ایجاد بازدارندگی و مهار تهدید نرم یا سخت دشمن چه تهدید نرم باشد چه سخت باشد تهدیدی که از سوی دشمن آشکار است و یا پنهان است واجب است آمادگی های خودتان را به دشمن عرضه بدارید . اگر در سوله ها بردید پنهان کردید که دشمن نمیترسد ، اگر قطعات توپ و تانک را از هم جدا کردید هر کدام را یک جا پنهان کردید دشمن حس نمیکند شما آماده هستید شما باید سلاح های خود را به نقاط مرزی ببرید و آماده دست به ماشه باشید که دشمن احساس کند هر تهدیدی علیه مسلمانان ایجاد کند فقط به اندازهی یک فشار دادن انگشتان روی ماشه است آن ها را نابود کند پس این اعداد و استعداد باید در نقطه ای باشد که دشمن احساس بیم کند. اگر شما در شرق کشور اعداد ایجاد کردید هجوم از غرب بیاید اینکه اعداد نیست پس یک بار از اطلاق آیه استفاده میکنیم که رباط هم نوع من الاعداد ، شی من الاعداد یکی بار نه میگوییم اصلا اصل اعداد و آمادگی باید در نقطه ای باشد که دشمن هراس کند آن نقطه دقیق ترین و صریح ترین و واضح ترین نقطه ای که دشمن بیم در آن حاصل میشود کجاست نقطه ی تماس است پس وقتی میگوید اعدوا یعنی علاوه بر داشتن امکانات و تجهیزات و آموزش ، این ها را در نقطه ای ببرید و بگذارید که در آن نقطه ترس ایجاد کند همان محلی که اسبان خود را میبندید و دشمن را رصد میکنید این تجهیزات و اسلحه و زره را همانجا ببرید. سلاح و ابزار ، شمشیر برخی از روایات ذیل این آیه میگوید مراد شمشیر است سیف و فرس است این ها ابزار هجومی است برخی هم گفتند سپر است یعنی ابزار دفاعی ، شما سلاح یعنی ابزار هجوم و دفاعی یعنی سپر و عملیات روانی یعنی رنگ کردن مو ها و هر ابزار دیگری که دارید باید در نقطه ای ببرید که بتوان به موقع علیه دشمن استفاده کرد یعنی در نقطه ی رباط ؛ پس به این دو روش ثابت میشود که اعدوا که فعل امر است این اعداد چه به عنوان اینکه یمی که از مصادیق اعداد حضور در نقاط رباط باشد چه اینکه همه ی تجهیزات زمانی اخافه ایجاد میکند که در نقطه ی تماس باشد واجب است این ها را فراهم کرد و در نقطه ی رباط دشمن را اخافه کرد و از تجاوز آن به سرزمین اسلامی جلوگیری شود. این آیه ی شریفه با صیغه ی فعل امر که ظهور بر وجوب دارد برای مرابطه و نمایش دادن قدرت و استقرار در مکان خطر احتمالی و ایجاد بازدارندگی حکم میکند که این عمل واجب است.