1402/08/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /مرابطه
حدیث خوانی
عن ابی عبدالله علیه السلام قال: مَا مِنْ رَهْطٍ أَرْبَعِينَ رَجُلاً اِجْتَمَعُوا فَدَعَوُا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي أَمْرٍ إِلاَّ اِسْتَجَابَ اَللَّهُ لَهُمْ
امام صادق علیهالسلام در آداب دعا کردن فرمودند هیچ گروهی متشکل از چهل فرد... اربعین رجل معیار رجولیت نیست افراد است
هیچ گروهی که متشکل از چهل فرد هستند بر امری اجتماع نگردند و دعا درمورد آن امر ننمودند مگر اینکه خداوند متعال دعای آنان را مستجاب کند. یعنی یکی از آداب دعا ، دعای دسته جمعی است. یعنی چهل نفر اگر خواسته ای از خدا داشته باشند ، فرج حضرت بقیه الله را دعا کنند از بین رفتن اسباب گرفتاری جوانان را بخواهند یا هر مسئله ای، خداوند متعال دعای آن ها را مستجاب میکند البته عرض کردیم استجابت دعا این نیست که خدا مثل همان مطلب را تدبیر کند چه بسا مصلحت جامعه یا افراد در چیز دیگری باشد یا استجابت را برای روز قیامت ذخیره کند.
فَإِنْ لَمْ يَكُونُوا أَرْبَعِينَ فَأَرْبَعَةٌ يَدْعُونَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَشْرَ مَرَّاتٍ
چهل نفر نبودند چهار نفر اگر بودند ده بار دعایی را تکرار کردند همین خاصیت را دارند از اینجا معلوم میشود تکرار دعا مطلوب و موثر است
فَأَرْبَعَةٌ يَدْعُونَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَشْرَ مَرَّاتٍ إِلاَّ اِسْتَجَابَ اَللَّهُ لَهُمْ
اگر چهار نفر ده بار دعا کردند همان عدد چهل شد همان تأثیر را دارد
فَإِنْ لَمْ يَكُونُوا أَرْبَعَةً فَوَاحِدٌ يَدْعُو اَللَّهَ أَرْبَعِينَ مَرَّةً
اگر چهار نفر هم نبودند یک نفر چهل بار دعا کند
فَيَسْتَجِيبُ اَللَّهُ اَلْعَزِيزُ اَلْجَبَّارُ لَهُ .
انشاالله خداوند متعال خواسته ی او را اجرا میکند .
پس دعای دسته جمعی و تکرار دعا بسیار موثر است.
مدت مرابطه
بحث ما در عدد ایام مرابطه بود. بین سه تا چهل روز ؛ قول مشهور را عرض کردیم. گفتیم برای اینکه بحث کنیم تا فضا روشن شود چند نکته را بیان کنیم.
نکته ی اول این بود که روایاتی که مطرح است ناظر به فضای آن روزی است که در حکومت های جور از یک سمت به مال و جان مسلمان ها هجوم میآورند و غارت میکردند. در اینجا رباط کار لازمی بود و تشویق میشد و اگر دولت های جور میخواستند از این سو استفاده کنند و پایه های حاکمیت خود را مستحکم کنند. اینجا رباط به نفع آن ها مورد تأیید اهل بیت علیهم السلام نبود. لذا بین الامرین فرمایش فرمودند تعبیر ما هم این بود که رباط یک امر به حکم اولیه دارد که امری لازم است. یک حکم ثانویه دارد موقعی که حکام جور بخواهند از آن سو استفاده کنند.
نکته ی دوم اینکه چون دولت های کشور اسلامی در دوران صدور این روایات فاقد اراده و ساز و کار لازم و نیرو های مسلح و به اندازه ی کافی و گسترده برای دفاع از نقاط دور دست و آسیب پذیر بودند، مومنین و متدینین مجبور بودند به شکل داوطلبانه به این کار مهم همت بگمارند. البته عده ای خودشان میتوانستند در این زمینه قدم برداشتند. عده ای قادر نبودند دیگران را کمک میکردند. بعضی از وقت ها هم با تشویق عناصر وابسته به حکومت به این منفذ ها و نقاط تردد یا هجوم احتمالی دشمن میرفتند. در این مناطق رصد مستمر صورت میگرفت اگر احساس میکردند که خطر یا هجومی در حال شکل گیری است به ساکنان روستا ها و قبایل مجاهد اطلاع رسانی میکردند تا آن ها برای حفاظت و حراست از خود، هر تدبیری که صلاح میدانند به کار ببندند. در این شرایط عده ای هم نذر میکردند که به طور داوطلبی در مناطق رباط حضور پیدا کنند و برای حراست از جان و مال مسلمانان سهیم شوند یا اموالی وقف میکردند.
روایت یونس از ابالحسن علیه السلام همین فضا را توصیف میکرد. در این روایت نقل میکند که سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ ع رَجُلٌ وَ أَنَا حَاضِر، فردی از حضرت سوال کرد
راوی که یونس است میگوید من حاضر بودم ، فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ رَجُلًا مِنْ مَوَالِيكَ بَلَغَهُ أَنَّ رَجُلًا يُعْطِي سَيْفاً وَ فَرَسا، یکی از ارادتمندان شما و شیعیان شما مطلع میشود فردی نذر کرده است و اسب و شمشیر میدهد تا آنان که آمادگی دارند اسب و شمشیر را بگیرند و به رباط بروند. فَأَتَاه، این هم میرود شمشیر و اسب را تحویل میگیرد. در مسیر لَقِيَهُ أَصْحَابُه، دوستان و سایر شیعیان او را میبینند وقتی متوجه وضعیت میشوند ، فَأَخْبَرُوهُ أَنَّ السَّبِيلَ مَعَ هَؤُلَاءِ لَا يَجُوزُ وَ أَمَرُوهُ بِرَدِّهِمَا. این ها به او میگویند با این حاکمان و سلسله ی حکومتی جایز نیست شما مثلاً به سمت مرابطه یا درگیری با دشمن بروی. به او گفتند سریعا بروید اسب و شمشیر را پس دهید. حضرت هم در پاسخ فرمود فلیفعل تا ادامه ی روایت که نکات متعددی در آن است. پس میبینید که نسبت به مرابطه فرهنگ اینطور بوده است که نذر میکردند و وقف میکردند و کمک میکردند تا خودشان بروند و دیگران را کمک کنند بروند برای دفاع از جان و مال مسلمین ، اما اگر احساس میشد که حکام جور به دنبال این هستند که به بهانه ی مرابطه خود را تقویت کنند این را جامعه ی شیعه برنمیتابد. با حاکمیت همراهی نمیکردند و همراه این کاروان بودند پس نذر و انفاق برای مرابطین و رصد کننده ها امر متداولی بوده است و برای اینکار هزینه میکردند که علت آن مشخص است که همه به امنیت نیاز دارند. چه بسا تاجر یا فردی که سرمایه ی قابل توجهی دارد ناچار بوده برای حفظ سرمایه ی خود هزینه کند. برای اینکه اجری هم ببرد این را تأمین کند اما وقتی معادله ی امنیت اجتماعی گره به امنیت سیاسی و حاکمیت گره میخورده است، این چالش ها برای شیعیان بوجود میآمد همانطور که در فضای روایت ترسیم شده است بیان شد.پس اول همت حاکمیت برای دفع تهدید قوی نبود و ابزار را نداشتند دوران امر بین دفاع از مومنین و شیعیان و مسلمانان و تأمین حاکمیت جور بود و این معادلات اینطور اتفاق میافتاد و شیعیان به این شکل از خود دفاع میکردند.
نکته ی سوم این است که ارتکاز ذهنی و برداشت ما از واقعیت مرابطه چیزی به غیر از جنگ بوده است. گویا جنگ و جهاد در ذهن شیعیان شیٌ، که نیازمند امر امام یا حضور امام یا نائب امام بود اما مرابطه برای دفاع از جان و مال مردم و حفظ امنیت آن ها امر مجازی شمرده می شده است و در بسیاری از متون هم تکرار شده است که به اذن امام نیاز نیست حتی در زمانی که امام غائب باشد یا بسط ید نداشته باشد این کار به شکل جایز در همان چهارچوب جایز است. تلقی عمومی در همان عمل در مرابطه این بوده است که در کمین گاه ها حاکم شوند تحرک دشمن را اطلاع دهند و با اطلاع دادن به مسلمانان و مومنین مانع موفقیت دشمن شوند. قرار نبوده است که در این چهارچوب دست به شمشیر شوند لذا در عبارت بسیاری از فقها و بزرگان شیعه وقتی رباط را تبیین و ترجمه میکنند میگویند حفظ و اعلام است. رباط مقاتله با جهاد نیست. مراقبت و اطلاع رسانی است.
صاحب شرایع میگوید المرابط ارصاد لحفظ ثغر، رصد کردن برای حفاظت از منافذ است، حفظ الثقر یعنی منافذ منفذ ها و یک مستحبت ، ایشان مدعی هستند که رباط مستحب است البته ما در بیان حکم رباط به این مسئله میپردازیم که مستحب است یا باطل است. بعد میفرماید این استحباب حتی در صورتی که امام حضور ندارد نیز پا برجا است. هو مستحب ولو کان امام مفقودا، لانها یعنی مرابطه جهاد نیست، در فرهنگ شیعه جهاد، اقدام امن و کاری است که زیر نظر امام انجام میشود پس چرا میگویید این کار مستحب است و ترجیح دارد زیرا اینکار جهاد نیست. نگهبانی و حفاظت از منافذی که ممکن است دشمن هجوم بیاورد و اعلام به آن هایی است که در حوزه های جغرافیایی بعدی هستند که ممکن است مورد غارت قرار بگیرند. ببینید مرابطه، جهاد نیست. مرابطه حفظ و دیدبانی و اطلاع رسانی است. این ارتکاز ذهنی فقهایی مانند صاحب شرایع است.
مرحوم محقق کرکی در جامع المقاصد، ایشان هم تعبیر نزدیکی به همین حرف دارند. میفرمایند که ولا یشترط فیه امام، در مرابطه شرط نیست که امام حضور داشته باشد. به دزد که نمیتوانی بگویی صبر کن حالا که آمدی هجوم بیاوری ما اجازه بگیریم. شرط اینکار حضور امام نیست ، لعنوها ، چون مرابطه لایشتمل قتالا، این جنگ و جنگیدن نیست. وقتی بحث از جنگ و قتال است پ اهداف جنگ هم مشخص است که باید در جای خود بیان شود در جنگ باید اذن امام را بگیری. در این عمل که قتال نیست فقط دیدبانی و اطلاع رسانی است نیازی به اذن امام نخواهد بود. لانه لا یشتمل قتال و حفظ ، این دیدبانی و اطلاع رسانی است. این هم فرمایش ایشان است. صاحب جواهر تأکید میکند که مرابطه متضمن قتال نیست اما عملی مرجح است. ایشان دارد نعم یری جهت ولو کان تسلط امام علیه السلام مفقودا او کان غائب، ایشان میگوید که وقتی میخواهد احکام مرابطه را بیان کند میفرماید عمل راجعی است حتی اگر امام در امور سیاسی تسلط و بسطیت ندارد یا زمانی که غائب است یا استناد میکند چون عمل مرابطه قتال ابتدایی نیست یا اقدامی دفاعی است یا عملی جدا از قتال است. وقتی قتال ابتدایی نبود و دفاعی بود در دفاع همه میگویند اذن امام لازم نیست و اگر هم عملی غیر از قتال بود که تخصصا خارج از دیدبانی و اطلاع رسانی است ، لاتتمذ قتال ابتدا مع غیر امام عادل کین مندرج فی ما نحن عین ، دیدبانی که در ذیل قتال مندرج نیست اگر بود شما میخواستید بگویید و میفرمودید عموماتی که از این کار نهی کردید کامل این میشود پس شیعیان و متدینین حق ندارند زیر پرچم امام غیر عادل شمشیر بزنند بل تتزل اعلاما ، ایشان ادامه میدهد بلکه این عمل در حقیقت دژبانی و دیدبانی و اطلاع رسانی است سپس ادامه میدهند که رباط الاقامه فی الثقر در منفذ ها مقیم شدن و دیدبانی کردن ، لاحلام باحوال مشرکین ، اینجا مستقر میشوید وضعیت مشرکین را زیر نظر میگیرید و رصد میکنید تا همه هوشیارانه رفتار کنند، نسبت به هجوم مشرکین بر بلاد اسلامی احتیاط کنند. این ارتکاز ذهنی از مرابطه است. پس مرابطه یک عمل عمومی است و عملی است که در آن مردم خودشان را در آن فضا بر عده گرفته است. حکومت دخل زیادی ندارد در آن و برخی وقت ها حکومت میآید تا از آن سو استفاده کنند و در آن جنگ هم نیست.
نکته ی چهارم اینکه ماهیت مرابطه در وضعیت کنونی در روزگار ما و مرزبانی در دوره های معاصر یک ماهیت جدیدی به خود پیدا کرده است. در چهارچوب برنامه های منسجم دولت ها و با ساز و کار قوی، سامانه ای توانمند، مسلط، مجهز در حوزه های مختلف انجام میشود. سامانه ی مجهز پایش مرز های دریایی متمایز از سامانه ی پایش مرز های زمینی است. سامانه ی پایش زمینی و دریایی کاملا متفاوت از سامانه ی پایش جوی و در آسمان است. هر کدام نیرو های مخصوص خود را دارند. سامانه ی پایش کالا هایی که ممکن است آسیب برساند، کاملا با سامانه ی پایش زمین و دریا و آسمان متفاوت است پس مرزبانی یک سیستم بسیار گسترده ی حاکمیتی با ابزار آلات بسیار متنوع است. هر کدام از این سامانه ها با پروتکل های خاص خود مأموریت خود را تعقیب میکنند. مرزبان های رسمی در هر حوزه ای خصوصاً آن پنج حوزه ای که ما برشمردیم به طور متمرکز و بر اساس ضوابط خاص اولا انتخاب میشوند. این نیست که هرکسی هوس کند برود پایش مرزی در زمین و دریا و گمرکات و نقاط مختلف در مراکز و مناطق حساس نظامی، فنی، تکنولوژی بخواهد پایش کند دیگر کسی سرخود نمیتواند برود. برای اینکار آموزش میبینند آموزش هایی که بتوانند از ابزار های مختلف خوب استفاده کنند. وقتی جداگانه انتخاب میشوند و آموزش میبینند، متناسب با آموزش ها وارد دوره های مختلف میشوند و مانور هایی برای این کار برگزار میکنند اینطور نیست که بشود خارج از این جسم و سیستم کسی را به این مجموعه اضافه کرد. کسانی هم که این مأموریت را بر عهده میگیرند در مقابل این کاری که میکنند اجر و اجرت دریافت میکنند. این ها بر اساس جدولی خاص در حوزه های کاری خود مستقر میشوند. مثلاً ممکن است یک هفته در خطوط تماس باشند، یک هفته در پادگان یا در بین خانواده هایشان باشند. ممکن است این جدول تغییر کند و چهل و هشت یا بیست و چهار ساعت باشند ممکن است ماهیانه باشند. به هر جهت بر اساس جدول کار خود را انجام میدهند وقتی بر اساس جدول و اجرت کار میکنند دیگر سه روز و چند روز معنا ندارد. این ها در مقابل کاری که میکنند باید اجیر هستند و باید کار کنند و دستمزد دریافت میکنند. در اوقات مقرر هم به مرخصی میروند و کنار خانواده های خود هستند. در چنین فرضی اصلا نمیتوان تصور کرد که نیروی داوطلبانه در جسم نیروی مرزبانی خود را حتی برای مدت کوتاه تعریف کند. فرمانده های نظامی و رسمی و مرزبان اجازه نمیدهند افراد غربیه وارد شوند. به هیچ کس را تحت عنوان داوطلب حق ورود به مقر ها و منفذ یا کمین گاه ها را نمیدهند از این بالاتر اجازه نمیدهند کسی به ظرفیت های راداری یا شنود یا اپتیک اطلاع پیدا کند چون اطلاع پیدا کردن از این حوزه ها به نوعی انتشار توانمندی ها و ناتوانمندی ها است. ممکن است شما در خط تماس مثلاً پنجاه دوربین نصب کردی و پنجاه نقطه را کنترل میکنی که از نظر شما مهم تر است اما بیست نقطه است که شما کنترل نمیکنی خب وقتی دیگران نقاط کنترل و عدم کنترل شما را بشناسند در حقیقت نقاط ضعف را شناختند و از آن مسیر میتوانند آسیب بزنند پس مراصده در وضعیت فعلی بر خلاف دوران صدور روایات یکی از وظایف مهم دولت ها است که به آن اهتمام دارند. الان در کشور های اروپایی که ویزای شینگل میگیرید و از یک کشور به کشور دیگر میروید مثلاً از هلند وارد آلمان میشوید یا مثلاً وارد فرانسه شوید ، در این تردد ها نیرو های مرزی در مرز ها مستقر هستند و خودشان کنترل میکنند و به وظیفه ی خود عمل میکنند. رباط بین سه تا چهل روز اگر اثبات هم شود مربوط به دوران هرج و مرج نقاط مرزی یا فقدان امنیت در نقاط دور افتاده است که مردم به طور داوطلبانه به جای حکومت ها در این نقاط از جان و مال و آبروی مسلمانان حراست میکردند. دوران صدور روایات را مختصات آن را نمیتوان به وضعیتی که الان در ان هستیم تعمیم داد. مثلاً نیروی مرزبانی ادعا کند رباط بین سه تا چهل روز است من چهل روز ایستادم و میخواهم الان به خانه ی خود برگردم. این نیست. وارد یک مقوله ی دیگری شده است و قراردادی بسته شده و بر اساس این قرارداد وظیفه دارد در برابر حقوقی که دریافت میکند به وظیفهی خود عمل کند. با توجه به این مقدمات ما باید کلمات بزرگان اصحاب را که دربارهی زمان بندی مرابطه که بیان و استدلال کردند، مرور کنیم. ببینیم آیا واقعاً آن کلمات و فرمایش ها در زمان لاهذا قابل انطباق هست یا خیر. اگر هست به چه شکلی قابل انطباق است و اگر نیست راه چاره چیست؟؛
ما با توجه به تمایزی که در وضعیت کنونی مرزبانی حتی مرزبانی در حوزه های جغرافیایی با گذشته وجود دارد، نمیتوانیم حکم و دستوری که صادر شده است را کاملا بر زمان خود منطبق بدانیم. ما معتقدیم که مرابطه خصوصا در اضلاع مربوط به جنگ نرم یک چیز مستمر، همیشگی، از وظیفهی حاکمیت است چون تأمین امنیت وظیفهی حاکمیت است و حاکمیت اسلامی وظیفه دارد برای مردم در عرصه های مختلف امنیت ایجاد کند باید ساز و کار آن را در نظر بگیرد و به طور مستمر و متصل، امنیت یا تهدیدات امنیتی را رصد و شناسایی و آنالیز کند و آنان را مهار کند. مهار تهدیدات امنیتی کار مرزبانانی است که در حوزه های مختلف ایفای نقش میکنند و در برابر آن اجر میگیرند. خب ما تا اینجا این مقدمات و نکات را عرض کردیم. حالا بر اساس این داده های ذهنی و با در نظر گرفتن این مفروضات باید ببینیم فرمایش بزرگواران در باب مرابطه چیست؟ آیا اکثر و اقل در مدت و زمان بندی را میتوانیم از آن استخراج کنیم یا خیر! ان شاءالله در جلسه ی بعد ادامه ی بحث را تعقیب میکنیم.