1402/08/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /مرابطه
حدیث خوانی
عن محمد بن علی الباقر علیهالسلام قال: إنَّ اللّه َ يُحِبُّ مِنْ عِبادِهِ كُلَّ دَعّاءٍ، فَعَلَيْكُمْ بِالدُّعاءِ فى السَّحَرِ إلى طُلُوعِ الشَّمْسِ، فَإنَّها ساعَةٌ تُفْتَحُ فَيها أبوابُ السَّماءِ، وَتُقْسَمُ فيهَا الْأرْزاقُ، وَتُقْضى فيها الْحَوائِجُ العِظامِ.
امام باقر علیه السلام در مورد ادب دعا و آداب دعا فرمودند خداوند متعال هر بنده ی دعا و دعا کننده ای را دوست میدارد. بندگانی که در درگاه خدا دست به دعا برمیدارند مورد محبت خدا هستند زیرا گفتیم دعا ابراز ضعف و فقر بنده در برابر خدای متعال است. بعد فرمود: بر شما باد که از طلوع فجر تا طلوع شمس یعنی ما بین طلوعین دست به دعا بردارید سپس ادامه دادند که این لحظات لحظاتی است که سه اتفاق مهم رخ میدهد. اولا درب های رحمت الهی و درب های آسمان به سوی زمینیان باز است. وقتی درب های رحمت الهی باز است از رحمت الهی در این ساعات بهره بگیرید.
دوم رزق همه ی مخلوقات در این ساعت تقسیم میشود. شما اگر در ساعت تقسیم و رزق حضور داشتید و دعا کردید رزق بهتری میگیرید. آدمی که در هنگام تقسیم رزق دست به دعا میشود شانس خود را برای بهره وری از رزق بیشتر میکند. حاجت های بزرگ هم در این ساعت برآورده به خیر میشود پس ساعات اولیه ی صبح یعنی ما بین الطلوعین ساعاتی بسیار محترم برای دعا کردن است.
خلاصه جلسه گذشته
در بحث لزوم مرابطه در جنگ نرم نقاط مرابطه را برشمردیم. بعد از نقاط مرابطه که پنجمین آن رباط برای حفاظت از دین بود، گفتیم تهدیداتی که دین را هدف قرار میدهد باید شناسایی کرد و آن ها را معالجه کرد. قرآن کریم یکی از مصادیق این تهدیدات را برشمرد ما هم ابعاد این مسئله را در ذیل آیه ی ﴿وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ﴾
بررسی کردیم. قوم موسی وقتی جناب موسی به میقات رفت طلا های بی جان خود را دادند سامری از آن ها یک گوساله ای ساخت که آن گوساله دارای صدا بود. طوری تعبیه کردند که صدا از حلقوم گوساله در میآمد و به پرستش آن بجای پرستش خدای متعال و واحد بی شریک به این پرستش روی آوردند.
مرابطه رد اعتقادات و باورها
خداوند فرمود که ﴿أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ﴾ آیا این ها فکر نکزدند و ندیدند که این حرف نمیزند و صدا از حنجره ی او بیرون نمیآید و هیچ راه تاریکی را به این ها نشان میدهد و راه روشنی جلوی پای آنان نمیگذارد. ﴿اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ﴾، در چنین پرستش و شیفتی از عبادت که از خدا به گوساله پرستی مراجعه کردند، این ها ظالم هستند چون چیزی که شایسته ی عبادت نبود را به عبادت گرفتند. در این آیه ی شریفه چند نکته مورد توجه است.
نکته ی اول اینکه فریب دینی مردم و گمراه سازی آنان همواره یک امری متصور است. هیچ جامعه ای از هجوم دشمن در بخش و ابعاد عملیات نرم مصون نیستند. هر جامعهای حتی اگر بار ها امداد غیبی خدا را مشاهده کرده باشد بعید نیست که فریب دشمن را بخورد و خدا را فراموش کند. قوم موسی در سالیانی که در کنار حضرت موسی بودند بار ها امداد های غیبی را دیدند. مفروض این بود که دین در نهان آن ها نهادینه شود. در باور آن ها قابل خدشه نباشد اما قرآن از همین قوم موسی تعبیر میکند ﴿وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ﴾ ، سامری آمد و یک خطایی کرد و دروغی گفت، راست و دروغ را با هم فریفت و آلوده و مخلوط کرد. با مخلوطی از هزاران کلمات مردم را فریفت. شما چرا فریب خوردید؟ اگر سامری تا صبح قیامت میآمد و این صدای تولید شده را در منظر همه قرار میداد اما اگر قوم موسی مصون بودند به طرف آن نمیرفتند و او موفق نمیشد اما قرآن میگوید ﴿وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ﴾، همین قوم موسی که این همه آیات و نشانههای خدا را دیده بودند، آمدند و گوساله ای که صدا داشت را به خدایی پذیرفتند پس اقوام، ملت ها، انسان ها مصون از فریب دشمن نیستند. فریب دشمن وجود دارد و احتمال لغزش مومنین در این زمینه هم وجود دارد. کاری که باید کرد این است که در بسیاری از جا ها باید تلاش کرد مردم را مصون کرد و اعتقادات آن ها را تقویت کرد و در بسیاری از جاها باید بلندگوی دشمن را خاموش کرد. حالا ما در راهکار های مقابله با جنگ جهانی دشمن به جایش این نکات را عرض میکنیم که یکی از راهکار های مقابله با عملیات و جنگ روانی برای تغییر ذائقه ی فکری و اعتقادات دینی خاموش کردن این بلندگوی دشمن است. البته باید در کنار آن مصونیت هم ایجاد کرد که اگر به اندک مطلبی جامعه ی مسلمانان مورد هجوم واقع شد بتواند مقاومت کند پس نکته ی اول اینکه قوم موسی در اثر تبلیغات دشمن قدم در مسیر دشمن برداشت و دینش را به راحتی معامله کرد. جوامع در معرض خطر هستند حتی اگر این جوامع بار های بار امداد های غیبی را دیده باشند.
دوم ،فریب کاری و خدعه در بین حضرت موسی زمانی اتفاق افتاد که یک بهانه و یک چالش در جامعه وجود داشت. امام جامعه به میقات برای آوردن الواح تورات رفته بود. همین که امام نبود سامری شروع کرد و ترفند زد و همه ی هنرش را به میدان آورد. حد اکثر فاصله ای که بین رفتن جناب موسی به میقات تا بازگشت او هست چهل روز است. در این چهل روز زحمات این دوره های طولانی را سامری توانست خنثی کند. از چه استفاده کرد؟ از فقدان امامت!! از اینکه امام در جامعه نبود و اگر چه جانشین داشت اما حرف جانشین را هم نپذیرفت. به توصیه ها و سفارش ها عمل نکردند. جامعه باید بداند که اگر به سفارش و وصایای دلسوزان خود توجه نکند دچار سامری ها در دوران خود میشوند. سامری هر دوران مشابه شرایط همان دوره هست. دارد که ﴿وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِنْ بَعْدِهِ﴾، بعد از حضرت موسی یعنی همین که حضرت موسی رفت آن ها شروع به تبلیغ کردن کردند یعنی پیروان و تیم سامری و قوم موسی هم پذیرفتند. خاصیت وجود امام مرزبانی است و امام است که جامعه را مراقب است و نهیب میزند و حواسش جمع است و امام است که برای حفظ دین مردم در وقتش مبادره اقدام لازم را میکند اما در نبود امام ممکن است نائب امام در جامعه موفق نشود. مرزبانی، شأن حکمرانان حکومت اسلامی است خصوصاً مرزبانی در حوزه های مرتبط با دین؛
نکته ی سوم؛ آن لحظه ای که جامعه در حال سقوط است و لحظه ای که جامعه در معرض گلوله های جنگ روانی دشمن استو وقتی که پیکره ی جامعه از جنگ نرم دشمن آسیب میبیند و دچار جراحت میشود آن لحظه به سست بودن مسیری که در آن قدم میگذارد فکر میکند به جاذبه های آن فکر میکند. همین که خدایی میبیند تلعل دارد. طلا است و برق میزند ، این خدای دیدنی را به خدایی که قادر متعال است ترجیح میدهد. پس باید جامعه را نسبت به سست بودن مسیری که در آن مسیر بعد از توحید قدم برمیدارند آگاه کرد. قرآن میفرماید ﴿أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا﴾ ، این ها فکر نکردند که این حرف نمیزند صدا در میآورد. این قادر به هدایت نیست خدای قادر متعال هادی را بخاطر زرق و برق خدای طلایی.
نکته ی چهارم اینکه رصد برای حراست از دین و اعتقادات یک امر لازم و قطعی است. برای اینکه این امر لازم و قطعی محقق شود جناب موسی به برادرش هارون دستور داد در بین قوم من بمان ﴿وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي﴾، تو جانشین من هستی که مواظب مردم و دین مردم باشی اما وقتی رَجَعَ مُوسَىٰ إِلَىٰ قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا وقتی عصبانی برگشت دید این ها دین را کنار گذاشتند
﴿قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي﴾
بعد از من شما بد جانشینی کردید.
﴿أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ﴾
شتاب کردید. گفتید که خدا قرار بوده است به موسی تورات را بدهد یا ندهد موسی گرفت یا نگرفت میدهد یا نمیدهد ، درباره ی اینکه الواح تورات تحویل جناب موسی شود و برگردد به سوی قومش شبهه کردید وقتی این حالت شد ﴿وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ﴾ سر و موی های پیشانی برادر را گرفت و به طرف خود میکشید. پاسخ هارون چیزی است که عرض ما را اثبات میکند. جناب موسی از برادر عصبانی است که چرا مواظبت نکردی. سامری بود و فعالیت کرد جنگید مخالفت کرد اما تو چرا مواظبت نکردی چرا تلاش نکردی؟ اما پاسخ جناب هارون این نیست که این وظیفه ی من نبود این نیست که من حس کردم موفق نمیشوم بلکه میگوید من تلاش خود را کردم و زحمت کشیدم.
﴿إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي﴾، من را ضعیف کردند و از کنار من رفتند تازه در مقابل تلاش های من ﴿وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي﴾ یعنی من هارون در غیاب تو همه ی تلاشم را کردم تا جایی که نزدیک بود کشته شوم ﴿فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾ حساب من را با آن ها را یکی نکن. پس وظیفهی موسی و هارون این بود که از این مرز ها حراست و حمایت کنند دلیلش هم این است که شماتتی که موسی نسبت به جناب هارون دارد این شماتت را جناب هارون میپذیرد، پیامبر خدا او را مورد شماتت قرار میدهد و او هم این شماتت را میپذیرد که باید در این زمینه کار و تلاش میکرد. او هم میگوید کار و تلاش کردم و نگهبانی کردم و سعی در دفاع از دین مردم کردم اما ﴿أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي﴾ تلاش من بی اثر شد و نزدیک بود جان خود را هم بدهم.
این در دوران زحمات پیامبری حضرت موسی علیهالسلام یک فتنه ای بزرگ و مصیبتی عظیم بود. عرض کردم حدود ۱۲۰ سال میگویند حضرت موسی زندگی کرد اگر تا چهل سالگی مأمور به تلاش و کوشش برای ترویج دین خدا و توحید در بین مردم نبود یعنی حدود هشتاد سال زحمت کشید. تلاش هشتاد ساله ی حضرت موسی امروز آسیب دید البته حضرت در ادامه ی این جریان و جریان ها قومش را نفرین کرد و آل موسی نفرین زده شدند و مشکلات آن ها بعد از این بسیار زیاد شد اما نمیشود نادیده گرفت که فتنه ای که سامری به آن دامن زد یک مصیبت بسیار بزرگی بود. پیروان حضرت موسی را گمراه کرد. فتنه و مصیبتی که بخشی بسیاری از جامعه را آلوده کرد. البته بر اساس فرمایش قرآن این فتنه کریو کسانی که دچار این فتنه شدند و بعد از این مرحله حاضر نشدند به مسیر روشن و هدایتگری که پیامبر خدا آن را به آن ها نشان میداد بازگردند. این ها دچار غضب الهی هستند. قرآن کریم در ادامه می فرماید إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَذِلَّةٌ این ها با غضب الهی مواجه میشود و ذلیل میشوند در زندگی دنیایی خود ﴿وَذِلَّةٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ﴾ غیر از دچار ذلت و غضب شدن آن دروغ باف ها و فتنه انگیز هایی که به سامری کمک کردند دچار غضب و ذلت هستند.
به گفته ی امیرالمومنین علیه السلام مصیبت در دین که این مصیبت در دین بود، یک بلایی به اسم سامری و گوساله ی سامری و صدایی که درآورده بود نازل شد و اینقدر پر جاذبه بود مردم طلا خود را دادند تا این خدای دست ساز را ایجاد کنند و خودشان خدای دست ساز خود را پرستیدند و حاضر نبودند کوتاه بیایند. حضرت امیر علیه السلام فرمودند المصیبت الدین اعظم المصائب ، مصیبت یک وقتی به جسم انسان میزند و یک موقعی به حیات و زندگی انسان میزند به جسم میزند مجروح و معلول میشود. به جان و روح میزند انسان از دنیا میرود به مال میزند انسان غارت زده میشود اما مصیبت یک بار ممکن است به دین انسان آسیب بزند فرمود در چنین صورتی این انسان بزرگ ترین مصیبت ها را تجربه میکند. المصیبت الدین اعظم المصائب ، متاسفانه در جامعه ای که زندگی میکنیم و در جهانی که ما تنفس میکنیم دشمن برای اینکه مصیبت در دین را به ما وارد کند کم تلاش نمیکند.
یک روزی میگفتند رسانه ها و کتاب ها و کتب ضاله و این ها بله کتب ضاله وجود داشت ولی اینقدر راحت دست همه نمیرسید و مطالب مدون شده در کتاب و جرائد و رسانه های ورقی و کاغذی و چاپ شده اینقدر به سرعت در دسترس همگان قرار نمیگرفت. امروز حرف های ذاله همین که تولید کننده ی آن اراده میکند با زدن یک دکمه در اختیار میلیون ها نفر قرار میگیرد. تلویزیون ها و رادیو ها و رسانه ها هستند که فعال هستند وقتی هم به متولیان امرشان در کشور های بیگانه تاکید میکنیم چرا اینطوری است آزادی بیان را بهانه میآورند. امروز طراحان جهان به اسم آزادی بیان اعتقادات مردم و مقدسات مردم را مورد هجوم قرار میدهند اما حاضر نیستند از همین آزادی ما استفاده کنیم و آن نکاتی که آن ها به آن اعتقاد دارند را زیر سوال ببریم .البته این به معنای تن در دادن ما نیست ما همیشه باید مطالبه گر باشیم و توپخانه ی دشمن را در حوزه های جنگ نرم خاموش و ساکت کنیم و انشاالله این کار را خواهیم کرد و جهان اسلام این فرصت را پیدا میکند. امروز آنان نقاط ضعف بسیاری دارند که با استفاده از آن ها میشود گام های مثبتی برداشت اما نکته ای که میخواهم بگویم این است که سامری یک بتی را ساخت. این بت را در معرض چشم بخش معدودی از جامعه ی آن روز قرار داد. قوم موسی ، آن روز دنیا منحصر در قوم موسی نبود و اقوام زیادی بودند اما آن نمیتوانستند همه جای دنیا آن را نشان دهند امروز سامری ها بت های خود را در غالب های مختلف از تلویزیون های ماهواره ای و شبکه های اجتماعی و مجموعه امکاناتی که در فضای سایبری مانند کلاب هوس هست را در اختیار همه قرار میدهند و به اسم آزادی ترویج میکنند بی دینی را که بی دینی هم دو دسته است، گاهی التزامات افراد به واجبات و محرم ها را تحت شعاع قرار میدهند و افراد را در رفتار های عملی سست میکنند. در روزه نگرفتن یا در روزه گرفتن سست میکنند. آن ها را به بی روزگی و بی نمازی، بی انصافی، بی حجابی، بد حجابی و هرزگی تبلیغ و ترویج میکنند. پولی که امروزه برای تبلیغ هرزگی و تنبارگی هزینه میکنند کمتر از پولی نیست که برای سازندگی کشور های خود هزینه میکنند. امروز در مجموع پولی که برای تغییر افکار عمومی در جهان هزینه میشود میتواند هزینه های یک کشور بسیار بزرگی را اداره کند. آمریکایی ها گفتند هزینه ای که ما در پانزده سال در غرب آسیا خرج کردیم میشد با آن دو بار کل آمریکا را بازسازی کرد اروپا و دیگران هم همینطور است. پس تلاش برای تغییر ذائقه ی دینی بسیار گسترده است و این رویکرد سامری ها تمام نشده است و همچنان ادامه دارد ما باید تلاش کنیم دو اقدام مهم را در دستور کار خود قرار دهیم چه در زندگی شخصی یا زندگی احتماعی؛
اولاً باید اعتقادات را در درون افراد خانواده و جامعه تقویت کنیم
ثانیا باید توپخانه ی جنگ نرم دشمن را ساکت کنیم. اگر نمیتوانیم توپخانه ی جنگ نرم دشمن را نمیتوانیم ساکت کنیم نباید وارد خانه ی خود کنیم. پدر مادری که از دین بچه ی خود بیم دارند نباید اجازه دهند و فضای سازی کنند همه ی تلویزیون ها و فضا های مجازی بیگانه به راحتی در دسترس فرزندانشان باشد. سامری با ساخت یک بت ذائقه ی مردم را عوض کرد و خود مردم وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَىٰ مِنْ بَعْدِهِ بعد از حضرت موسی گوساله پرستی را در پیش گرفتند. نباید کاری کنیم که صدای گوساله ی سامری در خانه ها و زندگی ما و در حوزه ای که ما زندگی میکنیم بپیچد اگر چنین شد دیگر ما مصون نخواهیم ماند. اولین کاری که میکنیم باید صدای گوساله ی سامری را خفه کنیم.
دوم اینکه باید ابعاد اعتقادی خود را تقویت کنیم. این مرابطه در دین ضمن اینکه در بعد کلانش یک وظیفه ی حاکمیتی است اما یک وظیفه ی فردی هم در خانواده ها و در هر حوزه و محیطی که انسان حضور دارد است. هر فردی باید مواظب باشد در معرض تبلیغات دشمن واقع نشود و هر فردی باید بتواند زمینه های تقویت اعتقادات خود را افزایش دهد تا از تلاش سامری های زمان در امان باشد. این تبیین این آیه ی شریفه که در بردارنده ی یک مصداق عینی از جنگ نرم برای اضاله کردن دین بود که ما معتقد هستیم در چنین جنگی هم حاکمیت هم امام مسلمین هم تک تک آحاد جامعه هم اولیای هر خانواده و هر اسره ای در این زمینه وظیفه دارند تلاش گسترده کنند هم مرزبانی کنند هم اعتقادات حوزه ی خود را تقویت کنند.