1401/09/08
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /قواعد فقهیه در جهاد
حدیث خوانی
عن النبی صلی الله علیه وآله قال: مَن استَوی یَوماهُ فَهُو مَغبُون، و مَن كَان آخَر یَومَیه شَرُّهُما فَهُو مَلعُون، و مَن لَم یَعرف الزِّیادَة فِی نَفسِه فَهُو فی نُقصان، و مَن كان إلی النُّقصان فَالمَوتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحَیاة.
غبن در لغت به معنای فریب ، حیله، شیادی،تقلب، کلاه برداری، در اصطلاح و فرهنگ عامی هم به عنوان گوش بری است پس مغبون یعنی کسی که دچار فریب و قربانی حیله شده و با تقلب سر او را کلاه گذاشتند یا برداشتند در اصطلاح عمومی گوشش را بریدند در نهایت یعنی چنین فردی که دچار حیله و مکر و شیادی است، زیان دیده است. کسی که دو روز از زندگی او یکسان است مانند چنین فردی است که زیان دیده یا در دنیا خودش فریب داد خورده یا قربانی توهمات شده است چون چرخ روزگار کلاه او را برداشته است چون متای عمر خود را داد و چیزی دریافت نکرد کسی که دیروز و امروزش مساوی است عمرش را داده است اما چیزی دریافت نکرده است، ثروت و سرمایه ی بی بدیل هر کسی عمر عزیز او است، خواه یا نا خواه این عمر عزیز رو به کاهش و کاسته شدن است
عمر مثل گوله ی یخ میماند که اگر از آن خوب استفاده کردیم، ذوب میشود کم میشود اما از آن بهره بردیم، اما کسی که از عمر شریف و عزیز خود بهره نبرد، سرمایه ز دست رفت و تجارت ننمودیم، این چنین وضعی دارد و مغبون است.
و مَن كانَ آخِرُ يَومَيهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلعونٌ؛ دو روز وقتی با هم مساوی هستند، خب دیروز و امروز یک دست بود، این فرد، صاحب این دو روز مغبون است زیرا سرمایه را داد و درآمدی حاصل نکرد، حالا اگر دیروز از امروز بهتر بود حضرت فرمود مَن كانَ آخِرُ يَومَيهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلعونٌ. آخرین روزش از دو روز آن شر باشد او معلون است ملعون یعنی دور شده، رانده شده، نفرین شده چه از نیکی چه از رحمت، چه از رحمت الهی چه از برکاتی الهی و نعم و مواهب زندگی که انسان را بی بهره کند. کسی که امروزش از دیروزش بدتر بوده است شامل رحمت خدا نخواهد شد.
و مَن لَم يَعرِفِ الزِّيادَةَ في نَفسِهِ فَهُوَ في نُقصانٍ؛ ملاک خود انسان است دیگران ممکن است با یک نمره ی تقلبی برای یک فرد کف بزنند اما در درون خودش میداند چیزی یاد نگرفته است، دانش آموزی که با تقلب بالا می آید کشتیگیری که با استفاده از دارو های نیرو افزا پیروز میشود قبل از هرکس خودش میداند توان و قدرتش چقدر است میداند که واقعا از حریف برده است یا بزور دارو و غیر واقعی غلبه ی مجازی بر حریف برده است. این است که انسان خودش باید در کمالات ارزیابی دهد که دانش آموخت، عمل کرد ، پیشرفت کرد، رو به زیاده بود یا نبود میفرماید مَن لَم يَعرِفِ الزِّيادَةَ في نَفسِهِ. کسی در اندرون خود زیادت را نیابد ، این فرد رو به نقصان است یعنی همین که خودش ادراک زیادت ندارد حس میکند علم و درک و فهم و ثروتش بیشتر نشد او رو به نقصان است. و من کان إلی النقصان، طبیعتاً این روایت جنبه ی معنوی را میگوید من ثروت مثال زدم، مثال برای زیادت و نقصان است که خود انسان بیشتر و زود تر از هرکس ادراک میکند. اما آن نقصانی که اینجا میگوییم یا رشدی که میگوییم رشد معنوی است. و من کان إلی النقصان کسی که در معنویات رو به نقصان است فَالمَوتُ خَيرٌ لَهُ مِنَ الحَياةِ مرگ برای او بهتر از زندگی است. این که گفتیم مادی را نمیگوید چون ممکن است فردی بر اثر حادثه ای خسارت کند ضرر مالی ببیند این مرگ برایش بهتر نیست روایت آنجایی را میگوید که در معنویات رشد و پیشرفتی نداشت و رو به نقصان بود سرمایه ی عمر خود را داد کمال پیدا نکرد خیری نکاشت خیری نریخت عمر ابن خود را تباه کرد الدنیا مزرعه الاخرة در این مزرعه کشت نکرد و در اینجا شقی شد و در آخرت با شقاوت ظاهر خواهد شد و هرچه زود تر از این دنیا رود آفت آن در آن دنیا کمتر است.
قواعد فقهیه برای جنگ نرم
در جلسه ی قبل راجع به تعریف ،جایگاه و اهمیت قواعد فقهی نکاتی را گفتیم، ما در صدد این هستیم به برخی از قواعد درباره ی اثبات مدعا استدلال و استناد کنیم.
اولین قاعده نفی سبیل است به نظر ما قاعده ی نفی سبیل به وضوح و روشنی بر لزوم مقابله با جنگ نرم وقتی که دشمن و قوم کفار با استفاده از جنگ نرم برای بسط سلطه و سیطره یافتن بر امور مسلمین هجوم میآورند یا طراحی جنگ میکنند با استفاده از قاعدهی نفی سبیل میتوان استدلال کرد که واجب است در برابر آن ها ایستاد. جنگ نرم دشمن عموماً برای ساقط کردن و براندازی نظام دینی است و برای سیطره یافتن مادی و معنوی و اقتصادی و فرهنگی دولت کفر بر ممالک اسلامی است وقتی چنین جنگی طراحی میشود قاعده ی فقهی به اسم قاعده ی نفی سبیل ظاهر و بارز میشود و در برابر هجوم نرم دشمن صف آرایی میکند.
ما گفتیم قواعد فقهی یک سری قوانین کلی هستند که به نحو انطباق بر مصادیق خود منطبق میشوند و حکم آن جزئیات تحت دایره ی خودشان را بیان میکنند قاعده ی نفی سبیل یکی از همین دسته از قوانین است که در معاملات اقتصادی و مناسبات فرهنگی و سیاسی،روابط نظامی ، تقابل یا تعامل امنیتی و راهبردی با سایر کشورها کاربرد دارد. وقتی که دشمن به لحاظ نظامی یا طراحی جنگ زیر پوستی کند و برای بسط سلطه ی خود بر سرنوشت کشور ها و ممالک اسلامی و مسلمین جنگ نرم طراحی کند این قانون و قاعده در برابر سلطه خواهی و سلطه جویی دشمن ظاهر میشود و خطاب به مومنین میگوید وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا حواستان باشد سلطه ی کفار را بر خود اجازه ندهید بسط پیدا کند این امر مشروعیت ندارد وقتی شرع مقدس بر شما اجازه نداده است که سلطه ی دشمن را بپذیرد یعنی بلند شوید بر شما واجب است در برابر نفوذ و سلطه و طرح هایی که به نفوذ و سلطه بیانجامد ایستادگی کنید ، این نفوذ و سلطه با هر روشی که باشد بخواهد برتری کفار را بر مسلمانان رقم بزند باید در برابر این ایستادگی کرد خواه این سلطه بخواهد با استفاده از قدرت سلاح باشد یا با حیله و مکر و جریان سازی و یا روش های نرم دیگر باشد که در آینده از آن ها سخن خواهیم گفت. اگر هر شیوه ای را به کار بستند مثلاً جوری به جو در جامعه اسلامی دامن زدند که یک جوان مسلمان خجالت بکشد محاسن داشته باشد یا حجاب رعایت کند یا نماز بخواند یا متدین جلوه کند، این جو سازی بر اثر تبلیغات پی در پی، ممکن است رویکرد و راهبرد دشمن برای بی اعتبار کردن دین است و این رویکرد خطرش برای بسط سلطه ی دشمن کمتر از خطر توپ و تانک نیست. وقتی در افکار عمومی برای ابراز دین خجالت ایجاد کردند و دین را جوری در ذهن جلوه دادند که باید آن را خصوصی و پنهانی کرد اگر نماز میخوانی در هفت سوراخ قایم شوی که کسی نبیند، این بی اعتباری دین کم کم به بی محتوا شدن جامعه از دین می انجامد و سلطه ی کفار را فراهم میسازد و باید در برابر این بی اعتباری ایستادگی کرد.
نکته ای که در این قاعده است این است که آن چیزی که نفی میکند اصل سلطه ی کفار بر مسلمین است سلطه را نفی میکند لن یجعل الله، چنین چیزی تشریح نشده، اصل سلطه، سبیل و سلطه، این که این سلطه چگونه ایجاد شود مهم نیست هر شکلی میخواهد باشد، نمیگوید سلطه از طریق نظامی یا اقتصادی یا فرهنگی یا خدعه و تبلیغات، هرطوری که دشمن بخواهد طراحی کند و سلطه ایجاد کند باید در برابر آن ایستاد و این سلطه هرطور حاصل شد باید جلوی آن را گرفت مهم این است این سلطه ایجاد نشود چه از راه بیع و شراء ، توافق نامه های بین المللی، جنگ نرم یا روش های خزنده و بی صدا، در هر صورت باید با پیدایش چنین سلطه ای مقابله کرد، باید راه اینگونه سلطه را سد کرد
جنگ نرم یکی از این راه هایی است که میتواند بسط سلطه ی کفار بر سرنوشت مسلمانان و ممالک اسلامی را به همراه داشته باشد پس چون جنگ نرم، روش نرم میتواند سلطه ی کفار را بر مسلمین و ممالک اسلامی تامین دهد قاعده ی نفی سبیل میگوید﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾ اینجا عرض اندام میکند و جلوی این سلطه می ایستد.
این خلاصه و چکیده ی استفاده از این قاعده برای استفاده در ما نحن فیه، اما تبیین و تفصیل آن نیازمند این است که کمی در رابطه با قاعده ، تعریفش، جایگاهش، نسبت آن با سایر قواعد یا احکام همچنین مستندات و پشتوانه ی فقهی و شرعی آن صحبت کنیم از این جهت چند نکته را باید بحث کنیم تا در پایان به وضوح به این استدلال تمسک کنیم و ما نحن فیه را اثبات کنیم. بنابراین میگوییم اولا در تعریف و جایگاه قاعدهی نفی سبیل این مطالب مهم است وقتی میگوییم قاعده ی نفی سبیل، سبیل در لغت به معنای راه و طریق یا برخی میگویند راه روشن، جمع سبیل را سُبُل میگویند. قرآن میفرماید ﴿سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾ و تعبیر از راه هایی که چه بسا به این راه ها شما هدایت شوید.
سبیل به معنای حجت هم استعمال شده است مراد از نفی سبیل در فقه که از آیه ی شریفه ی صد و چهل و یک سوره ی نساء برآمده است این است که حجتی بر شما نیست وقتی نفی سبیل میکند نفی حجت میکند لغویون هم سبیل را به معنای حجت به کار بردند وقتی در این آیه میفرماید ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا﴾ ، یعنی خداوند متعال حکم و حجتی برای شما جعل نکرده است که بر اثر آن کفار بر مسلمانان سیطره پیدا کنند. این قاعده ی نفی سبیل وقتی میگوید ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ﴾ شامل همه ی انواع کفار میشود وقتی میگوید مسلمانان شامل همه ی مسلمانان میشود به توضیحات و بیانی که خواهیم گفت.
قاعده ی نفی سبیل که گفتیم نفی حجت و دلیل هست و گفتیم که به معنایی است که خداوند عالمین دلیلی و حجتی جعل نکرده و حکمی جعل نکرده که به آن تمسک کنیم و بگوییم کفار بر مسلمان ها سیطره و برتری پیدا کنند، معنای آن این است که هیچ حکم و قانونی وضع نکرده است لن یجعل الله هیچ حکمی صادر نشده که به سبب آن کفار بر مسلمین تسلط پیدا کنند و بر امور مسلمین چیره شوند
بعضی از آقایان میفرمایند خداوند متعال به حکمتش هیچ حکمی وضع نمیکند که باعث تسلط کفار بر مسلمان ها شود
مرحوم آیت الله فاضل در همین سیاق می فرمایند که در دین حنیف هیچ حکمی که باعث شود تسلط کفار بر مسلمان ها به وجود آید، وضع نشده است. این قاعده ی نفی سبیل در بسیاری از ابواب فقهی جریان و سریان دارد و فقهای عظام در بسیاری در فروغات فقهی به این قاعده تمسک کردند و آن حکم را منتفی اعلام کردند، مدلول قاعده ی نفی سبیل مدلولی است که بر مدلول سایر ادله حکومت دارد یعنی به مدلول سایر ادله تا جایی میشود عمل کرد که موجب تسلط کفار بر مسلمانان نشود، دلیل حاکم آن دلیلی است که موضوع دلیل دیگر را یا توسعه میدهد یا تضییق میکند، در اینجا مضیق میکند وقتی مثلاً میفرماید که ﴿وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ﴾، بیع امری جایز و حلال است، این حلیت بیع تا جایی قابل اجرا است و تنفیذ میشود که موجب تسلط کفار بر مسلمانان نشود. اگر شما به یک کافر اسلحه فروختی و او با اسلحه مسلمانان را به خط کرد و ردیف کرد و تهدید کرد و آن ها را تحت نفوذ خود درآورد، نه اینجا جایز نیست مدلول ﴿َأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْع﴾َ محکوم است در برابر فرمانی که تحت عنوان نفی سبیل به ما وارد شده است. این قاعده دایره ی خرید و فروش را تنگ میکند به حدی که شما نمیتوانید اینجا بگویید من تمسک میکنم و با کفار معامله میکنم ،خیر اینجا نمیشود. قاعدهی نفی سبیل پس حاکم بر سایر ادله ای است که در برابرش عرض اندام کنند ، همینطور که عرض کردیم در قصه ی اطلاق ادله ی بیع یا فناوری های نوین، فناوری های نوین را در اختیار دشمن قرار دهید و با این ها تلاش کنند بر کشور اسلامی سلطه پیدا کنند اینجا قاعده ی نفی سبیل می آید و اجازه نمیدهد که با تمسک به ادله ی احل الله بیع، بیع را انجام دهید.
شیخ انصاری رحمت الله علیه با استناد به قاعده ی نفی سبیل فروش برده ی مسلمان به فرد کافر را غیر مجاز دانستند و در تحلیل مسئله که این جایز نیست به همین قاعده استناد کردند وقتی میگویند فروش برده ی مسلمان به فرد کافر جایز نیست میگویند و ذلک للاعتبار و حکومة قاعده نفی سبیل علی جل القواعد. چون قاعده ی نفی سبیل معتبر است و بر بسیاری از قؤاعد فقهی دیگر حکومت میکند چون قاعده ی نفی سبیل بر عمده ی قواعد فقهی حکومت دارد مانع میشود که ما اجازه دهیم احل الله بیع در اینجا جاری شود احل الله بیع به طور تأبدی در این مسئله مضیق می شود، لو دار الاعم بین احل الله بیع و دار الاعم بین نفی سبیل، اینجا نفی سبیل بر احل الله بیع مقدم است این از اهمیت این قاعده چه استقلال مسلمین در نظر شرع انور پرده بر میدارد شارع میخواهد مسلمین زیر سلطه نباشند مستقل باشند در حقیقت قاعده ی نفی سبیل در برابر بسیاری از قواعد فقهی حق وِتو دارد آن قاعده های مقابل خودش یا حکم مقابل خودش را وتو میکند استقلال و شرافت مسلمانان چون از هرچیزی مقدم است این قاعده ریشه ی استقلال و خود اتکایی مسلمانان را تقویت میکند و با هرچیزی که با این استقلال و خود اتکایی سر ناسازگاری داشته باشد یا احتمال تاثیر گذاری روی آن داشته باشد، ریشه ی آن را میزند.
بر پایهی کاربرد این قاعده در فقه سیاسی و در مسائل فقه اقتصادی بین الملل وظایف مسلمانان در برابر سلطه گری های قدرت های استعماری کاملاً روشن میشود، هوشمندی و سرسختی در تعامل سیاسی، اقتصادی، یا فرهنگی یا حتی نظامی با کشور های غیر اسلامی و دولت های کفر و دولت های استعماری ریشه اش در همین قاعده نهفته است. درستی رویکرد جمهوری اسلامی در طول چهار دهه ی گذشته در ایستادگی در برابر همه ی طراحی ها و نقشه های نرم و سخت دشمن برای بازگشت به ایران یا کسب سیطره و سلطه مجدد به ایران، از همین قاعده ریشه گرفته است این قاعده اساس سیاست خارجه ی جمهوری اسلامی را تشکیل داده و اهمیت آن را هم نشان میدهد. جمهوری اسلامی در طول چهار دهه همواره بر روی این قاعده در سیاست خارجه ی خود پافشاری کرده و به حق هم پافشاری کرده است. ما اگر قرار باشد بخواهیم در برابر توطئه های دشمن بایستیم و موفق باشیم باید در همه ی پیمان ها و سیاست ها و نشست و برخواست ها و معاملات اقتصادی و معاهدات بین المللی به این قصه توجه کنیم، قبل از هرچیز ببینیم آیا این نامه این اقتصاد این خرید و فروش این نشست و برخواست آیا سیطره ی کفار را بر مسلمانان چه در ایران چه در جا های دیگر تقویت میکند یا نمیکند.
الان در جنگ های منطقه ای بین یک کشور یا مجموعه ی اسلامی با یک کشور کفر درگیری است، ما اگر به کشور کفر سلاح بفروشیم یا به مجموعه ی کفار سلاح بفروشیم موجب میشود این ها با استفاده از این سلاح بر مسلمانان سیطره پیدا کنند آیا باید بفروشیم هر چند سود خوبی برای ما داشته باشد
ما در مجموعه ی ملاحظات سیاسی و بینالمللی مان با تمسک و توجه به مدلول قاعدهی نفی سلطه و عدم سلطه باید به نتیجه ی کار فکر کنیم و اجازه ندهیم سلطه ی کفار بر مسلمین بسط پیدا کند
این قاعده که عرض کردیم چنین تعریف و جایگاهی دارد به ادله ی گوناگونی که به لحاظ شرعی تکیه گاه قوی دارد، مستند است و یک ابزار مهم برای استدلال در هر حوزه ای که نیاز به تمسک به آن است، هست، از جمله در جنگ نرم وقتی میخواهیم به این قاعده استناد کنیم باید مطمئن شویم ادله ای که این قاعده را تشریح میکند مستحکم است یا خیر
ما در جلسه ی آینده در رابطه با آن مستندات و ادله ای که با استناد به آن ها این قاعده را تثبیت و تقویت میکنیم، انشاالله سخن خواهیم گفت
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته