1401/08/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /روایات
• حدیث خوانی
عن امیر المومنین علیه السلام إنّه قال: طوبی لمن ذلّ فی نفسه و تاب کسبه و صلحت سریرته و حسنت خلیقته.
خوشا به حال کسی که در درون خودش و در نهان خودش، خودش را خوار بداند. تکبر نکند. خود بزرگ بین نباشد و درآمد و کسب او از راه حلال باشد. اینکه فرمودند: «ذلّ فی نفسه» انسان هر مقدار که رشد کند و جایگاه اجتماعی نیز پیدا کند، باید متواضعتر و فروتن باشد. انسانِ فروتن آن کسی است که خود را در برابر دیگران بزرگ نمی بیند. فروتنی مایه بزرگی انسان است. تکبرِ انسان، دلیل بر خواری و احساس خواری انسان است. کسی که خوار و کوچک و حقیر است سعی می کند خود را بزرگتر به دیگران جلوه دهد و تفاخر کند تا آن خواری درونی را جبران نماید. شاید به همین جهت باشد که امام سجاد علیهالسلام بارها این جمله را فرمودهاند: «ولا ترفعنی فی الناس درجة إلاّ حططتنی عند نفسی مثلها». در دعای مکارم الأخلاق است که من را هیچ درجه و هیچ قدمی در چشم مردم بزرگ نکن، مگر اینکه به همان اندازه مرا در نزد خودم پایین بیاوری و فرو بریزی.
انسانی که خودش را در درون برای خودش آوار کند و فرو بریزد؛ در چشم مردم بزرگ است. «طوبی لمن ذلّ فی نفسه». باز در ادامه دعای مکارم الأخلاق این را عبارت داریم که: «و لا تحدث لی عزّا ظاهرا إلاّ أحدثت لی ذلّة باطنة عند نفسی بقدرها»؛ هیچ عزت ظاهری برای من ایجاد مکن، مگر آنکه در اندرون من به همان میزان ذلت باطنی ایجاد کردهای. این یک قاعده است؛ انسان خودبزرگبین بزرگ نیست. انسانی که خودش را در برابر دیگران کوچک کند، بشکند، تواضع کند، او در چشم دیگران بزرگ است.
خوشا به حال آنکه رزقش و درآمدش و کسبش را حلال قرار دهد. البته حلال قرار دادن فقط این نیست که قمار نکند. نه! بعضی از وقتها ظاهر کسب حلال است، اما کسب طیب نیست. یا اینکه از زیر کار در رفتن؛ کار را محکم انجام ندادن، اجرت بگیرد ولی کار را آنگونه که شایسته است انجام ندهد. «و صَلُحَت سریرته»؛ باطن خودش را صیقلی و صالح و شایسته کند. «و حَسُنَت خیلقته»؛ اخلاق خودش را نیکو کند. اخلاق نیکو هم این نیست که انسان فقط لبخند بزند. اینها همه جنبههای معنوی داشت، اما یک وجه مادی هم در کنار این دارد. «أنفق الفضل من ماله»؛ فضل و زیادی اموالش را در راه خدا انفاق کند. اینکه فضل از مال چیست؟ یا بخشی از مال را یا زیادی از معونه و خرج و نیاز را. انسان غیر از اینکه باید به خودش بپردازد؛ به دیگران هم باید بپردازد و به ضعفا کمک کند. «و أمسک الفضل من لسانه»؛ یک جاهایی هم دارد که «أمسک لسانه»؛ با زبانش به دیگران آسیب نرساند. «و عزل عن الناس شرّه»؛ به دیگران شرّ نرساند چه با زبان چه با غیر زبان؛ از دست و زبانش دیگران در امان باشند. المسلم من سَلُم المسلمون من یده و لسانه.
• آنچه در ادله قرآنی بیان شد
ادلهای را در باب جهاد و پیکار در راه خدا از قرآن کریم ارائه کردیم به اطلاقات آن تمسّک کردیم و به قرائن حالیه و مقالیه آنها استناد کردیم. بیان شد که وقتی واژه جهاد یا پیکار و قتال در لسان قرآن استعمال میشود، جهاد و قتال در برابر تهدید است. چه تهدیدی که از سوی دشمن به شکل هجوم علیه جامعه اسلامی و حکومت اسلامی ایجاد شود و چه آنجایی که مانع بر سر راه پیشرفت و توسعه اسلام، اندیشه دینی و اسلامی ایجاد کند. در هر دو مورد این تهدید را برداشتن، یا این مانع را از میان برداشتن، با فعل جهاد است. با اقدام و امر به جهاد این تهدیدات را باید خنثی و ریشه کن نمود؛ خواه این تهدیدات از جنس سخت باشد و خواه از جنس نرم.
توضیح داده شد تهدید سخت آن است که به پیکره و جامعه و ابنیه و اموال و ممتلکات و جسم مؤمنان و مسلمانان وارد شود . تهدید نرم نیز روح و فکر و اندیشه و باور و اعتقاد را هدف قرار میدهد. در هر دو صورت اگر تهدیدی بود، أدلّه قرآنی دستور میدهد که این تهدید را بردارید.
این مطالبی بود که گذشت و درباره آن سخن گفتیم. در گام دوم می خواهیم ببینیم روایاتی که از پیامبر اکرم و اهل بیت وارد شده است، آیا چنین دلالتی دارند یا نه؟
• استدلال به روایات
برای استدلال به روایات و استفاده از روایات در این زمینه، ابتدا تعدادی از این دسته روایات را مرور می کنیم. بعد از مرور، جمع بندی و نتیجه گیری خواهیم کرد.
• روایت اول
روایت اول | روایتی است که مرحوم کلینی در جلد دوم کافی نقل میکند. البته اکنون تنها روایات را میخوانیم و بررسی سندی را هنگامی که به الفاظ آنها رسیدیم بحث میکنیم. زیرا اکنون میخواهیم فضای کلّی روایات را بگوییم. این نکته مشهود است که فضای کلّی روایات تشویق به جهاد است.
در این روایت، سلیمان بن خالد از امام باقر نقل میکند. «عن أبی جعفر علیه السلام، قال ألا أخبرک بالإسلام أصله و فرعه و و ذِروَة سنامه». حضرت فرمودند که میخواهید برای شما از اصل و فرع اسلام و بلندترین قلههای مرتفع آن سخن بگویم. سلیمان بن خالد میگوید: «قلت بلی، جعلت فداک». بفرمایید بهره بگیریم و استفاده کنیم. حضرت فرمودند: «أمّا اصله فالصلاة». در برابر پروردگار عالم متواضع و خاشع بودن و عبادت کردن و پیشانی شکر و عبادت به خاک مالیدن؛ این اصل اسلام است. اصل اسلام تسلیم در برابر پروردگار است. انسانی که تسلیم در برابر پروردگار است، خاضع و خاشع در برابر خدا است.
سپس فرمودند: «و فرعه الزکاة». انسان که امر به تسلیم در برابر پروردگار عالم شده، یک توجهی هم به جامعه دارد. دین دو رویکرد کلی دارد؛ عبادت در برابر خداوند متعال و دستگیری از بندگان خدا. زکات نماد توجه مادّی و کمک کردن مادی به دیگران است. مسیر وصول الی الله این نیست که سرت را پایین بیندازی؛ خودت به تنهایی زندگی خودت را اداره کنی؛ عبادت کنی و نیازمندیهای خودت را مرتفع کنی؛ چه مادی، چه معنوی، چه دنیوی، چه اخروی و مسیر را طی کنی. هر کس در این مسیر میرود باید دست دیگران و همراهان را هم بگیرد. به آن ها کمک کند. امور آنها را تمشیّت کند و این مسیر را دسته جمعی طی کنند.
پس اصل اسلام ،خشوع و خضوع و عبادت در برابر پروردگار و فرع آن توجه به نیاز دیگران و کمک به دیگران از زکات است. اما برجستهترین قلّه اسلام؛ «و ذِروَة سنامه الجهاد»؛ پیکار در راه خدا یا تلاش در راه خدا. اینکه انسانی در راه خدا شمشیر بزند و موانع پیشرفت اسلام را بردارد. یا تهدیدی که برای جامعه اسلامی است آن را سدّ کند. این جهاد است. خوب بنگرید که بین نماز و زکات و جهاد چه رابطهای است. دو امر مسلّم واجب؛ جهاد را درکنار خضوع در برابر خدا و نماز و زکات که در مرتکزات ذهنی جامعه اسلامی این است که این دو امر از واجبات مسلّم است. جهاد را نیز در کنار این دو میآورد و برجسته میداند و بزرگترین و مرتفعترین قله اندیشه دینی بر میشمرد و جامعه را به آن تحریص می کند. این فرمایش امام باقر علیه السلام.
پس فضای ذهنی جامعه اسلامی و مومنین باید اینگونه شکل بگیرد که ضمن عبادت پروردگار و رسیدگی به امور مادی نیازمندان، باید امنیت و سلامت جامعه را هم توجه کنند و اجازه ندهند کسی جامعه را تخریب کند. به جامعه آسیب رسانده و نا امن کند. ایستادگی در برابر ناامنیها و تهدیدات؛ این قله مرتفع باورها و رفتارهای دین است.
• روایت دوم
روایت دوم | امیر المؤمنین علیهالسلام فرمودند: «کتب الله الجهاد علی الرجال». این روایت در جلد پانزدهم وسائل الشیعه نیز چنین آمده که فرمودند: «کتب الله الجهاد علی الرجال و النساء».
جهاد بر مردان و زنان توأمان واجب شده است. «کتب» هر کجا که استعمال میشود به معنای وجوب و لزوم است. جایی فرموده شده: «کتب علیکم الصیام»؛ یعنی روزه را بر شما نوشت و واجب کرد. یا «کتب علی نفسه الرحمه»؛ یعنی رحمت به بندگان و مخلوقات را بر خودش لازم دانست.
علی هذا المعنی وقتی میفرماید: «کتب الله الجهاد»؛ یعنی جهاد را بر شما فرض کرد؛ چه مردان و چه زنان. «فجهاد الرجل بذل ماله و نفسه حتّی یقتل فی سبیل الله»؛ اینجا ممکن است کلمه جهاد در نگاه نخست اینگونه به ذهن بیاید که تلاش منظور و کوشش منظور است، اما وقتی بذل مال و نفس در کنار آن آمده و بعد تاکید شده است «حتی یقتل فی سبیل الله»، یعنی بذل مال و نفس تا اینکه در راه خدا کشته شود. ظهور دارد در اینکه منظور از جهاد گام و راهی است که در آن راه کشته شود. اگر فرموده بود که جهاد بر مرد و زن واجب شده و جهاد مرد این است که بذل مال بذل جان کند تا بمیرد؛ یعنی میخواست در طول زندگی تا موقعی که زنده است، بذل مال و جان کند. ممکن بود در چنین فرضی حمل کنیم جهاد را بر کوشش. اما اینجا وقتی میفرماید «حتی یقتل»، بحث از قتل و کشته شدن است. خون دادن است. بذل جان و مال تا سر حدّ خون دادن و کشته شدن است.
«و جهاد المرأة أن تصبر من عزا زوجها و غیرته». این غیرت مردانه باعث شد مرد در راه خدا پا به میدان گذاشت و در این مسیر کشته شد. حالا که مرد کشته شده و این زن بیسرپرست و تنها مانده و خانواده تنها ماندندغ این مشکلات و چالشهای مخصوص به خود را دارد. سختی های خودش را دارد. مرد یک بار شهید شد، اما این زن و خانوادهاش ممکن است هر روز مجبور باشند که با مشکلات دست و پنجه نرم کنند .صبر بر این سختیها و اذیتهای دوران فراق و تنهایی، این صبوری آن جهاد است .منشأ این همت مردانه؛ غیرت مردانه بود. چون برای برداشتن مانع از سر راه امنیت جامعه اسلامی قدم برداشت. برای بسط امنیت و دفع تهدید دشمن گام برداشت. او شهید شد و این صبور است.
پس غیرت مردانه را صبوری همسران آنان تکمیل می کند. این در حقیقت ضمن اینکه تحریص بر جهاد دارد، تحریص بر صبوری بازماندگان از جهاد در هر خانواده هم دارد.
• روایت سوم
روایت سوم | همچنان مرحوم حرّعاملی در وسائل الشیعه از امیر المؤمنین علیه السلام نقل میکند که فرمودند: «أما بعد فإنّ الجهاد باب من أبواب الجنة»؛ بهشت درهایی دارد، جهاد یکی از این دروازههاست. البته روایاتی که تعبیر به درب و دروازه میکند، منظور شاید این باشد که یکی از طرق مؤدّی الی الجنه است.
«إنّ الجهاد باب» یعنی «طریق یؤدّی إلی الجنة فتححه الله لخاصّة أولیائه». این طریق و این مسیر و این دروازه برای بندگان ویژه و خاص خدا باز شده است. در روایت میفرماید «إلی أن قال»؛ معلوم میشود بخشی از این روایت را کوتاه کردهاند. تا اینکه فرمودند: «هو لباس التقوی»؛ جهاد لباس تقوا است. یعنی لباس و جامه رزم، لباس تقوا است. انسان متقی است که جامه رزم به تن میپوشد و تلاش میکند تا تهدیدات امنیتی جامعه اسلامی و یا موانع پیشرفت اسلام را از میان بردارد.
کسی که لباس جهاد را بپوشد، در حقیقت متقی شده و به اوج تقوا رسیده است. این از جان و مالش در راه خدا گذشته است. در مسیر الهی قدم بر می دارد و از خودگذشتگی و ایثار دارد، پس وارد زره الهی؛ «درع الله الحصینة» و سپر و سنگر مستحکم الهی شده است. حالا یا در دنیا مورد حمایت و پشتیبانی از طرف خداوند است و خدا نگهدار او است. زره و سپر معمولا استفاده میشود برای دفع ضربات دشمن. انسان با تقوا وقتی وارد فضای جهاد شد و رزمجامه به تن کرد، این مورد عنایت خدا است و خدا ضربات را از او دفع می کند. یا وارد «درع الله الحصینة و جُنته الله الوثیقة» در عالم آخرت شده و دیگر این آسیب آخرت که آتش جهنم باشد بر او وارد نمی شود و سرایت نمی کند و از آتش جهنم در أمان است. «درع الله الحصینة و جنّته الوثیقة» در دنیا و آخرت.
«فمن ترکه البسه الله ثوب الظلم»؛ دو گزینه در مقابل بندگان خاص خدا در این روایت بیان شده است. یکی گزینه رزمجامه و لباس تقوا؛ دیگری خواری و خفّت، لباس خواری و خفّت.
اگر با اختیار خودش آن ولّی خدا و مومن بالله، رزمجامه پوشید؛ او وارد «درع الله الحصینة و جنّتة الوثیقة» شده است. او ذلیل نمی شود و مورد حمایت و عنایت خدا است. اما اگر آن را ترک کرد؛ دیگر به اجبار لباس خواری به تن او می کنند. خودش را در مسیری گذاشته است که لاجرم خوار میشود. وقتی که دشمن هجوم آورد و سرزمینها را فتح کرد؛ یا اسیر میشود و یا ذلیل میشود. انسان شکست خورده در میدان، خوار و خفیف است. ذلیل است و دشمن به او اهانت میکند. حالا خواه در میدان جنگ سخت باشد و شکست خورده در میدان جنگ سخت باشد که مجبور است زمین را به حریف و دشمن واگذار کند؛ یا در جنگ نرم باشد که زمینه تسلّط دشمن را فراهم میکند.
پس در این روایت هم همانگونه که مستحضر هستید با این عبارات بسیار حکیمانه و پرمعنا و برانگیزاننده، مومنین را به جهاد دعوت می کنند. یعنی مومنین را تشویق میکنند که موانع امنیتی را بر دارند و امنیت را در جامعه اسلامی گسترش دهند. تهدید را از سر جامعه مسلمین و حکومت و دولت اسلامی بردادند.
اگر چنین کاری را کردند، هم در آخرت در امان خدا هستند و هم در دنیا در مأمن الهی هستند و خوار نمی شوند. اگر این کار را نکردند، «البسه الله ثوب الظلم». اینها به خاطر رفتاری که کردند لباس خواری به تن آنها پوشانده میشود. نتیجه رفتار آنها خواری است.
• روایت چهارم
روایت چهارم | مرحوم کلینی در جلد پنجم کافی از قول امیرالمومنین علیهالسلام آوردهاند. این روایت از ابن محبوب است و مرفوعه میباشد. «ابن محبوب رفعه الی امیرالمومنین» که فرمودند: «إنّ الله عزّوجلّ فرض الجهاد و عظّمه». خداوند جهاد را واجب کرد. تعابیر را میبینید؛ یک جا فرمود «کتب» و یک جا فرمود «فرض». جهاد را بر شما فرض کرد «و عظّمه»، و بزرگ داشت و تکریم نمود. در ادبیات دینی و در تعالیم اسلامی جایگاه جهاد، جایگاه بسیار برجسته و والایی است. جهاد را نصر و ناصر خودش قرار داد. «جعله نصره و ناصره»؛ پیروزی مسیر الهی در جهاد است. نصرت خدا در جهاد است و آنکه میخواهد خدا را یاری کند باید تلاش کند تا جامعه ایمانی و اسلامی در امنیت باشد و تهدید نداشته باشد. آن که میخواهد خدا را یاری کند، باید موانع گسترش دین خدا را بردارد .با چه؟ با جهاد.
بعد سوگند یاد میکنند «والله ما صلحت دنیا و لا دینٌ إلاّ بجهاد». دین و دنیا صالح نمیشود، مستقیم نمی شود، بدون مشکل نمیشود، بدون تهدید نمیشود، مگر با جهاد. جهاد است که موانع را بر میدارد. برای اینکه دین و دنیا در صلاح و فلاح و آرامش باشند. انسان متدیّن اگر بخواهد دین و دنیای او در صلاح و فلاح باشند باید دست به شمشیر ببرد و جهاد کند. باید موانع گسترش اسلام را بر بردارد. باید تهدیدات را بردارد. این موانع و تهدیدات که برای برداشتن آنها جهاد فرض و واجب شده، میتواند موانع نرم باشد یا میتواند سخت باشد. هر چیزی که دنیا و دین جامعه اسلامی را تهدید کند در برابر آن جهاد فرض شده است. در حقیقت جامعه ایمانی و اسلامی برای برداشتن این تهدیدات و برای برداشتن این موانع از سر راه گسترش اسلام، باید لباس رزم بپوشد و مجاهدت کند.
پس همانطوری که ملاحظه میفرمایید، اجمالا در این روایات فضای تشویق و تحریص که با واژههایی که در حقیقت انسان را به دستیابی به کمالات معنوی تشویق کند، چه آتش دوزخ را از سر راه آنها بردارد، چه آنجایی که جهاد را مایه سربلندی و عزت دنیایی تبیین کند و با ادبیات مختلف پرداختن به جهاد و مبارزه برای این هدف بزرگ را برجسته کند، در ذهن مومنین و جامعه اسلامی که به آن بپردازد و از دین و باورهای دینی خودشان و از ممتلکات دنیایی خودشان دفاع و حمایت کنند.
مومنین را برای یک چنین دفاعی و یک چنین دستاوردی به جهاد تشویق میکنند. ما از اطلاق این روایات، بعدا جمعبندی میکنیم که اینها هر تهدیدی را شامل می شود؛ چه تهدید نرم و چه تهدید سخت. ایستادگی در برابر این تهدیدات را جهاد میدانند و واجب میشمرند.
روایات دیگری نیز هست که إن شاء الله در جلسات بعدی به آنها اهتمام می ورزیم و توجه میکنیم.