1401/08/10
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /ایات جهاد
مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ رَفَعَهُ إِلَى أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: كُونُوا عَلَى قَبُولِ اَلْعَمَلِ أَشَدَّ عِنَايَةً مِنْكُمْ عَلَى اَلْعَمَلِ، اَلزُّهْدُ فِي اَلدُّنْيَا قِصَرُ اَلْأَمَلِ وَ شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ اَلْوَرَعُ عَمَّا حَرَّمَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ، مَنْ أَسْخَطَ بَدَنَهُ أَرْضَى رَبَّهُ وَ مَنْ لَمْ يُسْخِطْ بَدَنَهُ عَصَى رَبَّهُ.
امیرالمومنین علیه السلام یک نکته ای درباره ی عمل و کار درست و کار نیک و عبادات مطرح میفرمایند که بسیار قابل اهمیت است فرمودند: به این نکته بیشتر توجه کنید که عمل و عبادت و عملکرد شما در درگاه خداوند پذیرفته شود عنایت بیشتری به پذیرش عمل داشته باشید تا به اصل عمل ، عملی که در درگاه خداوند متعال پذیرفته نشود مثل عدم العمل است کسی که روی زمین غصبی نماز بخواند یا با لباس غصبی نماز بخواند این عمل کرده کار کرده عبادت کرده ولی عبادتی که از ابتدا پیدا است که مقبول درگاه الهی نیست به هنگام عمل باید اول شرایط پذیرش آن را به وجود آورد به هنگام عبادت اول باید زمینه پذیرشش را در درگاه الهی فراهم کرد
کی عمل انسان پذیرفته میشود موقعی که آلوده به ظلم و شرک و ریا نباشد نماز ریایی که پذیرفته نیست عبادت ریایی که پذیرفته نیست زهد ریایی که پذیرفته نیست عملی مقبول درگاه خدا است که با اخلاص باشد
این اخلاص در عمل این صداقت در عمل این آن چیزی است که به عمل ارزش میدهد این ان چیزی است که به عمل ارزش میدهد و الا که نماز خواندن بدون اخلاص مثل دو تا دولا و راست شدن در ظاهر است. پس فرمود نسبت به پذیرش عمل وعبادت در درگاه خداوند متعال عنایت بیشتری داشته باشید تا خود عمل
زهد تعریفی دارد این تعریف چیست؟ در بعضی از روایات میگوید ترک زینت ترک هوس ترک دنیا و مطامع دنیا
این که ارزو هایت را در دنیا کوتاه کنی آدم هایی که ارزو های طولانی و دراز و پر پیچ و تابی که دارند این ها برای دستیابی به آن آرزو های طولانی و پر پیچ و تاب آمادگی برای اینکه از دنیا دست بردارند ندارند آمادگی این که از هوس ها دست بردارند را ندارند هوس انسان میل و رغبت انسان این که از مطامع دنیا برای خودش جمع کند باعث میشود که نتواند در مسیر اعتدال حرکت کنید اگر میخواهید اعتدال را داشته باشید باید آرزو هایتان را در دنیا کوتاه کنید نه اینکه بهره برداری نکنید این غلط است زهد این نیست که از هیچ چیز دنیا بهره نگرفت زهد این است که به ابعاد مادی دنیا دل نبست و آرزو هارا طولانی نکرد که مانع شود انسان دلبستگی برایش ایجاد نشود یعنی اگر دلبستگی ایجاد شد با آرزوی طولانی انسان دیگر فاقد زهد است اگر قرار است که از هر نعمتی که خدا به شما داده شکر کنید در گام اول باید از محرمات پرهیز کنید و نکته آخر در این روایت هرکس بدن خودش را غضبناک کند خدای خودش را راضی کرده غضبناک یعنی لذت بی مورد و محرم و لذتی را که خدا راضی به آن نیست را به بدن ندهد و بدن را سرشار از لذت های حرام نکند وقتی میل انسان به یک عمل حرامی است انجام ندهد بدن در اینجا عصبانی و ناراحت میشود و عتاب و خطاب به نفس انسان میکند خب اگر کسی عتاب و خطاب و ناراحتی جسم را پذیرفت یعنی خدا را از خودش رازی کرده است
کسی که افسار هوی و هوسش رها است و در اختیار نفسش است و افساری ندارد که نفس را مهار کند دنبال میل و تمایلات خود رفت هرچی جسمش خواست همان را اجابت کرد کسی که اینگونه بود در برابر پروردگار متعال خروش کرده و از رحمت خدا ایشان بی بهره است
ادامه ایات جهاد
ادله مربوط به وجوب جهاد و قتال در برابر کفار و مشرکین را تعدادی را مورد بحث قرار دادیم
ما با بررسی این ادله تلاش میکنیم که اثبات کنیم این ادله ضمن این که وجوب جنگ با دشمن در میدان نبرد و جنگ با دشمن در جنگ سخت را شامل میشود شامل جنگ نرم با دشمن هم هست
یعنی همانطور که بر اساس این ادله واجب است جلوی تعرض دشمن به مرز های جغرافیایی مرز های ممالک اسلامی گرفته شود اگر دشمن به مرز های اعتقادی هم کرد و با حرکت نرمش سعی کرد دین انسان ها را از دستشان بگیرد اعتقادات آنان را از دستشان بگیرد در باور های آنان تغییری ایجاد کنند مسلمانان را نسبت به اعتقادات شان سست کند در این صورت هم باید با دشمن مقاتله و مقابله کرد
خب دشمن چه وقتی هجوم به دین و اعتقاد میبرد آن موقعی که دینه و اعتقاد سازنده باشد آن موقعی که دین و اعتقاد از جامعه یک جامعه موفق و منسجم ارائه دهد قرآنی که مهجور باشد ﴿اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا﴾ این قرآن را بهش هجوم نمیبرد دینی که مهجور باشد کسی به آن هجوم نمیبرد الان ممکن است خیلی از جوامع در دنیا باشند دین فردی را دارند روز یکشنبه کلیسا بروند و روز یکشنبه عبادت کنند بقیه ایام هفته را همانطور که دلشان میخواهد باشند این دین دین زنده ای نیست دین فردی است نه اجتماعی یا اگر مسلمانی باشد که وقتی در محراب می آید نماز بخواند وقتی از محراب رفت بیرون هرکاری دلش خواست انجام دهد افسار نفس اش در اختیارش نباشد آرزو هایش در دنیا طولانی باشد و برای دستیابی به آرزو هایش هر ظلمی را کند در هر مسیری قدم بردارد میل و رغبتش را به میل و رغبت خدا ترجیح دهد یک چنین جامعه ای اگر از افراد جامعه اینجوری باشند همه اینجوری باشند دین این ها فقط لقلقه ی زبان آنان است
کسانی که در کربلا هم آمدند در برابر سیدالشهداء صف آرایی کردند به ظاهر دین داشتند و جبهه سیدالشهداء را خارجی می پنداشتند آن دین این ها این ها را در مسیر درست در مسیر رسیدن به خدا قرار نداد لذا شیطان چه شیطان مصتلح و چه شیاطینی که پیرو آن شیطان هستند کاری به چنین دینی ندارند که با این دین مبارزه کنند دین سازنده و موثر که فرد را بسازد جامعه را بسازد و این فرد و این جامعه تمدنی ایجاد کند که دشمن با چنین دین تمدن و جامعه سازی مشکل دارد لذا به نبرد با این دین میآید وقتی جامعه دین دارد و با اعتقادات دینی در میدان در برابر میل و خواسته آن ها می ایستد این دین و این اعتقاد مورد هدف واقع میشود لذا این دشمن در میدان جنگ سخت شکست میخورد دشمن نمیتواند پیروزی در این میادین ایجاد کند از پیروزی در این میدان ها نا امید میشود و برای اینکه پیروز شود و مردم را سست کند از تلاش برای کسب دستاورد هایشان میآید به شبیه خون فرهنگی و شبیه خون اعتقادی دست میزند لشکر اسلام با کسب پیروزی در میادین نبرد قدرت بیشتری را بدست آوردند وقتی در میدان جنگ میجنگند و پیروز میشوند قدرتمند تر شدند مثلاً در دوران ما پیروزی های در سوریه پیروزی های در لبنان پیروزی های در فلسطین کشور اسلامی ما را قدرتمند تر کرد توانمند تر کرد خب وقتی توانمند تر شده در میدان توانسته در برابر نه دشمن، دشمن ها ایستادگی کند نباید سستی کند و نتیجه این پیروزی را در جنگ نرم واگذار کند
اگر توانست جلوی گلوله دشمن بایستد و مقاومت کند و پیروز شود نباید در برابر گلوله های فکری و فرهنگی توان خودش را از دست دهد و تسلیم دشمن شود باید آنجا هم استقامت کند و پیروزی برای خودش کسب کند این جمع بندی برخی از ادله است که نمیتوانیم بگوییم ادله ی به ما میگوید در برابر گلوله و شمشیر دشمن بایست اما در برابر ضربه ی زهراگین فکری دشمن وا دهید نه همان ادله اینجا هم مارا به استقامت دعوت میکند
در جنگ سوریه جریان های تکفیری که دست پرورده آمریکا و پاکستان و عربستان سعودی هستند و خودشان اعتراف کردند و وزیر خارجه اسبق آمریکا در کتابش نوشت که ما این گروه های تکفیری را راه انداختیم بیش از هزار گروه ریز و درشت به طور همزمان در دو عرصه هم به جنگ سخت علیه مسلمانان پرداختند هم جنگ نرم
یعنی برای این که پیروز شوند در برابر محور مقاومت با مرکزیت جمهوری اسلامی ایران هم لشکر نظامی خودشان را فعال کردند هم لشکر جنگ نرم، این ها هم به روستا ها هجوم بردند و توپ و تانک زدند هم به افراد هجوم بردند و جنگ طائفه ای را رواج دادند ذهن انسان ها را نسبت به دین بد کردند تلاش کردند بد کنند
در این وضعیت نمیشود گفت گلوله سخت را در برابرش استقامت کن اما در برابر فتنه های برآمده از گلوله نرم دشمن وا بده
امروز این آیه شریفه از سوره توبه را مورد توجه قرار می دهیم
سوره توبه آیه ۱۲۳ میفرماید ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ﴾ مومنان با کفاری که در نزدیکی شما هستند قتال کنید ﴿وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً﴾ کفار باید در شما سرسختی را ببیند ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾ بدانید که خداوند متعال همواره با متقین است با اهل تقوا است
در این آیه شریفه چهار نکته مورد توجه است اولاً خطاب عامی است به همه ی مومنان ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا﴾ با کفار مقاتله کنید عرض کردیم فعل امر ظهور در وجوب دارد خطابش هم به همه ی مومنان است همه مومنان باید در مقابل کفار مقاتله کنند این آیه شریفه از جمله آیاتی است که فرمان به قتال بدوی میدهد در بعضی از آیات دیگر مثل ﴿قاتلوا الذین یقاتلونکم﴾ ممکن است از آن برداشت شود که فرمان به قتال دفاعی میدهد اینجا به مومنین دستور به جهاد میدهد در برابر کفاری که در نزدیکی مومنین هستند پس اولین نکته وجوب قتال با کفار است دومین نکته این عبارت یلونکم هست که به معنای پرداختن به دشمن نزدیک است برخی گفتند پرداختن به دشمن نزدیک چرا اینجا قید شده است چون جنگیدن با آن ها مزایایی دارد اولا اگر فرض کنید یک دشمن به شما نزدیک است دشمن دیگری دور است این الاقرب فی یناب الابعد دشمن نزدیک مانع این است که شما به دشمن دور بپردازید این قاعده العقرب یناب الابعد
در خیلی جاها کاربرد دارد از جمله در اینجا
دشمن نزدیک لزوم بیشتری دارد که به آن توجه کنید چون ضربه نزدیک تری را به شما میزند دشمن نزدیک ممکن است طرفیت ساز شود برای دشمن دور، فرض بفرمایید عربستان یک کشور نزدیک آمریکا دور است بحرین یک کشور نزدیک است آمریکا دور است این ها میآیند مناطق سرزمینی هوایی و دریایی خودشان و سرزمینی خودشان را در اختیار دشمن دور قرار میدهند پس برای اینکه بازدارندگی ایجاد کنید اول باید دشمن نزدیک را که به شما نزدیک است و آسیب بیشتری میرساند و هزینه هایی که میخواهید با آنها مقابله کنید کمتر است و اطلاعات شما از آنان بیشتره باید با آن مقابله کنید اگر در ذهن شریف آقایان باشد این ناو هواپیمابر پنجم آمریکا سال های سال در آب های مربوط به بحرین لنگر انداخته بود تا همواره تهدیدی برای جمهوری اسلامی باشد وقتی آمریکا میخواست به عراق حمله کند لشکرش را از سرزمین عربستان وارد عراق کرد خب در چنین حالتی دشمن نزدیک را باید به آن توجه کرد، از طرفی دیگه تدارک جبهه برای مقابله با دشمن نزدیک آسان تر است آمادگی عمومی برای مقابله با دشمن نزدیک بیشتر است دشمن نزدیک خطرات مقدم تر و سریع تر است پس باید با دشمن نزدیک مقابله سریع را شروع کرد وقتی میفرماید ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ﴾ این کفاری که در نزدیکی شما هستند اگر خطرشان دفع نشود ممکن است که کفار دور دست فرصت بیشتری پیدا کنند برای هجوم از ظرفیت یک دشمن استفاده کنند این یک وجهی است که برای مقابله با دشمن نزدیک بیان شده است
سید قطب در تفسیر فی ظلال القران میفرماید منظور از یلونکم نبرد با دشمن نزدیک در جهاد آزادی بخش است جنگی که شما میخواهید هجوم ببرید نه جنگ دفاعی
چرا جنگ دفاعی نیست؟ وقتی میفرماید ﴿قاتلوا الذین یلونکم﴾ یعنی جبهه جنگ را تو تعیین کن در جنگ دفاعی که ما نمیتوانیم جبهه جنگ را تعیین کنیم، فرض کنید ایران یک کشور و دشمنانی دارد دور و نزدیک، اگر امروز دشمن دور آمد از طرق مختلف هجوم آورد من نمیتوانم که از اطرافیانی که به من هجوم نیاورند حمله کنم این که میدان جنگ را در اختیار مومنین قرار داده است و میخواهد به دشمن نزدیک اشاره کند در جایی است که تصمیم شروع جنگ با مومنین باشد اما اگر قرار شد تصمیم شروع جنگ با سپاه مقابل باشد باید با کفار مقابله کنیم از هر جا یا زاویه ای که بر ما هجوم آوردند این که دشمن نزدیک را بر ما ترجیح میدهد این جایی است که مومنین آغاز کننده جنگ باشند ایشان ادامه میدهند که الایة تضع خطت الحرکت الجهادیه این آیه دارد طراحی میکند این برنامه ی جنگ جهادی را و ادامه میدهد که پیامبر اکرم و خلفای پیامبر هم به عنوان فرمانده جنگ هم هر زمان جنگیدند این هجوم به دشمن نزدیک را به آن توجه کردند و تقریباً هیچ موقع نبود که پبامبر اکرم در جنگ دشمن نزدیک را فراموش کند و به مناطق دور دست هجوم ببرد و پیروزی هایی که جبهه اسلام هم بدست آورده است پیروزی هایی که پیامبر اکرم بدست آورده است این ها همه برای این جنگ هایی است که در نزدیکی آغاز شد قتالی با کفاری که در نزدیکی هستند آغاز شد چون پیامبر ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ﴾ را بهش عمل کرد این پیروزی هارا بدست آورد وگرنه اگر قرار باشد کسی به از نقطه ای در شرق عالم به نقطه ای از غرب عالم هجوم ببرد این معلوم نیست پیروزی ماندگاری را برای خودش درست کند
پس منظور از کفار که واجب با آنها مقاتله کنید در این آیه کفاری هستند که در همسایگی با دار الاسلام هستند و مجاور دار الاسلام هستند که مرحله به مرحله باید این ها را به آنها تبلیغ کرد و اگر قرار باشد با آن ها جنگید باید کشور اسلام را لحظه به لحظه و سال به سال گسترش داد ، این کلام مرحوم سید قطب است
مرحوم علامه طباطبایی میفرماید که این آیه به جهاد عمومی فرمان میدهد امر بالجهاد العام، جهاد عمومی که فیه توسل الاسلام باعث گسترش اسلام میشود حتی یشید فی الدنیا این جنگ باید آنقدر ادامه پیدا کند تا اسلام در جهان منتشر شود فان قتال کل طائفة من المومنین من یلی هم من الکفار لا ینتهی الا باتصال الاسلام اگر هر طائفه ای از مومنان به جنگ با کفار در اطراف خودشان مبادرت کنند این جنگ باعث میشود که کفار اطراف یکی پس از دیگری محو شوند و اسلام گسترش پیدا کند
این موجب گسترش اسلام خواهد شد و دین حنیف اسلام مستقر میشود سلطه اش در دنیا منتشر میشود و میتواند بر مردم گسترده ای حکم فرمایی کند
مقام معظم رهبری حرف جامع تری از همه ی این آقایون و بزرگواران دارند ایشان در توضیح وجوب جهاد درس خارج فقه شان در موضوع جهاد میفرمودند که اسلام با شمشیر گسترش پیدا نکرده، این نبوده که به مسلمانان دستور دهند هر کجا توانستید بروید شمشیر بزنید و مردم را به اسلام دعوت کنید نه اینجور نبوده است اسلام یک منطق قوی و روشنی دارد این منطق قوی و روشن را عرضه میکردند حضرت میفرمودند قولوا لا اله الا الله تفلحوا بعد این لا اله الا الله را تشریح میکردند که یعنی چی چه فوایدی دارد انسانی که لا اله الا الله میگوید زیر بار کفار دیگر نیست خب با دعوت مسلمانان به اسلام سعی میکردند حوزه ی نفوذ اسلام را گسترش دهند در این وسط عده ای از کفار و مشرکین بودند که مانع دعوت میشدند اجازه نمیدادند صدای مسلمانان به گوش کفار برسد برای اینکه تحت تاثیر قرار نگیرند به عده ای میگفتند گوش هایتان را بگیرید به عدهای میگفتند این ها دروغ گو هستند به یک عده ای میگفتند که العیاذ بالله مجنون است به یک عده ای میگفتند که این چه پیغمبری است که مثل همه آدم ها راه میرود و میخورد و حرکت میکند و یک انسان عادی است این عملیات روانی، عملیات سخت کار های بسیار زیادی را به آن دامن میزند که پیام اسلام به گوش جهانیان نرسد در چنین حالتی این کفاری که در حاشیه ما که داریم تلاش میکنیم که اسلام را منتشر کنیم می آمدند به ممانعت سخت و نرم دامن میزدند خداوند متعال فرمود قاتلوا الذین این هارا که یلونکم من الکفار پس جهاد منیلی جهاد اطرافیان است اما ان اطرافیانی که مانع گسترش اسلام و مانع انتشار پیام اسلامی میشوند و مانع ترویج احکام اسلامی میشوند اگر چنین دشمنی در اطراف شما بود این محکوم است که با آن قتال کنید و از سر راه بردارید این تعبیر به نظرم جامع بین همه تعابیر است که اسلام با جنگ و لشکر کشی دنبال جهان گشایی نیست اسلام با تبلیغ، با منطق با بیان با توضیح با عطوفت با اخلاق این در جهان منتشر شده است تا به امروز ولی کسانی که مانع شوند این پیام دوستی و مودت و اخلاقی و عدالت و انسانیت و مساوات در جهان منتشر شود آن مانع را باید برداشت مانع میخواهد با رفتار سخت جلوی مسلمانان را بگیرد مثل آن موقعی که آوردند مسلمانان را خواباندند شلاق زدند مانند مثلا جناب سمیه همسرش فرزندش عمار را کتک زدند در حدی که از همه جای بدن این بشر خون می ریخت با کتک کاری و کتک زدن تلاش کردند مانع اسلام آوردن این ها شوند یا با عملیات روانی پیامبر وقتی حرف میزد سوت میزدند و داد و بیداد میکردند، این عملیات روانی برای این بود که کسی حرف حق را نشنود و ایمان نیاورد، در اینجا قرآن میگوید ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ﴾ برای این که موانع را از میان بردارد این هم نکته دوم از این آیه شریفه،
نکته سوم غلظت است، در این آیه شریفه میفرماید که ﴿وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً﴾ ۚ باید که کفار در شما غلظت و سرسختی را ببینند، اینکه میفرماید ﴿وَلْيَجِدُوا﴾ فعل امر است لیجد لیجدا لیجدوا ولیجدوا این فعل امر از وجد یجد که میشود لیجد، کفار باید که در شما ببینند وقتی میفرماید کفار باید در شما ببینند یعنی باید که شما خودتان را نشان دهید چی را باید ببینند صلابت شما را، پس یجدوا علیکم که صلابت را نشان بدهید هر چند که سیاق آیه از کفار سخن میگوید که ﴿وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ﴾ که واجب است در شما ببینند، بیابند اما نتیجه ی این و زمینه ی این و مقدمه ی این این است که شما مومنان باید کاری کنید که آنان در شما ببینند به نمایش بگذارید قدرت را به نمایش گذاشتن گوناگون است که در جای خودش انشاءالله ما بعدا بحث خواهیم کرد
﴿وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً﴾ این غلظت به معنای سنگ دلی و بدخلقی و ستم و جباریت و این ها نیست به معنای ظلم کردن نیست بلکه معنا و مفهوم غلظت یعنی صلابت، قدرت، هیبت، لازم نیست شما سنگ دل باشید و بی رحمانه کشتار کنید صلابت شما را بدانند که جدی هستید تارتا با ابزاری که از جنگ افزار به نمایش میدهید ثانیاً با اراده و رفتار و گام برداشتن هایی که نشان میدهید با سخن جدی که مطرح میکنید این میشود غلظت
کلمه ی غلظت یا اغلظ، وغلظ علیهم این در قرآن در جا های دیگری هم آمده که ﴿يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الكُفّارَ وَالمُنافِقينَ وَاغلُظ عَلَيهِم﴾ با کفار و منافقین جنگ کن و بر آنان سخت بگیر و قدرت خود را نشان بده و استقامت داشته باش و سرسختانه جنگ کن که ﴿مَأواهُم جَهَنَّمُ﴾ ۖ وَبِئسَ المَصيرُ نهایت کار آنان جهنم است که بد جایگاهی است پس سرسختی و صلابت این رکن سومی است که در این آیه مورد توجه قرار میدهیم
این که سرسختی را به نمایش بگذاریم ما اعتقادمان این است که وغلظ علیهم یعنی جنگ و عملیات روانی یعنی با سرسختی که داری دشمن را تحت تاثیر قرار بده و بازدارندگی ایجاد کن، دشمن دارد به این فکر میکند که چگونه مانع کار تو شود در تبلیغ اسلام در رساندن پیام اسلام در این که گسترش بدهی اندیشه اسلامی را چگونه ممانعت کند ولی وقتی سرسختی و حیبت و توانمندی را ببیند این در آن بازدارندگی ایجاد میکند امروز اگر موشک های دوربرد بالستیک جمهوری اسلامی نبود ناو پنجم آمریکا در حوزه ی خلیج فارس لنگر می انداخت، امروز مجبور است قبل از رسیدن به بنادر گوادر پاکستان آنجا بایستد چون نگران است اگر جلو تر بیاید در تیر راس جمهوری اسلامی است پس سفت بگیر توان خود را نشان بده که جرئت نکنند به جمهوری اسلامی حمله کنند این آن قدرت نمایی است لذا در مسائل نظامی مانور، قدرت نمایی، رژه، نظم، این نشان دهنده قدرت است و یک اقدام مورد ستایش و توجه است
مرحوم علامه طباطبایی در مورد ﴿وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً﴾ ۚ فرمود غلظت یعنی شدت، شدت در ذات الله یعنی پایبندی و علاقه مومنان به خداوند متعال، معنای این کلمه خشونت نیست سو رفتار نیست قساوت نیست جفا و ظلم نیست ، چرا چون همه میدانند همه این اصول و رفتار ها و رویکرد ها مورد مذمت اسلام است و دین حنیف این ها را قبیح میشمارد، خشونت را ، سو رفتا را، قساوت را، ظلم را،این هارا بد می داند قبیح میشمارد وقتی قبیح می شمارد هیچ وقت به ما دستور نمیدهد برای گسترش اسلام ظلم کنید. در تفسیر اطیب البیان آورده است که اگر با دشمن دور دست محاربه کردید، از مزار کفار نزدیک ایمن نیستید به عبارت دیگر باید به دشمن نزدیک زود تر بپردازید و به دشمن نزدیک زود تر توجه کنید بعد در ادامه میگوید ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ﴾ کفاری که در حوالی مدینه هستند چه منافق چه یهود چه نصارا چه مشرکین تا پیش پای خودشان را جاده را صاف نبینند برای هجوم شما، شما وقتی اطرافیان را ترساندی و زمین گیر کردی و بازدارندگی ایجاد کردی این ها جاده را اتوبان چند بانده نمیبینند برای اینکه هجوم بیاورند ولی اگر این جا را رها کردید هر کافر و دشمنی جاده را صاف میبیند و فضا را محیا برای حمله میبیند پس واجب است با دشمن نزدیک مقابله کنید و اجازه ندهید به شما زمینه ی هجوم داشته باشند، نکته و مثالی که میخواستم عرض کنم ایشان می گوید که این ﴿وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً﴾ ۚ چون جنگ با رعب پیروز میشود، وقتی شما غلظت نشان میدهید رعب را در دل دشمن ایجاد میکنید وقتی شما غلظت و سرسختی نشان دهید دشمن را می ترسانید دشمن را در او تردید ایجاد میکنید دشمن را دچار یأس میکنید، رعب عامل پیروزی است، اگر بگوییم رعب عامل پیروزی است و لازم است مومنین رعب ایجاد کنند در جنگ برای پیروزی یعنی واجب است مسلمانان جنگ روانی کنند برای ترساندن دشمن و ایجاد کردن رعب، قرآن هم در جا های مختلفی چنین تعبیری را به کار میبرد ﴿سَأُلْقي في قُلُوبِ الَّذينَ كَفَرُوا الرُّعْب منِ﴾ خداوند متعال هم در دل کفار وقتی با شما رو برو میشوند رعب ایجاد میکنم و قذف فی قلوبهم الرعب در دل آنان رعب و وحشت انداخت پس وحشت انداختن و رعب ایجاد کردن و ترساندن یکی از راهبرد های ضروری در جنگ هست برای پیروز شدن، وقتی رعب انداختن یکی از عامل پیروزی است قرآن کریم در این آیه بر اساس این تعبیر از لحظه ی آغاز دو ملاک را مورد توجه قرار میدهد، ملاک اول قاتل الذین یلونکم من الکفار، یعنی عزم و اراده داشته باشید با کفاری که در اطراف شما هستند جنگ کنید، فرمان دوم اینکه کاری کنید ﴿وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً﴾ ۚ بگذارید سرسختی شما را ببینند و وحشت کنند فرمان اول فرمان به جنگ سخت و فرمان دوم فرمان به جنگ نرم است
در این آیه شریفه هم جنگ سخت هم جنگ نرم را در کنار هم مشروع میکند و واجب می انگارد و بعد میفرماید ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ﴾ اگر شما با اتکا به تقوا در برابر دشمن ایستادید و جنگیدید و غلظت و سرسختی خودتان را در برابر دشمن نشان دادید این همان تقوایی است که باید داشته باشید و مجموعه ی این رویکرد ها رویکرد متقین است و خداوند هم دست لطف و عنایت خود را بر سر متقین میکشد
ما از این آیه استفاده میکنیم که بر اساس تمام این گفته ها جهاد با دشمن واجب است ، این جنگی که با دشمن واجب است و فرمانی که صادر میشود در کنار آن واجب دیگری هم بیان شده و آن فعل واجب لزوم برداشت دشمن از جامعه اسلامی یک برداشت قوی است، احساس کنند جامعه اسلامی قوی و قدرتمند و با اراده است، پس همانطور که قتال با آنان واجب است رفتار به گونه ای که ﴿وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً﴾ هم اقدامی لازم و واجب است
این رفتاری که از شما غلظت را ادراک کند، عملیات و جنگ نرم است.مومنین اگر جنگ نرم را در کنار جنگ سخت به کار گیرند این ها با تقوا و رویکرد الهی که دارند و این لیولی که به صورت آن ها خورده که جنگ نرم را برای رضای خدا انجام میدهند حتماً مورد لطف و توجه و عنایت خداوند هستند و قطعاً پیروز خواهند بود، از این آیه هم اجمالا جنگ نرم استفاده می شود تا موارد دیگر را بررسی کنیم.