1401/08/02
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: کتاب الجهاد/فقه جنگ نرم /آیات جهاد
حدیث خوانی
عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ علیه السلام عَنْ آبَائِهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ علیه السلام: إِنَّ لِأَهْلِ اَلدِّينِ عَلاَمَاتٍ يُعْرَفُونَ بِهَا صِدْقَ اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءَ اَلْأَمَانَةِ وَ اَلْوَفَاءَ بِالْعَهْدِ وَ صِلَةَ اَلرَّحِمِ وَ رَحْمَةَ اَلضُّعَفَاءِ وَ قِلَّةَ اَلْمُؤَاتَاةِ لِلنِّسَاءِ وَ بَذْلَ اَلْمَعْرُوفِ وَ حُسْنَ اَلْخُلُقِ وَ سَعَةَ اَلْخُلُقِ وَ اِتِّبَاعَ اَلْعِلْمِ وَ مَا يُقَرِّبُ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ، طُوبَى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ
عن امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام إن لاهل دین علامات مردم متدین نشانه هایی دارند که با این نشانه ها شناخته میشوند اولین نشانه ای که متدینین دارند سخن صادقانه گفتن ،سخن صحیح درست و صدق، یعنی مسیر واقعی به سوی کمالات چه برای انسان چه برای غیر انسان است
دوست تو آن کسی است که صادقانه به تو خیر و شر عیب و حسنت را بگوید بعضی ها حسن و قبح ذاتی برای افراد قائل نیستند هرچی دوستشان، رفیقشان، رییسشان، مکارشان، آن را تایید میکند این در واقع تصدیق است که هر لحظه دوست و حبیب را تصدیق کردن نه انسان ها را باید با معیار حقیقت و واقعیت سنجید اگر سخن درستی از آنان شنیدیم تصدیق کنیم و اگر نشنیدیم صادقانه سخن واقعیت را بگوییم پس صدق الحدیث آنجایی است که خودمان میخواهیم قضاوت کنیم و خودمان میخواهیم سخنی بگوییم چه تعبیر از درون خودمان کرده باشیم چه نسبت به تعبیر دیگران قضاوتی داشته باشیم از جمله خصوصیات و اوصاف یک انسان متدین امانت داری است این واژهها را اهل بیت علیهم السلام دائما برای ما بیان کردند و متذکر شدند که فراموش نکنیم بعضی از اوصاف به ذهن یا نگاه ما ممکن است کوچک جلوه کند ولی اینها کوچک نیستند صداقت یک خصوصیت بسیار مهمی است که اگر رایج شود همه برای هم قابل اعتماد و امانت دار خواهند شد امانت هم فرقی نمیکند یک شئ فیزیکی باشد یا یک سخن باشد در نقل سخن در نقل یک حادثه در نقل یک مسئله ای امانت دار باشد نه کم نقل کند نه بیش از اندازه، وفاداری نسبت به پیمان ها، انسان متحد باید به هر پیمانی که هر عهدی که میبندد وفادار باشد امید است که خداوند متعال عنایت کند و ما را با وظایف خود آشنا کند.
مرور جلسات قبل
در جلسات گذشته برخی از ادله قرآنی که پایداری در برابر دشمن، مقابله با دشمن جهاد با دشمن و مقاتله با دشمن را در جنگ سخت مورد تأکید قرار میدهد عرض کردیم و گفتیم که این ادله بر وجوب مقابله و جنگ با فتنه دشمن هم دلالت دارد و بررسی کردیم و گفتیم این آیات وجوب ایستادگی در برابر جنگ سخت و نرم را همزمان میتوان استخراج کرد و گفتیم که فتنه از مصادیق جنگ نرم است قران کلمه با قاتلوهم حتی لاتکون فتنه یا الفتنة اشد من القتل مشرکین و کفار را تا زمانی که از فتنه دست بر نداشتند قتال کنید هدفش این است ریشه فتنه در برابر مسلمانان کنده شود به همین دلیل فرمان به قتال داده عرض کردیم که وجوب اعداد در برابر دشمن ﴿أَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم﴾ یک فرمان عام است که با هدف اخافه دشمن انجام میشود وقتی ما در درون امادگی ایجاد کنیم جامعه اسلامی را در برابر تهدید مقاوم سازی کردیم این اعداد میتواند اعداد تجهیزات فیزیکی جسمی و همه اون چیزهایی که دیده میشود باشد مثل سنگر و توپ و تانک و اسلحه و میتواند اعداد فکری باشد اونجایی که دشمن به عقول و اندیشه ما هجوم میبرد باید به دشمن القا شود که در صورت حمله مسلمانان هزینه هاش بالا میرود اینکه ظرفیت ها را بالا ببریم یعنی خسارت دشمن را در صورت حمله افزایش دهیم دشمن باید احساس کند امکان شرارت و جنگ افروزی در جامعه اسلامی را ندارد یعنی با اعداد ایجاد آمادگی های لازم ذهن و خرد و ادراکات فرماندهان نظامی دشمن را باید مدیریت کرد اگر از این آیه این را بفهمیم که إعدات یعنی مدیریت ذهنی و فکری فرماندهان نظامی دشمن یا هرکسی که تصمیم میگیرد برای اقدام علیه مسلمانان از اینکه اعدوا لهم ماستطعتم من قوه برای چی برای اینکه لترهبو برای ارهاب و ترسانیدن دشمن خدا و دشمن خودتان این میشود همان جنگ روانی یعنی مدیریت عقول و اندیشه که بارها تأکید کردیم جنگ روانی است ...خب...اگر توانستیم ذهن دشمن را مدیریت کنیم یعنی ان را از جنگیدن با مسلمانان ترسانیدیم این هم جنگ نرم است هم از جنگ سخت پیشگیری میکند این پیشگیری همان معنای بازدارندگی است و واکسینه کردن جامعه اسلامی در برابر تهدید دشمن که با کلمه اعدوا که فعل امر است بر مسلمانان واجب شده است پس در این آیه دو شئ مورد توجه است یکی اعدات که واجب است و هدفش ترسانیدن است و نتیجهاش بازدارندگی ما بر وجوب اعدات اگر پایداری کنیم و در همه زمینه ها خودمان را آماده کنیم دشمن برداشتش از جامعه ما میشود یک جامعه مقاوم این جامعه مقاوم در برابر تهدید بیرونی مقاومت میکند و وقتی ایستادگی جدی کرد تهدیدات نمیتواند به این جامعه اثر بگذارد پس دشمن آسیب میبیند و شکست میخورد و هزینه هاش بالاتر میرود پس وجوب اعدات برای اخافه است و اخافه نتیجه اش میشود بازدارندگی.
آیه 29 سوره توبه
﴿قاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّىٰ يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ﴾
امروز دربارهی دلالت آیه ی شریفه ی سوره توبه سخن می گوییم این آیه شریفه ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ﴾ کسانی که به خدا ایمان ندارند باهاشون قتال کنید ﴿وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ یعنی لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّه﴾
﴿وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ﴾ نه ایمان به خدا دارند نه ایمان به قیامت ﴿وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ غیر﴾ از این که ایمان ندارند دستورات و فرمان های الهی و وحیانی و قرآنی که بعضی از امور را حرام جلوه داده و حرام قلمداد کرده و بعضی از امور را حلال این ها به محرمات الهی پایبندی رفتاری ندارند ﴿وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ﴾ به دین حق هم گردن نمی دهند ﴿وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حَتَّی يُعْطُوا الْجِزْيَةَ قاتلوهم﴾ تا آماده شوند ولو اینکه دین ندارند ولو اینکه محرمات را حرام نمیشمارند ولی پایبند اجتماعی باید باشند رعایت امور مسلمین را باید کنند در علن رفتار محرم نداشته باشند در علن نسبت به دین و معتقدات فعال نشوند و جزیه دهند، جزیه یعنی مالیات بدهند به حکومت اسلامی که امنیت این ها را تامین کرده و هم در آرامش باشند و هم آرامش مسلمانان را تهدید نکنند ﴿وَهُمْ صَاغِرُونَ﴾ در حالی که این ها ضعیف هستند، کوچک هستند، حقیرند، خب عرض کردیم لا یدینون دین الحق یعنی به حق گردن نمینهند، جزیه گفتیم مالیاته است که بر ضمه ی کفار اهل ضمه است چه یهود چه نصارا چه مجوس، وقتی جزیه میدهند یعنی میپذیرند حاکمیت اسلامی را، باید به ضوابط و قوانین آن هم تن دهند از جمله ضوابط مسائل مالی است که در حقیقت مالیاتی میپردازند در مقابل برخوداری آن ها از امنیت طبیعتاً دولت اسلامی هم اگر این ها آسیبی به حاکمیت و دولت نزنند اگر احیانا با دشمن همدستی نکنند اگر دین مسلمانان و اعتقادات مسلمانان را تخریب نکنند این ها در امنیت هستند صاغر هم عرض کردیم از صغر و کوچکی بر وزن شرف و عنب به معنای کوچکی و خاری و کم مایگی است، چند نکته را خوب است که راجع به این آیه عرض کنیم که علمای بزرگ مفسرین بیان کردند و هر کدام از یک زاویه به این مسئله و به این آیه نگاه کردند اولا در این آیه خصوصیت و صفات عمومی کفار شمرده شده، گفته که کفار کسانی اند که ﴿لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ﴾ به هر جهت ایمان آوردند اختیاری است انسان ها باید با رضایت کامل ایمان بیاورند اگر کسی ایمان نیاورد به خدا در این دینا کارش ندارند لا اکراه فی دین یعنی همین اصل توجه به دین اجباری نیست خب وقتی کسی دین نداشت آیین اسلام را نپذیرفت ممکن است نماز هم نخواند روزه هم نگیرد شراب هم بخورد بنابراین ﴿لَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ﴾ و در حقیقت این ها به مسیر واقعی و حقیقی و هم به حقیقت دین دست پیدا نکردند و لو اینکه ادعا کنند دین دیگری دارند، فرمود قاتلوهم این ها را بکشید پس با این ها مقاتله کنید اولین نکته ای که اینکه خصوصیات عمومی کفار که همه در این دو سه تا نکته باهم شریک هستند عدم اعتقاد به خدا عدم اعتقاد به روز قیامت عدم پایبندی به محرمات و نگرویدن به دین حق این صفت عمومی شان است اما به طور طبیعی پیدا است که در این آیه نمیخواهد بگوید چون این ها ایمان نیاوردند با این ها مقاتله کنید نه چون لا اکراه فی دین علت اینکه دستور به مقاتله میدهند نکته دیگری است که عرض میکنیم پس اصل کلام این است که کافرینی که این خصوصیت ها را دارند با این ها باید مقاتله کنید تا جزیه دهند و قوانین و شئونات اسلامی را رعایت کنند و در رفتار روزمره هر چند پایبند نیستند اما باید شئونات را رعایت بکنند و دین و اعتقادات مسلمانان را به بازی نگیرند این نکته اول، خب در نکته دوم یک مطلبی از بیرون باید اضافه کنیم در حالی که غرض دین حنیف و شرع مقدس و خداوند متعال از ابعاث رسل و انزال کتب پیدا است اینکه ضوابط و قوانین و احکام و همه چیز هایی که به رشد بشر و جامعه اسلامی و انسانی کمک میکند که رشد پیدا کنند این ها را به انبیاء سفارش و توصیه کرده و دستور داده جایی که لازم بوده توصیه کرده است حرام تعیین کرده است مکروه تعیین کرده است واجب تعیین کرده است مستحب تعیین کرده است برای اینکه هرکس به اندازه ظرفیتی که دارد از این امور بهره مند شود و رشد کند خب رشد هم زمانی است که این ضوابط و این قوانین در افکار عمومی محترم و مقدس باقی بماند و به آن عمل شود اگر کسی عمل کرد نمره میگیرد کسی عمل نکرد بی بهره است بی بهره بودن را در دنیا بر اساس همه ادله ای که داریم کسی با او مقابله سختی نمیکند این انسان بی بهره است ده ها هزار کافر وجود دارد که هیچ مسلمانی با آنان کاری ندارد اما اگر یکی از این کفار با اعلان بی اعتنایی به محرمات در افکار و انزار عمومی دین را بازی بگیرد مسخره کند و یا تحقیر کند و یا به نوعی به جنگ اعتقادات و افکار مسلمانان برود این میشود مصداق این آیه شریفه که مشرکینی که ایمان ندارند نه به خدا نه به قیامت حرام را حرام نمی شمارند پایبند به امور دینی نیستند با این هایی که با این رفتارشان دین را تحقیر میکنند با این رفتارشان احکام اسلام را به سخره میگیرند با این رفتارشان طعنه به دین میزنند با اینان مقاتله کنید پس مقاتله برای صرف عدم ایمان نیست برای اینکه با پوشش عدم ایمان و تحت این عنوان که ما مسلمان نیستیم ما متعهد به احکام نیستیم در حالی که این ها از مجموعه ی کفاری هستند که در ذمه ی مسلمانان هستند و باید جزیه بدهند، نکته سوم احکام الهی اجازه نمیدهد کسی در مسیر نشر معارف اجرای احکام دینی فراگیر شدن ضوابط اخلاق اسلامی مانع تراشی یا جو سازی کند آزاد هستند ادم ها ایمان نیاوردند آزاد هستند خودشان عمل نکنند میخواهد نماز بخواند یا نخواند میخواهد روزه بگیرد میخواهد نگیرد ولی اعلان روزه خواری نباید کند ، سست نباید بپندارد و سستی را ترویج کند بی اعتقادی را ترویج کند، نمیخواهد به خدا ایمان بیاورد نیاورد ولی ذهن جوانان را نباید نسبت به اعتقادات مذهبی تخریب کند
کفاری که به اسلام نگرویدند برای خودشون نگرویدند نباید این را ترویج و تبلیغ کنند به اعتنایی به احکام شرع و رفتار موهن به دین مقدس اسلام در ملا عام به احکام اسلامی در ملأ عام به قوانین اسلامی در ملا عام به ضوابط اجتماعی در ملا عام این ها چیز هایی است که تلاشی است برای بی اعتبار جلوه دادن دین و احکام دین این ها باید جلوگیری شود و اسلام دستور میدهد این ها را جلوگیری کنید لذا تعزیر می کند اگر بعضی از محرمات علنا انجام دهند و باعث تشویش افکار عمومی در این زمینه شوند مثلا در ملا عام شراب خواری کند در ملا عام روزه خواری کند در ملا عام بر خلاف دستورات شرع رفتار کند این هم نکته سوم.
نکته چهارم همانطور که گفتیم کفار و مشرکین در جامعه اسلامی زندگی میکنند و به اصطلاح اهل ذمه هستند این ها در ملا عام نباید خارج از چهارچوب قوانین اسلامی رفتار کنند برای خودش میتواند همانطور که گفتیم پایبند به مسائل تربیتی باشد یا نباشد آزادند اما عقیده باطل خودشون را نباید ترویج کنند باور های اسلامی خودشون را نباید متزلزل کنند چرا این چرایی قصه این است کسی که علنا روزه خواری میکند در روز ماه رمضان میخواهد بگوید من اعتقادی به روزه ندارم یا التزامی به دستور دینی شما ندارم یا وقتی شراب خواری را بخواهند رواج دهند یعنی از عدم اعتقاد به خدا از عدم اعتقاد به قیامت و محرمات پرده بردارم پرده برداشتن نه اینکه فقط بخواهد خودش به این ها توجه نکند بلکه در بسیاری از موارد این پرده برداری برای این است که میخواهد اسلام را در باور ها و اندیشه های جوانان مسلمان سست کند این اقدامی است برای جنگ نرم، الان کاری که آمریکایی ها دارند میکنند برای گروه ها و جماعت های جوانی که با یک بورس و هزینه های قابل توجه می برند یک ماه به کشور های اروپایی همه افکار و رفتار و آموزش و نشست و برخواست و گفت و گوها از آزادی مطلق ادم ها برای این ها صحبت میکنند که هرچی میخواهی بخوری بخور با هر کس میخواهی حرف بزنی بزن با هرکی میخواهی معاشرت کنی معاشرت کن این هارا عادی میکنند این عادی سازی و لو اینکه در آن توپ و تانک و اسلحه به کار نرفته ولی جنگ با عقیده اسلامی است این همه سخن از آزادی مطلق که برای نسل جوان می گویند واقعاً دلشان برای آزادی نسوخته است این همه تلاش میکنند برای اینکه اینترنت مجانی در کشور های اسلامی راه اندازی کنند برای این است که جوانان جوامع اسلامی را در معرض تبلیغات و آموزش خودشان قرار دهند در حقیقت فکر و ذهن جوان محترم مسلمان را در اتاق هایی قرار میدهند این اتاق گفت و گو ها برای این است که هجوم ببرند به ذهنش این همان جنگ نرم است جنگ نرم در عصر و دوران خودش در صدر اسلام ممکن بود طوری باشد ترویج باطل طوری باشد هجوم به اعتقادات فکری طوری باشد امروز به شکل دیگری است پس هر اقدامی که در جهت تضعیف باور های دینی بکار رود و ذهن نسل جوان مسلمان را بخواهد سست کند نسبت به اعتقادات خودش، این هجوم به مرز های فکری جامعه اسلامی است و باید با آن مقابله کرد اگر کفار ذمّی چنین رویکردی را انتخاب کردند که شروع کردند علیه اعتقادات اسلامی علیه باور های جامعه اسلامی علیه رفتار های اخلاقی جامعه اسلامی موضع گیری کردن کار کردن تبلیغ کردن به نوعی ترویج کردن و به صورت خزنده و نرم باور ها را هدف گرفتند این ها مثل همان هایی هستند که آشکارا به مرز های کشور اسلامی هجوم آوردند کسی که علنا اعتقادات مسلمانان را به سخره میگیرد و در مقابل احکام اسلامی را موضع میگیرد و به روش های مختلف تلاش میکند فرمان های دینی را بی ارزش جلوه دهد یا احکام و اعتقادات را غیر متین و غیر موجه جلوه دهد و اصل دین داری را مورد تردید قرار دهد پایبندی به شرع و مقدسات را یک امر عادی و خیلی کوچکی در ذهن ها جا بیاندازد در حقیقت به مرز احکام دینی تشویق میکند این دسته از کفار عملاً وارد جنگ در فضای خاموش و در فضای زیرپوستی شدند یک بار شمشیر میکشند میگویند اسلام باطل است یک بار بدون شمشیر کشیدن در رفتار تشویق میکنند که نسل جوان مسلمان نسبت به اعتقاداتش سست شود در اینجا قرآن کریم میفرماید کافران ذمی که در محیط امن مسلمانان زندگی می کنند مادامی که بی اعتقادی خودشان و عدم پایبندی آن ها به اسلام و پایبند نبودن به محرمات زندگی فردی دارند و این ها آزادند به همان دلیل که عرض کردیم لا اکراه فی دین اما اگر این ها از زندگی خصوصی خود خارج شدند و به مرز های فکری و باور های دینی هجوم آوردند اینجا واجب است که با آنان مقاتله شود لذا قرآن کریم در این آیه شریفه همین دسته از کفار را دستور به قتال با آنها میدهد ﴿قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ﴾ با این دسته از آدم ها مقاتله کنید تا منظم شوند به جایی برسند که بگویند ما در ذمه ی مسلمانان هستیم و تلاش در جهت تخریب اعتقادات و بی اعتبار جلوه دادن آیین اسلام انجام نخواهیم کرد لذا در این آیه شریفه می بینید که امر به قتال با این ها میکند، به همین خاطر مرحوم علامه طباطبایی میفرماید بخاطر اینکه این دسته از افراد بی دین هستند امر به قتال نمیکند بخاطر اینکه این ها به خدایی ایمان ندارند امر به قتال نمی کند امر به قتال فقط برای این است که این ها با چنین رفتار هایی علنی کردن دشمنی علیه اسلام علنی کردن عدم اعتقاد به خدا، اعلان کردن و علنی کردن رفتار های منبعث از بی دینی این ها با چنین کار هایی به جنگ اسلام آمدند و اسلام را در اذهان عمومی تخریب میکنند ، لذا فرمان داد و دستور داد که با این ها وارد جنگ شوید، اینقدر با این ها بجنگید یا از بین میروند یا این ها واقعا میپذیرند که در ذمه ی اسلام زندگی کنند و جزیه دهند وقتی جزیه دادند یعنی ضوابط و آیین اجتماعی مسلمانان را به آن احترام میگذارند، جزیه دادن علامت و نشانه ای است برای پذیرش زندگی در زیر پرچم اسلام حتی اگر اعتقاد ندارند باید حرمت آن را رعایت کنند پس همانطور که تاکید کردیم بی اعتقادی و بی ایمانی سبب وجوب مقابله و مقاتله با آنان نیست بلکه آن چیزی که سبب مقاتله است جنگ نرمی است که این ها علیه اندیشه ی دینی و افکار اسلامی به راه انداختند، پس این آیه شریفه می فرماید کافر ذمی اگر در آرامش زندگی کرد حتی اگر کفران کرد در زندگی شخصی خودش در امان است و جزیه میدهد و وقتی رعایت ضوابط اجتماعی میکند در امان است اما وقتی این فرد سرکشی کرد جزیه نداد و به ضوابط اجتماعی عمل نکرد و با رفتارش تلاش کرد دین خدا را تضعیف کند و بی دینی را رواج دهد یا مانع این شود که دیگران متدین به دین خدا شوند باید در برابرشان صف آرایی کرد و با آنان جنگید چون این ها وارد جنگ نرم شدند و آرام آرام در صدد هستند که اعتقادات مسلمانان را سست کنند اینجاست که از این آیه هم میتوانیم برداشت کنیم که کفار اگر با رفتار مسالمت آمیز در صدد مقابله با دین در بیایند و ذهن جوانان مسلمان را مدیریت کنند و اثرگذاری روی ذهن مسلمانان کرده باشند اینجا قتال با آنان واجب است چرا وارد جنگ نرم شدند امید است که خداوند توفیق دهد ما بتوانیم در مقابل جنگ نرم دشمن به وظایف خودمان عمل کنیم.