95/08/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حکمت 58
حکمت پنجاه و هشتـم :
« الْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ »
زن عقربی است که نیشش شیرین است.
معمولاً وقتی به این سخن که میرسند، شارحان شروع می کنند و لطیفه ها و طنزهایی برای زنان میگویند. علی (علیه السلام )که اهل لطیفه و طنز نیست. باید به جای طنزپردازی بگویند منظور این عبارت را متوجه نمیشوند. عده دیگری به واسطه این سخن زن ها را تحقیر میکنند. علی (علیه السلام) اهل تحقیر هم نیست.
﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾ خوب می دانیم که زن و مرد فرقی نمیکند؛ هر که با تقواتر، به خدا نزدیکتر.
پس حضرت چه میگوید؟! تمام گفتار نهج البلاغه حل مشکل است، فرمول حل مشکل است. اینجا هم مشکلی را حل می کند؛ نه تحقیر است، نه طنزی است و نه شوخی است.
کجا حضرت یک انسان بی گناهی را بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد تحقیر کرده است؟! یا کجا انسانی را به مسخرگی کشیده، تحقیر کرده ، و طنز برایش گفته است که این دومین آن باشد؟! پس اگر علی شناس باشیم نباید کلمات را اینطور معنا کرد.
بحث بلاغتی:
« الْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ » این عبارت جزء قویترین تشبیهات است. تشبیه : مشبه، مشبه به، وجه شبه، و ادات تشبیه دارد. مثلاً میگویند: «زید کالاسد فی الشجاعة»- زید مشبه است؛ اسد مشبه به است؛ ک به معنی مثل، ادات تشبیه است؛ و شجاعت وجه شبه است: زید در شجاعت مثل شیر است. اگر بخواهید تشبیه قویتر بشود باید ادات تشبیه را بردارید و بگویید زیدخود شیر است در شجاعت؛ چون میدانید که مشابه و مثل همیشه ضعیفتر است. اگر بخواهیم بازهم قویتر شود، وجه شبه آن را هم بردارید و بگویید زید شیر است.
مثلاً یک شخص مسن را در نظر بگیرید، مثل آقای فلانی. اگر بگویید فردی در پیری مثل فلانی است، چندان امتیازی نیست. بلکه بگویید این فرد، خود اوست و به پیری او هم کاری نداشته باشید؛ چون وجه شبه یک چیز است. اگر بگوییم این فرد در پیری مثل او است خیلی امتیاز نیست. اگر وجه شبه را بردارید،تشبه تان تقویت میشود. تشبیهی قوی است که ادات شبه نداشته باشد و قویتر آن است که وجه شبه هم نداشته باشد. مثل اینجا که تشبیهش خیلی قوی است.
« الْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ » زن عقربی است نیشش شیرین. عقرب نماد خبرچینی است.اگر شما خواب دیدید عقربی شما را نیش زد، بدانید برایتان خبرچینی کرده اند. در روایات هم البته به این مسئله اشاره شده است .
امام موسی بن جعفر فرمود: « الْمُسُوخُ ثَلَاثَةَ عَشَرَ » سیزده حیوان مسخشده اند. البته چنین نیست که این حیوانی که شما میبینید مسخ است؛ مثلا فیل مسخ شده است نه، چنین نیست. انسانی بوده که به فیل مسخ شده و بعد از سه روز مرده است. مسخ شده ها بعد از سه روز میمیرند. ولی به شکل حیوان مسخ شده اند. فیل و خرگوش و عنکبوت و عقرب هم بوده است.سپس حضرت دلایل آن را فرمود: « أَمَّا الْعَقْرَبُ فَكَانَ رَجُلًا هَمَّازاً لَا يَسْلَمُ مِنْهُ أَحَدٌ » یک شخصی بود خبرچینی میکرد، دو به هم زنی میکرد، کسی از دستش در امان نبود خدا او را مسخ کرد. [1]
این شخص به شکل عقرب شد و بعد از سه روز هم مرده است. بنابراین چنین نیست که عقرب مسخ شده باشد، بلکه به این شکل درآمده است. پس این یعنی زن ها خبرچینی میکنند، حواستان باشد .
نکته ی دوم که در رابطه با عقرب هست، عقرب فقط نیش میزند، کاری ندارد طرف کیست، دوست و دشمن نمیشناسد.
عقرب دست حضرت رسول (صلی الله علیه وآله ) را نیش زد. حضرت فرمود: «لعنک الله» لعنت خدا برتو. «فَمَا تُبَالِينَ مُؤْمِناً آذَيْتِ أَمْ كَافِراً » اصلاً برایت مهم نیست بر مومن بزنی یا کافر. بعد فرمود: نمک بیاورید، و بر رد آن زخم نمک زدند. سپس فرمودند : «لو یعلم الناس ما فی المل» اگر مردم میدانستند نمک چه خواصی دارد، «َا بَغَوْا مَعَهُ دِرْيَاقا » دیگر تریاک برای پادزهر لازم نیست. اگر نیشی زده شد، خونینش کنید و روی آن نمک بزنید، تاثیر زیادی دارد.
حضرت فرمود: تو نمیفهمی چه کسی مومن و چه کسی کافر است. این ها را در کنار هم بگذارید. اگر خواب دیدید عقربی شما را نیش زد، بدانید علیه شما خبرکشی کرده اند و چه بسا آن شخص با شما دشمنی هم ندارد، بلکه از دوستان شما باشد.
میگویند قورباغه ای می خواست از روی آب رد شود. عقربی به او گفت: من را هم سوار بر پشتت میکنی به آن طرف آب ببری؟ گفت: بیا. بین راه هی قورباغه را نیش میزند. گفت: این چه کاری است؟ من دارم تو را می برم، چرا نیش میزنی؟ گفت:
نیش عقرب نه از ره کینه است بلکه اقتضای خلقتش این است
پس حال به معنای روایت بر میگردیم.
« الْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ » زن عقربی است که نیش میزند؛ یعنی خبرکشی میکند. دوست و دشمن هم نمیشناسد. شیرین بودن نیش او نیز به این معنا است که زن علیه مادر شوهر حرف میزند، مادر شوهر علیه عروس حرف میزند، خودشان خوش هستند و شوهر در این میان آزار میبیند وسکته میکند.
خیلی ها می آیند میگویند بین زن ما و مادرمان اختلاف است. در جواب نهج البلاغه میگوید : به حرف هیچ کدامشان گوش نکنید؛ زن، زن است- چه مادر باشد و چه عروس باشد. گوش نکنید. این برای حل مشکل است. آنها غرضی ندارند، نیش میزنند ، غرضی هم ندارند، خوش هم هستند. اقتضای خلقتشان این است. اگر نگویند دلشان میترکد. عروس باید برای مادرشوهر بگوید؛ مادر شوهر برای عروس بگوید. بگذارید آنقدر بگویند تا خسته بشوند. مرد نباید از این وضعیت ناراحت بشود.
تایید این ترجمه و این تفسیر با این سخن حضرت علی (علیه السلام ) است :
« عداوة الأقارب أمر من لسع العقارب »
اقارب یعنی اقوام جمع قریب است. دشمنی ای که اقوام باهم دارند به خاطر نیش این عقرب ها است؛ یعنی همین زنهایی که خبرکشی میکنند. « الْمَرْأَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ » یعنی زن ها خبرکشی میکنند، که البته خوش هم هستند. چه بسا اصلا دلخوشی آنها به همین حرف ها باشد. اگر دیدی مادرت علیه زنت چیزی گفت، گوش نکن و ترتیب اثر نده ؛ اگر دیدی زنت علیه مادرت چیزی گفت، گوش نکن ترتیب اثر نده !
شخصی میگفت بین زنم و مادرم اختلاف افتاد، به زنم گفتم تو را میتوانم طلاق بدهم ولی مادرم را که نمی توانم طلاق دهم، پس هیچ نگو. به مادرم هم گفتم تو که هر روز نمیتوانی برای من بروی خواستگاری، دیگر هیچ نگویید. و ساکت شدند. بهترین راه اینکه این اختلافات جمع شود و عداوتی بین اقارب پیش نیاید،این است که بدانید اینها با هم خوش هستند، اصلاً کینهای هم ندارند، همینطوری حرف میزنند، بگذارید بگویند؛ مهم نیست.
البته اگر مسائل شرعی را بخواهند رعایت کنند، نباید بگویند؛ ولی با این حال شما چندان ناراحت نباشید، اتفاقی برای آنها نمیافتد. مردها هستند که خیلی جوش میزنند.
مثلاً وقتی یک نفر خودکشی میکند و پزشک را خبر میکنند، پزشک اول میپرسد که آن شخص زن است یا مرد. اگر زن باشد، می گوید که احتمالاً کمی قرص خورده، ولی آنقدری نخورده که بمیرد؛ فقط میخواهد شوهرش را اذیت کند. اما مرد چند تا بسته قرص میخورد خودش را به کشتن میدهد. اگر مرد باشد پزشک فوراً کار خود را شروع میکند چون میدانندکه او واقعاً قصد خودکشی داشته است. اما زنهاخیلی مواظب خودشان هستند خیلی خودشان را دوست دارند، «حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ » هستند و جوش نمیزنند.