1402/10/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: الأمارات/طرق إحراز الظهور /ادله حجیت قول لغوی و بررسی اقسام سیره
سخن در حجیت قول لغوی بود و عرض شد که عمده ادله ای که در حجیت قول لغوی به آن استدلال شده است یکی بحث انسداد صغیر بود که در جلسه گذشته متعرض شدیم و یکی هم بحث سیره و بناء عقلاست، که امروز إن شاء الله سعیمان بر این است که بناء عقلا در حجیت قول لغوی را طرح کنیم و به جمع بندی هم برسانیم.
اشکال مرحوم امام در تمسک به سیره عقلا
عرض شد بناء عقلا، تحلیلش این است که در امور تخصصی و کارشناسی، رجوع الجاهل الی العالم می شود. این کبرای مسلم قابلیت تطبیق بر ما نحن فیه را دارد، ما به لغوی مراجعه می کنیم از این باب که خبره است و لذا خبره لازم نیست که شرائط شهادت را هم داشته باشد، کارشناس نیاز نیست عادل باشد بلکه وثاقتش کفایت می کند. این استدلالی که بیان شد از طرف مرحوم امام رحمت الله علیه با یک اشکالی مواجه شد که ما نتوانستیم این اشکال را دیروز بحث کنیم. این یک اشکال فنّی است اما این که بر ما نحن فیه هم صادق است یا نه این را باید تحلیل کنیم. فرمایش مرحوم امام این است که در سیره عقلا ما نیاز به تایید شارع و عدم ردع شارع داریم، این که بعضی می گویند سکوت شارع کفایت می کند محتوا این است که عدم الردع را از سکوت استکشاف می کنیم. پس سیره عقلائیه یک عدم الردعی لازم دارد، اگر این باشد که هست، با این اشکال مواجه می شود که رجوع به لغوی شرط معاصرت با معصوم را ندارد. اگر شرط معاصرت با معصوم را نداشت استکشاف تایید و امضاء شارع را نداریم. در حجیت سیره ما نیاز به امضاء شارع داریم. این اشکال هم به لحاظ کبری خیلی مهم است که باید تحلیل بشود که یک حرف فنی را مرحوم شهید صدر رحمت الله علیه [دارند] مرحوم سیدنا الاستاذ در بحوث از ایشان آورده اند. این حرف را باید تحلیل کنیم این مسئله حرف بسیار مهمی است که در سیره عقلائیه، معاصرت شرط است به این بیان که این سیره باید به مرئی و مسمع شارع باشد و شارع ردعی نکرده باشد و از این عدم الردع، ما تایید شارع را کشف کنیم. پس معاصرت سنگ زیرین تحقق این شرط است. اگر معاصرت نباشد شما چطور می توانید از سکوت الشارع امضاء الشارع را فهم کنید، فرض کنید یک سیره عقلائیه مستجدّه و مستحدث دارید این اصلا به مرئی و مسمع شارع نبوده است.
این بحث مهمی است، عبارت مرحوم امام از تنقیح است، اما تهذیب الاصول هم احتمالا عین همین عبارت هست، خودتان نگاه کنید. تنقیح الاصول ج3 ص 132 به بعد، ایشان اشکالات رجوع به خبره و کارشناس را مطرح می کند، آخرش این طور می فرمایند: و التحقيق أن يقال: إنّ حجّيّة بناء العقلاء حجیت بناء عقلا با بناء متشرعه متفاوت است، بناء عقلاء بما هی بناء عقلاء که حجیت ندارد، إنّما هي فيما أمضاه الشارع، ما امضا را می خواهیم، اگر امضاء شرط حجیت سیره عقلائیه است این متفرع و موقوف است و هو موقوف على استقرار ذلك البناء في زمانهم عليهم السلام باید معاصرت را احراز کنیم. چرا معاصرت شرط است؟ ليكون عدم ردعهم إيّاهم عن هذا البناء این که شارع عقلا را ردع نکرده است و الطريقة إمضاءً لها، این عدم ردع امضا باشد. پس اگر ما امضاء شارع را می خواهیم معاصرت لازم است. این یک کبرای فنّی است، منتهی مرحوم امام می فرمایند و لم يثبت بناء العقلاء في زمانهم عليهم السلام على الرجوع إلى أهل اللّغة در اصحاب ائمه کجا تاریخ فقه و حدیث دارد که فلان صحابی امام مراجعه کرده است به فلان کتاب لغت، این طور نیست. این سیره متاخره متجدده است. اگر این باشد و الشكّ في ذلك و احتمال حدوث هذه الطريقة [على فرض تسليمها] كافٍ في عدم حجّيّته؛ همین که شک کنیم این ها مراجعه کرده اند [کافی است] نمی خواهد عدم رجوع را اثبات کنیم که شما بگویید عدم رجوع اصحاب ائمه به لغویین را شما چطور اثبات می کنید؟ می گوییم ما نیاز به اثبات نداریم، همین که شک در تحقق رجوع کنیم در عدم حجیتش کفایت می کند للعلم بعدم إمضاء الشارع لها مع تأخّرها عن زمانه[1] تمام شد، ایشان فرمایش را به یک بیان دیگری تجدید می فرمایند و همین مطلب را دوباره در قالب عبارت دیگری تکرار می کنند.
تا این جا بیان امام را تقریر کردیم اگر بخواهیم فرمایش ایشان را تحلیل کنیم، باید یک بحث فنی پیرامون سیره عقلا در چند حوزه مطرح کنیم.
کلام مرحوم شهید صدر پیرامون سیره عقلائیه
مرحوم شهید صدر -با تتبع عرض می کنم- یکی از نوآوری های مرحوم شهید صدر و کارهای جدی که ایشان کرده اند در همین بحث سیره است، حضرات اصولین به این گستردگی و جامعیت متعرض نشده اند، اولین مسئله ای که فنی شهید صدر ورود می کنند این است که سیره عقلا را تعریف کنیم. سیره عقلاء یعنی چه؟ مشهور اصولین مطرح کرده اند که بناء عملی من قبل العقلاء معنی سیره عقلائیه است، مرحوم شهید صدر در بحوث سیدنا الاستاذ ج4 ص 246 است. حتی ای بسی یکی دو صفحه قبل هم وارد بحث سیره می شوند منتهی این مطلبی که ما خدمتتان عرض می کنیم این جاست ج4 ص233 «حجیة السیرة» اولا ایشان قبل از این که نکته ابداعی شان را بر سیره بگویند ایشان یک نکته اثباتی آموزشی می گویند که آقایان در ظنون معتبر ابتدا به سراغ ظواهر رفتند. قبل از بحث حجیت ظواهر به لحاظ فنی می بایست به سراغ سیره عقلاء می رفتند، چون خبره ثقه، ظواهر، این ها مبتنی بر حجیت سیره است. سیره عقلاء که سنگ زیرین است باید ابتدا طرح می کردند به تعبیر ایشان قلمرو حجیتش را روشن می کردند بعد به سراغ بحث های بعد می رفتند. لكن بما انَّ مهم الدليل الّذي يجري الاستدلال به على حجيّة أهم الأمارات کدام امارات؟ ظواهر و خبر ثقه، ... و هما أهم أمارتين في الفقه- انَّما هو السيرة العقلائية من هنا كنّا بحاجة إلى بحث مستقل عن السيرة و دليليّتها ما به سراغ سیره برویم، اولین کاری که شهید صدر می کند تصرف در تعریف سیره عقلائیه است، اتفاقا اگر بخواهید شهید صدر را بپذیرید یا نقد کنید این یکی از محورهای فنی است، اصولین می گویند بناء عملی عقلاء یعنی سیره، مثلا -معاصرتش هم احراز شده است- عقلاء نسبت غبن فاحش بی تفاوت نمی مانند. در غبن فاحش اقدام می کنند و لزوم عقد را نمی پذیرند، می گوید بیع عقد لازم است، عقد لازم باشد، در غبن فاحش ما نمی پذیریم. در عمل آمده است، شارع هم نهی نکرده است، گفته است ادله اوفوا بالعقود الزامش شما را گرفته است ولو بلغ ما بلغ، پس این می شود سیره عملی، به تعبیر ثانی سیره ای که ابراز شده است، به تعبیر شهید صدر تحقق خارجی هم پیدا کرده است. بناء عملی که در خارج هم ظهور پیدا کرده است، شارع اگر سکوت کرد ما رضای شارع را استکشاف می کنیم.
مرحوم شهید صدر در تعریف سیره یک نکته ای را اضافه می کنند. می گوید این بخشی از قضیه است که یک عملی را عقلا در سیره شان مشهود باشد و شارع منع نکرده باشد این یک طرف قضیه است، یک کلمه ای اضافه می کند «مرتکز این عمل در ذهن عقلا باشد» یعنی چه مرتکزش باشد؟ می گوید ما یک بناء عقلائیه داریم که عمل خارج است، یک ارتکاز عقلائیه داریم، احتمال دارد ارتکاز عقلائیه باشد، در زمان شارع به هر دلیلی، به عبارت مرحوم شهید صدر می گویند مانعی از تحقق فعل و سیره عملی... ولی ارتکاز به مرئی و مسمع شارع بوده است. شارع که ناهی از منکر نیست، اگر من طلبه فعل منکر ببینیم نهی از منکر می کنم، ولی شارع که نگاه می کند ارتکازات عقلائیه ای که می تواند منشاء سیره و یک عمل خارجی بشود و آن عمل به این ارتکاز مرضی من نیست من باید از آن ارتکاز ردع کنم، از ارتکاز اگر ردع نکنم هیچ فرقی بین تایید یا سکوت نسبت به فعل نیست. آن نکته فنی مرحوم شهید صدر این است. اگر این حرف را بخواهیم بپذیریم شرط معاصرت در سیره های مستجدّه و مستحدثه، شرط معاصر حل می شود، چون به ارتکاز عقلائی انها بوده است، فعلش جدید است. مثال هایی را می زنند مرحوم شهید صدر هم بعضی مثال ها را دارد، فرض بفرمایید سیره عقلا نسبت به اموال غیر محسوس که بعد از انقلاب صنعتی درست شده است مثل کپی رایت و این جور چیزها، این ها که در سابق نبوده است اما ریشه اش که ارتکاز عقلائیه است که نسبت به این ها [وجود دارد] یا مثال سنتی تر بحث تقلید ابتدایی از میت در زمان معصومین نبوده است، ولی عملش نبوده است اما ارتکاز عقلائیه اش بوده است، ارتکاز عقلائیه رجوع جاهل به عالم است و این رجوع جاهل به عالم دو شقّ دارد، این عالم الان حیّ است و دیروز از او تقلید کردیم و امروز مرده است، پس ارتکازش بوده است اما گویا فعل خارجی اش نبوده است. نکته فنی شهید صدر این است که عمل یا ارتکاز عام که از ان تشریع فهمیده می شود به زمان شارع باشد. عبارتشان این است؛
السيرة العقلائية: و نقصد بها ما هو أعمّ من السلوك الخارجي ما سلوک خارجی را فقط مثل مشهور در سیره عقلائیه مطرح نمی کنیم، فهي تشمل أيضا المرتكزات العقلائيّة و إِن لم يصدر منهم بالفعل سلوك خارجي اگر این را گفتیم به مرحوم امام این اشکال وارد است، اما در تنقیح اشکالشان چه بود؟ اشکال امام این بود که رجوع به خبره لغوی احراز معاصرتش با معصوم سخت است، معاصرین با معصومین رجوع به لغوی نمی کردند. پاسخ و اشکال ما به مرحوم امام بر مبنای شهید صدر این می شود که ارتکازش در زمان شارع بوده است، ارتکاز چیست؟ ارتکاز رجوع عالم به جاهل است. حال در آن تقویم فنی و کارشناسی رجوع می کردند، در لغت همه شان خبره بودند، فرض کنید اصحاب حضرت که در کوفه بودند، این نحات کوفی بودند، این ها خودشان این ها وارد بودند، دلیلی بر رجوع نداشته است. پس سلوک اجتماعی عقلاء مستجدّه است، اما ارتکاز این سلوک اجتماعی به مرئی و مسمع شارع بوده است. شارع اگر رضایت نداشته است باید می گفت، از ارتکاز هم می بایست نهی می کرد، این نکته اول.
نکته دومی که ایشان ابداع می کنند و می گویند، (ما فعلا در مقام تقریر هستیم، اگر ملاحظه ای دارید مقام تحلیل مطرح کنید) نکته دوم اقسام سیره عقلائیه است. ایشان سه قسم درست می کنند می گویند سه قسم سیره عقلائیه داریم، که این سه قسم را ایشان می گویند لازم نیست اتصال به عصر معصوم داشته باشد، معاصرت اصلا لازم ندارد. یک قسم چهارمی را مطرح می کنیم که در آن قسم چهارم معاصرت شرط است. این حرف دوم شهید صدر شد که این که کلی می گویید سیره عقلائیه معاصرت می خواهید این از عدم تفطّن به اقسام سیره است. ما سه قسم سیره داریم که میگویند معاصرت نمی خواهد، قسم چهارمی که معاصرت می خواهد با این ارتکاز و ریشه اش خواسته ایم حل کنیم. اما سه قسمی که ایشان به تصریح می فرمایند معاصرت نمی خواهد:
الجهة الأُولى- انَّ السيرة العقلائية يمكن تقسيمها إلى ثلاثة أقسام: القسم الأول- السيرة العقلائيّة التي تنقح موضوع الحكم الشرعي و لا تشرع الحكم سیره ای که در مقام تشریع نیست، چون ما در قسم چهار می گوییم سیره ای که در مقام تشریع هست نیاز به امضاء دارد. اینجا خود ایشان ضابطه اقسام ثلاثه را مطرح می کنند، سیره ای که تنقح موضوع الحکم الشرعی، تنقیح موضوع می کند ولی مشرّع نیست. اگر سیره ای فقط تنقیح موضوع کرد مشرع نشد، شما به چه دلیل می گویید معاصرت می خواهد؟ به چه دلیل می فرمایید معاصرت می خواهد؟ ایشان مثالشان این است ... إِذا لاحظنا دليل وجوب إمساك الزوجة بمعروف أو تسريحها بإحسان، زوجه را باید امساک به معروف کنید، این دلیل، سیره عقلائیه منقّح موضوع می شود، امساک به معروف چیست؟ امساک به معروف [در زمان] مادر بزرگان ما یک جور بوده است و امساک به معروف نسل شما جور دیگری است. چیز هایی جزء شئون زندگی شما هست که جزء زندگی آن ها نبوده است. سیره عقلا را بیاوریم، این جا سیره عقلا چه کاره است؟ مشرّع شد؟ مشرع نیست، آیه کریمه فرموده است ﴿فامسکوهنّ بالمعروف﴾ امساک به معروف داشته باشید، پس این دلیلی که وجوب نفقه را گفت تحت عنوان امساک به معروف قرار میگیرد، ...فانَّ المعروف من العرف و هو الشائع و المستساغ. آنچه که معروف است، همین که شائع هست. فإذا اقتضت السيرة و التعارف على أن تكون نفقة الزوجة في هذا الوقت مثلًا بنحو أتمّ و أكمل[2] از ان چیزی که در غابر سنین بود، ما تابع سیره عقلائیه هستیم، این سیره چه کاره بود؟ مشرّع بود؟ تکرار می کنیم، به خاطر این که در نوع چهارم تشریع می کنند. این سیره موضع حکم را منقّح می کند و حکم را تشریع نمی کند. تنقیح یعنی روشن می کند، سعة و ضیقا دایره معروف را مشخص می کند. (مرحوم امام در اجتهاد و تقلید متعرض این بحث شده است، عبارتشان اورده ام که بخوانم) [این قسم اول] از سیره عقلائیه.
اما قسم دوم سیره عقلائیه ای است که اثبات موضوع می کند. آنجا تنقیح موضوع می کرد این جا اثبات موضوع می کند، مثالی که ایشان می زنند مثل بعضی از شروط ارتکازی ضمن عقد، شروط تصریحی به جای خودش محفوظ است، شروط ارتکازی موضوع سازی می کند، شروط ارتکازی که مبنیّ علیه العقد باشد یک موضوعی را درست می کند. ایشان می فرمایند در قسمی که تنقیح موضوع باشد، در قسمی که اثبات موضوع می کند لازم نیست متصل به زمان معصوم باشد.
سه) ظهور سازی برای ادله می کند، سیره ظهور سازی برای ادله شرعیه می کند. مثال این است؛ شما می گویید حضرت فرمودند رفع ما لا یعلمون به اطلاقه ما لا یعلمون مرفوع است، چه این جهل عن قصور باشد چه عن تقصیر باشد، شما چرا دست از اطلاق بر می دارید و رفع را منحصرا ناظر به جهل قصوری می دانید، جهل تقصیری که در آن رفع نیست، ایشان می فرمایند به این ارتکاز و به این سیره عقلائیه است. ارتکاز و سیره عقلائیه ظهور سازی می کند برای این دلیل شرعی، که ما از رفع ما لا یعلمون استظهار کنیم، یعنی رفع ما لایعلمونی که عن قصور هست، این رفع شده است. پس این جا سیره عقلائیه آمده است و ظهور سازی می کند.
چهار) یک جاهایی سیره مشرّع هست، ویژگی و جامع این صور تا الان این بود که مشرّع نیستند، در مقام تشریع الحکم نیست. به هر حال یا تنقیح موضوع دارد یا اثبات موضوع دارد، یا در نهایت ظهور را درست می کند. هیچ کدام این ها در مقام تشریع نیست. این بخش چهارم که ما عدد می دهیم برای تشریع و حکم است، یعنی متعلق سیره عقلائیه حکم باشد، مثل چی؟ ایشان مثال می زند، سیره عقلائیه داریم که من حاز ملک، این سیره عقلائیه است، حیازت مملک است. در مکاسب هم نگاه کنید خیلی از محشّین این بحث را مطرح کرده اند، حیازت مملک است، این سیره عقلائیه داریم، آیا موضوع ساز است؟ اثبات موضوع است؟ یا استظهار درست می کند؟ هیچ کدام این ها نیست، تشریع می کند. پس این سیره عقلائیه در این قسم تشریع الحکم می کند، می خواهد بگوید حیازت مملک است و این یعنی تشریع، این یعنی اصدار الحکم. این جا را مرحوم شهید صدر می فرمایند در این قسم احتیاج به امضا داریم، چرا احتیاج به امضاء داریم؟ لا مشرّع (ما تشریعی نداریم) الا الشارع المقدّس، اگر هم سیره عقلائیه بیاید یک فهم یا کشفی در حوزه حکم داشته باشد این قطعا باید اسنادش به شارع و مولی درست شود، ولو با سکوت ولو با عدم ردع، پس ما در این جا [امضا] لازم داریم، این جا محتاج به امضا هست.
شهید صدر یک بحثی تبعا للنائینی دارند، مبادی سیره عقلائیه را بحث می کنند اصولیون کمتر به این پرداخته اند. ما مبادی سیره عقلائیه را بحث می کنیم تا قلمروی سیره عقلائیه روشن شود و روشن شود در کدام بخش نیاز به امضا داریم. این حرف فنی مرحوم نائینی است، در ج3 ص 192 که شهید صدر از بیان مرحوم نائینی استفاده کرده اند.
آن چه که تا این جا در جمع بندی می خواهم عرض کنم [این است که] یمکن ان یلاحظ علیه -رحمت الله علیه- یک ملاحظه ای عجالتا به شهید صدر وارد شود. شما که تشقیق شقوق و تکثیر موارد کردید این مواردی را که گفتید معاصرت نمی خواهد این سیره عقلاء نیست، این عرف است. موضوع را شرع گفته است، در همه موضوعات القاء به عرف کرده است، مگر در موضوعات مستنبطه یا در موضوعات شرعیه، مثلا در وطن احتمال دارد بگویید موضوع مستنبطه است، بعض چیزها موضوع شرعیه است مثلا صلات موضوع اختراعی شرعی است، لو بیان شارع شما اصلا فهم نمی کردید، گفته اند اولها التکبیر اخرها التسلیم، این که شما می فرمایید سیره عقلائیه هست که این سیره موضوع را یا اثبات می کند یا تنقیح می کند این ها سیره نیست، مثل بقیه خطابات شرعیه که فرموده اند امسکوهنّ بمعروف، معروف چیست؟ چرا می گوید ادوار مختلف؟ معروف در منطقه ما با معروف در تهران متفاوت است، در یک زمان هر دو هم عاقل هستند. این عرف است، چرا شما این را می فرمایید بناء عقلا؟ کجا ما این اشکال را فنّی تر روشن می کنیم؟ بیان مرحوم شهید صدر را مبتنی بر فرمایش مرحوم نائینی در مبادی سیره عقلائیه روشن کنیم. مرحوم نائینی می فرمایند سیره و سلوک عقلاء سه مبدا می تواند داشته باشد، مبادی را ما باید اول تحلیل کنیم، بعد ببینیم سیره عقلائیه کجاست؟ در کدام مبدا می گوییم سیره عقلائیه؟ فرمایش مرحوم شهید صدر عجالتا با این ملاحظه مواجه است، حالا در جمع بندی این را پاسخ می دهیم یا بپذیریم، إن شاء الله موکول میشود به جلسه بعد.