درس خارج اصول استاد استاد حسینعلی سعدی

1402/10/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/طرق إحراز الظهور/ بررسی ادله حجیت قول لغوی

 

سخن در حجیت ظواهر بود و مشخصا در حجیت قول لغوی، آیا قول لغوی از اصالت حرمت تعبد به ظن خارج شده است یا خارج نشده است. دیروز تبعا للآخوند در کفایه پنج دلیل کسانی که معتقدند قول لغوی بالخصوص (مقابل بالانسداد) حجت است را متعرض شدیم. دو دلیل از میان این ادله خمسه قابلیت اتّکاء و تاکید دارد. آن دو دلیل را ما امروز تحلیل کنیم و از این بحث خارج شویم، بحث قابل تاملی که بخواهیم درنگ کنیم نیست.

دو دلیل عمده در حجیت قول لغوی

یک دلیل (که خیلی از اعاظم از جمله مرحوم امام فرمودند) ما به دلیل العقل در حجیت قول لغوی مراجعه کنیم. دلیل عقل را هم از کلمات اعلام آورده ایم که خدمت شما عرض کنم همان دلیلی بود که به تعبیر عقل جبلّه انسان و غریزه انسان به آن حکم می کند. و ان رجوع الجاهل به عالم است و عرض کردیم با این همین دلیل لزوم تقلید را در اجتهاد و تقلید ثابت کردیم، به این بیان که ما وقتی جاهل به اوضاع هستیم و لغوی عالم به اوضاع است، از باب رجوع به خبره و کارشناس ما برای رفع جهلمان به عالم به اوضاع رجوع می کنیم. این شاید اقوی الادله بر حجیت قول لغوی باشد. خیلی از آقایان که عبارت برخی را هم اورده ام، بر این نکته تاکید کرده اند.

بحث دومی هم که در ادله حجیت قول لغوی مهم است مسئله انسدادی بود که تحت عنوان انسداد صغیر مطرح شد. انسداد صغیر این بود که شما چطور در حجیت قول رجالی این حرف را زده اید که اگر ما نخواهیم به توثیقات رجالی عمل کنیم انسداد باب علم در توثیقات به وجود می آید، و این انسداد صغیر است. انسداد صغیر یعنی ولو این که ما قائل نشویم به انسداد کبیر قائل نشویم کما علیه میرزای قمی و تمایل شیخ اعظم، قائل به انفتاح باشیم. اما در خصوص توثیقات رجالی که ما انفتاح نداریم. اگر توثیقات رجالی را نپذیرید چطور می توانید به وثاقت رجال حدیث علم پیدا کنید؟ این را گفتیم که انسداد صغیر توثیقات رجالی را حجت می کند. به همین استدلال (انسداد صغیر) مسئله حجیت قول لغوی را حل کنیم، که اگر ما نخواهیم در تعیین اوضاع به لغوی رجوع نکنیم، معادن، مفاوض، کلمه مشهور صعید، (فتیمموا صعیدا) اگر بخواهید به لغوی که خبره در اوضاع هست رجوع نکنید این انسداد در حوزه لغت به وجود می آید، پس بر همان مبنا به استناد انسداد صغیر رجوع به لغوی که کارشناس و خبره است توجیه بکنیم.

این ها دو دلیل وجیه هستند که باید بحث کنیم. مرحوم سیدنا الاستاذ در بحوث ج4 ص 305 بحث را ورود کرده اند، در خصوص انسداد در ص 299 ورود کرده اند. از ص295 بحث شروع می شود، عنوان این است حجیة قول اللغوی، فرمایش ایشان را عرض می کنیم که در این دو محور چه کار باید انجام بدهیم.

بررسی دلیل انسداد صغیر

اول بحث انسداد را مطرح کنیم، چون یک تنظیری شد برای حجیت قول رجالیون این انسداد صغیر خیلی محکم نیست، ما اول حلش کنیم بعد به سراغ سیره عقلاء برویم که ان باید یک تحلیل فنّی بشود. اخوند در کفایه یک پاسخ به انسداد داده اند و یک پاسخ هم مرحوم حاج شیخ در درر ص 368 مطرح کرده اند، این دو ملاحظه را در انسداد مطرح کنیم.

مرحوم آخوند و من تبع یک بحثی را مطرح کرده اند که ما انسداد در بحث لغت را نمی توانیم مبنا قرار بدهیم، چرا؟ چون موضوعیت و محوریت ندارد، آنی که موضوعیت دارد انفتاح کبیر است. اگر شما قائل به انفتاح شویم (کما علیه المشهور) انسداد صغیر دیگر مضر نیست. (تقریر می کنیم، تحلیل نمی کنیم چون در تحلیل بسیاری از معاصرین به مرحوم آخوند نقل کرده اند) اگر هم انسدادی باشیم؛ انفتاح و انسداد صغیر تغییری در صورت مسئله ایجاد نمی کند، این قابل ملاحظه است و قابل اشکال است، چرا می فرمایید اگر ما قائل به انفتاح کلان، انفتاح کبری باشیم انسداد صغیر نتیجه نداشته باشد؟ باید نتیجه داشته باشد، به همان دلیلی که ما در حجیت قول رجالی مطرح کردیم. وجه این فرمایش آخوند چیست؟ مرحوم سیدنا الاستاذ در بحوث عبارتشان این است؛ گرچه جناب آخوند در کفایه به وجه فرمایششان اشاره ای نکرده اند ولکن یمکن این وجوه را مطرح کنیم. (این اصل بحث، وجوه را خواهیم گفت.)

نکته دومی که در انسداد خواهیم گفت روی این نکته توجه کنید، ما تاکیدا عرض کنیم، یک تفاوتی است بین مقیس و مقیس علیه، به تعبیر فنی این قیاس مع الفارق است. یعنی چه قیاس مع الفارق است؟ به این بیان که شما در بحث توثیقات رجالی راهی ندارید جز این که به ظنون این توثیقات اعتبار بدهید. به تعبیر ثانی اگر این ظنون اقوال رجالی را معتبر ندانید اصلا راهی برای توثیقات برایتان باقی نمی ماند و به تعبیر ثالث معظم توثیقات به تعطیلی کشیده می شود. ولی در باب حجیت قول لغوی با این عویصه مواجه نیستیم، محشین مرحوم شیخ بعضی متعرض شده اند که ما در بحث ظهورات جلّ لولا الکل، قریب غالب به اتفاق ظهورات روشن است. چند کلمه شاید گیر باشد که بخواهید به قول لغوی مراجعه کنید. ﴿اقیموا الصلاه﴾ و ﴿اقم الصلاة لدلوک الشمس﴾ که قول لغوی نمی خواهیم، حال یک ﴿فتیمموا صعیدا﴾ پیدا کردید که چه کنیم، این نکته دقیقی است. ما اگر بخواهیم بر مبنای حجیت ظنون مبتنی بر انسداد صغیر برویم، یک فارقی بین قول لغوی و توثیقات رجالی وجود دارد و این اشکال وارد است. اگر این گونه بود که ما در تمام استظهاراتمان نیاز به مراجعه به قول لغوی داشتیم اشکال وارد بود و دلیل تمام بود.

فقها که در حوزه استنباط ورود پیدا می کنند جواهر و وسائل و کتب رجال کنارشان هست، کتاب لغت که هر آن به او مراجعه کنند که نیست.

پس ما نمی توانیم با استدلال به این که انسداد صغیر توثیقات را معتبر کرد، قول لغوی را هم معتبر کنیم. یک عرضی هم بنده دارم که رویش تامل کنید. ما به لغوی به عنوان خبره برای تعیین موضوع له مراجعه می کنیم و بعد اشکال کردند که لغوی که تخصص در بیان موضوع له ندارد، لغوی مستعمل فیه را می گوید. بنده سوالم این است که در حوزه سنت ما با مستعمل فیه کار داریم یا موضوع له؟ ما به موضوع له کاری نداریم، ما چه کار داریم که یعرب بن قحطان فلان کلمه را برای چه معنایی وضع کرده است. به تعبیر فنی تر در محاورات بین مولی و عرف و به تعبیر فنی تر حتی فرموده اند اگر حقیقت عرفیه با حقیقت لغویه متعارض بشود اعاظم فقها از جمله مرحوم صاحب جواهر قائل به تقدم حقیقت عرفیه هستند. ما دنبال حیقت لغویه که نیستیم. بله یک جایی که می خواهیم لغت روشن شود مراجعه می کنیم. این چه فرمایشی است که ما قول لغوی را حجت بدانیم بعد اشکال کنیم که قول لغوی موضوع له را مشخص می کند یا نمی کند؟ ما به موضوع له چه کار داریم. گرچه که ان جا اشکال کرده اند که لغوی ها هیچ کدام دنبال موضوع له نیستند، بعضی از حضرات فرموده اند الا امثال زمخشری، که دنبال آن بوده است اما خیلی نبوده اند.

ما از انسداد فعلا خارج می شود و آخوند انسداد را مبسوط مطرح می کنند و ما هم وعده کردیم انسداد را بگوییم هم انسداد کبیر را می گوییم و هم انسداد صغیر را، ببینیم خروجی انسداد چه می شود.

بررسی دلیل عقل در حجیت قول لغوی

نکته دومی که عرض شد که باید رویش بحث شود که خیلی از اعاظم هم به ان پرداخته اند بحث عقل است در لزوم رجوع جاهل به عالم، دو تا بحث را از هم تفکیک کنیم؛ یک) رجوع به لغوی اطمینان ایجاد کند، دو) قول لغوی اطمینان ایجاد نکند، خودش تاصل داشته باشد، خودش موضوعیت داشته باشد. ما فرض دوم را در بحث حجیت قول لغوی به آن نیاز داریم، نه فرض اول، چون اگر کسی گفت ما به قول لغوی مراجعه می کنیم، از قول لغوی یک اطمینان نفسی که عرض کردم قطع در اصول هم همین اطمینان منظور است، چون قطع ریاضی که منظورش نیست، یک اطمینانی برای ما حاصل می شود. ما با مناشئ اطمینان که کاری نداریم، ما هستیم و این اطمینان حاصله، من برای شما تنظیر می کنم، فرض کنید یک کسی اطمینانی پیدا کرد که نسبت به این لغت (از طریقی غیر قول لغوی) اطمینانی به ظهور لغت پیدا کند، آیا این اطمینان با فرض این که اطمینان مقبول باشد، آیا این اطمینان قابلیت اتّکاء ندارد؟ چرا نداشته باشد؟ این فرض را مرحوم حاج شیخ در درر مطرح کرده اند. این تفریق فنی است. ما برویم به سراغ جایی که قول لغوی لو خلّی و طبعه بررسی شود. ببینیم به قول لغوی می توانیم اعتماد کنیم یا نمی توانیم؟ این را می خواهیم بحث کنیم.

مرحوم اقا مصطفی رحمت الله علیه در تحریرات فی الاصول ج6 ص 351 ایشان یک مطلبی را مطرح می کند، ایشان این تفکیک را هم مطرح کرده اند، آیا رجوع به قول لغوی آیا از این حیث که قول لغوی است و معتبر است باید بیاییم یا از حیث این که اطمینان درست می کند؟ اگر اطمینان درست کند که به جای خودش محفوظ است.

مرحوم شیخ حسین حلی در این اصول الفقه که هر چه تمجیدش بکنیم کم است، ج6 ص 389 این عبارت را دقت کنید؛ و على كلّ حال، أنّ قياس الظنّ الحاصل من قول اللغوي بالظنّ الحاصل من قول الرجالي ممنوع[1] آن تنظیری که کردیم.

کلام مرحوم مظفر

این نکته اول، نکته دوم که ما نیاز به مراجعه به قول لغوی نداریم، این را خیلی از اعاظم گفته اند، مرحوم مظفر در اصولشان تصریح می کنند که انّ اقوال اللغویین لاعبرة باکثرها فی مقام استکشاف وضع الالفاظ چرا؟ چرایش را توضیح داده اند، اصلا این کتب لغت عدا الزمخشري في كتابه أساس اللغة و عدا بعض المؤلفات في فقه اللغة. این ها اصلا دنبال وضع نبودند، بعد یک بحثی [می کنند] … ثالثا قيل الدليل حكم العقل. این فرمایش مرحوم اصفهانی استاد ایشان است. لأن العقل يحكم بوجوب رجوع الجاهل إلى العالم ... هذا الحكم العقلي من الآراء المحمودة التي تطابقت عليها آراء العقلاء ... و بهذا الحكم العقلي أوجبنا رجوع العامي إلى المجتهد شاهد عرضم این جاست ... و هذا الوجه أقرب الوجوه في إثبات حجية قول اللغوي[2] ما روی این باید بحث کنیم، چون بقیه ادله ای که حضرات در قول لغوی مطرح کرده اند خیلی محکم نیست که بخواهیم روی آن متمرکز شویم.

فرمایش مرحوم آقا مصطفی را امروز فرصت نمی کنم بگویم، عنوانش این است قاصریة ادلة حجیّة الامارات عن جعل الحجیة للامارات فی الحدسیات قول لغوی، کارشناس در امور حسیه باید معتبر باشد نه در امور حدسی و اجتهادی، امور حسی مثل این که شما مهندس هستید و این جا را می بینید و نظر می دهید، در اموری که می خواهد اعمال رای بشود (امور حدسی) [این طور نیست] البته قبول دارم برخی از حدسیات قریب من الحس هستند، حدسیات یکی مثل کلام و عرفان است که خیلی بعید از حس هستند، برخی چیزها [مثل قول لغوی] احتمال دارد لغوی در بادیه چرخیده ولی اعمال رای کرده است، حدسی قریب به حس است. این یک بحث کبروی است امروز فرصتمان گذشت که آیا ادله حجیت امارات، حجیت امارات فی الحدسیات را هم تامین می کند که شما بفرمایید قول لغوی حجت است یا نه؟ این هم یک ملاحظه دیگر.

 

کلام مرحوم امام در تنقیح الاصول

این چند ادرسی که گفتم 1) نسبت به حجیت قول لغوی 2) انسدادش 3) تنظیرش به قول رجالی آدرس منابع را گفتیم. در این استدلال به سیره عقلا یا حکم عقل که رجوع جاهل به عالم باشد، ما یک تفصیلی دادیم که ما دنبال حجت قول لغوی هستیم آیا بالاصالة و تعبدا حجیت قول لغوی را باید بپذیریم، ما نحن فیه همین است، یا شما می گویید حجیت قول لغوی از آن حیث که افاده ظن و اطمینان می کند، این دو تا را تفکیک کنید. تفکیک را از کجا گرفتیم؟ مرحوم امام در تنقیح الاصول ج3 ص133 و مرحوم ایت الله گلپایگانی این فرمایش را در افاضة العوائد تعلیقه ایشان بر درر الفوائد مرحوم حاج شیخ استاد ایشان است، من این دو را عرض کنم بعد درر را بخوانم چون این دو بزرگوار فرمایش استادشان مدّ نظرشان بوده است. این عبارت مرحوم است: و الحاصل: أنّ المقصود آنی که ما در حجیت قول لغوی دنبالش هستیم إثبات حجّيّة قول اللُّغوي تعبّداً بدون اعتبار حصول الظنّ منه، این که گفتیم این دو را تفکیک می کنند، ما میخواهیم حجیت قول لغوی را تعبدا بپذیریم، وقتی می گوییم ظن خاص دنبال اطمینانش نیستیم. من یک تنظیری کنم فرض کنید خبر واحد معتبر شد، یعنی تعبدا شما خبر واحد ثقه را بپذیر! حال شما بگویید فی النفس شیء، می گویند ما با فی النفس شما کاری نداریم، ما تعبدا خبر واحد را معتبر دانستیم. این نکته مهمی است و لو مع الظنّ الغير المعتبر على خلافه، مثل حجّيّة خبر الواحد، اگر ما بخواهیم حجیت قول لغوی را تعبدا ثابت کنیم این فرمایش امام مهم است، و هو يفتقر إلى‌ إثبات استقرار بناء العقلاء على الرجوع إليهم في زمن الشارع و عدم ردعهم عنه یک اشکال فنی را امام مطرح می کنند، اشکال فنی امام این شد که ما در بحث حجیت قول لغوی دنبال این هستیم که حجیتش را تعبدا ثابت کنیم، اگر تعبد بخواهیم ثابت کنیم باید سیره عقلائیه را برایش بیاوریم، در سیره معاصرت با معصوم را باید لحاظ کنیم و امام این جا اشکال می کنند که معاصرت با معصومش را از کجا درست می کنید؟ ... حيث إنّ الظاهر أنّ هذه الطريقة حادثة لم تكن في زمان الشارع‌[3] این را چه کار باید بکنیم؟ این ملاحظه جدی است.

کلام مرحوم حاج شیخ و تعلیقه مرحوم گلپایگانی

مرحوم گلپایگانی در این افاضة العوائد یک حرفی را زده اند که مرحوم حاج شیخ در درر صغری و کبری کرده اند، صغری و کبری کرده اند. یک صغری داریم، صغری این است که در لغت جاهل به اوضاع به عالم به اوضاع رجوع می کند. در لغت این را ما دیده ایم. این صغری ذیل یک کبرایی قرار می گیرد. عبارت حاج شیخ این است، و أما الكبرى أعني بناء العقلاء على الرجوع إلى أرباب الصناعات في صنعتهم، ما رجوع به لغوی را ذیل این کبری اثبات می کنیم، فالإنصاف أنها لا تخلو عن قوة[4] مرحوم حاج شیخ می فرمایند این قوی است و قابل اتّکاست.

مرحوم اقای گلپایگانی در این افاضة العوائد ج2 ص 63 می فرمایند: لكنه- دام ظله (معلوم است در زمان حیات ایشان تعلیقه را نوشته اند) - أنكر في مجلس الدرس ذلك، و ردّ الكبرى أيضا[5] کبری را هم در درس نپذیرفته اند، در درر پذیرفته اند، و فرمودن لا تخلو عن قوة، پس ما یا به دلیل انسداد صغیر می بایست قول لغوی را معتبر می کردیم که ملاحظات مطرح بود و تکرار نمی کنیم یا به سیره عقلاء، که سیره عقلاء هم ملاحظاتی را نسبت به آن مطرح کردیم، ببینیم اگر می خواهیم قول لغوی را معتبر کنیم چه باید کرد.

 


[1] . اصول الفقه (حلی) ج6 ص389.
[2] . أصول الفقه ( طبع اسماعيليان ) / ج‌ 2 ص141.
[3] تنقیح الاصول ج3 ص133.
[4] . دررالفوائد ( طبع جديد )، ص368.
[5] . افاضة العوائد ج2 ص63.