درس خارج اصول استاد رضازاده

96/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: متباینین/ اصالت الاشتغال/ اصول عمليه

خلاصه مطالبی که بیان شد:

14. منتقی ج 5 می فرمایند: مقتضی دو اصطلاح دارد: یکی در مقابل علت تامه است و دیگری چیزی است که اگر مانع نباشد، موثر است. به عبارت دیگر:

اصطلاح اول: چیزی که ضعف در خودش است و خود توان موثر بودن ندارد.

اصطلاح دوم: مقتضی چیزی است که موثر است اگر مانعی جلوی آن را سد نکند. به بیان دیگر اگر مانعی از فعلیت واقع جلوگیری نکند، مقتضی اثر می کند. پس قصور در خود واقع است نه خود مقتضی.

مرحوم آخوند در مبحث قطع کفایه، علم اجمالی را به یک معنا گرفته اند و از آن تعبیر به مقتضی می کنند و در مبحث اشتغال، علم اجمالی را به معنای دیگری گرفته اند و از آن تعبیر به علت تامه می کنند و خیلی ها به ایشان اشکال می کنند که گویا شما فراموش کرده اید که در بحث قطع، از علم اجمالی تعبیر به مقتضی می کردید و حالا تعبیر به علت تامه می کنید.

منتقی می گوید این اشکال بر ایشان وارد نیست. چون مرحوم آخوند در هر دو جا، هم در مبحث قطع و هم در مبحث اشتغال، در خود علم اجمالی بماهوعلم ضعف و نقصی نمی بیند، اما این دو تعبیری که به کار برده اند، به واقع و معلوم مربوط است که اگر آن واقع، فعلی به تمام جهات باشد و مانعی جلوی فعلیت آن را نگیرد، به علم اجمالی، علت گفته می شود و اگر معلوم، فعلی از جمیع جهات نباشد، به علم اجمالی، مقتضی گفته می شود. پس در هر دو راه، علم، علم است و ضعفی در آن نیست و اختلاف در معلوم است که اگر فعلی از تمام جهات بود، از علم اجمالی به علت تعبیر می کنند و اگر فعلی از تمام جهات نبود، از علم اجمالی به مقتضی تعبیر می کنند. در نتیجه بین حرفهای مرحوم آخوند تنافی نیست[1]

15. بعد از اینکه معلوم شد که علم همیشه علم است و نقصی در آن نیست و نقص در معلوم است، از کجا بفهمیم که این معلوم، فعلی از تمام جهات است یا فعلی از تمام جهات نیست؟

برای تشخیص اینکه معلوم به علم اجمالی فعلی از تمام جهات است یا خیر، چند طریق ذکر شده است:

اول: مرحوم آقای میلانی و منتهی الدرایه می فرمایند: هر معلومی که در شبهات موضوعیه آن احتیاط واجب است، مثل بحث اعراض، دماء و اموال، حکم معلوم آن هم فعلی از تمام جهات است و اگر در شبهات موضوعیه آن احتیاط واجب نباشد، مثل مسئله نجاست و طهارت، حکم معلوم آن هم فعلی از تمام جهات نیست.

دوم: کفایه و مرحوم مشکینی می فرمایند: اگر معلوم، مشروط به شرطی است که مقارن با معلوم باشد، ولی در حال حاضر شرطش نیست، مثل نماز قصر که وقتی انسان مسافر باشد، واجب است اما الان معلوم نیست مسافر است یا خیر، در این صورت این معلوم، فعلی از جمیع جهات نیست و اگر شرطش حاصل بود، فعلی از جمیع جهات است.

سوم: اگر معلوم، مشروط به شرط متاخر بود و شک داشتیم که این شرط در حال حاضر حاصل شده یا خیر که اگر حاصل شده بود، فعلی از تمام جهات است و الا فعلی از تمام جهات نیست. مثل زکات که گفته می شود قبل از خشک شدن دانه گندم، زکات تعلق می گیرد و شرطش این است که دانه خشک شود.

چهار: ابتلاء به همه اطراف یا به بعض از اطراف، به اینکه اگر همه اطراف محل ابتلاء مکلف بود، معلوم، فعلی از جمیع جهات است و اگر محل ابتلاء، بعضی از اطراف بود، فعلی از جمیع جهات نیست. مثلا می داند گوشت میته در یکی از قصابی های مشهد است اما نمی داند در کدام، اگر همه قصابی ها مورد ابتلاء فرد باشد، فعلی از تمام جهات است و الا خیر.

پنجم: اضطرار به بعض اطراف و عدم اضطرار؛ گاهی فرد به بعضی از اطراف اضطرار دارد، که در این صورت، فعلی از جمیع جهات است و الا فعلی از جمیع جهات نیست. مثلا به بعضی از قصابی ها جهت خرید گوشت برای درمان، مضطر است که رجوع کند در این صورت باید گفت فعلی از جمیع جهات است.

ششم: اگر اطراف محصوره بود، فعلی از جمیع جهات است و الا فعلی از جمیع جهات نیست.[2]


[1] درس اصول، استاد رضازاده، 96/07/15.
[2] درس اصول، استاد رضازاده، 96/07/18.