درس خارج اصول استاد رضازاده

95/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: عقل/ دلائل اخباريين/ شبهه حكميه تحريميه/ اصالت البرائة/ اصول عمليه

بحث در اين بود كه اگر علم اجمالي منحل شد، ديگر منجز نمي باشد و بعد فرمودند بناء همه مسالك همين است و نسبت به مسلك طريقيت جلسه قبل بيان شد كه علم اجمالي مي گفت يا اين ظرف نجس است يا ظرف ديگر و اماره گفت ظرف سمت راست نجس است و اين اماره هم منجز است و علم اجمالي درباره آن نمي تواند نظر بدهد. چون اماره خودش در عرض علم اجمالي منجز تكليف است و المنجَّز لاينجِّز و قبلا گفته شد علم اجمالي زماني منجز است كه در همه اطراف تاثير كند و الا اگر در بعضي از اطراف نتواند تاثير كند، منجز نمي باشد و اين تاثير اين است كه در هيچ طرفي اصل جاري نشود يا با تعارض اصل از بين برود، اما اگر در يك طرف اصل جاري شود و در ديگري جاري نشود، علم اجمالي اثري ندارد. چون اصل باقي است و مادامي كه اصل باقي باشد علم اجمالي اثري ندارد، حال در مانحن فيه در طرفي كه اماره جاري نشده بر نجاست آن، گفته مي شود اصل جاري است و معارض هم ندارد و علم اجمالي جاري نمي شود چون اصل در يك طرف بدون معارض باقي است. البته اين حرف بر مبناي اين است كه حجيت حجت، به وصول نباشد، بلكه به معرضيت وصول (در معرض وصول باشد) باشد. در ما نحن فيه فرض اين است كه در يك طرف اماره اي بوده و اگر ما فحص مي كرديم پيدا مي كرديم و ما علم تعبدي داريم و اصل جاري نيست و در طرف ديگر كه اماره نيست، اصل جاري است و علم اجمالي اثري ندارد.

 

التقرير العربي

بناء علي ما هو «الصحيح» من ان مجرد كون الامارة في معرض الوصول بحيث لو تفحص عنها المكلف وصل اليها، كاف في التنجيز، و لا يحتاج الي الوصول، اذا المكلف في اول بلوغه حين يلتفت الي التكاليف الشرعية يعلم وجود امارات دالة عليها تكون في معرض الوصول فيتنجز عليه مؤدياتها بمجرد ذلك الاجمال.

و حيث ان هذا لاحتمال مقارن لعلمه الاجمالي بالتكليف، فلا يكون علمه منجزا لجميع اطرافه، لتنجزه في بعض اطرافه بمنجز مقارن.

و السر فيه ان تنجيز العلم الاجمالي انما هو تساقط الاصول في اطرافه للمعارضته، و في المفروض يجير الاصل في الطرف المشكوك فيه بلا معارض.