موضوع: حدیث اطلاق/اشکالات
مرحوم آخوند/برائت/اصول عملیه
مرحوم آيت الله ميلاني فرمودند چهار صورت وجود
دارد:
1. مراد اباحه واقعيه باشد و غايت ورود نهي واقعي
باشد.
فیه:
اباحه واقعيه كه يكي از احكام خمسه مي باشد، در جايي است كه نه مصلحتي در آن وجود
دارد و نه مفسده اي. چون اگر مصلحت باشد، مولا طلب وجوبي يا استحبابي مي كند و اگر
مفسده باشد، مولا منع حرمتي يا كراهتي مي كند. حال عملي كه نه مفسده دارد و نه
مصلحت، جايي براي نهي ندارد تا گفته شود غايت اباحه است.
2. مراد اباحه واقعيه باشد و غايت ورود نهي، فعلا و
در مقام اثبات (وصول) باشد.
فیه:
اين ممكن نيست. چون موجب تصويب است، يعني حكم واقعي تا زماني است كه از طرف مولا
دستوري نرسد و به محض رسيدن، به كلي منع مي شود كه ما قبول نداريم.
3. مراد اباحه ظاهريه است و غايت ورود نهي واقعا و
ثبوتا باشد، يعني ما در ظاهر به اباحه متعبد مي شويم تا زماني كه در واقع از مولا
نهيی صادر شود.
فیه:
اين هم ممكن نيست. چون اباحه ظاهريه در جايي است كه ما احتمال نهي در واقع مي دهيم
كه اخباري قائل به احتياط است و اصولي به اباحه و در اين قسم اگر نهي برسد، يقين
به نهي است و اباحه ظاهريه صحيح نمي باشد.
4. مراد اباحه ظاهريه است و غايت ورود نهي فعلا، در
مقام اثبات (وصول) باشد. يعني اباحه ظاهريه تا زماني است كه نهي به ما برسد و اين
همان برائت است.
اين قسم صحيح است و روايت منحصر در اين صورت است.
در نتيجه
روايت دليل بر برائت مي باشد و محذوري هم در آن نيست، همانطور كه صاحب رسائل
[1]
فرمود و همچنين مصباح
[2]
و تبيان
[3]
هم مي گويند كه روايت دال بر برائت مي باشد.
مختار ما
هم همين مي باشد.
بحث در روايات تمام شد و بيان شد و براي برائت در
شبهه حكميه تحريميه به رواياتي تمسك شد.
مختار ما
اين است كه بعضي از روايات استدلال شده دال بر برائت مي باشد و آنها حديث رفع،
حديث حجب، حديث حل و حديث اطلاق بود.
و گفتيم كه حديث سعه دال بر برائت نمي باشد.
التقرير العربي: ثم افاد محقق الاستاذ الميلانی، ما حاصله:1.لو كان المراد الاباحة
الواقعية، و الغاية هو ورود النهي واقعا، فهو لا يمكن اذ الشيء في نفسه ليس فيه
مصلحة و لا مفسدة و يكون لا اقتضاء فلايعقل ورود النهي فيه حتي يكون غاية للاباحة
الواقعية.
2.لو کان المراد بالاباحة
الواقعية و الغاية هو ورود النهي اثباتا و فعلا، هو ايضا لا يمكن مساعدته، لانه
تصويب.
3.لو كان الاباحة هو اباحة
الظاهرية و الغاية هو ورود النهي ثبوتا و واقعا، بان نتعبد بحكم الرواية بالاباحة
ظاهرا حتي يصدر النهي واقعا، هو ايضا لا يمكن لان اباحة الظاهرية فرضها في صورة
احتمال وجود النهي في الواقع و الا لم تكن الاباحة ظاهرية فلا يمكن كونها مغيي
بورود النهي في الواقع.
4.لو كانت الاباحة ظاهرية، و
الغاية ورود النهي اثباتا و فعلا، فهو لا محذور فيه و هذا هو البرائة.
و عليه تكون الرواية دليلا علي البرائة و لا محذور فيه كما هو مختار
صاحب الرسائل.
[4]و دلالتها علي البرائة ايضا مختار مصباح
[5].
و تبيان الاصول
[6].و هو
المختار ايضا.
تمت الاستدلال
بالروايات علي البرائة في الشبهة الحكمية التحريمية، و قد علم ان
المختار دلالة بعضها علي البرائة اعني: حديث
الرفع و حديث الحجب و حديث الحل و حديث الاطلاق.
و عدم دلالة بعضها: حديث السعة.