موضوع: اقوال
در حدیث حجب/حدیث حجب/برائت/اصول عملیه
نسبت به دلالت حدیث حجب بر برائت گفتیم
سه قول وجود دارد.
قول اول:
ظاهر کلام مرحوم آخوند در کفایه و حاشیه رسائل
مرحوم آخوند در حاشیه خود بر رسائل و صاحب
وسائل باینکه این حدیث شامل شبهات حکمیه و موضعیه مطلقا(وجوبیه
و تحریمیه)هر دو می شود:
می فرمایند: مراد به «ما» در
حدیث حجب، حکمی است که علم به آن حکم از مردم محجوب است و مردم علم به
آن حکم ندارند و حکم آن برایشان مشتبه است، خواه حکمیه باشد و خواه
موضوعیه باشد.
پس مرحوم آخوند هم در کفایه و هم در
حاشیه رسائل معتقدند که حدیث حجب هم شامل شبهه حکمیه می
شود و هم شامل موضوعیه.
مصباح
[1]
هم مثل کفایه، حدیث حجب را اعم از شبهه حکمیه و موضوعیه
می دانند.
قول دوم:
حدیث حجب مخصوص شبهه حکمیه است.
در این قول فرق ندارد شبهه
تحریمیه باشد مثل شرب تتن و چه وجوبیه باشد مثل دعا موقع
رویت هلال. این قول مختار مرحوم عراقی و منتقی الاصول و
منتهی الاصول می باشند.
قول سوم:
این حدیث به شبهه حکمیه وجوبیه اختصاص دارد.
این قول مختار مرحوم حرعاملی در وسائل
الشیعه می باشد.
«أَقُولُ: هَذَا مَخْصُوصٌ بِالْوُجُوبِ وَ أَنَّهُ لَا يَجِبُ
الِاحْتِيَاطُ بِمُجَرَّدِ احْتِمَالِ الْوُجُوبِ بِخِلَافِ الشَّكِّ فِي
التَّحْرِيمِ فَيَجِبُ الِاحْتِيَاط».
[2]ایشان می فرمایند: این
حدیث مختص شبهه وجوبیه است و به صرف احتمال، موجب وجوب احتیاط
نمی شود. به خلاف شک در تحریم که حدیث حجب شامل آن نمی
شود و احتیاط واجب است. و این به قرینه «موضوع عنهم» می
باشد.
پاسخ به قول سوم: محقق اصفهانی نهایة الدرایة به
این قول این گونه جواب می دهند:
«و لعل نظره (رحمه اللّه) إلى أن الواجب هو الفعل الثابت على
المكلف فيناسب رفعه، بخلاف الحرام، فان المكلف مزجور عنه، لا أنه ثابت عليه. و
ليس ترك الحرام واجبا شرعيا حتى يقال: بثبوته على المكلف، بل ترك الحرام ترك ما
يستحق العقوبة على فعلهو الجواب- ما مرّ منا سابقا- أن التكليف اللزومي- بملاحظة ثقله على
المكلف بالجهات المتقدمة- يكون على المكلف. و لذا كما يتعدى الوجوب بحرف الاستعلاء
بالاضافة إلى المكلف، فيقال: يجب عليه، كذلك الحرمة تتعدى بحرف الاستعلاء، فيقال:
يحرم عليه، كما تشهد له الاستعمالات القرآنية، حتى في المحرمات التكوينية كما في
قوله تعالى: وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ[3]و قوله تعالى: إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرِينَ
[4]الى غير ذلك».
[5]می فرمایند: شاید جهت
اینکه صاحب وسائل بین شبهه وجوبیه و تحریمیه
تفصیل قائل شد، به این جهت باشد که عملی که بر مکلف واجب شده است،
به ذمه او آمده و با «موضوع عنهم» مناسبت دارد. به خلاف حرام. چون در حرام
چیزی به ذمه کسی نیامده است و در واقع مکلف منع شده است.
و جواب این تفصیل این است که بارها گفتیم تکلیف
الزامی با تمام سنگینی که دارد، به ذمه مکلف آمده و نمی
تواند از آن فرار کند و در حرام هم به همین گونه است و نمی تواند از
آن فرار کند. و ترک حرام در واقع ترک چیزی است که عقوبت بر فعل آن
می باشد. و علاوه اینکه وجوب با حرف استعلاء (علی) متعدی
می شود و حرمت هم با استعلاء (علی) متعدی می شود و شاهد
آن آیات قرآن است که گاهی در حرامهای تکوینی هم با
(علی) متعدی شده است. مثل این آیات «وَ حَرَّمْنا
عَلَيْهِ الْمَراضِعَ» و آیه «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى
الْكافِرِينَ».
حاصل مطلب: حدیث
حجب هم شامل شبهه حکمیه می شود و هم شامل موضوعیه و چه
وجوبیه باشد و چه تحریمیه.
التقرير العربي: فالحاصل انه بناء علي دلالته
علي البرائة الاقوال من حيث سعة شموله و ضيقه ثلاثة:
احدها: ما هو الظاهر مما تقدم عن
الكفاية و مثله حاشيته علي الرسائل و هو شموله للشبهات مطلقا حكمية كانت او
موضوعية نظير حديث الرفع و مثله مصباح.
[6]و ثانيها: شموله لخصوص الشبهات
الحكمية مطلقا تحريمية كانت او وجوبية.
و هو مختار محقق العراقي علي ما تقدم آنفا من نهاية الافكار.
و صاحب المنتقي و صاحب المنتهی کما اشير اليها آنفا.
و ثالثها: اختصاصه بالشبهة
الحكمية الوجوبية.
و هو مختار صاحب الوسائل، نصه:
«أَقُولُ: هَذَا مَخْصُوصٌ بِالْوُجُوبِ وَ أَنَّهُ لَا يَجِبُ
الِاحْتِيَاطُ بِمُجَرَّدِ احْتِمَالِ الْوُجُوبِ بِخِلَافِ الشَّكِّ فِي
التَّحْرِيمِ فَيَجِبُ الِاحْتِيَاط».
[7]و اجاب عن الوسائل،
نهایة الدرایة بقوله:
«و لعل
نظره (رحمه اللّه) إلى أن الواجب هو الفعل الثابت على المكلف فيناسب رفعه، بخلاف
الحرام، فان المكلف مزجور عنه، لا أنه ثابت عليه. و ليس ترك الحرام واجبا شرعيا
حتى يقال: بثبوته على المكلف، بل ترك الحرام ترك ما يستحق العقوبة على فعلهو الجواب- ما مرّ منا
سابقا- أن التكليف اللزومي- بملاحظة ثقله على المكلف بالجهات المتقدمة- يكون على المكلف.
و لذا كما يتعدى الوجوب بحرف الاستعلاء بالاضافة إلى المكلف، فيقال: يجب عليه،
كذلك الحرمة تتعدى بحرف الاستعلاء، فيقال: يحرم عليه، كما تشهد له الاستعمالات
القرآنية، حتى في المحرمات التكوينية كما في قوله تعالى: وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ
الْمَراضِعَ[8]و قوله تعالى: إِنَّ اللَّهَ
حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرِينَ
[9]الى غير ذلك».
[10]فالحاصل ان الحدیث
شامل للشبهة الحکمیة التحریمیة ایضا سواء کان شاملا
للشبهات الموضوعیة کما فی القول الاول ام لا کما فی القول
الثانی.