درس خارج اصول استاد رضازاده

94/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: حاصل مطلب/حدیث رفع/برائت/اصول عملیه
حاصل مطلب:
استدلال به حدیث رفع برای اثبات برائت تمام است و اشکالات همه بیان شد و رفع شد و در صحت استدلال به این حدیث برای اثبات برائت بین شبهات حکمیه و موضوعیه فرقی نیست به بیان دیگر حدیث رفع در جائی است که حکم شرعی معلوم نباشد چه حکم کلی(شبهات حکمیه) باشد و چه جزئی(شبهات موضوعیه).
کما اینکه فرقی نمی کند مفاد این حدیث یعنی آنچه با این حدیث انشاء می شود حکم وجودی باشد یعنی حلیت ظاهریه -که منتقی[1] فرمودند که فرمودند مفاد این حدیث کنایه از اثبات حلیت ظاهریه می باشد- یا رفع باشد خلاصه اینکه فرقی نمی کند مُنشَا در حدیث رفع اباحیه ظاهریه باشد یا رفع باشد کما اشار الیه الکفایه بقوله: «و الإباحة أو رفع‏ التكليف‏ الثابت‏ بالبراءة النقلية».[2]

و همچنین فرقی نمی کند که رفعی که از حدیث فهیمده می شود رفع خود این عناوین باشد ولو ادعاءً زیرا وقتی یک عنوان اثری نداشت می توان گفت اصلا این عنوان وجود ندارد کما اشاره الیه الکفایه[3] فی قاعدة لاضرر.
تتمة
حدیثی که در آن کلمه رفع آمده است به سه شکل نقل شده است و جائی که کلمه وضع آمده است به دو بیان آمده است.
اما رفع
رفع سه شکل نقل شده است:
1-رفع عن امتی تسعة اشیاء
که به حسب ظاهر مرفوع نه امر است که در سه کتاب نقل شده است:
الف: وسائل الشیعه[4]
ب: منتقی الاصول[5]
ج: عنایة الاصول[6]
2-رفع عن امتی تسعة بدون ذکر کلمه اشیاء
الف: رسائل[7] مرحوم شیخ به نقل خصاص و توحید صدوق
ب: مصباح الاصول[8]
ج: نهایة الافکار[9]
د: عنایة الاصول[10]
3-رفع عن امتی اربع خصال که اصول کافی در کتاب ایمان و کفر در باب ما رفع عن امتی نقل کرده است.
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: رُفِعَ‏ عَنْ‏ أُمَّتِي‏ أَرْبَعُ‏ خِصَالٍ‏: خَطَؤُهَا، وَ نِسْيَانُهَا، وَ مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ، وَ مَا لَمْ يُطِيقُو».[11]

اما وضع در سه کتاب آمده است:
1-وضع عن امتی تسعة خصال اصول کافی[12]
2-وضع عن امتی تسعة اشیاء که عنایه[13] از وافی نقل کرده است.

التقرير العربي:
و الحاصل ان الاستدلال بحديث الرفع للبرائة تمام:
و لا فرق في صحة الاستدلال بين الشبهات الحكمية و الموضوعية و بعبارة اخري بين ان يكون الحكم المشتبه كليا او جزئيا.
و لا فرق ايضا بين ان يكون مفاد الحديث والمنشاء به هو حكم وجودي اي الحلية الظاهرية كنّي عنه بالرفع كما استظهره المنتقي[14] او الرفع تمسكا بالظاهر كما احتملها كفاية، نصه: «و الإباحة أو رفع‏ التكليف‏ الثابت‏ بالبراءة النقلية».[15]
و لا فرق ايضا بين ان يكون الرفع رفع نفسا لعناوين ادعاءا لرفع آثارها، كما في قاعدة لا ضرر علي مسلك صاحب الكفاية[16] او رفع آثارها.
تتمة
1. حديث الرفع نقل علي انحاء ثلاثة:
الف: وسائل[17] عن التوحيد و الخصال عن حريز.
ب: منتقي[18] عن حريز عن ابي عبدالله.
ج: عناية[19] عن الخاصل، رفع عن امتي تسعة اشياء.
2. رفع عن امتي تسعة الخطاء... بدون كلمة اشياء و لا الخصال مثله بهذه النحو:
الف: رسائل[20] عن خصال و توحيد الصدوق بسند صحيح.
ب: مصباح[21] عن خصال و توحيد الصدوق بسند صحيح عن حريز عن ابي عبدالله.
ج: نهاية الافكار[22] عن خصال و توحيد الصدوق بسند صحيح عن حريز.
د: عناية[23] عن توحيد الصدوق عن حريز.
3. كافي، كتاب الايمان و الكفر باب «ما رفع عن الامة»: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: رُفِعَ‏ عَنْ‏ أُمَّتِي‏ أَرْبَعُ‏ خِصَالٍ‏: خَطَؤُهَا، وَ نِسْيَانُهَا، وَ مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ، وَ مَا لَمْ يُطِيقُو».[24]
و حديث الوضع نقل علي نحوين:
1. كافي، باب المذكور رفعه عن ابي عبدالله عنه صلي الله عليه و آله، وضع عن امتي تسع خصال.[25]
2. عناية عن الوافي عن النبي: «وضع عن امتی تسعة اشياء السهو و لم ينکر ما اضطروا...».[26]



[1].منتقی الاصول، مرحوم روحانی، ج4، ص 387.
[2].کفایةالاصول، آخوند خراسانی، ج 1، ص379.
[3].کفایةالاصول، آخوند خراسانی، ج 1، ص381.
[4].وسائل الشیعه، حرعاملی، ج15، ص 369، ابواب جهاد النفس، باب 56..
[5].منتقی الاصول، مرحوم روحانی، ج4، ص 382.
[6].عنایة الاصول، فیروزآبادی، ج4، ص 21..
[7].رسائل، شیخ انصاری، ج2، ص 27..
[8].مصباح الاصول، محقق خویی، ج2، ص 257..
[9].نهایةالافکار، آقا ضیاء، ج2، ص 208..
[10].عنایة الاصول، فیروزآبادی، ج4، ص 20.
[11].اصول کافی، کلینی، ج4، ص 289، کتاب الایمان و الکفر..
[12].اصول کافی، کلینی، ج4، ص 289، کتاب الایمان و الکفر..
[13].عنایة الاصول، فیروزآبادی، ج4، ص 21..
[14].منتقی الاصول، مرحوم روحانی، ج4، ص 387.
[15].کفایةالاصول، آخوند خراسانی، ج 1، ص379.
[16].کفایةالاصول، آخوند خراسانی، ج 1، ص381.
[17].وسائل الشیعه، حرعاملی، ج15، ص 369، ابواب جهاد النفس، باب 56..
[18].منتقی الاصول، مرحوم روحانی، ج4، ص 382.
[19].عنایة الاصول، فیروزآبادی، ج4، ص 21..
[20].رسائل، شیخ انصاری، ج2، ص 27..
[21].مصباح الاصول، محقق خویی، ج2، ص 257..
[22].نهایةالافکار، آقا ضیاء، ج2، ص 208..
[23].عنایة الاصول، فیروزآبادی، ج4، ص 20.
[24].اصول کافی، کلینی، ج4، ص 289، کتاب الایمان و الکفر..
[25].اصول کافی، کلینی، ج4، ص 289، کتاب الایمان و الکفر..
[26].عنایة الاصول، فیروزآبادی، ج4، ص 21..