درس خارج اصول استاد رضازاده

93/11/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/ سیره عقلاء
بحث در جهت سوم در خصوص سیره بود مرحوم نائینی فرمودند بین عبادات و معاملات فرق است در معاملات امضاء سیره نیاز به تصریح شارع دارد اما در عبادات عدم الردع کافی است.
تبیان[1] بر فرمایش مرحوم نائینی اشکال کرده اند.
می فرمایند صرف اینکه معاملات از امور اعتباریه هستند و نیاز به اعتبار دارند – خلافا للعبادات- این باعث نمی شود در باب معاملات عدم الردع برای امضاء سیره کافی نباشد ولی در باب عبادات کافی باشد زیرا معامله ای که در مرئا و منظر شارع عقلاء به آن عمل می کنند و شارع هم می داند و می تواند این سیره را ردع کند ولی ردع نمی کند لامحالة این عدم الردع کاشف از این است که شارع این سیره را امضاء فرموده است و الا اگر قبول نداشت مانند قیاس آن را ردع می کرد.
انوار[2] نیز نظیر همین اشکال تبیان را بر فوائد کرده اند.
ولی ممکن است بگوییم بین عبادات و معاملات فرق است باینکه بگوییم عبادات توقیفیه می باشند و به تعبیر بعضی از بزرگان از مخترعات شرعیه می باشند و عبادتی را که شارع ابداع و اختراع فرمود دیگر در آینده فرد دیگری برای عبادت درست نخواهد شد زیرا شارع در ابتدای ابلاغ شریعت عبادات را اختراع و ابلاغ کرده است لذا یقین داریم در آینده عملی در آینده به عنوان عبادت ابداع نخواهد شد لذا عدم الردع نسبت به سیره ای که در باب عبادات است برای امضاء این سیره کافی است -کما اینکه نائینی فرمودند- اما معاملات توقیفیه نیستند و مردم خودشان آن را ابداع کرده اند لذا ممکن است در آینده فرد یا افرادی بر این معامله افزوده شود لذا سکوت شارع و عدم ردع شارع نسبت به سیره ای که بر معاملات زمان شارع بوده است کاشف از این نیست که معاملات آینده هم امضاء شده باشد بله این عدم ردع سیره نسبت به معاملاتی که در زمان شارع بوده است امضاء محسوب می شود پس نسبت به معامله ای که بعدا بوجود می آید شارع باید تصریح به امضاء آن کند و سکوت و عدم ردع برای معاملات جدید کافی نیست.
پس در عبادات، عدم ردع کافی است اما در معاملات، عدم ردع کافی نیست و باید سیره بر آن اقامه شود.

جهت چهارم: آیا این سیره ای که در بین عقلاء رایج است، چه نسبت به عبادات و چه نسبت به معاملات، قدر متیقن دارد یا خیر؟ چون سیره دلیل لبی است و گفته شده است در دلیل لبی، اخذ به قدر میتقن می شود و یا اینکه خیر این سیره مثل ادله لفظیه است و تمسک به اطلاقش می شود.
مرحوم آقای میلانی در ذیل آیه نفر می فرمودند که گاهی ممکن است به قدر متیقن سیره اخذ شود و گاهی خیر. به این معنا که اگر این سیره تا زمان معصوم ادامه داشت، نیاز به امضاء شارع دارد، حال اگر دلیل بر امضاء شارع، لفظی باشد، اخذ به اطلاق سیره می شود و اگر دلیل لفظی نباشد، اخد به اطلاق نمی شود.
شاید نظر ایشان این بوده که ملاک در سعه و ضیق دلیل، دلیل بر اعتبار آن است به اینکه اگر دلیل معتبر، سعه داشت، دلیل هم سعه دارد و الا اگر دلیل معتبر، ضیق داشت، دلیل هم ضیق دارد و در سیره هم همین است.

جهت پنجم: مفاد سیره ای که بر حجیت خبر واحد است، چه چیزی است؟ آیا حجیت خبر ثقه بما هو ثقه است یا خبر موثوق به است؟ یعنی آیا عمل عقلاء به خاطر ثقه بودن فرد است یا به خاطر حصول و اطمینان از قول این فرد است.
کلمات علماء مختلف است و بعضی قائل هستند که عمل عقلاء، بر خبر ثقه است و بعضی می گویند خبر موثوق به است.

التقرير العربي:
و اورد عليه في تبيان ما نصه: «و فيه ان مجرد كون المعاملات من الامور الاعتبارية لايستلزم لزوم التصريح بالامضاء فيها و عدم كفاية عدم الردع مع التمكن منه في الكشف عن الامضاء فان المعاملة اذا كانت بمراعي من الشارع، فان عدم ردعه مع التمكن يلازم رضاه و يكشف عن امضاء ها لها».[3]
و مثله في الايراد علي النائيني، انوار.[4]

اقول: و يمكن الفرق بين العبادات والمعاملات بان يقال: ان العبادات حيث انها توقيفية و يكون من المخترعات الشرعية و لايستحدث فرد منها في المستقبل، فيكون عدم ردع السيرة كاف في قبولها في هذا العبادات.
و اما المعاملات حيث لم تكن توقيفية و يتحقق بحدوث فرد او افراد منها في المستقبل فلايكفي سكوت الشارع و عدم ردعه السيرة في المعاملات الموجودة ف يالامضاء و لايكون كاشفا عما سياتي و سيوجد منها فلابد من تصريحه بالرضاية بها و النص علي امضائها و التصريح باعتبارها عنده.

و اما الجهة الرابعة: السيرة الممضاة هل يكون لها اطلاق ام لا بل يوخذ بالمتيقن
افاد السيد الاستاذ محقق الميلاني في بحثه الشريف ذيل آية النفر: «انه لو انتها السيرة العقلائية الي زمان المعصوم و لم يكن دليل لفظي علي امضائها من قبل الشارع يوخذ بالمتيقن منها و اما لو كان دليل لفظي مع امضائها يوخذ باطلاقها».
و لعله لما ثبت في محله من ان الميزان في الديل سعة و ضيغا انما هو الديل علي اعتباره.

و اما الجهة الخامسة من مباحث السيرة: ما هو مفادها حجية خبر الثقة ام الوثوق
المتسفاد من كلمات بعض الاعاظم هو العمل بخبر الثقة.



[1] تبیان الاصول، مرحوم فاضل، ج3، ص177.
[2] انوار الهداية، امام خميني، ج1، ص315.
[3] تبیان الاصول، مرحوم فاضل، ج3، ص177.
[4] انوار الهداية، امام خميني، ج1، ص315.