درس خارج اصول استاد رضازاده

93/10/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/اخبار تحفظیه/اخبار علاجیه
طائفه سوم: اخباری که امر شده به ضبط و حفظ روایات
منها: «عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ احْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فَإِنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهَا».[1] موثق.[2]
راوی می گوید امام فرمودند نوشته هایتان را حفظ کنید زیرا بزودی به آنها محتاج خواهید شد.
و منها: «عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَ النَّاسَ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ- فَقَالَ نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِي فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَيْرُ فَقِيهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْه‏...».[3] موثق.[4]
امام صادق علیه السلام فرمودند حضرت رسول صلی الله علیه و آله در مسجد خیف برای مردم خطبه خواندند و فرمودند که خدا شاد گرداند عبدی را که کلام من را بشنود و آن را حفظ کند و به دیگران برساند و چه بسا کسانی که حامل فقه هستند اما خودشان فقیه نیستند و چه بسا حامل فقهی که آن را به افقه از خودش می رساند.

فنقول:
آیا این روایات دال بر حجیت خبر واحد هستند؟ بنا بر قبول دلالت، مفادشان چیست؟ دال بر حجیت خبر ثقه یا عادل یا موثوق به یا خبر ثقه وموثوق به هردو می باشند؟

ما بحث را در دو موضع مطرح می کنیم.
موضع اول: آیا این روایات دال بر حجیت خبر واحد است؟ نظر علماء چیست؟
عنایه الاصول راجع به حجیت این روایات ودلالتشان بر حجیت خبر واحد می فرمایند:
عناية الاصول: «مع ان الأخبار هي من أقوى أدلة خبر الواحد و أهمها كما أن مسألة خبر الواحد هي من أهم المسائل الأصولية و أنفعها»[5].
می فرمایند این چند طائفه از روایات که ذکر شد اقوی ادله حجیت خبر واحد می باشند کما اینکه خود مساله خبر واحد از اهل مسائل علم اصول و انفع آن می باشد.
مصباح [6] و دراسات[7] نیز نظرشان همین است و می فرمایند این روایات دلالت بر حجیت خبر واحد می کند. الا اینکه می فرمایند از این روایات می فهمیم که آن قدر متیقن از اخبار حجت است نه هر خبری.
ظاهر کفایه[8]  نیز همین است. و رسائل[9] هم همین را می فرمایند.
ظاهر انوار[10]می فرمایند: این روایات دلالت می کند بر حجیت خبر واحد امضاءً نه تاسیساً. یعنی این روایات به تنهایی دال بر  حجیت نیستند بلکه بنای عقلا را امضاء می کنند. امضای سیره عقلائیه است.

کلام مرحوم روحانی درباره اخبار مذکوره:
«اقول: بعد ملاحظة جميع هذه النصوص، لم نستطع ان نستفيد منها حجية خبر الثقة أو غيره، كما ادعي».[11]
 می فرمایند: این روایات دال بر حجیت خبر واحد تاسیسا نیستند.
نسبت به روایات حفظ نیز می فرمایند:
«فلا دلالة له بوجه على الحجية -، إذ من المحتمل قريبا ان يكون الامر بذلك لاجل ما في الحفظ والكتابة والتداول من ابقاء الحق وحفظ الاحكام عن الزوال».
این روایات دال بر حجیت خبر واحد نیستند بلکه در مقام  بیان این هستند که احکام شرعیه باید از زوال و فراموشی حفظ شوند.
ایشان نسبت به عدم دلالت طائفه علاجیه نیز می فرمایند:
«واما ما دل على ترجيح احد المتعارضين فهو اجنبي عن افادة الحجية، وانما هو متفرع عن كون كل من الخبرين حجة في نفسه، ومع قطع النظر عن المعارضة».[12]
این اخبار هم در این مقام نیستند که خبر واحد حجت است بلکه می گویند تعارض در جائی است که هر کدام به تنهایی-بدون در نظر گرفتن تعارض- حجت باشد اما اگر یکی حجت باشد و یکی حجت نباشد تعارضی نیست.

نظر استاد:
ممکن است به هردو کلام مرحوم روحانی مناقشه کرد.
اما کلام ایشان در خصوص اخبار تحفظیه:
خدشه این است که اگر خبر واحد حجت نبود، حکم و حقی ثابت نبود که بگوییم وظیفه ما حفظ است همین که وظیفه ما حفظ است دال بر حجیت خبر واحد است چون نوعا احکام ما با خبر واحد بیان می شود خلاصه اگر چه مدلول مطابقی این روایات حفظ احکام است اما مدلول التزامی این روایات حجیت خبر واحد است.
 به بیان دیگر اگر حجیت خبر واحد نبود وجهی برای امر به ضبط وحفظ روایات نبود. کما فی المبانی[13].
اما اخبار تعارضیه: سیاتی انشاء الله

التقریر العربی
و اما الاخبار الامرة بضبط الروايات و حفظها:
منها: «عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ احْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فَإِنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهَا».[14] موثق.[15]
و منها: «عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَ النَّاسَ فِي مَسْجِدِ الْخَيْفِ- فَقَالَ نَضَّرَ اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقَالَتِي فَوَعَاهَا وَ حَفِظَهَا وَ بَلَّغَهَا مَنْ لَمْ يَسْمَعْهَا فَرُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ غَيْرُ فَقِيهٍ وَ رُبَّ حَامِلِ فِقْهٍ إِلَى مَنْ هُوَ أَفْقَهُ مِنْه‏...».[16] موثق.[17]

فنقول: هل تدل هذه الروایات علی حجیة خبر الواحد ام لا؟
و علي تقدير الدلالة هل تدل علي حجية خبر الثقة او العادل او الموثوق به او الثقة و الموثوق به كليهما، بيكون البحث في موضعين:

اما الموضوع الاول و انظار الاكبار:
عناية الاصول: «مع ان الأخبار هي من أقوى أدلة خبر الواحد و أهمها كما أن مسألة خبر الواحد هي من أهم المسائل الأصولية و أنفعها»[18].
و ظاهر مصباح[19] و دراسات[20] ايضا هو دلالتها علي حجية خبر الواحد، لكن ما كان قدر المتيقن من الاخبار المتواتر الاجمالي.
و هو ايضا ظاهر الكفاية[21] كما تقدم.
و هو ايضا ظاهر رسائل[22].
و لكن ظاهر انوار[23]، عدم دلالتها علي حجية الخبر تاسيسا، نعم تدل امضاء لبناء العقلاء.
و اما منتقي الاصول منكر دلالتها علي الحجية تاسيسا و امضاءا، نصه: «اقول: بعد ملاحظة جميع هذه النصوص، لم نستطع ان نستفيد منها حجية خبر الثقة أو غيره، كما ادعي».[24]
و حاصل ما افاده اما بالنسبة الي الاخبار علي حفظ الحديث و كتابته –طائفة الاخيرة- نصه: «فلا دلالة له بوجه على الحجية -، إذ من المحتمل قريبا ان يكون الامر بذلك لاجل ما في الحفظ والكتابة والتداول من ابقاء الحق وحفظ الاحكام عن الزوال».
یعنی فلا تکون هذه الاطائفة فی مقام بیان حجیة الخبر، حتی نستدل بها.
و اما بالنسبة الی ما دل علی باب التعارض و الترجیح فیه –الطائفة الاولی- نصه: «واما ما دل على ترجيح احد المتعارضين فهو اجنبي عن افادة الحجية، وانما هو متفرع عن كون كل من الخبرين حجة في نفسه، ومع قطع النظر عن المعارضة».[25]

اقول: یمکن ان یرد بالنسبة الی ما افاده فی الاخبار الحفظ بانه لو لا حجیة خبر الواحد، لم یکن فی البین، حق و لا حکم، حتی یکون الامر بالحفظ و الکتابة ناظرا الی ابقاء الحق، و حفظ الحکم، حجیة الخبر الواحد و ان لم تکن مدلولا مطابقیا لها و لکنها مدلولة التزامیة لها.
و بعبارة اخری لولا حجیة الخبر الواحد لم یکن وجه للامر بضبط الروایات و حفظها، کما اشار الیه مبانی[26].



[1] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج27، ص81، ابواب صفات القاضي، باب8، ح 17.
[2] مبانی، محقق خویی، ج1، ص 340.
[3] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج27، ص89، ابواب صفات القاضي، باب 8، ح43.
[4] مبانی، محقق خویی، ج1، ص 340.
[5] عنایة الاصول، فیروزآبادی، ج3، ص244.
[6] مصباح الاصول، محقق خويي، ج2، ص194.
[7] دراسات، محقق خویی، ج3، ص185.
[8] کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ج1، ص302.
[9] رسائل، شیخ انصاری، ج1، ص309.
[10] انوار الفقاهه، امام خميني، ج1، ص312.
[11] منتقی الاصول، مرحوم روحانی، ج4، ص295.
[12] منتقی الاصول، مرحوم روحانی، ج4، ص295.
[13] مبانی الاستنباط، محقق خویی، ج1، ص 340.
[14] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج27، ص81، ابواب صفات القاضي، باب8، ح 17.
[15] مبانی، محقق خویی، ج1، ص 340.
[16] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج27، ص89، ابواب صفات القاضي، باب 8، ح43.
[17] مبانی، محقق خویی، ج1، ص 340.
[18] عنایة الاصول، فیروزآبادی، ج3، ص244.
[19] مصباح الاصول، محقق خويي، ج2، ص194.
[20] دراسات، محقق خویی، ج3، ص185.
[21] کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ج1، ص302.
[22] رسائل، شیخ انصاری، ج1، ص309.
[23] انوار الفقاهه، امام خميني، ج1، ص312.
[24] منتقی الاصول، مرحوم روحانی، ج4، ص295.
[25] منتقی الاصول، مرحوم روحانی، ج4، ص295.
[26] مبانی الاستنباط، محقق خویی، ج1، ص 340.