درس خارج اصول استاد رضازاده

93/09/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجيت ظن/خبر واحد/ خلاصه آيه سوال
بر استدلال به آیه اذن برای حجیت خبر واحد، دو اشکال وارد شد: اشکال اول این بود که همه آثار بعد از حصول علم بار می شود اما نه تعبدا. اشکال دوم این بود که اگر تعبدی هم باشد آثاری بار می شود که به نفع مومنین باشد نه به ضرر پس جميع آثار بار نمي شود.
فرق بین دو ایراد:
طبق ایراد اول، تصدیق مومنین به همان معنایی است که در باب حجیت خبر لازم است، یعنی همه آثار بار می شود و فرق ندارد مفید باشد یا مضر باشد، اما به نحو تعبد نیست بلکه به خاطر حصول علم است. (در حجیت خبر دو چیز لازم بود، ترتب همه آثار و تعبدی بودن ترتب همه آثار) اما طبق ایراد دوم تعبد در ترتب است، اما ترتب همه آثار نیست، بلکه تعبدا فقط آثاری که مفید بوده بار می شود. در این ایراد از حیث تعبد صحیح اشكالي وجود ندارد اما همه آثار بار نمی شود.
برای این ایراد دوم که تعبد است، اما همه آثار بار نمی شود، چند موید ذکر شده است:
اول: رسائل می فرماید مقتضای سیاق آیه که در آن آمده است: پیامبر برای مومنین اذن خیر است، این است که فقط آثار خیر و مفید بار شود نه آثار مضر و الا پیامبر دیگر اذن خیر نخواهد بود.
دوم: در تفسیر نورالثقلین این روایت را از تفسیر عیاشی نقل کرده است: «من انه تعالي يصدق المؤمنين، لأنه كان رؤوفا رحيما بالمؤمنين»[1].
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که پیامبر مومنین را تصدیق می کرده اند، به خاطر اینکه نسبت به آنها مهربان و رحیم بوده اند.
وجه تایید: برای همه مومنین اذن خیر بودن (موید اول) و مهربان و رحیم بودن (موید دوم)، با ترتیب همه آثار مضر و مفید نمی سازد. بلکه این دو موید شاهد بر این است که پیامبر اکرم فقط آثار خیر را بار می کرده اند.
سوم: در تفسیر علی بن ابراهیم آمده است: سبب نزول آیه اين بود كه یکی از منافقین بنام عبدالله نفيل، براي پيامبر نمامی می کرد و وی وقتي ديد هر چه را مي گويد پيامبر تصديق مي كند گفت پیامبر اذن است و هر چه می گویم قبول می کند.
وجه تایید: اگر این نمام می گفت فلانی دزدی کرده است و پیامبر حد جاری می کرد، دیگر اذن خیر بودن معنا نداشت پس تصديق فقط بايد در اموري باشد كه به نفع مومنين است.
کفایه[2] به این موید اشاره کرد است.
چهارم: شیخ در رسائل فرموده: «ويشهد بتغاير معنى الإيمان في الموضعين - مضافا إلى تكرار لفظه -: تعديته في الأول بالباء وفي الثاني باللام، فافهم».[3]
می فرمایند: در این آیه آمده است که پیامبر اذن خیر است و ایمان به خدا و مومنین دارد. در اینجا ایمان به خدا با ایمان به مومنین فرق دارد به اینکه ایمان به خدا ترتیب همه آثار است و ایمان به مومنین بعضی آثار است. در نتیجه معنای ایمان اول با معنای ایمان دوم فرق دارد.
شاهد بر متفاوت بودن معنای دو ایمان:
الف: لفظ «یومن» تکرار شده و اگر معنا یکی بود، نیاز به تکرار لفظ نبود.
ب: لفظ «یومن» اول متعدی به «باء» است و لفظ «یومن» دوم متعدی به «لام» شده است، از این هم می شود فهميد که معنای دو لفظ فرق دارد و الا به یک چیز متعدی می شد.
نهایة الدرایة و مصباح الاصول در مقام اشکال به آیه، فقط ایراد دوم را ذکر کرده اند که آیه ترتیب بعض آثار است.
همچنین این دو بزرگوار موید چهارم را قبول ندارند و بر آن اشکال وارد می کنند به اینکه: اینکه مرحوم شیخ فرمود که «یومن» با دو حرف متعدی شده است، نشانه این است که معنای آن فرق دارد، اشکال دارد.
نص نهايه «لا بملاحظة تعدية الفعل باللام المشعر بأن المراد تصديقه لهم فيما ينفعهم و يكون لهم لا عليهم. و ذلك لأن الإيمان يتعدّى بالإضافة إلى متعلقه دائما بالباء و إلى من يدعو إليه باللام قال تعالى: لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ‏ وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا و أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا... فكون‏ الإيمان‏ متعديا باللام هنا بالإضافة إلى المؤمنين على طبق طبعه و مقتضاه، فهو يقرّ لهم و يذعن لهم و يصدق لهم، و اللام في الجميع لام الصلة، لا لام الغاية، و لو ذكر ما وقع عليه الإيمان لعدى بالباء».[4]
توضیح عبارت انشاء الله جلسه بعد.

التقرير العربي:
و الفرق بين الايرادين: ان التصديق علي الاول و ان كان بمعناه في باب حجية الخبر و لكنه لايكون علي سبيل التعبد، بل يكون بعد حصول القطع له و علي الثاني و ان كان من باب التعبد و لكنه بمعني ترتيب خصوص الآثار النافعة لا مطلق الآثار.
فعلي كل منهما يكون من جهة داخلا في مبحث حجية الخبر دون جهة اخري.
و ايّد الايراد الثاني في الرسائل بانه مقتضي سياق الآية حيث عبر عنه بانه اذن خير للمومنين.
و بما رواه تفسير نور الثقلين عن تفسير العياشي عن الصادق عليه السلام: «من انه تعالي يصدق المؤمنين، لأنه كان رؤوفا رحيما بالمؤمنين»[5].
اذ كونه اذن خير لجميع المومنين، او كونه روفا رحيما لجميعهم، ينافي ترتيب جميع الآثار و لو كان مضرا لسائر المومنين.
و بما نقل عن علي بن ابراهيم في تفسير في سبب نزول الآية و نمامية منافق: «عبدالله بن نفیل»علي النبي اذ لا معني لتصديق المنافق بمعني ترتيب جميع الآثار علي خبره بانه: «ما نمه ص مع اخبار الله تعالي بانه نمه». و اشار اليها ايضا كفاية.[6]
و ایده الرسائل ایضا بما نصه: «ويشهد بتغاير معنى الإيمان في الموضعين - مضافا إلى تكرار لفظه -: تعديته في الأول بالباء وفي الثاني باللام، فافهم».[7]
و اما النهاية و المصباح اوردا علي تقريب الاستدلال بالآية بما تقدم عن الرسائل و الكفاية من ايراد الثاني خاصة.
و اوردا ايضا علي المويد الرابع الذي افاده في الرسائل من الاختلاف في التعدية المذكور آنفا بما هو نص نهاية الدراية: «لا بملاحظة تعدية الفعل باللام المشعر بأن المراد تصديقه لهم فيما ينفعهم و يكون لهم لا عليهم. و ذلك لأن الإيمان يتعدّى بالإضافة إلى متعلقه دائما بالباء و إلى من يدعو إليه باللام قال تعالى: لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ‏ وَ ما أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنا و أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنا... فكون‏ الإيمان‏ متعديا باللام هنا بالإضافة إلى المؤمنين على طبق طبعه و مقتضاه، فهو يقرّ لهم و يذعن لهم و يصدق لهم، و اللام في الجميع لام الصلة، لا لام الغاية، و لو ذكر ما وقع عليه الإيمان لعدى بالباء».[8]


[1] تفسیر نورالثقلین، حويزي، ج2، ص237.
[2] کفایة الاصول آخوند خراسانی، ج2، ص301.
[3] رسائل، شيخ انصاري، ج1، ص294.
[4] نهایة الدرایة، محقق اصفهانی، ج3، ص247.
[5] تفسیر نورالثقلین، حويزي، ج2، ص237.
[6] کفایة الاصول آخوند خراسانی، ج2، ص301.
[7] رسائل، شيخ انصاري، ج1، ص294.
[8] نهایة الدرایة، محقق اصفهانی، ج3، ص247.