درس خارج اصول استاد رضازاده

93/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه نفر
مطلب سوم:
در محل خودش بیان شد که مختار ما در مورد آیه نفر این است که این آیه هم دلالت برحجت خبر واحد دارد و هم حجیت فتوای مجتهد.
مطلب چهارم: در تفسیر کبیر فخر رازی و المیزان و مجمع البیان در ذیل آیه نفر چند مطلب بیان شده است:
منها: مراد از تفقه در آیه شریفه فهم معارف دینی می باشد چه از اصول باشد یا از فروع باشد نه اینکه مراد تفقه اصطلاحی باشد که در خصوص احکام عملیه باشد شاهد بر اینکه اعم می باشد روایات زیادی است که در این زمیه وجود دارد.
منها: «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا حَدَثَ عَلَى الْإِمَامِ حَدَثٌ كَيْفَ يَصْنَعُ النَّاسُ قَالَ أَيْنَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ‏ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ‏ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ‏ قَالَ هُمْ فِي عُذْرٍ مَا دَامُوا فِي‏ الطَّلَبِ‏ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يَنْتَظِرُونَهُمْ فِي عُذْرٍ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْهِمْ أَصْحَابُهُمْ»[1].
می گوید به امام صادق علیه السلام عرض کردم اگر امام از دنیا رفت وظیفه امام چیست حضرت فرمودند چرا به این آیه(آیه نفر) توجه نمی کنید چند نفر به جائی می روند که احتمال می دهند امام بعد آنجا باشند و این افراد و کسانی که منتظر آنها هستند معذور هستند تا نافرین برای آنها خبر بیاورند امام بعد چه کسی است.
از این روایت فهمیده می شود که تفقه حتی اصول دین مانند معرفت امام را نیز شامل می شود.
مطلب پنجم: ممکن است کسانی که نافر بوده اند تفقه کنند و ممکن است متفقهین قاعدین باشند و آیه شامل هر دو گروه می شود.
مطلب ششم: ممکن است آیه ما کانوا مومنین به دنبال آیه قبلش باشد که در مورد جهاد است و مراد از نفر، نفر به سوی جهاد باشد و ممکن است که این آیه مستقل باشد. سیاق آیه قبل شاهد بر احتمال اول می باشد اما ذیل آیه لینذروا شاهد احتمال دوم می باشد کما اینکه فصاحت آیات هم شاهد بر احتمال دوم می باشد.
شواهد التنزیل در ذیل آیه تطهیر که قبل و بعدش در خصوص زوجات پیامبر می باشد و توهم شده که آیه تطهیر در مورد زوجات پیامبر می باشد در رد این توهم می گوید:
«ان هذا لاینکره من عرف عادة الفصحاء فی کلامهم فانهم یذهبون من خطاب الی غیره و یعودون الیه، و القرآن من ذالک مملو».[2] [3]
می فرمایند تغییر سیاق از فصاحت قرآن و طریق فصحاح می باشد افراد فصیح اینگونه عمل می کنند و در بین کلامشان مطلبی را معترضه ذکر می کنند تا توجه مخاطبین را به این کلام جلب کنند.
خصوصا در آیه نفر  فقط صدر مربوط به جهاد می باشد.
مطلب هفتم:
از آیه نفر استفاده می شود که تفقه باید برای دین و انذار باشد اما اگر تفقهش برای دنیا باشد این کار مصداق اخسرین اعمالا خواهد بود.
مطلب هشتم: دو مطلب را مرحوم میلانی در خصوص آیه نفر فرموده اند.
1-مرحوم آقای میلانی می فرمودند که این آیه ممکن است دلیل امضائی باشد باینکه شارع سیره عقلاء را امضاء کرده باشد و ممکن است دلیل تاسیسی باشد به این بیان که در مورد لعل مرحوم میلانی فرمودند به معنای شاید می باشد نه ترجی و محبوبیت یک معنا هم این بود که لعل دال بر محبوبیت ما بعد لعل می باشد و این ملازم با وجوب ما بعد لعل دارد مرحوم میلانی می فرماید اگر معنای لعل، شاید باشد آیه دلیل امضائی است به این معنای که تحذر بعد از انذار یک امر عقلائی است و شارع همین بناء عقلاء را امضاء کرده است آیه می گوید انذار کنند شاید بترسند اما اگر لعل به معنای محبوبیت باشد و از آن وجوب فهمیده شود آیه دلیل تاسیسی می باشد.
به عبارت دیگر اگر نتیجه تفقه تحذر عادی باشد آیه امضائی است و اگر الزام باشد دلیل تاسیسی است.
و فیه: آن تحذری که بعد از انذار در بین عقلاء وجود دارد تحذر نفسانی است بعد از انذار ترسی در دل منذرین- بالفتح- می افتد در حالیکه بحث ما در تحذر عملی است و معلوم نیست که عقلاء بعد از انذار تحذر عملی داشته باشند.
2-اگر سیره ای بین عقلاء باشد و شارع با دلیل لفظی آن را امضاء کند این سیره اطلاق دارد اما اگر با دلیل لفظی امضاء نشود مثل اینکه کاری در محضر امام علیه السلام انجام شده است و امام اعتراض نکرده است، این سیره اطلاق ندارد و باید به قدر متیقن اخذ شود.
3-مرحوم آقای میلانی فرمودند نفر در آیه دلالت بر حجیت خبر واحد دارد در صورتی که مخبر فقیه باشد.
و فیه: اصحاب پیامبر فقیه نبوده اند بلکه آنچه را که از پیامبر شنیده بودند برای دیگران نقل می کردند در نتیجه لازم نیست مخبر فقیه باشد.
التقرير العربي:
3. تقدم هناك ايضا ان المختار هو دلالة آية النفر علي حجية خبر الواحد و حجية فتوي المجتهد.
4. يستفاد من تفسير الكبير و مجمع البيان ذيل آية النفر (توبه، آيه 133) ان المراد من التفقه هو فهم جميع المعارف الدينية من الاصول و الفروع، لا التفقه المصطلح لدي العرف اي خصوص احكام العملية يشهد علي ذلك روايات كثيرة منها:
ما عن يعقوب بن شعيب «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا حَدَثَ عَلَى الْإِمَامِ حَدَثٌ كَيْفَ يَصْنَعُ النَّاسُ قَالَ أَيْنَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ‏ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ‏ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ‏ قَالَ هُمْ فِي عُذْرٍ مَا دَامُوا فِي‏ الطَّلَبِ‏ وَ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ يَنْتَظِرُونَهُمْ فِي عُذْرٍ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْهِمْ أَصْحَابُهُمْ».
5. یمکن ان تکون طائفة النافرة المتفقهین کما یمکن ان تکون طائفة المقیمة.
6. یمکن ان یکون الآیة «ما کان المومنون...» بقیة من آیة السابقة الدالة علی حکم الجهاد، و یمکن ان تکون کلام مبتداء و لها حکم مستقل لا تعلق لها بالجهاد، سیاق الآیة شاهد احتمال الاول و ذیل الآیة و فصاحة القرآن شاهد احتمال الثانیف کما صرح به فی آیة التطهیر صاحب کتاب شواهد التنزیل لقواعد التفضیل مانصه: «ان هذا لاینکره من عرف عادة الفصحاء فی کلامهم فانهم یذهبون من خطاب الی غیره و یعودون الیه، و القرآن من ذالک مملو».[4] تعرف ما ذکر مع ان المقام لیس فیه عود الی السیاق بخلاف آیة التطهیر.
7. یستفاد من آیة النفر ان المقصود من التفقه، دعوة الخلق و ارشادهم الی الحق فمن کان غرضه، طلب الدنیا کان من الاخسرین اعمالا.
8. افاد سيدنا الاستاذ محقق الميلاني:
الف: لو قلنا ان مفاد لعل و معناها هو الوجوب لما وقع بعده اي التحذر، تكون الآية دالة علي حجية الخبر الزاما و تاسيسا و لو لم نقل بذلك مثل ان يقال: مفادها هو الاحتمال و «شايد» بالفارسية، تكون دالة علي الحجية امضاء لان التحذر بعد الانذار امر ارتكازي عقلائي فنستكشف من ايجابه التفقه و الانذار، امضائه تلك السيرة العقلائية اذ تحقق التحذر بعد الانذار امر عادي، و بعبارة اخري لو كان تحققا لنتيجة و هي التحذر عاديا تكون الآية امضاء لها و لو كان الزاميا تكون تاسيسا.
اقول: لقائل ان يقول: ان التحذر بعد الانذار ارتكازي عقلائي لو كان المراد التحذر النفساني، فانه يحصل لهم و لو آنا ما و اما لو كان المراد التحذر العملي فليس كذلك ظاهرا.

ب: السيرة المنتهية الي زمان المعصوم لو كان لامضائها دليلا لفظيا يوخذ باطلاق السيرة و الا يوخذ بالمتيقن بها و عليه يوخذ باطلاق السيرة في المقام و لو كانت الآية امضاء لها.
اقول: لعل وجه اطلاقها عند الامضاء بدليل اللفظي هو ثبوت الاطلاق لدليل المذكور، و اطلاقه يلازم اطلاق السيرة و الا يلزم لغوية اطلاق الدليل بالنسبة الي الزائد من المتقين.

ج: آية النفر تدل علي حجية خبر الواحد، و لكن عند كون المخبر فقيها، تقدم الاشارة اليه.
اقول: تقدم النقاش فيه.


[1] الاصول من الكافي، الشيخ الكليني، ج1، ص378.
[2] شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ص240؛ راجع کتاب سنت نبوی درنگی بر دو دیدگاه، ص 50. از حضرت استاد.
[3] الموسوعة الفقهية، موسسه دائرة المعارف الفقه الاسلامي، ج1، ص246.
[4] شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ص240؛ راجع کتاب سنت نبوی درنگی بر دو دیدگاه، ص 50.