درس خارج اصول استاد رضازاده

93/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه نفر
آنچه که از ماحصل کلمات علماء اختیار می شود در دو مقام ذکر می شود.
مقام اول: بررسی معانی کلمات صدر و ذیل آیه
مقام دوم: دلالت آیه نفر بر حجیت خبر
اما مقام اول:
یکی از این کلمات ماده نفر می باشد.
در اینکه مقصد این نفر کجاست سه احتمال وجود دارد.
1-نفر در صدر و ذیل به سمت جهاد می باشد یعنی همه به جهاد نروید بعضی در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله باقی بمانید.
و فیه: متفقهینی که در ذیل آیه آمده است آیا اینها کسانی هستند که نزد پیامبر باقی مانده اند یا متفقهین همان کسانی هستند که نفر کرده اند و در این نفر مطالبی را فهمیده اند که دلیل بر حقانیت اسلام می باشد اگر احتمال اول باشد این خلاف ظاهر می باشد ظاهر آیه این است که نافر تفقه کند و بعد انذار کند و اگر احتمال دوم باشد این ناذرین چه کسانی را انذار می کنند در این زمینه دو احتمال است یکی اینکه اقوامشان را  که کافر هستند انذار می کنند، این هم خلاف ظاهر آیه است زیرا ظاهر آیه این است که نافرین قاعدین از مومنین را انذار کنند و در این صورت وجههی برای انذار وجود ندارد زیرا مراد از تفقه در دین برای نافرین، امدادهای غیبی در مسیر جهاد می باشد و اگر این امدادها را برای قاعدین بیان کنند موجب بشارت آنها می شود نه موجب تخویف و انذار قاعدین کما اینکه با لعل هم مناسبت نخواهد داشت زیرا شاد شدن قاعدین متیقن است نه محتمل.
2-نفر در صدر و ذیل برای تفقه باشد کما فی اصول الفقه.
و فیه: اگر هر دو نفر به سوی تفقه دین می باشد ظاهر صدر آیه این است که همه آماده تفقه بوده اند و این با انذار سازگاری ندارد زیرا عده ای که تفقه نکرده اند آماده تفقه بوده اند لکن به دستور پیامبر تفقه نکرده اند این افراد با جان و دل مطالب می پذیرند و نیازی به تخویف نیست.
3-نفر صدر آیه نفر به سمت جهاد می باشد و نفر در ذیل آیه برای تفقه بوده است آیه می فرماید همه آماده جهاد بوده اند لکن همه به جهاد نروید و عده ای باقی بمانید و تفقه در دین کنید این قول مختار مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می باشد.
به نظر می رسد که احتمال سوم اقوی از دو احتمال دیگر باشد و لینذروا و لعل با این احتمال سازگاری دارد زیرا کسانی که جهاد را انتخاب می کنند معلوم می شود که رغبیتی به تفقه ندارند لذا وقتی که برگشتند به نسبه آنها انذار صدق می کند.
کلمه لعل:
معنای کلمه لعل ترجی است کما عن نجم الائمه و این ترجی جامع بین محبوب و مکره می باشد.
و مستعمل فیه لعل در قرآن در بعضی موارد ترجی محبوب و در بعضی تحریض مخاطب می باشد و در همه جا به یک معنا نمی باشد بلکه باید قرائن را دقت کرد.
کلمه حذر
آیا مراد حذر عملی است یا نفسانی؟
ظاهرا مراد حذر عملی است نه ترس نفسانی زیرا آیه وظیفه مومنین را در مقام عمل بیان می کند لذا باید حذر، عملی باشد کما اینکه اگر حذر نافرین عملی است حذر ناذرین هم باید عملی باشد.

التقرير العربي:
اقول: المختار فی آیة النفر نذکره فی مقامین:
مقام الاول: بعض فقرتها و کلماتها؛
مقام الثانی: المستفاد منها بالنسبة الی حجیة الخبر و عدمها، بعبارة اخری دلالتها.

اما المقام الاول:
فنقول:
1. اما «ما کان المومنون لینفروا کافة»
الاحتمالات فیه من حیث ان النفر فیه و فیمابعده «لولا نفر» الی این، ثلاثة:
الف: ان یکون کلا النفرین الی الجهاد.
و فیه: ان المتفقهین علیه اما هم القاعدین او النافرین، و الاول خلاف ظاهر الآیة، و الثانی لو کان منذَریهم الکافرین من قومهم یکون خلاف ظاهر الآیة و لو کان هم القاعدین من المومنین لم یکن وجه للانذار بل لابد من البشارة لان ما شاهدوه النافرین من امداد الغیبی للمجاهدین، علی ما ذکروه من انه انه التفقه، موضع للبشارة لا للانذار و التخویف.
و ایضا لا موقع لکلمة «لعل» اذ القاعدین من المومنین یفرحون عند السماع الامداد الغیبی و مسرة اقواهم من النفارین.
ب: ان یکون کلاهما الی التفقه کما افاده اصول الفقه ضمن البحث.
و فیه: اشرنا الیه قبلا من ان الانذار، ترجی التحذر لایجمع مع تهیئ جمیعهم الی التفقه و اعتقادهم لزوم التفقه عقلا کما هو المستفاد من «ما کان المومنون لینفروا کافة» اذ النهی عن نفرالعموم، او نفی وجوب نفر العموم، او الاخبار عن نفر العموم علی الاحتمالات فیها کلها کاشفة عن تهیتهم و اعتقادهم نفر العموم للتفقه، و التهیئ لایجمع مع انذارهم و کذلک مع ترجی قبولهم.
ج: ان یکون نفر صدر الآیة الی الجهاد، و نفر الثانی «فلولا نفر» الی التفقه، کما ذهب الیه تفسیر المیزان.[1]
و المختار هو الثالث و لاتنافی بین الانذار و ترجی معه، لان النافر الی الجهاد لا رغبة له الي التفقه فيصح التعبير بالنسبة اليه بالانذار و ترجي القبول.

2. و اما مستعمل فيه «لعل» في القرآن
فلايكون في جميع الموارد في معني واحد، و محل واحد بل ربما معناه ترجي المحبوب و لكن محله هو المخاطب و ربما يكون الترغيب و التحريص الي ما بعدها كما اشاره اليه في حاشية مغني اللبيب نقلا عن حاشية تفتازاني و تقدم سابقا او غير ما ذكر مما يناسب الآية و مورد استعمال «لعل» و ربما يكون هو الترجي و لكن الداعي لاظهاره، هو ترغيب المكلفين. كما اشار اليه نهاية الدرايه.[2]

3. و اما «الحذر»:
فالمراد به هو الحذر العملی، لا النفسانی، اذ النفسانی لایناسب مع ما سیجیئ من الاستظهار فی الآیة من انها لبیان وظیفة جمیع المومنین.
مضافا الی انه لافرق بین النافرین و المنذرین فکما ان تفقه النافرین للعمل و الانذار، لایتحصل خوف النفسانی فکذلک المنذرین.




[1] الميزان، سيدمحمد حسين طباطبايي، ج9، ص404.
[2] نهایة الدرایه، محقق اصفهانی، ج3، ص232.