درس خارج اصول استاد رضازاده

93/07/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجيت ظن/خبر واحد/ادله حجيت خبر واحد/آيه نفر
بحث در تقريب استدلال مرحوم ميلاني و اصفهاني بر حجيت خبر واحد در آيه نفر بود و اشکالاتي که منتقي بر اين تقريب داشت.
در جلسه قبل بيان شد که منتقي دو مطلب را نسبت به اين تقريب قبول کردند، بعد دو خدشه وارد مي کنند.
يک خدشه اين بود که لعل در قرآن به معناي احتمال نيست و الا با علم خداوند منافات دارد و بيان شد كه بايد به معناي اول باشد كه محبوبيت مابعد لعل است.
اقول: اصل اين مطلب را ما قبول داريم كه معناي «لعل» در قرآن با «لعل» در غير قرآن فرق دارد، اما اينكه بگوئيم «لعل» در قرآن فقط به معناي محبوبيت باشد، قبول نداريم، چون امكان دارد معناي «لعل» در قرآن چيزي باشد كه نه احتمال باشد و نه به معناي محبوبيت كه آخوند ذكر كرده است و آن معنايي است كه صاحب الميزان و مرحوم رضي ذكر كرده است و آن اين است كه هميشه «لعل» به معناي ترجي است نهايتا در مورد خداوند ترجي در مورد مخاطب است و در غير قرآن ترجي در نفس متكلم است.
اين معنايي كه محقق رضي ذكر كرده است، داراي مويدي است كه بر توجيه شما مقدم است و آن چيزي است كه خود سيد رضي فرموده: «لان الاصل ان لاتخرج عن معناها بالکلية».
مي فرمايند: اصل اين است كه «لعل» را به طور كلي از معنايش خارج نكنيم. يعني اگر ما بگوئيم معناي «لعل» ترجي نيست و محبوبيت است، به كلي معناي «لعل» ترك شده است، اما اگر بگوئيم ترجي است و در مورد خداوند ترجي مخاطب است، بالكل از معناي اصلي «لعل» خارج نشده ايم.
گفتيم كه صاحب منتقي هم بر معناي «لعل» در كلام آقاي ميلاني و اصفهاني اشكال گرفته است و هم بر وجه اول و دوم تقريب اين دو بزرگوار اشكال كرده است و گفته هر دو وجه مخدوش است:
اشكال منتقي بر وجه اول: (از اينكه فرموديد معناي «لعل» احتمال است و ما بعد «لعل» محتمل است و اين محتمل بودن ملازمه با حجيت قول منذر داريم. چون اگر حجيت نباشد، احتمال عقاب بعد از قول منذر وجود ندارد)
اين ملازمه صحيح نيست، چون بعد از انذار، تحذر محتمل است و اين محتمل بودن به خاطر حجيت قول منذر نيست بلكه محتمل است زيرا اين موضوع ما شبهه حكميه مي باشد و در شبهه حكميه همه مي گويند به خاطر دفع ضرر محتمل، احتياط واجب است.[1]
اشكال منتقي بر وجه دوم: (از كلمه انذار كه در آن تخويف وجود دارد مي فهميم، اگر قول منذر حجت نباشد، انذار معنا پيدا نكند، چون تخويف در معناي انذار وجود دارد)
اولا ما قبول داريم كه انذار با ابلاغ فرق دارد و در انذار معناي تخويف وجود دارد، اما اين دقت هاي عقلي در آيات و روايات معتبر نيست و بايد به عرف مراجعه شود كه عرف هم از انذار، تخويف نمي فهمند. در نتيجه وجه شما مخدوش است و بايد بگوئيم تحذّر واجب است و بياني از شارع رسيده كه نمي دانند صحيح است يا خير و مورد شبهه حكميه است و بايد در آن احتياط كرد پس تخويف در قول منذر بخاطر وجوب احتياط در شبهه حكميه مي باشد نه بخاطر حجيت قول منذر.

التقرير العربي:
اقول: الظاهر صحة ما افاده من لزوم توجيه استعمال «لعل» في القرآن، و لکنه لاينحصر بما تقدم في وجه الاول الکفاية بل يمکن حمله علي ما افاده صاحب تفسير الميزان و محقق الرضي من استعمال لعل في معناه کان في القران او غيره و لکن الاختلاف بين ما في القرآن و غيره ان هو في محل هذا المعني اذ في غير القرآن يکون المحل هو المتکلم و في القرآن هو المخاطب و استل عليه محقق الرضي بما نصه: «لان الاصل ان لاتخرج عن معناها بالکلية» کما تقدم 14/7/93

و علي الوجه الاول: بعدم الملازمة بين احتمال محقق الحذر، مع حجية قول المنذر اذ مورد الآية يکون من موارد الشبهة الحکمية قبل الفحص و الاحتياط فيها لازم بلاکلام، و يکون ترتب الحذر علي الانذار بواسطة ايجاد الانذار، احتمال التکليف بالنسبة اليهم، فيلزمهم الحذر لقاعدة دفع الضرر المحتمل لا لحجية قول المنذر.[2]

و علي الوجه الثاني:
اولا: بان الدقة العقلية في معني الانذار و ان اقتضت ما ذکره من توقف صدق الانذار في مورد علي التخويف و لکن المفهوم العرفي منه ليس ذلک لصدقه و لو لم يتحقق التخويف الفعلي، يقال: «انذرته و انا اعلم انه لاينفع فيه الانذار» و لعل السر في ذلک هو کان الانذار عبارة عن التنبيه و بيان تحقق ما هو مکروه علي فعل المنذر او عبارة «عن الکون في مقام التخويف و التهديد لا عباره عن التهديد و التخويف الفعلي».


[1] منتقي الاصول، روحاني، ج4، ص283.
[2] منتقي الاصول، روحاني، ج4، ص283.