درس خارج اصول استاد رضازاده

93/07/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه نفر
گفتیم مرحوم صاحب کفایه بر آیه نفر از دو ناحیه اشکال کردند یکی از ناحیه اینکه مقتضی برای حجیت خبر در آیه نیست اگر چه مربوط به خبر واحد می باشد ناحیه دوم اینکه این آیه اصلا مربوط به محدوده حجیت خبر واحد نمی باشد بلکه مربوط به باب فتوی می باشد و در خود این آیه کلمه ای است که از آن کلمه این معنی استفاده می شود که این آیه مربوط به فتوی است.
اشکال از ناحیه ا ول بیان شد اما اشکال از ناحیه دوم:
صاحب کفایه می فرمایند:
«ثم إنّه أشكل أيضاً، بأن الآية...».[1]
مقدمة:
در بحث اجتهاد و تقلید گفتیم از لغت استفاده می شود که انذار که در آیه آمده است به معنای اعلام همراه با تخویف و تهدید می باشد و منذر یعنی مخوف -بکسر الواو-.
حاصل اشکال صاحب کفایه این است که آیه دلالت می کند که قبول فتوای مجتهد واجب است زیرا وقتی مخبر اخبار می کند تهدید نمی کند بلکه ناقل چیزی است که شنیده است ولی مجتهد تخویف می کند و آیه بر فرض اینکه وجوب حذر را تعبدا ثابت کند دلالت بر قبول قول مجتهد دارد نه قبول قول مخبر.
از این اشکال مرحوم آخوند با این عبارت جواب داده اند: لایذهب علیک
«قلت : لا يذهب عليك...».
حاصل جواب این است که رواة در صدر اول آنچه از پیامبر یا امام شنیده اند را نقل می کرده اند و این اخبار همراه با تخویف و انذر بوده است پس قبول قول این رواة واجب است در نتیجه قبول قول بقیه رواة که خبرشان همراه تخویف نیست نیز واجب است بخاطر عدم قول به فصل زیرا هر کسی قول منذر از رواة را واجب دانسته است قول رواة غیر منذر را هم واجب دانسته است.
حاصل کلام صاحب کفایه در رد دلالت آیه بر حجیت خبر واحد از آیه نفر:
فرمودند عدم دلالت آیه نفر بر حجیت خبر واحد بخاطر این نیست که این آیه مربوط به باب فتوی می باشد بکله عدم دلالت بخاطر این است که مقتضی حجیت خبر از این آیه فهمیده نمی شود زیرا مقتضی حجیت خبر- وجوب تحذر- از سه کلمه قابل استفاده است یکی از کلمه لعل که دلالت بر محبوبیت تحذر دارد و بین محبوبیت تحذر و وجوب تحذر ملازمه است و یکی از ناحیه انذار با توجه به اینکه انذار غایت نفر است باید انذار واجب باشد و اگر تحذر واجب نباشد وجوب انذار لغو خواهد بود و کار لغو از حکیم صادر نمی شود و یکی از ناحیه غایت بودن تحذر، و غایت در واقع ذی المقدمه است و مغیا ذی المقدمه حال ا گر انذار که مقدمه است واجب باشد و تحذر که ذی المقدمه است واجب نباشد لازمه اش وجوب مقدمه با عدم وجوب ذی المقدمه می باشد در حالیکه وجوب مقدمه از طرف ذی المقدمه می آید.

التقرير العربي:
ثم ان صاحب الكفاية ذكر الاشكال من نناحية الغاية و بعبارة اخري تقدم جلسة 30/6/93 ان البحث في المقام اي الاشكالات علي آية النفر، يكون من ناحيتين:
1.الاشكال علي دلالتها علي حجية خبر الواحد مع كون الآية مربوط بالخبر الواحد و قابلة للبحث ههنا فيه، و بعبارة اخري من ناحية عدم المقتضي.
2.الاشكال عليها من جهة خروجها من باب الخبر و دخلولها في باب الفتوي بواسطة كلمة «لينذروا» و مانعيتها عن الدخول في مبحث الخبر و كان الاشكالات الي هيهنا في ناحية الاولي.

و اما الاشكال من ناحية الثانية، نصه: «ثم إنّه أشكل أيضاً، بأن الآية...».[2]

مقدمة:
قد ذكرنا في مبحث الاجتهاد و تقليد، ان المستفاد من اللغة، هو ان الانذار اعلام مع التخويف و المنذر: المخوِّف.
فنقول حاصل الاشكال ان الآية تدل علي وجوب قبول فتوي المحتهد، لا قبول الخبر، اذل المخبر يخبر عما تحمله و لا يخوف و لكن المجتهد يخوف و ينذر، و الآية علي تقدير دلالتها علي وجوب الحذر مطلقا، تدل علي قبول قول المجتهد و المرشد، لمكان كلمة «لتنذروا».

و اجاب عنه صاحب الكفاية بقوله: «قلت : لا يذهب عليك...».[3]
و حاصله ان حال الرواة في الصدر الاول في نقل ما تحملوه من النبي او الائمه حال نقلة الفتاوي الي العوام، من حيث صحة الانذار منهم عن نقل الفتوي، و اذا فرض دلالة الآية علي حجية نقل الراوي اذا كان مع التخويف، كان نقله حجة بدون التخويف ايضا لعدم الفصل بينهما جزما فافهم.
و حاصل ما افاده صاحب الكفاية فيه، هو عدم دلالة آية النفر علي حجية خبر الواحد، و لكن عدم دلالتها ليس من جهة مانعية كلمة «لينذروا» بل لعدم المقتضي فيها علي حجية الخبر، اذ المقتضي: اما من ناحية كلمة «لعلهم» الدالة علي محبوبية الحذر و بالملازمة علي وجوبه، و اما من ناحية حكم الانذار و هو الوجوب و اما من ناحية غايتية «الحذر» للانذار، و تبين عدم تمامية الجميع و الاشكال في اللجميع، فلا دلالة للآية علي وجوب التحذر تعبدا، حتي تدل علي حجية خبر الواحد.


[1] کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ج2، ص299.
[2] کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ج2، ص299.
[3] کفایة الاصول، آخوند خراسانی، ج2، ص299.