درس خارج اصول استاد رضازاده

93/06/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/خبر واحد/ادله حجیت خبر واحد/آیه نبا/مانع سوم
مانع سوم: تنافی بین مفهوم ومنطوق:
اگر آیه مفهوم داشته باشد بین مفهوم ومنطوق تنافی خواهد بود این خرق اجماع است.

توضیح مطلب :
درباره حجیت خبر دو نظریه است:
1. خبر عادل حجت است چه وثوق به آن باشد چه نباشد.
2.خبر موثوق به حجت است، چه عادل باشد و چه نباشد.
که گروه دوم در صورت اعراض مشهور از آن خبر، می گویند: حجت نیست ولو سلمان فارسی آن را نقل کند.
اگر این آیه مفهوم داشته باشد، مفهوم می گوید خبر عادل حجت است ولی منطوق می گوید خبر فاسقی که وثوق به آن باشد حجت است واینکه هم خبر عادل حجت باشد و هم موثوق به حجت باشد خلاف اجماع مرکب است.
پس برای اینکه خرق اجماع لازم نیاید می گوید آیه مفهوم ندارد ومنطوق می گوید خبر موثوق به حجت است.

جواب: [1]
درست است که احداث قول ثالث می شود اما ما مفهوم را مقید به جايي مي كنيم که مشهور از آن اعراض نکرده باشد در نتيجه همان خبر موثوق به می شود. پس منطوق خبر فاسق موثوق به را می گوید ومفهوم می گوید که خبر عادل موثوق به.
به عبارت دیگر اعراض مشهور باعث مقید شدن مفهوم می شودنه مفهوم نداشتن.

مانع چهارم:[2]
موضوع در آیه، خبر نیست بلکه نباء است ونباء اخص از خبر است که نباء خبر عظیم را می گویند نه هر خبری وموضوع نباء است
ودر اثبات امر عظیم فرقی بین خبر عادل وفاسق نیست ودر هر دو تبین می کنند پس آیه مفهوم ندارد

جواب:
«الصحیح ان الخبر و البناء مترادفان کما نص علیه علماء اللغة... فلا مورد لهذا الاشکال».
هردو عنوان مترادف هستند وفرقی بین ایندو نیست.

فتلخص : دلالت آیه نبا بر حجت خبرعادل برسه وجه بود:
1.مفهوم شرط 2.از حیث مفهوم وصف 3.تعلیق بر وصف عرضی نه بر وصف ذاتی که خبر باشد.
که قبلا بیان شد که سومی برمی گردد به دومی لذا از دو ناحیه حجیت بیان شد.
گفتیم که حجیت خبر واحد از ناحیه وصف ثابت نمی شد اما از ناحیه شرط بیانی از مرحوم میلانی گفتیم که می توانیم حجیت را ثابت کنیم
وما حجیت خبر موثوق به را قبول داریم نه خبر عادل بما هو.
و بیان شد که این مطلب از حیث مقتضی حجیت کامل است که از جمله شرطیه استفاده کردیم.
اما از حیث مانع چند مانع بیان شد :1.عموم علت: اصابه به جهالت که هم در خبر عادل است وهم درجاهل لذا حجت نیست که جواب دادیم.
2.موضوع چون ارتداد بود چون جزءموضوعات است نه خبر عادل حجت است ونه خبر فاسق که در این موضوعات علم وجدانی یا تعبدی لازم بود که جواب آن تقدم.
3. لزوم تنافی بین مفهوم ومنطوق که امروز بیان شد .
4. اخصیت نبا از خبر که امروز بیان شد .

مختار: بعید نیست که مانع اول را قبول کنیم چون جهالت به معنای عدم العلم است که شامل خبر عادل وفاسق می شود.

تقرير عربي:
و الثالث من الموانع:
هو لزوم التنافی بین المنطوق و المفهوم علی تقدیر ثبوت المفهوم و یکون احداث قول الثالث و خرق الاجماع.
بیان ذلک: ان العلماء بین من اعتبر العدالة فی حجیة الخبر و لایکتف بمجرد الوثوق، و بین من اعتبر الوثوق و لم یعمل بخبر العادل الغیر الموثوق به مثل مورد اعراض المشهور عنه، فیکون اعتبار احد الامرین کما هو المستفاد من الآیة مفهوما و منطوقا احداث قول ثالث، فلابد من عدم ثبوت المفهوم للآیة حتی لایلزم ما ذکر.

و اجاب عنه:[3] بان اطلاق المفهوم یقید بما اذا لم یکن خبر العادل معرضا عنه عند المشهور. بعبارة اخری اعراض المشهور علی فرض کونه موجبا سقوط الخبر عن الحجیة لایوجب سقوطه عن الحجیة واقعا بل یوجب یقید اطلاق المفهوم،  و قید التقیید لایکون تناف بین المنطوق و المفهوم اذ المنطوق یفید حجیة خبر الثقة مطلقا و المفهوم یفید حجیة خبر العادل الموثوق به.

و الرابع من الموانع:
ما ذكره في تبيان[4] حاصله ان البناء اخص من الخبر، لانه عبارة عن خصوص الخبر عن امر عظیم، فالایة فی مقام بیان لزوم تبین المقام عند الاخبار عن امور عظیمه مثل الارتداد، و لا فرق فیه بین بناء العادل، و الفاسق. فلا مفهوم للآیة و لا یصح الاستدلال بها علی حجیة الخبر.

و اورد علیه ذیل هذه الصفحه بمانصه: «الصحیح ان الخبر و البناء مترادفان کما نص علیه علماء اللغة... فلا مورد لهذا الاشکال».

فتلخص ان دلالة آیة النباء علی حجیه خبر العادل و بعبارة اخری خبر غیر الفاسق من ناحیتین:
احدهما: من مفهوم الشرط؛
و الثانی فی مفهوم الوصف،
و الناحیة الثالثة المنقولة من الرسائل ای التعلیق علی وصف العرض مجیئ الی ناحیة الثانیة فلاتکون وجها مستقلا کماتقدم.
و تقدم دلالتها من ناحیة الوصف غیر تمام و یکون مخدوشا کما ذکر.
و اما دلالتها من ناحیة الشرط، غیر بعیدة تبعا للسید الاستاذ محقق المیلانی کما تقدم.
و تقدم ان الآیة لاتدل علی حجیة خبر غیر الفاسق و العادل بما هو عادل، بل تدل بناء علی ثبوت المفهوم علی حجیة خبر الموثوق به عادلا کان المخبر او فساقا کما ذکر.

فحاصل الکلام انه لاتبعد تمامیة الآیة من ناحیه وجود المقتضی للمفهوم.

و اما المانع عن دلالتها عبارة:
1.عموم تعلیل الآیة «ان تصیبوا قوما بجهالة» حیث ان الجهالة و عدم العلم عام شامل لخبر العادل، فلا مفهوم لها. 16/2/93
2.مورد الآیة، ای الارتداد. حیث ان خبر العادل ایضا لایکون حجیة فیه فلامفهوم لها و الا یلزم تخصیص المورد. 19/6/93
3.لزوم التنافی بین المنطوقها و بین المفهوم و لزوم احداث قول ثالث فی مثل خبر العادل الذی اعرض عنه المشهور. 25/6/93
4.اخصیة البناء الثابت فی الآیة عن الخبر و عدم حجیة خبر العادل فیه ایضا.

و حاصل المختار فی الموانع هو عدم تمامیة مانع الاول، اذ الجهالة یکون بمعنی عدم العلم فی الآیة و هو عام شامل للمفهوم ایضا کماتقدم و اما بقیة الموانع فلایکون تمام کما تقدم.


[1] دراسات في الاصول، سيد ابوالقاسم خويي، ص 101.
[2] تبیان الاصول، فاضل لنکرانی، ج3 ص159.
[3] دراسات الاصول، سیدابوالقاسم خویی، ص101.
[4] تبیان الاصول، فاضل لنکرانی، ج 3، ص 159.