درس خارج اصول استاد رضازاده

92/11/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حجیت ظن/شهرت
شهرت
بحث در ظنونی بود که بعضی مدعی هستند دلیل خاص بر حجیت آنها داریم یکی دیگر از این ظنون شهرت می باشد.
مرحوم آخوند در کفایه می فرمایند:
«فصلمما قيل باعتباره بالخصوص الشهرة في الفتوى».[1]

مقدمات:
مقدمه اول:
شهرت لغة به معنای ظهور و وضوح می باشد مجمع البحرین می فرمایند:
«والشهرة: ظهور الشئ في شنعة حتى يشهره الناس. ومنه الحديث " من لبس ثوبا يشهره ألبسه الله ثوب مذلة " أي يشمله بالذل كما يشمل الثوب البدن».[2]
می فرمایند: شهرت به معنای ظهور می باشد به شکلی که برای مردم روشن باشد کما اینکه در این روایت شهرت به این معنا بکار رفت است من لبس ثوبا یشهره البسه الله ثوب مذلة.
کسی که لباسی بپوشد که او را مشهور کند و در بین مردم انگشت نما باشد خداوند بر این شخص لباس خاری می پوشاند و وی را ذلیل می کند.
لسان العرب[3] نیز شهرت را به همین شکل معنا می کنند و می گوید جوهری گفته: الشهرة وضوح الامر
نتیجه اینکه شهرت یک معنای لغوی دارد که به معنای ظهور و وضوح می باشد.

مقدمه دوم: شهرت در اصطلاح
معنای اصطلاحی شهرت بر سه قسم می باشد.
1-شهرت در روایت: شهرت در روایت به معنای زیادی نقل یک روایت می باشد که در مقابلش روایت شاذ و نادر می باشد و این معنا در اصطلاح محدثین می باشد.
2-شهرت عملیه: به معنای استشهاد مشهور فقهاء به یک خبر معین، این معنی در اصطحلاح فقهاء می با شد.
3- شهرت فتوائیه: به معنای اینکه فتوایی در بین فقهاء مشهور باشد و مستند آنها معلوم نباشد؛ این معنی نیز در اصطحلاح فقهاء می با شد.
محل نزاع در مانحن فیه قسم سوم- شهرت فتوایی- می باشد که اگر در مساله دلیلی وجود ندارد اما مشهور فقهاء حکمی را بیان کرده اند آیا این فتوای آنها حجت است یا نه؟

فرق این سه نوع از شهرت:
دو قسم اول ارتباطی با روایت دارد قسم اولی مستقیما مرتبط با روایت بود و قسم دوم  هم در مقام عمل به روایت عمل شده است در نتیجه روایت در تحقق این دو شهرت دخالت دارد اما در قسم سوم روایت در آن دخالت ندارد چرا که اصلا مدرک مشخص نیست که روایت است یا آیه قرآن می باشد یا اجماع می باشد.

مقدمه سوم:
در چه شرائطی از حجیت شهرت فتوائیه بحث می شود؟
بحث از این شهرت فتوایی در جائی است که ما حجیت اجماع منقول را قبول داشته باشیم در این صورت تنزل می کنیم و می گوییم حکم شهرت چیست آیا شهرت هم کاشفیت از رای معصوم یا دلیل معتبر مانند اجماع منقول دارد یا نه اما اگر قائل به عدم حجیت اجماع منقول شدیم جای بحث از حجیت شهرت نیست زیرا وقتی اجماع حجت نباشد شهرت بطریق اولی حجت نیست.
امر دیگری که در بحث از شهرت دخالت دارد این است که فتوای مجتهد برای مجتهد دیگر حجت نباشد چه یک مجتهد فتوا دهد و چه بیشتر و الا اگر بگوییم فتوای مجتهد همانگونه که برای مقلدش حجت است برای مجتهد دیگر نیز حجت است بطریق اولی فتوای جماعتی از مجتهدین برای مجتهد دیگر حجت می باشد[4].
امر دیگری که در بحث از حجیت شهرت دخالت دارد این است که بحث از شهرت در زمانی است که از فتوای مشهور فقهاء برای ما وثوق یا یقین به حکم شرعی پیدا نشود و الا اگر یقین یا وثوق پیدا شد قطعا حجت می باشد زیرا قبلا گفتیم یقین از هر راهی حاصل شود حجت می باشد.
و همچنین بحث از شهرت فتوائی از حیث این است که شهرت ظن خاص می باشد و اما از حیث ظن مطلق جای بحث نیست زیرا کسانی که می گویند دلیل انسداد تمام است به هر ظنی عمل می کنند و یکی از ظنون شهرت فتوائیه می باشد[5].

مقدمه چهارم:
بعد از تعیین مرکز بحث –شهرت فتوائیه- و بعد از اینکه معلوم شد که بحث ما در شهرت از باب ظن خاص است آنهم تعبدا نه بما هو مفید للقطع می گوییم که اقوال در حجیت شهرت چهار قول می باشد:
1-حجیت مطلقا
2-عدم حجیت مطلقا
3-حجیت شهرت قدماء-شهرت قبل از شیخ طوسی-
4-تفصیل بین شهرتی که مطابق با یک خبر باشد ولو بدانیم مدرک مشهور این خبر نمی باشد در این صورت حجت است و الا حجت نیست[6].

التقریر العربی
الكلام في الشهرة
كفايه: «فصلمما قيل باعتباره بالخصوص الشهرة في الفتوى».[7]
ينبغي تقديم امور:
1-الشهرة لغة، الظهور و الوضوح. مجمع البحرين: «والشهرة: ظهور الشئ في شنعة حتى يشهره الناس. ومنه الحديث " من لبس ثوبا يشهره ألبسه الله ثوب مذلة " أي يشمله بالذل كما يشمل الثوب البدن».[8]
ومثله لسان العرب[9] بعينه و اضافه: الجوهري: الشهرة: وضوح الامر.
2- الشهرة في الاصطلاح علي اقسام ثلاثة:
احدها: الشهرة في الرواية: بمعني كثرة نقل رواية، و يقابلها الندرة و الشذوذ بمعني قلة الناقل لها؛ اصطلاح المحدثين.
و ثانيها: الشهرة العملية: بمعني استناد مشهور العلماء بخبر معين في مقام الفتوي؛ اصطلاح الفقهاء.
و ثالثها: الشهرة الفتوائية، بمعني اشتهار الفتوي بحكم من الاحكام من دون ان يعلم مستند الفتوي و هذه محل النزاع منها.
و الفرق بينها، هو ان الاولين لهما اساس، فالرواية، اما من جهة نقلها في مقام الرواية –مثل الاول- و اما من جهة الاستناد اليها في مقام الفتوي –مثل الثاني- بخلاف الثالث؛ اصطلاح الفقهاء ايضا.
3- البحث عن حجية شهرة الفتوائية التي هي محل الكلام فعلا، انما يكون بعد البناء علي حجية الاجماع و الا فمع نفي حجيته، لامعني لحجيتها.
و ايضا بعد قبول عدم حجية فتوي مجتهد واحدا، كان او اكثر ما لم يبلغ حد الشهرة لمجتهد آخر.[10]
و ايضا مع فرض عدم وصول اليقين بل الوثوق الشخصي ايضا بالحكم من الشهرة، حتي يكون البحث عنها تعبدا، و الا فمع فرض حصول الوثوق اي اليقين بالحكم منها، فلا بد من العمل بحجية اليقين و الوثوق.[11]
و ايضا يكون البحث عنها من حيث كونها من ظنون الخاص حتي يكون خارجة عن اصل عدم حجية امارات الظنية الذي تقدم و اما من حيث ظن المطلق علي تقدير تمامية دليل الانسداد، فلا بحث فيه.[12]
تقدم ان الكلام في الشهرة الفتوائية و الاقوال فيه اربعة:
1-الحجية مطلقا؛
2- عدمها مطلقا؛
3- حجية الشهرة القدماء و بعبارة الاخري الشهرات الثابتة قبل شيخ الطوسي، دون غيرها؛
4- حجية شهرة المطابقة لخبر و لو علم عدم استنادهم اليه.[13]




[1] كفاية الاصول، آخوند خراساني، ج1، ص292.
[2] مجمع البحرين، طريحي، ج2، ص 555.
[3] لسان العرب، ابن منظور، ج4 ص 431.
[4] اصول الفقه، مرحوم مظفر، ج2، ص146.
[5] رسائل، شيخ انصاري، ج1، ص231.
[6] حواشي كفايه، مشكيني، ج3، ص255.
[7] كفاية الاصول، آخوند خراساني، ج1، ص292.
[8] مجمع البحرين، طريحي، ج2، ص 555.
[9] لسان العرب، ابن منظور، ج4 ص 431.
[10] اصول الفقه، مرحوم مظفر، ج2، ص146.
[11] منتقي الاصول، مرحوم روحاني، ج 4، ص 245.
[12] رسائل، شيخ انصاري، ج1، ص231.
[13] حواشي كفايه، مشكيني، ج3، ص255.