درس خارج اصول استاد رضازاده

92/09/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:حجیت ظن/حجیت ظواهر/هدف از نوشتن کتاب فصل الخطاب
بحث در مورد هدف حاجی نوری از کتاب فصل الخاطب بود.
مرحوم علامه سید مرتضی عسکری در کتاب القرآن الکریم و روایات المدرستین می فرمایند:
«جمعتنی جلسة مع الشیخ آقابزرگ مولف کتاب الذریعة و هو احد مشایخی فی روایة الحدیث فسالتُه عن قصد استاذه الشیخ النوری فی تالیفه فی تالیفه کتاب الفصل الخطاب؟ فاجابنی بان الشیخ النوری لم یقصد اثبات تحریف القرآن و انما الخطا فی التسمیة».[1]
می فرمایند در جلسه ای که آغا بزرگ- که از مشایخ نقل حدیثم می باشند- تشریف داشتند از ایشان در مورد هدف حاجی نوری از نوشتن کتاب فصل الخطاب سوال کردم ایشان فرمودند که قصد ایشان اثبات تحریف قرآن نبوده است فقط ایشان اسم کتاب را اشتباه قرار داده اند.
ان قلت:
شیخ نوری از محدثین و رجالیین بزرگی بوده است به احتمال قوی خود ایشان به ضعف این روایات آگاه بوده است- اگر چه احتمال ضعیفی هم وجود دارد که ایشان می دانسته این روایات ضعیف هستند زیرا همّ محدث جمع روایات می باشد و به سند آنها توجهی ندارد - با این حال چرا ایشان با اینکه به ضعف این روایات آگاه بوده است اقدام به نوشتن فصل الخطاب کرده است.
قلت:
هدف ایشان از نوشتن این کتاب ممکن است یکی از دو امر می باشد:
1-شان محدث این است که به هر روایتی که برخورد کرد آن را می نویسد چه ضعیف باشد و چه صحیح  باشد ممکن است انگیزه ایشان از نوشتن این کتاب همین بوده است که فقط روایات را جمع آوری کند و کاری با دلالت و سند آنها نداشته است.
2-اصرار فردی که از ایشان می خواسته است که این روایات را جمع کند.
آقای عاصفی از جناب سردار کابلی نقل کردند شخصی مکرر از مرحوم نوری درخواست می کرد که چرا شما کاری نمی کنید که اهل سنت به ما نیش و کنایه نزنند اهل سنت می گویند اگر شیعه بر حق است چرا اسم ائمه در قرآن ذکر نشده است چرا تصریح به وصایت امیر المومنین علیه السلام نشده است در حالیکه روایاتی داریم که دلالت دارند اسم امیر المومنین در قرآن آمده است حتی این قدر اصرار کرد که در جلسه ای بقدری ناراحت شد که جلوی حاجی نوری عمامه اش را به زمین زد و گفت تا کی ما از شما درخواست نوشتن این کتاب را کنیم و شما اجابت نکنید بعد از این همه اصرار، حاجی نوری فصل الخطاب را نوشت و بعدا سردار کابلی این شخص را در سفارت انگلستان می بیند و به سردار می گوید من را می شناسی من همان سیدی هستم که جلوی شما نزد مرحوم نوری عمامه ام را به زمین زدم من جاسوس انگلستان بودم و هدفم هم از این اصرار ایجاد تفرقه بین شیعه و سنی بوده است.
التقریر العربی
اقول: صرح العلامة المجاهد السید المرتضی العسکری بصحة ما نسبه آغا بزرگ:
«جمعتنی جلسة مع الشیخ آقابزرگ مولف کتاب الذریعة و هو احد مشایخی فی روایة الحدیث فسالتُه عن قصد استاذه الشیخ النوری فی تالیفه فی تالیفه کتاب الفصل الخطاب؟ فاجابنی بان الشیخ النوری لم یقصد اثبات تحریف القرآن و انما الخطا فی التسمیة».[2]
ان قلت: الشیخ النوری کان محدثا و رجالیا کبیرا و مطمئنا کان معتقدا بضعف روایات التحریف، و عدم حجیتها لم اقدم علی جمعها.
قلت: یمکن ان یکون باعثه علی جمعها فی فصل الخطاب احدالامرین:
1-حرفته و ان شان المحدث جمع جمیع الروایات، معتبرة کانت ام لا.
2- اجابة لاصرار شیخ کبیر ملبس لباس السیادة و الروحانیة ظاهرا و هو عین من عیون حکومة انگلستان واقعا، کما افاده فی مکتبة آیت الله السید علی سیستانی فی مشهد صدیقی آیت الله محمد آصف المحسنی، الساکن فی الکابل عاصمة افغانستان، نقلا عن رجل مسمی ب«سردار کابلی» للتفرقة بین المسلمین، و تضعیف عظمة القرآن الکریم و کم له من نظر من هذه الحیلة الحکومة:
الف: ما نقله مدبر کل تعلیم و تعلم الاسبق للخراسان...
ب: روحانی الذی ضربه الشیخ محود العبادی، فی جامع گوهرشاد.



[1] القرآن الکریم و روایات المدرستین، علامه عسکری، ج2، ص 12.
[2] القرآن الکریم و روایات المدرستین، علامه عسکری، ج2، ص 12.