درس خارج اصول استاد رضازاده

92/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: امکان ذاتی حجیت ظن
 محقق ایروانی و محقق اصفهانی امکان را امکان ذاتی می دانند.
 مرحوم ایروانی در نهایة النهایة [1] می فرمایند:«يعني أن البحث في الإمكان الوقوعي بعد التسالم على الإمكان الذاتي، لكن ظاهر كلام ابن قبّة عكس ذلك، و إن التعبد بالظنّ بنفسه محال لا أنّه مستلزم للمحال، و هو كذلك...»
 
 می فرمایند: کسانی که می گویند مراد از امکان، امکان وقوعی است معنای کلامشان این است که همه قبول دارند که حجیت ظن امکان ذاتی دارد و شکی در امکان ذاتی نیست، حجیت ظن مانند اجتماع نقیضین نیست که ذاتا ممکن نیست بلکه حجیت ظن ذاتا ممکن است انما الاشکال در امکان وقوعی است حال که ذاتا امکان حجیت دارد آیا ممکن است حجیت واقع شود یا نه؟
 بعد می فرمایند اما ما وقتی به کلام ابن قبه مراجعه می کنیم مطلب عکس است ایشان می گویند حجیت ظن محال ذاتی است نه اینکه مستلزم محال باشد(محال ذاتی چیزی است که بنفسه محال است مانند اجتماع نقضین اما محال وقوعی چیزی است که بنفسه محال نیست اما وقوعش لازمی دارد که آن محال است) و هو کذلک یعنی حرف ابن قبه صحیح است زیرا اشکال ابن قبه بر فرض مبنای مخطئه می باشد یعنی مخطئه که قائلند ما احکام واقعیه داریم و با قیام ظن تغییر نمی کنند در این شرائط ابن قبه می گوید حجیت ظن محال است و امکان ذاتی ندارد بخاطر اینکه ظنی که قائم شده است از دو حال خارج نیست یا مفادش موافق با حکم واقعی است و یا مخالف آن می باشد اگر مفادش مطابق با حکم واقعی باشد اجتماع مثلین لازم می آید و اگر مخالف باشد اجتماع ضدین لازم می آید و اجتماع ضدین یا مثلین ذاتا محال است مثلا اگر حکم واقعی نماز جمعه، وجوب باشد و خبر ثقه نیز بر وجوب اقامه شود لازمه آن اجتماع دو وجوب بر موضوع واحد و اجتماع مثلین می باشد و اگر خبر ثقه بر حرمت اقامه شود لازم می آید نماز جمعه هم واجب باشد و هم حرام باشد و این اجتماع ضدین می باشد.
 مرحوم اصفهانی نیز در صاحب نهایة الدرایة می فرمایند:
 «يعني أن البحث في الإمكان الوقوعي بعد التسالم على الإمكان الذاتي، لكن ظاهر كلام ابن قبّة عكس ذلك، و إن التعبد بالظنّ بنفسه محال لا أنّه مستلزم للمحال، و هو كذلك...» [2]
 می فرمایند مشهور این است که مراد از امکان امکان وقوعی است نه امکان ذاتی زیرا هیچ کسی از عقلاء توهم نمی کند که حجیت ظن ذاتا محال و ممتنع باشد و مانند اجتماع نقیضین باشد پس امکان ذاتی دارد و بحث در امکان ذاتی می باشد.
 بعد خود محقق اصفهانی می فرمایند اینکه تعبد به ظن محال نباشد و محال نبودنش امر بدهی باشد اینگونه نیست زیرا همانطور که اشاره شد حجیت ظن بنابر مسلک مخطئه می باشد و لازمه جعل حجیت ظن یا اجتماع مثلین است و یا اجتماع ضدین و این دو، ذاتا محال می باشند.
 و فیه:
 بین احکام تضاد و تماثلی نیست زیرا تضاد و تماثل مربوط به امور خارجیه می باشد مثل سیاهی و سفیدی و احکام از امور اعتباریه می باشند و قوامشان به معتبر می باشد علاوه بر اینکه قبلا گفتیم اجتماع مثلین در احکام محال نیست زیرا برگشت اجتماع دو حکم، به تاکید حکم اول می باشد.
 فتلخص که ممکن است مراد از امکان حجیت ظن، همان امکان وقوعی باشد کما هو المهشور و الشیخ و الکفایة و ممکن است مراد از امکان، احتمال باشد کما عن شیخ الرئیس و ممکن است مراد امکان ذاتی باشد کما عن النهایة النهایة و نهایة الدرایة کما اینکه هر کدام برای مختار خودشان ادله را بیان کردند و و هر کدام ادله ای بیان کردند.
 مختار ما این است که مراد از امکان حجیت ظن، امکان وقوعی می باشد به این دلیل که حجیت ظن مانند خبر ثقه در خارج واقع شده است کما عن صاحب الکفایة و مختار ما این است که لازم نیست عنوان بحث هم عوض شود زیرا همانطور که اشاره شد عنوانی که مرحوم حضرت امام و آیة الله فاضل فرمودند ملازم است با عنوانی ما مشهور ذکر کرده اند.
 عنوان: امکان الذاتی
 و اما الذاتي فهو مختار محقق الايرواني و محقق الاصفهاني علي بعض المباني في الحجية
 نهايه النهايه [3] نصه: «يعني أن البحث في الإمكان الوقوعي بعد التسالم على الإمكان الذاتي، لكن ظاهر كلام ابن قبة عكس ذلك، و إن التعبد بالظنّ بنفسه محال لا أنّه مستلزم للمحال، و هو كذلك، لأن البحث في التعبد بالظن بعد ثبوت الأحكام الواقعية، و إلاّ فلا استحالة بوجه، لا ذاتا و لا بالغير، لو قطع النّظر عن الأحكام الواقعية، كما يراه المصوبة. و بعد ثبوت الأحكام الواقعية يكون التعبد بالظن محالا ذاتا، لأنّه من اجتماع الضدين مع الخطأ و المثلين مع الإصابة».
 و مثله نهاية الدراية [4] نصه: «إعلم أنّ المعروف أن الإمكان المتنازع فيه هنا هو الإمكان الوقوعي ، نظراً إلى أنه لا يتوهّم أحد من العقلاء أن التعبّد بالظن بذاته يأبى عن الوجود كاجتماع النقيضين .إلاّ أنه ليس بذلك الوضوح ، فإن التعبّد بالظنّ إذا كان معناه جعل الحكم المماثل ، فجعل المثل في مورد وجود المثل أو الضدّ واقعا عين الجمع بين المثلين أو الضدّين في موضوع واحد ، لا أنه يلزم من إيجاد المثل في مورد الابتلاء بالمثل جمع بين المثلين... نعم ، إن كان التعبّد بالظن معنىً، لازمه جعل حكم مماثل لا عينه ، فحينئذ لازمه الجمع بين المثلين».
 و فيه ما تقدم من عدم التضاد بين الاحكام لكونها امورا اعتبارية، كذلك التماثل، مضافا الي عدم المحذور في اجتماع المثلين فی الاحكام لرجوعه الي تاكد الاحكم علي ما افاده لمحقق الخوئي.
 و ياتي الكلام مفصلا في الجمع بين الحكم الظاهري و الواقعي.
 فتلخص ان المراد من الامكان يمكن ان يكون هو الوقوعي، و يمكن ان يكون بمعني الاحتمال و يمكن ان يكون الذاتي و لكل منها قائل و لكل قائل دليل او ادلة.
 و المختار ان محل النزاع هو الامكان الوقوعي، و الدليل عليه ما افاده صاحب الكفايه.
 و المختار هو ان عنوان البحث، ما هو المعروف، اعني «امكان التقيد بالظن».


[1] نهایة النهایة ج 2 ص 49
[2] نهایة الدرایة ج 3 ص 119
[3] . نهاية النهاية، ج 2، ص 49.
[4] . نهاية الدراية، ج 3، ص 119، چاپ جديد.