درس خارج اصول استاد رضازاده

91/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: قطع قطاع
 کلامی که از آقای خوئی در جلسه قبل نقل شد- که ادله انصراف دارد اما قطاع خودش را قطاع نمی داند لذا باید آثار قطع را بر قطعش بار کند- از کلام محقق اصفهانی در نهایة الدرایة ج 3 ص 88 تعلیقه 40 گرفته شده است.
 تذنیب:
 مرحوم آقای خوئی در دراسات ص 45 می فرمایند ادله ای که احکام شک یا ظن را بیان می کند مانند احکام شکوک صحیحه از شک کثیر الشک و ظن کثیر الظن انصراف دارد و شامل این دو نمی شود سپس می فرمایند اگر آن ادله ای که می گویند کثیر الشک به شک خودش اعتنا نکند نبود برای کثیر الشک مشکل ایجاد می شد یعنی وظیفه اش این بود که به قاعده اشتغال مراجعه کند و عمل را مکررا اتیان کند تا یقین به فراغ ذمه پیدا کند و کثیر الظن هم اگر قائل شدیم که ادله اعتبار ظن از کثیر الظن انصراف دارد قهرا حکم کثیر الظن حکم شاک خواهد بود و باید به وظیفه شاک عمل کند.
 هذا تمام الکلام در مقام اول که قطع قطاع بود.
 اما مقام دوم:
 قطع حاصل از غیر کتاب و سنت که اخباریین فرمودند حجت نیست.
 بحث در مقام دوم قبلا مشروحا در جهت دوم- که غرض از تقسیم قطع، به طریقی و موضوعی بود- بیان شد و گفتیم عرض از این تقسیم برسی کلام اخباریین می باشد و بیان شد که آیا کلام اخباریین ناظر به منع صغری است یعنی می خواهند بگویند از غیر کتاب و سنت قطع به حکم شرعی پیدا نمی شود یا ناظر به منع کبری است که قطع حاصل می شود اما حجت نیست؟ مرحوم آخوند در کفایه ج 2 ص 34 می فرمایند اخباریین صغری را منع می کنند و می گویند از غیر کتاب و سنت قطع به حکم شرعی حاصل نمی شود و الا اگر قطع حاصل شود هیچ کسی نمی تواند بگوید قطع حجت نیست اما مرحوم شیخ در رسائل فرمودند که اخباریین کبری را قبول ندارند یعنی می گویند قطع حاصل می شود اما این قطع حجت نیست و ما هم کلام شیخ را پذیرفتیم کما اینکه توجیهی هم محقق نائینی برای کلام اخباریین بیان کردند و دو جلسه قبل از محقق عراقی توجیح دیگری نیز بیان شد ایشان بعد از اینکه بین تعذیر و تنجیز قطع تفصیل قائل شدند فرمودند مراد مرحوم کاشف الغطاء از اینکه قطع قطاع حجیت نیست این است که قطعش معذر نیست اما منجز است بعد فرمودند مراد اخباریین هم که می فرمایند از غیر کتاب و ست قطع حاصل نمی شود نیز این است که قطع از کتاب و سنت حاصل می شود اما معذر نیست اگر چه منجز می باشد.
 خلاصه آنچه در قطع قطاع بیان شد:
  1. مراد از قطاع کسی است که از غیر اسباب متعارف برایش قطع حاصل می شود ولو چنین قطعی کم برایش پیش آید نه کسی که کرارا از اسباب متعارف برایش قطع حاصل می شود.
  2. گفته شد آیا حجیت قطع ذاتی قطع است یا از لوازم قطع است یا به ادراک عقل و به حکم عقل می باشد؟
  3. تلازمی بین منجزیت قطع عند الاصابة و معذریت قطع عند الخطأ نیست ممکن است در بعضی موارد قطع معذر باشد اما منجز نباشد مانند قطع قطاع به نظر محقق عراقی.
  4. شک در ثبوت معذریت برای قطع در یک مورد، کافی است در اینکه بگوییم معذر نیست.
  5. محقق عراقی، منع از اعتبار قطع قطاع را و هم چنین منع از اعتبار قطع حاصل از غیر کتاب و سنت را حمل کردند بر عدم معذریت این قطع.
  6. مرحوم شیخ انصاری نیز منع اخباریین را از قطع حاصل از غیر کتاب و سنت، حمل کردند بر عدم معذریت.
  7. عناوینی که در ظواهر ادله اخذ می شود انصراف به متعارف از آن عناوین دارد و نادر غیر متعارف را شامل نمی شود.
  8. گفته شد قطاع نفس خودش را در حال قطعش، قطاع نمی بیند.
  9. اقوال در قطع قطاع اگر قطع طریقی باشد سه قول می باشد 1- عدم حجیت مطلقا که مختار کاشف الغطاء بود 2- حجیت مطلقا که مختار مرحوم آخوند بود 3- حجیت عند الاصابة و عدم حجیت عند الخطا که مختار محقق عراقی بود کما هو مختارنا ایضا کما اینکه در قطع حاصل از غیر کتاب و سنت نیز این سه احتمال وجود دارد که یا صغری نیست یا کبرای نیست یا فقط معذر نیست.
  اما اگر قطع موضوعی باشد دو قول است 1- قطع قطاع نیز موضوع حکم می باشد زیرا اطلاق ادله ای که حکمی را برای قطع بیان می کند شامل قطع قطاع هم می شود مانند «اذا قطعت بحیاة ولدک وجب علیک الصدقة» که جمله «اذا قطعت» مطلق است و شامل قطع قطاع هم می شود 2- اطلاق دلیل شامل قطع قطاع نیست ولی چون قطاع خودش را قطاع نمی داند حکم بر او بار می شود ولو اطلاق شاملش نباشد.
  1. ثمره بین شمول اطلاق به نسبه قطاع و عدم شمول اطلاق، در ترتب اثر قطع، برای غیر قطاع می باشد زیرا در هر دو صورت خود قطاع باید اثر قطع را بر قطعش بار کند اما غیر قطاع اگر اطلاق شامل قطاع شود باید اثر را بار کند اما اگر بگوییم اطلاق شامل او نیست دیگران نباید اثر قطع را بر قطع قطاع بار کنند.
  2. مختار ما این شد که در قطع طریقی قطع قطاع منجز است اما معذر نیست اگر حجیت قطع به حکم عقل باشد اما اگر ذاتی یا از لوازم قطع باشد فیه تامل و در قطع موضوعی مختار ما این است که اطلاق شامل قطع قطاع نیست اما چون قطاع خودش را قطاع نمی داند اثر قطع بر قطع او بار می شود.
  3. اگر بگوییم ادله اعتبار ظن شامل ظن کثیر الظن نمی شود وظیفه کثیر الظن این است که به وظیفه شاک عمل کند.
 العنوان: قطع القطاع
 تذنیب:
 ذکر السید الخوئی رحمة الله علیه فی دراسات ص 45 شک کثیر الشک و ظن کثیر الظن ایضا و افاد بانصراف دلیل الدال علی اخذ الشک فی حکم مثل شکوک الصحیحة عن کثیر الشک و اضاف انه لو لا روایات الدالة علی عدم اعتناء کثیر الشک بشکه مثل «لاشک لکثیر الشک»لکان امره صعبا للزوم رجوعه الی قاعدة الاشتغال و اتیان العمل حتی یقطع بالفراغ.
 و اما کثیر الظن فان قلنا بانصراف دلیل اعتبار الظن عن مثله فلامحالة یشمله حکم الشک.
 هذا تمام الکلام فی المقام الاول قطع القطاع- کما تقدم ان البحث فی مقامین.
 و اما مقام الثانی:
 قطع الحاصل من غیر الکتاب و السنة و کلام الاخباریین فیه.
 فنقول:
 تقدم الکلام فیه مشروحا مبحث «جحة الثانیة ای الغرض من تقسیم القطع الی الطریقی و الموضوعی»
 و تقدم هناک ایضا ان کلام الاخباریین ناظر الی منع الصغری ای عدم حصول القطع من غیر الکتاب و السنة کما ذهب الیه صاحب الکفایة ای منع الکبری ای عدم حجیة قطع الحاصل من غیرهما کما ذهب الیه الشیخ فی رسائله و اخترناه ایضا و ذکر هناک توجیه محقق النائینی لصحة کلام الاخباریین و لابد من اضافة ما ذکر عن محقق العراقی ایضا.
 خلاصة ما ذکر من المطالب المهمة:
  1. مقصود من القطاع هو من یحصل له القطع من غیر اسباب المتعارف لا من یحصل له القطع کثیرا من اسباب المتعارف.
  2. حجیة القطع ذاتیة له او من لوازم ذاته او بحکم العقل و ادراکه.
  3. لاتلازم بین منجزیة القطع عن الاصابة و بین معذریته عن الخطا.
  4. الشک فی ثبوت المعذریة للقطع فی مورد یکفی فی عدم ثبوتها له فیه.
  5. حمل المحقق العراقی المنع عن اعتبار قطع القطاع و قطع الحاصل من غیر الکتاب و السنة علی عدم معذریتهما.
  6. حمل الشیخ الانصاری منع الاخباری عن قطع الحاصل من غیرهما ایضا علی عدم معذریته.
  7. العناوین الماخوذة فی ظواهر الادلة تنصرف الی المتعارف منها.
  8. القطاع لایری نفسه قطاعا بالنسبة الی قطعه الموجود فی مورد.
  9. الاقوال فی قطع القطاع لو کان طریقا ثلاثة 1- عدم الحجیة مطلقا (کاشف الغطاء) 2- الحجیة مطلقا (کفایة) 3- الحجیة عن الاصابة و عدمها عند عدم الاصابة (محقق العراقی) و هو المختار
 کذلک قطع الحاصل من غیر الکتاب و السنة
 و اثنان لو کان القطع القطاع موضوعا: 1- کونه موضوعا لشمول اطلاق الدلیل له(کفایة) 2- کونه موضوعا مع انصراف الاطلاق عنه لدخوله فی (غیر) القطاع باعتقاده و هذا هو المختار.
  1. الثمرة بین شمول الاطلاق للقطاع و عدمه بل دخوله فی غیر القطاع هو ترتیب الغیرالاثر الشرعی حکم الذی کان موضوعا له بناء علی الشمول و عدم ترتیب علی عدم الشمول.
  2. المختار هو التفصیل بین المنجزیة و المعذریة فی قطع القطاع لو کانت حجیة القطع بحکم القعل و التامل فیه لو کانت ذاتیة او من لوازم الذات.