درس خارج اصول استاد رضازاده

91/01/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: تمسک به حکم عقل بر اصولی بودن تجری
 اما الوجه الثانی
 برای اینکه بحث تجری مبحث اصولی است گفته شد به دو وجه تمسک شده است یکی اطلاق ادله که گفتیم مخدوش است اما وجه دوم:
 تمسک به حکم عقل به این بیان که عقل حکم می کند یا درک می کند که فعل «متجری به» به عنوان ثانوی قبیح و حرام است و ملاکی که موجب قبح و حرمتش می شود عبارت است از تمرد و طغیان بر مولی نه اینکه ملاک حرام واقعی باشد که وجه اول در مقام اثبات آن بود.
 برای اثبات حرمت تجری و اصولی بودن بوسیله عقل سه وجه بیان شده است:
 1- متجری قطع به انطباق عنوان ذی مفسده بر این فعل دارد و انطباق ذی مفسده بر شیئ باعث می شود که در آن شیء مفسده ایجاد شود در نتیجه حرام شود کما اینکه انطباق عنوان ذی المصلحة بر شیئی باعث می شود در آن شیء مصلحت حادث شود و درنتیجه واجب شود زیرا احکام تابع مصالح و مفاسد می باشند نتیجه اینکه فعل «متجری به» اگر چه به عنوان اولیه حرام نیست لکن بخاطر انطباق عنوانی که مفسده دارد که عنوان مقطوع الخمریه باشد عنوان ثانوی پیدا می کند و بخاطر این عنوان شرب دارای مفسده می شود و در نتیجه حرام خواهد بود( کما اینکه در انقیاد هم عنوان ثانوی است) کما اینکه حتک مومن اینگونه است مثلا نماز فرادا به تنهایی اشکالی ندارد اما اگر نماز فرادا حتک امام جماعت یا مامومین باشد حرام است این نماز به عنوان اولیه حرمت و مفسده ندارد اما به عنوان ثانوی حرام و مفسده خواهد داشت.
 و فیه:
 اولا: مصالح و مفاسد از قبیل امور واقعیه و تکوینه می باشند و امر تکوینی با علم و ظن مکلف تغییر نمی کند سم کشنده است چه قطع داشته باشیم سمّ است و چه قطع داشته باشیم آب است و این قطع کشنده بودن سم را از بین نمی برد در مصالح و مفسده هم اینگونه است عملی که دارای مصلحت است با قطع ما ممکن نیست که دارای مفسده شود.
 ثانیا: لو سلم که قطع موجب تغییر مصالح و مفاسد می شود در جائی که دلیل داشته باشیم این کلام درست است مانند حتک مومن اما درجائی که دلیل نداشته باشیم مورد قبول نخواهد بود و در خمر دلیل نداریم که اگر نسبت به آب هم قطع داشتیم که خمر است موجب حرمت شود و در آن مفسده ایجاد شود.
 2- فعل متجری به کاشف از این است که فاعل سوء سیره دارد و انسان بدی است و سوء سیره قبیح است و قبح آن به فعل سرایت می کند و فعل هم قبیح می شود و چون ملازمه است بین قبح عقلی و حرمت شرعی این فعل حرام خواهد شد.
 و فیه: قبح منکشف موجب قبح کاشف نمی شود یعنی ما قبول داریم که متجری سوء سریره دارد و سوء سریره قبیح است اما این سرایت به فعل نمی کند به عبارت دیگر قبح فاعلی موجب قبح فعل نمی شود افراد بد زیادی هستند که کارهای نیک انجام می دهند و بر فرض اینکه سرایت کند ملازمه بین قبح و حرمت شرعی نیست زیرا ملازمه شرائطی دارد که اینجا مفقود است.
 3- نفس قطع مانند هتک مومن از عناوین محسنه و مقبحه است کما اینکه نجات مومن و هلاک مومن از عناوینی محسنه ومقبحه هستند به این معنا که بر هر چیزی که هلاک مومن صادق شد قبیح می شود اگر چه خود آن دارای قبح و مفسده نباشد و همچنین در نجات مومن مثلا اگر نجات مومن متوقف بر کذب باشد در اینجا عنوان نجات مومن این کذب را دارای مصلحت می کند کما اینکه اگر صدق باعث هلاک مومن شود قبیح می شود و مفسده خواهد داشت در قطع هم بحث اینگونه است که از عناوین محسنه و مقبحه می باشد اگر قطع پیدا کردیم که این مایع خمر است این باعث می شود که شرب آن مفسده داشده باشد پس خود قطع باعث مفسده می شود نه اینکه کاشف از مفسده باشد حال وقتی که شرب این آب قبیح شد به حکم ملازمه بین قبح عقلی و حرمت شرعی این شرب ماء حرام خواهد شد زیرا قطع به خمریت آن داریم.
 و فیه: سیاتی انشاء الله