درس خارج اصول استاد رضازاده

90/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: مراد از حکم(ملتفت الیه)
 و اما ملتفت الیه
 گفته شد در مقسم سه امر وجود دارد مقسم، اقسام، ومنشا اقسام که ملتف الیه نامیده می شود.
 مقسم بیان شد و اما رکن دوم تقسم یعنی ملتف الیه
 در این رکن از چند جهت بحث می شود:
 یکی اینکه مرحوم شیخ فرمودند اذا التفت المکلف...الی حکم و مرحوم آخوند فرمودند اذا التفت البالغ...الی حکم، در این دو عبارت ملتف الیه حکم بیان شده است حال مراد از این حکم چیست؟
 از هفت جهت باید نسبت به این حکم و ملتف الیه بحث شود.
  1. آیا مراد حکم فرعی و فقهی بخصوصه می باشد مانند وجوب وحرمت یا اعم از حکم فرعی و اصولی (مانند حجیت )است.
  2. آیا مراد خصوص حکم شرعی است -چه فرعی و اصولی- یا مراد حکم عقلی است یا اعم از شرعی و عقلی.
  3. آیا مراد از این حکم حکم واقعی است یا ظاهری است و یا اعم از هر دو.
  4. آیا مراد کلی است یا جزئی یا اعم از هر دو.
  5. آیا مراد حکم فعلی است یا انشائی یا اعم از هر دو.
  6. آیا مراد حکمی است که مخصوص شخص ملتفت است یا حکم غیر ملتفت و یا اعم از هر دو.
  7. آیا مراد حکمی است که برای خود ملتفت اثر عملی داشته باشد یا برای غیر ملتفت یا برای هردو
 و اما جهت اول که مراد خصوص حکم فقهی فرعی است مانند وجوب و حرمت یا اعم از حکم فقهی و اصولی است.
 قبل از توضیح این جهت اول به دو مقدمه اشاره می شود:
  1. حکم یا واقعی است یا ظاهری، حکم واقعی آن است که متعلقش شیء به عنوانه الاوّلی باشد مثل وجوب که متعلقش زکاة یا نفس صلاة است اما حکم ظاهری حکمی است که متعلقش مقید به جهل به حکم واقعی می باشد مانند صلاتی که حکم واقعی اش مجهول است متعلق حکم ظاهری قرار می گیرد پس بین این دو حکم از نظر متعلق فرق وجود دارد و همچنین حکم واقعی مشترک است بین عالم و جاهل و بین غافل و ملتفت بخلاف حکم ظاهری که مخصوص شخص عالم می باشد و همچنین حکم واقعی ممکن است انسان به آن قطع یا ظن و یا شک داشته باشد بخلاف حکم ظاهری که علی المشهور حکم ظاهری همیشه مقطوع به می باشد و قطع به آن وجود دارد خلافا لمحقق الخوئی که می فرمایند حکم ظاهری هم ممکن است مظنون یا مشکوک باشد.
  2. آیا حکم ظاهری خصوص مودای امارات می باشد مانند حکم مستفاد از خبر ثقه یا خصوص مودای اصول عملیه می باشد مانند حکم مستفاد از استصحاب یا مفاد هر دو حکم ظاهری می باشد
 ثم نقول
 اگر گفتیم مودای طرق و امارات حکم نیستند بلکه معنای حجیت طریق صرف منجزیت و معذریت می باشد- که مرحوم آخوند به آن قائلند- در این صورت ملتف الیه و مراد از حکم اعم از حکم فرعی و اصولی خواهد بود یعنی چه التفت الی الوجوب و الحرمة یا التفت الی حجیة خبر الثقة او الشهرة که اگر التفات به این امور پیدا کرد یا قطع به آن دارد یا ظن و یا شک.
 جهت دوم-آیا مراد خصوص حکم شرعی است یا خصوص حکم عقلی است یا اعم-
 قبل از توضیح این جهت، دو مقدمه بیان می شود.
  1. حکم فرعی مانند احکام خمسه وجوب و حرمت و... و حکم اصولی مانند حجیت اجماع و شهرت و... می باشد
  2. آیا عقل هم مانند شارع مقدس بعث و زجر می کند یا نه؟ به عبارت دیگر آیا عقل هم حکم دارد یا نه؟ بعدا خواهد آمد که عقل هیچ حکمی ندارد فقط شان عقل درک اشیاء می باشد و حکم مخصوص شارع است جعل حکم از وظائف شارع می باشد و فرقی نیست در اینکه عقل حکمی ندارد بین حکم اصولی مانند منجزیت و بین حکم فرعی و این تعبیری که متداول است که گفته می شود که به حکم عقل ...مسامحه در تعبیر می باشد نظیر اینکه گفته می شود به حکم قوه قضبیه این امر واقع می شود مراد از این حکم موافق بودن و ملائم بودن با قوه قضبیه یا قوه عاقله است مثلا عدالت ملائم با قوه عاقله است انتقام ملائم با قوه قضبیه است پس کما اینکه قوه قضبیه حکم ندارد قوه عاقله هم حکم ندارد و فقط درک می کند.
 ان قلت: چگونه عقل زجر و بعثی ندارد و عقل حکمی ندارد در حالیکه ما بالوجدان درک می کنیم که انسان به طرف جلب منفعت حرکت می کند و از خطر حظر می کند ولو معتقد به هیچ دینی نباشد و این حرکت همان بعث عقل و حکم عقل می باشد و یا فرار از خطر همان منع عقل می باشد پس عقل هم بعث و زجر دارد.
 قلت: نعم صحیح است که در این موارد عقل تحریک و تمنیع دارد لکن این حرکت و فرار از ناحیه عقل و به حکم عقل نیست بلکه منشا آن فطرت حیوانیه می باشد لذا اختصاص به انسان ندارد حیوانات هم به طرف منفعت حرکت می کنند و از خطر فرار می کنند.
 نتیجه اینکه حکم مخصوص شارع است و کار عقل فقط درک می باشد حال که عقل حکمی ندارد حاصل مطلب این استکه مراد از ملتفت الیه و حکم، خصوص حکم شرعی می باشد اعم از اینکه فرعی باشد یا اصولی وقتی مکلف التفات به حکمی که از قبل شارع جعل شده است پیدا کرد این اقسام به وجود می آیند و بر تقدیری که بگوییم عقل حکم دارد باز هم می گوییم مراد از ملتفت الیه خصوص حکم شرعی است و حکم عقلی داخل در این ملتفت الیه نیست کما سیاتی فی محله
 اما جهت سوم سیاتی انشاء الله