درس خارج اصول استاد رضازاده

90/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمات حکمت

 بحث در بیان مقدمات حکمت بود.

 منتقی الاصول ص 432 راجع به مقدمات حکمت می فرمایند:

‹‹ و نتيجة مجموع ما ذكرناه... فمقدمات الحكمة عبارة عن كون المتكلم في مقام البيان و إنتفاء ما يوجب التعيين››.

 می فرمایند مقدمات حکمت دو تا است یکی اینکه متکلم در مقام بیان باشد دوم اینکه قرینه بر تعیین ذکر نشده باشد.

 عنایة الاصول ج 2 ص 370 «ولکن الظاهر ان المقدمة الاولی -و هی کون المتکلم فی مقام البیان- مما لا دخل لها فی انعقاد الاطلاق و تحقق الشیاع و السریان»

 می فرمایند این مقدمه اولی که مرحوم آخوند فرمودند که مولی باید در مقام بیان باشد -که فوائد و منتقی هم قبول کردند- هیچ دخالتی در اطلاق ندارد.

«بل اللفظ مما ینعقد له الاطلاق و الظهور فی الشیاع و السریان بمجرد عدم احتفافه بما یوجب التعیین و بانتفاء المتیقن فی مقام التخاطب من غیر حاجة الی شیء آخر و مقدمة اخری»

 آنچه دخالت در اطلاق دارد دو امر است یکی اینکه در ظاهر قرینه ای بر تعیین نباشد دوم اینکه قدر متیقن در مقام تخاطب هم نباشد.

 پس مقدمه اول که متکلم در مقام بیان باشد اصلا دخیل نیست.

«نعم احراز کون المتکلم فی مقام البیان ولو باصل عقلائی...مما له دخل فی حجیة الاطلاق و فی صحة العمل علی طبقه»

 در مقام بیان بودن در اطلاق دخالت ندارد بله البته آن اطلاقی که بوسیله آن دو مقدمه حاصل می شود زمانی برای مخاطب حجت است و باید بر طبقش عمل کندکه احراز کند متکلم در مقام بیان بوده است.

«بل لایختص ذلک بباب الاطلاقات فقط »

 یعنی احراز اینکه متکلم در مقام بیان است برای اثبات حجیت اختصاص به مطلقات ندارد.

«فیجری حتی فی باب العمومات بل فی مطلق الظواهر و ان کانت مستندة الی الوضع فضلا عن الحکمة»

 برای اثبات حجیت کلام احراز اینکه مولی در مقام بیان بوده است مخصوص به باب مطلقات نیست بلکه در همه ظواهر جاریست هر ظاهری برای مخاطب حجت است که بداند متکلم در مقام بیان بوده است.

 نتیجه اینکه برای اثبات حجیت، در مقام بیان بودن مولی، اختصاص به مطلقات ندارد و در همه ظواهر جاریست.

 تا کنون مشخض شد که بعضی مقدمات حکمت را سه تا می دانند و بعضی دو تا

 و همه بجز صاحب عنایه قبول کردند که در مقام بیان بودن متکلم، جزء مقدمات حکمت می باشد.

 اما بعضی مقدمات حکمت را منحصر در یک مورد دانسته اند:

 منهم: آقای بروجردی در نهایة الاصول ص 342 و 343 و مرحوم امام در مناهج الوصول ج 2 ص 325 و 327 فرموده اند مقدمات حکمت یکی می باشد.

«و هی احراز کون المتکلم فی مقام البیان»

 همین که احراز شود متکلم در مقام بیان است اطلاق برای کلام متکلم حاصل می شود.

اشکال بر کفایه:

 خدشه هایی بر کلام مرحوم آخوند که فرمودند مقدمات حکمت سه تا می باشد وارد شده است.

بر مقدمه اول که مولی در مقام بیان باشد عنایة الاصول اشکال کرده اند که به بیان عنایة الاصول اشاره شد که ایشان فرمودند در مقام بیان بودن مولی دخیل در اطلاق نیست بلکه دخیل در حجیت مطلق می باشد.

و بر مقدمه سوم- قدر متیقن در مقام تخاطب- مرحوم آقای شاهرودی و آقای خوئی اشکال کرده اند.

 مرحوم آیة الله سید محمود شاهرودی در نتایج الافکار ج 2 ص 400 تا 402 می فرمایند:

«ولو بنی علی مانعیة القدر المتقین فی مقام التخاطب عن الاطلاق لانسد باب التمسک بالاطلاقات»

 یعنی اگر ما مثل مرحوم آخوند بگوییم که قدر متیقن در مقام تخاطب مانع اطلاق است به هیچ اطلاقی نمی شود عمل کرد.

«بداهة کون المورد فی کل مطلق متیقنا فی مقام التخاطب فلایجوز التثبت بذلک الدلیل فی غیر مورده و هو کما تری خلاف دیدن الاصحاب»

 زیرا مورد سوال که از بارزترین مصادیق قدر متیقن در مقام تخاطب می باشد در بسیاری از روایات و بیان احکام وجود دارد زیرا در موارد زیادی احکام در جواب سوال بیان شده است.

 مرحوم آقای خوئی هم در تقریری که از ایشان نوشته ایم می فرمایند بارزترین قدر متیقن در مقام تخاطب مورد سوال می باشد و اگر بگوییم مورد سوال نمی گذارد اطلاق صورت گیرد باید در همه موارد، مورد سوال مطلق را مقید سازد در حالیکه کرارا گفته شده است که مورد سوال مخصص نیست.