درس خارج اصول استاد رضازاده

90/07/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جمع محلی باللام

ان قلت: بحث به اینجا رسید که نه بدون قرینه یکی از این معانی معین می شود و نه بدون الف و لام بلکه هر دو لازم می باشند حال که هر دو لازم است ما می گوییم که تعیین به قرینه می باشد لذا به قرینه ، قرینه معینه گفته شده است.

 توضیح اینکه قرینه یا صارفه است مانند قرینه‌ی بر مجاز که ذهن را از معانی حقیقی بر می گرداند و صرف می دهد به معنای مجازی.

  و یا قرینه معینه است وقتی که چند معنا وجود داشته باشد قرینه یکی از آنها را معین می سازد در این بحث هم که لام چند معنا دارد شما قبول کردید برای اینکه مخاطب بفهمد مراد متکلم کدام یک ازمعانی است قرینه لازم است نهایت بحث در این بود که تعیین با قرینه است یا با الف و لام است به این قرینه قرینه معینه گفته می شود لذا تعیین باید به قرینه باشد در نتیجه چون نیاز به قرینه است و بدون قرینه معنا معین نمی شود می گوییم قرینه دال بر این تعیین است نه الف ولام.

قلت: نیاز به وجود قرینه مثبت ادعای شما نیست شاهدش این است در بعضی از موارد که یقینا تعیین و تعریف با قرینه نیست باز هم قرینه لازم است مانند اسم اشاره و ضمیر در این موارد وقتی که متکلم اسم اشاره استعمال می کند یا ضمیر استعمال می کند در اینجا برای اینکه مخاطب بفهمید مراد متکلم از مشار الیه یا مرجع ضمیر چیست نیاز به قرینه دارد تا مشار الیه و مرجع ضمیر معین شود با اینکه ضمیر و اسم اشاره از معارف می باشند ولی برای تعیین معنا نیاز به قرینه است لذا شما نمی توانید بگویید که چون قرینه لازم است ضمیر و اسم اشاره معرفه نیستند.

 آخرین کلام اینکه صاحب قوانین در ج 1 ص 198 می فرمایند: «الاولی المراد بالمفرد هنا اسم الجنس»

 مراد به این مفرد معرف بالف و لام اسم جنس است نهایت اسم جنس با الف و لام.

 ظاهر این است که ثمره عملی مهمی هم در بین نیست که تعیین یکی از معانی به وسیله الف و لام است یا بوسیله قرینه یا با هیئت یا با مجموع می باشد بلکه یک بحث ادبی صرف می باشد.

خلاصه آنچه در مفرد محلی بالف و لام بیان شد.

محلی بالف و لام و همچنین آنچه که دارای تنوین تنکیر می باشد در قبال اسم جنس نیستند بلکه این دو همان اسم جنس هستند با یک زیادی. الرجل همان اسم جنس رجل می باشد نهایت با یک زیادی الف و لام و رجل با تنوین همان رجل اسم جنس بدون تنوین است. می شود ادعا کرد که برای مطلق دو مصداق بیشتر وجود ندارد یکی علم جنس، دوم اسم جنس،غایة الامر اسم جنس گاهی عاری از لواحق است و گاهی همراه لواحق می شود. مفرد محلی بالف و لام بین چند معنا مشترک است یا لفظا و یا معنا و لذا در مقام استعمال نیاز به قرینه معینه، یعنی قرینه ای که توسط او یکی از این معانی مشخص بشود، می باشد صاحب کفایه فرمودند منشأ تعین معنای محلی بالف و لام برای مخاطب قرینه است نه الف و لام کما هو المشهور و نه مدخول تنها علی قول و نه مجموع داخل و مدخول و نه هیئت زیرا با بودن قرینه معینه نیاز نیست که آنها برای تعیین وضع شده باشند لذا می گوییم که الف و لام برای تزیین می باشد. مدعای صاحب کفایه نسبت به الف و لام عهد ذهنی درست می باشد اما برهانشان درست نیست برهان این بود که اگر مضوع له مقید به قید ذهنی باشد در خارج قابل پیاده شدن نیست اما در غیر عهد ذهنی بر کلام ایشان خدشه شد که قرینه دال بر تعیین نیست و الف و لام برای تزیین نمی باشد چون اگر الف و لام دخالتی نداشته باشد از قرینه‌ی تنها هیچ یک از این معانی برای مخاطب معین نخواهد شد بلکه این الف ولام است که با وجود قرینه معا را معین می کند پس در عین اینکه قرینه لازم است معنایش این نیست که قرینه وضع شده باشد برای تعیین معنا به تنهایی بدون دخالت الف و لام

 جمع محلی بالف و لام

 یکی دیگر از مصادیقی که برای مطلق شمرده شده است جمع محلی بالف و لام می باشد.

 کفایة ج 1 ص 381: «و اما دلالة الجمع المعرف باللام، علی العموم مع عدم دلالة المدخول علیه...»

 ظاهر عبارات بعضی از علماء این است که در مورد جمع محلی بالف و لام اختلافی وجود ندارد.

 قوانین ج 1 ص 197: «قانون، اختلف اصحابنا بعد اتفاقهم ظاهرا فی افادة الجمع المحلی باللام، للعموم، فی دلالة المفرد المحلی، علیه»

 در این عبارت می فرمایند اصحاب اتفاق دارند بر اینکه جمع محلی بالف و لام دال بر عموم می باشد بله در دلالت مفرد محلی به الف و لام بر عموم اختلاف دارند.

 پس معلوم می شود دلالت جمع محلی بالف و لام بر عموم نزد شیعه اتفاقی است.

 قوانین ج 1 ص 216: «اما الجمع المعرف باللام، فاظاهر انه لاخلاف بین اصحابنا، فی افادته العموم...»

 و منتقی ج 3 ص 416: «و تحقیق الکلام، هو انه لا اشکال فی دلالة الجمع المعرف علی العموم...»

 ظاهر این عبارات و نظائرشان این است که عمومی که از جمع معرف فهمیده می شود اخلافی نیست و اختلاف در منشا این عموم می باشد

 در مورد منشا این عموم سه احتمال داده می شود که صاحب کفایه در کفایه به این سه احتمال اشاره کرده اند که در جلسه آینده به آن اشاره خواهد شد.