درس خارج اصول استاد رضازاده

89/10/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بل اضرابیّه

بل اضرابیه

كفايةالأصول، صفحه 211 «و ربما يعد مما دل على الحصر كلمة بل الإضرابية و التحقيق أن الإضراب على أنحاء».

می فرمایند یک از کلماتی که دلالت بر حصر می کند بل اضرابیه (نه بل ترقی) می باشد

بعد می فرمایند بل اضرابیه چند قسم است در متن کفایه چهار قسم بیان می شود و یک قسم هم در حاشیه خود مرحوم آخوند به آن اشاره می کنند

قسم اول

بل اضرابیه ای که دلالت می کند مضرب عنه از روی غفلت بیان شده است مثلاً متکلم می خواسته بگوید «جاء عمرو» گفته است «جاء زید» سپس برای جبران این اشتباه از بل استفاده می کند و می گوید « جاء زید بل عمرو»

قسم دوم

اضراب از مضرب عنه که نسبت به آن سبق لسان صورت گرفته است مثلاً می داند زید آمده است ولی بر زبانش عمرو جاری می گردد

قسم سوم

مضرب عنه به عنوان مقدمه بیان شده است و اشتباه و سبق لسانی در کار نیست بلکه مضرب عنه تمهید مضرب الیه می باشد مانند «جاءنی القوم بل سیدهم» در این قسم یکی از شرائط این است که مضرب عنه و الیه از یک جنس باشند تا مضرب عنه مقدمه و تمهید برای آمدن مضرب الیه واقع شود اما اگر دو جنس باشند مانند «جائنی القوم بل کلبهم» این صحیح نیست

قسم چهارم

مضرب الیه بیان می شود برای ردع و ابطال مضرب عنه مانند این آیه قرآن: «قالوا اتخذ الرحمن ولدا سبحانه بل عباد مکرمون»

« بل عباد مکرون» در این مقام است که مضرب عنه که اتخاذ ولد باشد باطل است و خدا ولدی ندارد بلکه عبادی دارد

قسم پنجم:

مرحوم آخوند رحمة الله علیه در حاشیه قسم چهارم به این قسم اشاره نموده است

«إذا كان بصدد الردع عنه ثبوتا ، و أمّا إذا كان بصدده إثباتا - كما إذا كان مثلا بصدد بيان أنّه إنّما أثبته أوّلا بوجه لا يصحّ معه الإثبات اشتباها - فلا دلالة له على الحصر أيضا، فتأمّل جيّدا»

قسم چهارم که مضرب الیه برای رد مضرب عنه بیان شده است در وقتی است که متکلم می خواهد ثبوتا نفی کند مضرب عنه را یعنی در واقع خدا ولدی ندارد اما اگر بخواهد آن را از حیث دلیلیت رد کند اگر چه واقع هم دارد داخل در قسم پنجم خواهد شد

در واقع قسم چهارم را دو قسم می کنند که یک قسم دال بر حصر است که اگر مضرب الیه در مقام ردع مضرب عنه ثبوتا باشد و اگر مضرب الیه در مقام ردع مضرب عنه اثباتا باشد دلالت بر حصر ندارد

مثلا اگر بگوید «اکرم زیدا لانه شاعر بل لانه عالم» ابتداء علت اکرام زید را شاعر بودنش بیان کرد بعد اضراب کرد و گفت که این دلیل درست نیست بلکه عالم بودن دلیل اکرام می باشد در این مثال ردع مضرب عنه بوسیله مضر ب الیه از حیث دلیلیت می باشد

خلاصه اینکه مرحوم صاحب کفایه پنج قسم برای بل اضرابیه بیان کردند که فقط در وجه چهارم از آن قائل به مفهوم داشتن بل می باشند

موافقین مرحوم آخوند رحمة الله علیه:

آقا ضیاء عراقی در نهایة الافکار ج 2 ص 502 و مرحوم مظفر در اصول اللفقه ج 1 ص 128

و مرحوم فیروزآبادی در عنایة الاصول ج 2 ص 226 همانند مرحوم آخوند رحمة الله علیه می فرمایند بل در قسم چهارم فقط مفهوم دارد البته مرحوم فیرزآبادی به اقسام ذکر شده یک قسم دیگر نیز اضافه می کنند

عنايةالأصول، ج 2، صفحه 226 «ما ذكره المصنف من التحقيق فهو حق صحيح و لكن التفصيل بين ما إذا تقدمها أمر أو إيجاب فلا تكون للحصر و بين ما إذا تقدمها نهى أو نفى فتكون للحصر أيضا حق صحيح (و عليه) فلا تكون بل الإضرابية للحصر الا في موردين.

(أحدهما) أن تكون بعد النهي أو النفي فهي تقرر النهي أو النفي السابق و تجعل النقيض لما بعدها و توجب حصره به كما في قولك لا تضرب زيدا بل عمراً أي بل أضرب عمراً أو ما ضربت زيدا بل عمراً أي بل ضربت عمراً (ثانيهما) أن تكون لإبطال ما أثبت أولا ثبوتا كما في الآية الشريفة فيستفاد منه الحصر بما بعدها».

ایشان تفصیل می دهند بین جائی که قبل از بل اضرابیه امر و ایجابی باشد که در این صورت مفهوم ندارد و بین جائی که قبل از آن نهی یا نفی باشد که در این صورت مفهوم دارد

نتیجه اینکه ایشان در دو مورد می فرمایند بل مفهوم دارد یکی جائی که قبل از بل نفی یا نهی باشد دوم موردی که مرحوم صاحب کفایه فرمودند

مخالفین مرحوم آخوند رحمة الله علیه

مرحوم نائینی در از جمله مخالفین مختار صاحب کفایه می باشند

فوائد الاصول ج 2 ص 510 «نعم سائر ادات الحصر مثل بل و تعلیق المسند الیه فافادتها له انماهی بقرائن المقام لا الوضع و لا القرینة العامة»

می فرمایند: سایر ادات حصر دلالت بر حصر می کنند اما بل دلالت بر حصر ندارد نه وضعا و نه بخاطر قرینه عامه مگر اینکه قرینه خاصه ای بر حصر وجود داشته باشد