1400/09/01
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اصول عملیه/استصحاب /تنبیه یازدهم
خلاصه فایده دوم مرحوم میلانی
در مورد کان ناقصه با سه مرحله می شود توجه به کان ناقصه کرد.
اول : مرحله تکوین و خارج.
دوم : مرحله جعل و موضوع که حاکم می خواهد موضوع تعیین کند.
سوم : در مرحله لحاظ در وقت تعین موضوع چگونه قبل از تعین لحاظ می کند و بعد از آن تعیین می کند.
در مرحله تکوین یک چیزی بیشتر نیست که کان ناقصه یک چیز بیشتر نیست وصف و موصوف مثل دیوار سفید که در مقام خارج و تکوین یک چیز بیشتر نیست ولی در وقت جعل مولی که حکمی برای کان ناقصه جعل کند دو جور لحاظ می تواند.
اول : لحاظ کند یک به نحوی که در خارج است یک شی موصوف و صفت است که موضوع قرار بدهد و حکم برای موضوع جعل می کند
دوم : صفت و موصوف از هم جدا می کند و در کنار هم قرار می دهد و این دو را موضوع قرار می دهد
در مرحله سوم
در مقام لحاظ دوئیتی نباید باشد و هر چیزی لحاظ می کند چه متعددها دوئیتشان از قبیل وصف و موصوف باشد و چه از قبیل جوهر باشد مثل زید و عمرو و در مقام لحاظ یک چیز لحاظ کند و بعد حکمی رو آن جعل می شود.
فایده دوم
اتصاف یعنی نسبت و رابطه که بین صفت و موصوف و یا بین جسم و عارضش وجود دارد مثلا دیوار متصف به سفیدی شده است پس بنابراین در رابطه ای که بین دو چیز است اتصاف است و نسبت قوامش به دو طرف است و مسبوق به عدم می باشد یعنی قبل از اینکه دو طرف تحقق پیدا کند و یا یکی بود دیگری نبود نسبتی نبود و گویا این نسبت شبیه نخی است به این دو طرف است و در واقع در جای خودش گفته شده است معنای حرف فقط نسبت قرار می دهد مثل کلمه فی و الی
بنابراین اتصاف وجودش به وجود هر دو است ولی عدم اتصاف ممکن به عدم یک طرف باشد و یا هیچ طرف نباشد و هنگامی که شک کردیم که ایا اینجا اتصاف یا نیست؟ استصحاب عدم اتصاف می کنیم و بعد سوال می کنیم آیا استصحاب عدم اتصاف استصحاب مستقلی که جاری است چه استصحاب عدم متصف و یا عدم صفت جاری بشود و ایا استصحاب عدم اتصاف تابع استصحاب عدم صفت و استصحاب عدم متصف است؟