درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب الخمس

96/06/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زمینی که کافر ذمی از مسلمان بخرد/ متعلقات خمس/ خمس

بحث در مواردی که خمس در آنها وجود دارد بود که 5 مورد بیان شد.

مورد ششم: زمینی که کافر ذمی از مسلمان بخرد

یعنی اگر کافر ذمی از مسلمان خرید، باید خمس آن را بپردازد و فرق ندارد زمین از زمینهایی باشد که خمس بر آن واجب شده، مثل زمین مفتوحة عنوة یا از زمینهایی باشد که خمس بر آن واجب نشده باشد، مثل زمینی که کافرین مالک آنها بودند اما بدون جنگ مسلمان شده اند که خمس آن لازم نیست اما اگر کافر ذمی آن را بخرد، باید خمس آن را بپردازد.

محقق می فرمایند: «مما وجب فيه الخمس كالأرض المفتوحة عنوة أو ليس فيه كالأرض التي أسلم عليها أهلها».[1]

بعضی مخالفت کرده اند و گفته اند در این زمین خمس نیست و چند وجه بیان کرده اند:

اول: قدماء علماء این مسئله را عنوان نکرده اند و این دلیل بر خمس نداشتن است و الا باید بحث از آن می کردند.

دوم: قبلا بیان شد که در بعضی از روایات، نسبت به چیزهایی که خمس در آن وجود دارد، 5 مورد ذکر شده است و زمینی که کافر ذمی از مسلمانان می خرد، در آن نیست و عدد هم دال بر حصر است، پس این مورد که خارج از 5 مورد دیگر است، خمس ندارد.

سوم: روایتی که مشهور و معروف قائل به این هستند بخاطر آن خمس در زمین است، روایت معتبری نیست.

متن روایت: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ أَيُّمَا ذِمِّيٍّ اشْتَرَى مِنْ مُسْلِمٍ أَرْضاً فَإِنَّ عَلَيْهِ الْخُمُس‌».[2]

ظاهر این روایت این است که هر گاه ذمی زمینی را از مسلمان بخرد، خمس آن را باید بپردازد.

جواب از این وجوه:

جواب از اول: بله قدماء این مسئله را عنوان نکرده اند، اما این دلیل نمی شود که خمسی در این زمین وجود ندارد، و شاید دلیل عنوان نشده، به جهت دیگر بوده است.

جواب ازدلیل دوم: اولا: معلوم نیست دال بر حصر باشد، چون نفس ذکر عدد بدون قرینه، دال بر حصر نمی باشد.

ثانیا: بر فرض این روایت دال بر حصر است، بین مفهوم این روایت و با روایتی که در بالا خواندیم، تعارض دارد و باعث مقید کردن حصر می شود. چون اظهر از حصر است.

جواب از سوم: اولا: راوی ثقه است و روایت ثقه حجت است.

دوما: این روایت صحیحه است، همانطور که صاحب مدارک بیان کرده است. چون این روایت طریقهای مختلف دارد و بعضی از آنها صحیحه است.

پس خمس در این قسم واجب است.


[1] شرایع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص164.
[2] وسائل الشیعه، حرعاملی، ج9، ص505، ابواب خمس، باب9، ح1، ط آل البیت.