درس خارج فقه استاد رضازاده

کتاب الخمس

95/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دلائل /وجوب خمس/خمس

بحث در دلائل وجوب خمس بود كه يك آيه بيان شد و مرحوم آيت الله ميلاني مي فرمايند آيات ديگري هم دال بر وجوب خمس است.

دليل دوم بر وجوب خمس: روايات

منها: «قَالَ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع‌ إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَيْنَا الصَّدَقَةَ أَنْزَلَ‌ لَنَا الْخُمُسَ‌ فَالصَّدَقَةُ عَلَيْنَا حَرَامٌ وَ الْخُمُسُ لَنَا فَرِيضَةٌ وَ الْكَرَامَةُ لَنَا حَلَالٌ».[1]

امام صادق عليه السلام مي فرمايند: بعد از اينكه خداوند صدقه را بر ما حرام كرد، خمس را به جاي آن واجب كرد و براي ما حلال است.

دليل سوم و چهارم: ادعاي اجماع و ضرورت

خلاصه: اصل وجوب خمس، با كتاب و سنت و اجماع و ضرورت ثابت است.

اقول: جواهر «فالخمس في الجملة مما لا ينبغي الشك في وجوبه بعد تطابق الكتاب و السنة و الإجماع عليه بل به يخرج الشاك عن المسلمين و يدخل في الكافرين كالشك في غيره من ضروريات الدين نعم يقع البحث فيه من غير هذه الجهة‌».[2]

مي فرمايند: انسان با وجود كتاب، سنت و اجماع، نبايد در وجوب خمس شك كند، در ادامه مي فرمايند: همانطور كه اگر در ضروري دين شك فردي شك كند، از دين خارج مي شود، در صورت شك در وجوب خمس، از دين خارج مي شود و كافر مي شود.

عروه و مستند الشيعه هم همين را مي گويند كه خمس از ضروريات دين است و انكار آن موجب كفر مي شود.

در فرمايش مرحوم آيت الله ميلاني چند فرمايش مهم وجود دارد:

اول: كلمه «غنمتم» شامل آن چيزي مي شود كه انسان قهرا به آن برسد و دنبال آن نرفته باشد مثل ارث. چون اگر گفته شود «غنمتم» اختصاص به جايي دارد كه انسان با اراده خودش به دنبال آن برود، باشد، اين اراده از كجاي «غنمتم» فهميده مي شود؟ نه از ماده غنيمت و نه از هيئت آن، معناي اراده برداشت نمي شود و همه افعال به اين گونه است.

دوم: ممكن است گفته شود مخاطب «غنمتم» خصوص مكلفين است و امكان دارد گفته شود مخاطب همه مردم هستند. به اينكه اگر معناي حقيقي «غنمتم» اراده شده باشد و از «واعلموا» هم معناي حقيقي (دنبال علم رفتن) اراده شده، در اينجا مخاطب همه مي باشند و مختص به مكلفين نمي باشد. اما اگر گفته شد كه منظور از «واعلموا» معناي كنائي (عمل كردن) است، در اين صورت مختص مكلفين است.

سوم: «ما» موصوله است و معناي آن شيء و شامل همه اشياء مي شود و با اين بيان اگر گفته شود مورد آيه غنائم جنگي است، بايد در جواب گفت مورد مخصص وارد نمي باشد و شامل غنائم جنگي و غيره آن مي شود.

چهارم: دليل تقدم خبر «لله» بر مبتدا «خمسه» اين است كه خمس اختصاص به خداوند و... دارد. و فرمودند كه اينكه گفته شده براي حروف معاني مختلفه وجود دارد، اشتباه است و معناي حروف يك چيز است و آن معناي ارتباط و نسبت بين قبل و بعد است.

پنجم: بعضي از كلماتي كه بر آن «لام» داخل نشده است بخاطر اين است كه در سهم مستقل نمي باشد و در جايي كه «لام» بر آن داخل شده است، بخاطر اين است كه در سهم مستقل است.

 

التقرير العربي

و تدل علي وجوب الخمس بعضي آيات آخر ايضا.

و اما من الروايات فمتواترة:

منها: «قَالَ وَ قَالَ الصَّادِقُ ع‌ إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَمَّا حَرَّمَ عَلَيْنَا الصَّدَقَةَ أَنْزَلَ‌ لَنَا الْخُمُسَ‌ فَالصَّدَقَةُ عَلَيْنَا حَرَامٌ وَ الْخُمُسُ لَنَا فَرِيضَةٌ وَ الْكَرَامَةُ لَنَا حَلَالٌ».[3]

و الاجماع و الضرورة ايضا ثابتة و بالجملة اصل وجوب الخمس ثابت بالكتاب و السنة و الاجماع و الضرورة.

اقول: جواهر «فالخمس في الجملة مما لا ينبغي الشك في وجوبه بعد تطابق الكتاب و السنة و الإجماع عليه بل به يخرج الشاك عن المسلمين و يدخل في الكافرين كالشك في غيره من ضروريات الدين نعم يقع البحث فيه من غير هذه الجهة‌».[4]

و ايضا قال عروة و مستند الشيعه ان الخمس من الضروريات.


[1] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج9، ص483، ابواب الخمس، باب1، ح2، ط آل البيت.
[2] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج16، ص5.
[3] وسائل الشيعه، حرعاملي، ج9، ص483، ابواب الخمس، باب1، ح2، ط آل البيت.
[4] جواهر الكلام، محمد حسن جواهري، ج16، ص5.