درس خارج فقه استاد رضازاده

مکاسب محرمه

95/01/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: هجاء مومنين/ نوع چهارم/ كسب هاي حرام/ مكاسب محرمه

بحث در تتميم بود كه يك مطلب بيان شد.

2. در جلسه 19/12/94 از مرحوم آيت الله خويي نقل كرديم كه شايد جهت نجاست كافر، عدم ارتباط مسلمانان با كفار است. چون ارتباط بين آنها موجب گرفتاري مسلمانان به اخلاق بد كفار مي گردد. اين مطلب در موسوعه[1] ذكر شده است.

حاصل مطلب: نسبت به هجاء مخالف دو قول بود كه بعضي قائل به جواز بودند و بعضي هم قائل به عدم جواز بودند.

حال از رواياتي كه قبلا بيان شد، استفاده مي شود كه هجو مخالف هم جايز نيست. چون در بعضي از روايات هجو مسلمين ذكر شده است و همچنين از روايات باب معاشرت كتاب كافي هم عدم جواز هجو مسلمين استفاده مي شود.

مثل روايت: «عَنْ حَبِيبٍ الْخَثْعَمِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ عَلَيْكُمْ بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ اشْهَدُوا الْجَنَائِزَ وَ عُودُوا الْمَرْضَى وَ احْضُرُوا مَعَ قَوْمِكُمْ مَسَاجِدَكُمْ وَ أَحِبُّوا لِلنَّاسِ‌ مَا تُحِبُّونَ‌ لِأَنْفُسِكُمْ‌ أَ مَا يَسْتَحْيِي الرَّجُلُ مِنْكُمْ أَنْ يَعْرِفَ جَارُهُ حَقَّهُ وَ لَا يَعْرِفَ حَقَّ جَارِهِ».[2]

راوي مي گويد از امام صادق عليه السلام شنيدم که فرمودند دنبال ورع و اجتهاد باشید و در مراسم دفع و کفن اشخاص حاضر شوید و مریض ها را عیات کنید و با قوم خودتان در مساجد حاضر شوید و آنچه برای خودتان دوست دارید، برای مردم دوست داشته باشید. آیا مردی از شما شیعیان حیا نمی کند که حق همسایه ای که حق او را رعایت می کند، را رعایت نکند.

در این روایت کلمه «ناس» آمده و شامل همه مردم می شود و معمول افراد زمان امام مخالف بوده اند و يكي از چيزهايي كه انسان براي خود نمي پسندد هجو است و براي ديگران هم نبايد بپسندد.

و مثل روایت: «عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ كَيْفَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا وَ بَيْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَيْسُوا عَلَى أَمْرِنَا قَالَ تَنْظُرُونَ إِلَى أَئِمَّتِكُمُ الَّذِينَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ فَتَصْنَعُونَ مَا يَصْنَعُونَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَيَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ يَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ وَ يُقِيمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ يُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَيْهِمْ».[3]

راوی از امام سوال می کند: ما چگونه بین خودمان با کسانی که مثل ما فکر نمی کنند (شیعه نیستند) برخورد کنیم؟ حضرت فرمودند: شما به ائمه خود که آنها را قبول دارید نگاه کنید و هرگونه آنها برخورد می کنند، شما هم همانگونه برخورد کنید. به خدا قسم ائمه شما از مریضهای ایشان عیادت میکنند و در تشییع جنازه شان شرکت میکنند و گواهی و شهادت بر قضاوات آنها می دهند و امانات ایشان را هم قبول می کنند.

در این حدیث هم حضرت به تعامل با مخالفین حکم میکنند و فرقی بین اهل تسنن و شیعه نمی گذاشتند و بعید است اجازه دهند ایشان را هجو کنند.

و مثل روایت: «زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ اقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ يُطِيعُنِي مِنْهُمْ وَ يَأْخُذُ بِقَوْلِيَ السَّلَامَ وَ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلّ... صِلُوا عَشَائِرَكُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِيثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِيلَ هَذَا جَعْفَرِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ وَ يَدْخُلُ عَلَيَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا كَانَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ دَخَلَ عَلَيَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَر».[4]

راوی می گوید امام صادق علیه السلام به من گفتند: سلام مرا به کسانی که معتقدید به حرف من و به آن عمل می کنند برسان و به تقوای خدا توصیه کن.... به ایشان بگو با عشائر خود نماز بخوانید و در تشییع آنها شرکت کنید و مریضان ایشان را عیات کنند و زمانی که مردی از شیعیان با ورع باشد و راست بگوید و ادای امانت کند و حسن خلق داشته باشد، گفته می شود این پیرو جعفر بن محمد است و من مسرور می شوم و می گویند این تربیت شده جعفر است اما اگر برخورد شما با غیر شیعه اینگونه نباشد، مذمتها درباره ما گفته می شود و می گویند جعفر این گونه بوده است.

از این روایت فهمیده می شود که برخورد ما با دیگران باید به گونه ای باشد که باعث آبروی ائمه باشد و با هجو کردن مخالف باعث شین و عار ائمه می شود.

از این دو دسته روایات و همچنین آنچه که در جلسه 17/12/94 از مقدس اردبیلی و صاحب کفایه الاحکام بیان کردیم که فرمودند: «کما لا یجوز اخذ مال المخالف و قتله لایجوز تناول عرضه و حمل تجویز غیبة المخالف علی انها من جهة مذهبه و دینه لا غیر و الهجو و الغیبة بیان المعایب لا فساد المذهب»

می فرمایند: همانطور که اخذ مال مخالف جایز نیست، قتل ایشان جایز نیست، از بین بردن عرض و آبروی ایشان هم جایز نیست و نسبت به غیبت از جهت مذهب امکان جواز وجود دارد و هجو در بحث عیوب افراد است.

و همچنین با توجه به آنچه که از صاحب جواهر بیان کردیم که فرمودند مومن شیعه 12 امامی است و بقیه شیعیان داخل در مخالفین هستند، باید گفته شود که هجو ایشان هم در صورت جواز هجو مخالفین، جایز است.

با توجه به همه اینها می توان گفت که هجو مخالفت مثل هجو مومن جایز نیست.

نکته: این حکم در ازمنه و امکنه فرق می کند و در زمان وجود مصلحت هجو جایز است. همانطور که قبلا گفتیم که هجو مومن هم در صورت بدعت جایز است.

التقرير العربي

2. ما تقدم جلسة 19/12/94 عن المحقق الخوئي في حكمة نجاسة الكافر يستفاد من الموسوعة[5] الامام الخوئي ايضا.

و الحاصل ان المستفاد من بعض ما تقدم من الروايات و ما في كتاب العشرة من الخصوص مثل ما:

«عَنْ حَبِيبٍ الْخَثْعَمِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ عَلَيْكُمْ بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ اشْهَدُوا الْجَنَائِزَ وَ عُودُوا الْمَرْضَى وَ احْضُرُوا مَعَ قَوْمِكُمْ مَسَاجِدَكُمْ وَ أَحِبُّوا لِلنَّاسِ‌ مَا تُحِبُّونَ‌ لِأَنْفُسِكُمْ‌ أَ مَا يَسْتَحْيِي الرَّجُلُ مِنْكُمْ أَنْ يَعْرِفَ جَارُهُ حَقَّهُ وَ لَا يَعْرِفَ حَقَّ جَارِهِ».[6]

«عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ كَيْفَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِيمَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَ قَوْمِنَا وَ بَيْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَيْسُوا عَلَى أَمْرِنَا قَالَ تَنْظُرُونَ إِلَى أَئِمَّتِكُمُ الَّذِينَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ فَتَصْنَعُونَ مَا يَصْنَعُونَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَيَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ يَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ وَ يُقِيمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَيْهِمْ وَ يُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَيْهِمْ».[7]

«زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‌ اقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ يُطِيعُنِي مِنْهُمْ وَ يَأْخُذُ بِقَوْلِيَ السَّلَامَ وَ أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلّ... صِلُوا عَشَائِرَكُمْ وَ اشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ إِذَا وَرِعَ فِي دِينِهِ وَ صَدَقَ الْحَدِيثَ وَ أَدَّى الْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ النَّاسِ قِيلَ هَذَا جَعْفَرِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِكَ وَ يَدْخُلُ عَلَيَّ مِنْهُ السُّرُورُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا كَانَ عَلَى غَيْرِ ذَلِكَ دَخَلَ عَلَيَّ بَلَاؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِيلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَر».[8]

و ما تقدم 17/12/94 من المقدس الاردبیلی و صاحب کفایة الاحکام: «کما لا یجوز اخذ مال المخالف و قتله لایجوز تناول عرضه و حمل تجویز غیبة المخالف علی انها من جهة مذهبه و دینه لا غیر و الهجو و الغیبة بیان المعایب لا فساد المذهب»

و ما تقدم عن صاحب الجواهر من اختصاص المومن بشیعة الامامیة و دخول سائر فرق الشیعة فی المخالفین.

عدم جواز هجو المخالف تبعا للمقدس الاردبیلی و من معه من الاعاظم سیما فی بعض الازمنة و الامکنة الا ان یکون مصلحة فیه و معها یجوز هجو المومن ایضا کما تقدم من جواز هجو المومن المبتدع.


[1] موسوعه، محقق خویی، ج3، ص37 الی 52.
[2] اصول کافی، شیخ کلینی، ج2، ص635، کتاب العشرة، ح3.
[3] اصول کافی، شیخ کلینی، ج2، ص636، کتاب العشرة، ح4.
[4] اصول کافی، شیخ کلینی، ج2، ص636، کتاب العشرة، ح5.
[5] موسوعه، محقق خویی، ج3، ص37 الی 52.
[6] اصول کافی، شیخ کلینی، ج2، ص635، کتاب العشرة، ح3.
[7] اصول کافی، شیخ کلینی، ج2، ص636، کتاب العشرة، ح4.
[8] اصول کافی، شیخ کلینی، ج2، ص636، کتاب العشرة، ح5.