درس خارج فقه استاد رضازاده

94/11/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: معونه ظالمين/ نوع چهارم/ كسب هاي حرام/ مكاسب محرمه
خلاصه آنچه در معونه ظالمين بيان شد:
1. مراد از ظالم، معصيت كار كه ظلم به نفس است، نمي باشد، بلكه ظالم به غير است. و همچنين مراد به حاكم ظالم، حاكم ظالم غير شيعه است نه شيعه. 19/11/94
2. مكاسب مي گويد: معونه ظالمين در ظلمشان با ادله اربعه حرام است و از گناهان كبيره مي باشد. 19/11/94
3. گفتيم رواياتي كه در اين مبحث وجود دارد، شش طائفه است:
الف: كمك به ظالم بر فعل حرام جايز نيست؛
ب: كمك به ظالم در فعل مباح به گونه اي كه مردم، انسان را از اعوان ظالم بدانند كه جايز نيست؛
ج: كمك به ظالم در فعل مباح به گونه اي كه مردم، انسان را از اعوان ظالم ندانند كه جايز است؛
د: محبت ظالمين؛
هـ: نزديك شدن به ظالمين؛
و: خضوع در برابر اطرافيان ظالمين.
در مقابل اين روايات رواياتي بود كه قرب به غير شيعي اشكالي ندارد و سيره قطعيه شيعه تا زمان ائمه اين بود كه در دستگاه خلافت دخيل بوده اند. 21/11/94 و 24/11/94
4. جمع بين اين دو طائفه از روايات و سيره مستمره شيعه، اين است كه گفته شود اعانه ظالم بر كار حرام، حرام مي باشدو همچنين محبت ظالم و بودن از اعوان ظلمه، حرام است. چه ظالم شيعه باشد و چه غير شيعه. 24/11/94
5. حرمت جاهايي كه گفته شد، در جايي است كه مصلحت اقوايي در كار نشود، اما اگر نزديك شدن و يا كمك كردن مصلحت اقوايي مثل نجات مومنين داشت، اين كار اشكالي ندارد. 24/11/94
مصداق چهارم از نوع چهارم از مكاسب محرمه: نوحه كردن با مطالب باطل
شرايع مي فرمايد: «و نوح النائحة بالباطل».[1]
مي فرمايند: مصداق چهارم از نوع چهارم مكاسب حرام، نوحه كننده با مطالب باطل نوح كند.
جواهر در شرح كلام شرايع مي فرمايد: «للنهي عن النوح في النصوص الكثيرة، و الاستماع له «و أنه يؤذي في الليل الملائكة» و الإجماع المحكي عن المنتهى».[2]
مي فرمايند: دليل ذكر اين مصداق، نهي آن در نصوص زيادي است و همچنين استماع آن حرام است و اگر اين كار در شب انجام شود، ملائكه را اذيت مي كند و اجماع محكي بر اين موضوع داريم.
جامع المقاصد هم در متن (قواعد) مثل شرايع است و مي فرمايد: «و يحرم اجر النائحة بالباطل و يجوز بالحق».[3]
مي فرمايند: اگر مطالب نوحه كننده با مطالب باطل باشد، اجرت حرام است و اگر حق باشد، اجرت اشكالي ندارد.
و ايشان در شرح اين قول مي فرمايد: «بشرط عدم آلات اللهو و عدم سماع الرجال الاجانب صوتها».[4]
مي فرمايند: اين جواز در جايي كه حق باشد، در صورتي است كه همراه با آلات لهو نباشد و همچنين مردها آن را نشنوند.
شيخ انصاري هم در مكاسب مي فرمايد: «[المسألة] الخامسة و العشرون النوح بالباطل... و الظاهر حرمته من حيث الباطل، يعني الكذب، و إلّا فهو في نفسه ليس بمحرّم».[5]
مي فرمايند: مسئله 25: نوحه به باطل را بعضي از بزرگان بيان كرده اند. ظاهرا دليل حرمت اين قسم، همراه بودن با باطل (كذب) مي باشد و الا خود نوحه في نفسه اشكالي ندارد.
اقول: نسبت به نوحه دو دسته روايات داريم و در كنار آن اجماع و سيره داريم، يك دسته از روايات موافق با اجماع هستند و يك دسته با سيره موافق است.
اما روايات مجوزه نوحه:
مثل روايتي كه پيامبر امر به نوحه بر حمزه كردند كه حضرت فرمودند «و لكن حمزة لابواكي له الیوم» كه زنان مدينه در هر مصيبتي اول براي حمزه گريه مي كردند و بعد براي مصيبت خودشان.
و مثل: «عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لِي أَبِي يَا جَعْفَرُ أَوْقِفْ‏ لِي مِنْ مَالِي كَذَا وَ كَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِي عَشْرَ سِنِينَ بِمِنًى أَيَّامَ مِنًى».[6]
راوي نقل مي كند كه امام باقر عليه السلام به امام صادق عليه السلام گفتند كه مقداري از اموال من را براي افرادي صرف كن كه ده سال در مني براي من گريه كنند.
اين روايات دليل بر جواز نوحه است.

التقرير العربي
خلاصة ما ذكر في معونة الظالمين
1.المراد من الظالم في المبحث ليس الظالم لنفسه بالمعصية، بل الظالم للغير و ليس حاكم ظالم الشيعي بل حاكم غير الشيعي.
2.مكاسب: معونة الظلمة في ظلمهم حرام بالادلة الاربعة و تكون من الكبائر.
3.نصوص الواردة في المبحث طوائف ستة: الف: عون الظالم علي المحرم؛ ب: علي غير المحرم و لكن يعد من الاعوان؛ ج: و لا يعد من الاعوان؛ د: محبة الظالم؛ ه: القرب الي الظالم؛ و: الخضوع لحواشي الظالم، مقابل هذه النصوص دالة علي القرب بهم و سيرة القطعية.
4.الجمع بين الطائفتين و السيرة المستمرة تقضي حرمة اعانته علي المحرم و محبته و من اعوانه مطلقا كان الظالم شيعيا او غيره.
5.الممنوع من الاعانة و غيرها فيما لم يكن مصحلة اقوي من اعانته او قربه و الا لم يكن ممنوعا.
المصداق الرابع من النوع الرابع: نوح النائحة
شرايع: «و نوح النائحة بالباطل».[7]
جواهر: «للنهي عن النوح في النصوص الكثيرة، و الاستماع له «و أنه يؤذي في الليل الملائكة» و الإجماع المحكي عن المنتهى».[8]
و مثل الشرايع جامع المقاصد متنا: «و يحرم اجر النائحة بالباطل و يجوز بالحق».[9]
و شرحا: «بشرط عدم آلات اللهو و عدم سماع الرجال الاجانب صوتها».[10]
و المكاسب: «[المسألة] الخامسة و العشرون النوح بالباطل... و الظاهر حرمته من حيث الباطل، يعني الكذب، و إلّا فهو في نفسه ليس بمحرّم».[11]
اقول: يستفاد من كلمات الاكابر ثبوت الطائفين من النصوص في المقام، و ثبوت الاجماع و السيرة ايضا موافقا معهما بمعني موافقة الاجماع مع نصوص المانعة و السيرة علي المجوزة.
اما نصوص المجوزة:
منها: ما امر رسول الله صلي الله عليه و آله بالندب علي حمزة عمه، بقوله صلي الله عليه و آله: «و لكن حمزة لا بواكي له الیوم» فصارت سنة لنساء المدينة في المصائب البكاء و النوح علي حمزة قبل النوح علي مصيبتهن.
و منها: «عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لِي أَبِي يَا جَعْفَرُ أَوْقِفْ‏ لِي مِنْ مَالِي كَذَا وَ كَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِي عَشْرَ سِنِينَ بِمِنًى أَيَّامَ مِنًى».[12]


[1].شرایع الاسلام، محقق حلی، ج2، ص4..
[2].جواهر الکلام، محمدا حسن جواهری، ج 22، ص54.
[3].جامع المقاصد، محقق کرکی، ج4، ص 24.
[4].جامع المقاصد، محقق کرکی، ج4، ص 24.
[5].مكاسب، شيخ انصاري، ج2، ص 67.
[6].وسائل الشیعه، حرعاملی، ج17، ص 125، ح1.
[7].شرایع الاسلام، محقق حلی، ج2، ص4..
[8].جواهر الکلام، محمدا حسن جواهری، ج 22، ص54.
[9].جامع المقاصد، محقق کرکی، ج4، ص 24.
[10].جامع المقاصد، محقق کرکی، ج4، ص 24.
[11].مكاسب، شيخ انصاري، ج2، ص 67.
[12].وسائل الشیعه، حرعاملی، ج17، ص 125، ح1.